مردی که با تمام شهرتش شناخته نشد ماه منیر داستانپور برای دیدار با او به این دیار آمده ام. حال آن که نه اهل این شهرم، نه هم زبان با مردمانش! من اهل این دیار نیستم. چونان او که در این ولایت با تمام شهرتش، غریب است و نشانش هفتاد هزار بین پارسی است که قلم او بر کاغذ نشانده! اهل دیار پارس است اما هویتش را به سرقت برده اند. گرچه حتی این بیگانگان که گرد شمع وجودش جمعند تا سردی روحشان را با حرارت اشعار وی گرم نمایند خوب می دانند ملیت او به کدام شهر و دیار می رسد؛ اما خود را به نادانی زده اند تا اصالت او را به نام خود ثبت کنند و این گوهر یگانه را از خزانه ی هنر و ادب ایران زمین بربایند. او اهل دیار پارس است و هم میهن من، حتی اگر در بلخ پا به عرصه ی وجود گذاشته باشد و در این روزها بلخ بخشی از بلاد همسایه باشد. اما او زاده ی خراسان بزرگ است و هم میهن هر ایرانی، که میهمان این ولایت گشت و اجل مهلت بازگشتش به زادگاه را نداد! این شوریده ی عاشق که از فرط آشفته حالی به سماع درآمده را همه می شناسند. از ایرانیان که هم زبان و هم وطن با وی اند گرفته تا تازیان که به عربی سخن می گویند و ترکان عثمانی که در پی غصب هویت وی اند و حتی چشم آبیان غربی که در آن سوی این کره ی خاکی می زیند... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97