هفتهنامه زن روز
#جریان_شناسی
نژادپرستی دولایه
نفیسه زارعی
در دنیای معاصر، نژادپرستی علیه زنان تنها یک تبعیض ساده بر مبنای رنگ پوست یا قومیت نیست، بلکه لایه ای مضاعف از تبعیض جنسیتی و نژادی را در خود دارد. زنانی که از اقلیت های نژادی، مذهبی یا مهاجر هستند، در بسیاری از جوامع با نوعی نادیده انگاری ساختاری مواجه اند که هویت جنسیتی شان را با نژادشان درهم می آمیزد و تبعیض را چندبرابر می کند. به عنوان مثال، در آمریکا، یک زن سیاه پوست به طور میانگین ۶۳ سنت در برابر هر دلار دستمزد مردان سفیدپوست؛ پول دریافت می کند. این شکاف درآمدی نه تنها ناشی از تبعیض جنسیتی، بلکه به وضوح حاصل نژادپرستی سیستماتیک در ایالات متحده نیز هست. در انگلستان، زنان مسلمانِ محجبه گزارش داده اند که احتمال استخدام شان ۵۰ درصد کمتر از دیگران است، حتی در صورت داشتن شرایط یکسان باز هم آن ها به واسطه ی پوششان نمی توانند به سادگی در محیط های شغلی فعالیت کنند. در اروپا، زنانی که از کشورهای مهاجرنشین هستند ـ مانند آفریقای شمالی، غرب آسیا یا جنوب آسیا ـ نه تنها در معرض تبعیض های شغلی و اجتماعی اند، بلکه در رسانه ها نیز اغلب با کلیشه های منفی به تصویر کشیده می شوند؛ کلیشه هایی مانند «زن تحت سلطه»، «خشونت طلب»، یا حتی «تهدید فرهنگی»! این بازنمایی های نژادپرستانه، بستر فرهنگی تبعیض های حقوقی و اجتماعی علیه این زنان را تقویت می کنند این در شرایطی است که کشورهای غربی و آمریکا هر بار به بهانه های حقوق بشری و حقوق زنان سعی دارند برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هزینه تراشی کنند و اتهامات واهی از طریق نقض حجاب، نقض قوانین مترقی اسلام نظیر ارث و... را به عنوان ابزار سرکوب زنان معرفی نمایند این درحالی است که بر اساس آمار غرب پیشتاز نقض حقوق زنان و کودکان به ویژه در مناطقی مانند منطقه ی غرب آسیاست.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625
#جریان_شناسی
در سال های پس از پیروزی انقلاب، گفتمان ضدنژادپرستی آن، الهام بخش بسیاری از جنبش های آزادی بخش و عدالت خواه جهان شد. مالکوم ایکس، اندیشمند سیاه پوست آمریکایی که پس از سفر به مکه، نگاهش به اسلام و عدالت جهانی دگرگون شد، از جمله کسانی بود که پایه های فکری او با آرمان های انقلاب اسلامی هم پوشانی داشت. بعدها چهره هایی چون لوئیس فراخان، رهبر «ملت اسلام» در آمریکا، آشکارا از انقلاب ایران به عنوان الگویی برای مقاومت در برابر تبعیض نژادی و سلطه گری یاد کردند. انقلاب اسلامی ثابت کرد که می توان در جهانی که حقوق بشر، عدالت و برابری را در انحصار فرهنگ غربی تعریف کرده اند، با زبان دین، با تکیه بر فرهنگ بومی، و با پیوند دادن عقلانیت و معنویت، گفتمانی تازه در برابر نژادپرستی و سلطه جهانی ارائه داد. گفتمانی که در آن، مقاومت نه فقط یک گزینه، بلکه یک وظیفه است. گفتمانی که در آن، فلسطین تنها یک جغرافیا نیست، بلکه نام دیگر «وجدان جهان» است. پس از گذشت بیش از چهار دهه، جهان به روشنی می بیند که نژادپرستی، در دل ساختارهای به ظاهر دموکراتیک، در رسانه ها، در سیاست های مهاجرتی، در شرکت های فناوری، و در نهادهای مالی جهانی، همچنان زنده و فعال است. و در این میانه، صدای انقلاب اسلامی همچنان می گوید:«تا ظلم هست، مبارزه هست؛ و تا تبعیض هست، مقاومت باید باشد.»
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625
#زیرگذرتاریخ
تصویری از درون یک هواپیمای مسافربری سال ۱۹۳۰
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625
#یار_مهربان
معرفی کتاب «از امپراتور تا شهروند» نوشتهی آیسین جیوروپویی
ماه منیر داستانپور
بعضی وقت ها همه چیز اشتباه از کار در می آید . فردی از تبار پادشاهان و با طالع سلطنت به دنیا می آید ولی همه چیز به راحتی از دستش خارج می شود و چنان به خاک سیاه می نشیند که به شهروندی عادی تبدیل می شود. درست مثل سرنوشت آخرین امپراتور چین آیسین جیورو پویی که در سه سالگی به امپراتوری رسید ولی آن قدر سعادتمند نبود که بتواند مانند پدرانش در همین جایگاه بمیرد. انقلاب یکباره همه ی رؤیاها و امید او را به یأس تبدیل کرد و سلطنتش را از وی گرفت . آیسین جیورو پویی مجبور شد شهر ممنوعه را با تمام خاطراتی که از آنجا داشت ترک کند و به عنوان فرماندار ایالت دست نشانده ی مانچوکوئو به ژاپن برود . اما کار به اینجا ختم نشد و حتی همین مقام تشریفاتی نیز برای او باقی نماند و برای پنج سال در روسیه و ده سال در چین زندانی شد ولی به خاطر حسن رفتار مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد. او تا پایان عمر مانند یک شهروند عادی و در فقر زندگی کرد. این کتاب توسط خودِ آیسین جیورو پویی به رشته ی تحریر در آمده، توسط محمد جواد امیدوارنیا ترجمه شده، و توسط انتشارات میلاد نور به چاپ رسیده است.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625
#یار_مهربان
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
اگرچه رئیس زندان با مهربانی سخن می گفت، در دل آشفته شدم. اولین بار بود که به کمبودهایم اشاره می شد و در نظر دیگران، نه «اعلیحضرت» بلکه «زباله» بودم. از نگاه های خیره ی «وزرا» و «امرای» سابق، به گوشه ای پناه بردم و آرزو کردم کاش زودتر شب فرا رسد. با نهایت بدبختی احساس کردم می خواهند از من به عنوان نمونه ای برای آموزش دیگران استفاده کنند. به دیوارهای بلند خاکستری خیره شدم . همه ی عمرم در محاصره ی دیوارها سپری شده بود. با این تفاوت که دیروز با احترام در میان حصارها می زیستم، و امروز بین دیوارهایی گرفتارم که همه چیز را از دستم گرفته است.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625
#مصاحبه_تخیلی
بهیادماندنیترین شرلوک هلمز
ماه منیر داستانپور
پشت چراغ قرمز ایستاده ام و به این فکر می کنم که بالأخره کی می توانم به خانه برسم. یکباره از ماشین کناری صدایی آشنا به گوشم می رسد که باعث می شود ناخودآگاه سر بچرخانم و ببینم چه کسی انقدر خوش ذوق بوده که موزیک تیتراژ سریال شرلوک هلمز را برای زنگ گوشی همراهش انتخاب کرده؟! اما یک دفعه چراغ سبز می شود و بدون اینکه مسافر تاکسی را ببینم، ماشین به سرعت از کنارم عبور می کند و من بی اختیار پایم را روی پدال گاز فشار می دهم تا خودم را به او برسانم. اما ناگهان همه چیز تغییر می کند. باور نکردنیست! مِهی سنگین همه جا را فرا می گیرد و به سختی می توانم اطرافم را ببینم. ماشینم ناپدید شده و در درشکه ای تک نفره که پیرمردی آن را هدایت می کند. نشسته ام. نمی دانم کجا هستم ولی انگار از زمان و قرنی که در آن زندگی می کنم به سال های سال قبل و اواخر قرن نوزدهم پا گذاشته ام...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625
به نام خداوند پذیرندهی توبهها...
❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️
سلام! صبح پنجشنبهتون به خیر و شادی. امیدواریم آخر هفتهی شاد و آرامی در پیش داشته باشید🌹🍃
«وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ ۚ كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ. او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد؛ تا ابرهای سنگینبار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آنها را به سوی زمینهای مرده میفرستیم؛ و به وسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل میکنیم؛ و با آن، از هرگونه میوهای (از خاک تیره) بیرون میآوریم؛ این گونه (که زمینهای مرده را زنده کردیم،) مردگان را (نیز در قیامت) زنده میکنیم، شاید (با توجه به این مثال) متذکّر شوید!» (سوره مبارکه اعراف، آیه ۵۷)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#یادداشت
خاطرهای که سرگرمی نبود
نفیسه زارعی
در دنیای کوچک و ساده ی ما، انیمه هنر جان بخشی به تصاویر ساکن و بی روح بود؛ نقاشی هایی مه گمان نمی کردیم بتوانند حرف بزنند، بخندند و گریه کنند؛ اما حرف می زدند، می خندیدند و گریه می کردند و همه ی کودکی ما را می ساختند. انیمه از خیال آدمیزاد، واقعیت درست می کرد و رؤیاهای دوردست و دست نیافتنی را به تصاویری متحرک تبدیل می کرد که می توانستی سال های سال با آن زندگی کنی، با آدم ها و موجودات توی انیمه ها گریه و خنده و هیجان را تجربه کنی... انیمه ها می توانستند تبدیل به خاطره شوند؛ انیمه می توانست رابین هود شجاع و دلیری خلق کند که به تنهایی در برابر ظلم و ستم پرنس جان بایستد، از سوباسا فوتبالیستی بسازد که توپ را جایی فراتر از باور ما شوت کند، از بی مکس رباتی بسازد که به جای سفت و زمخت بودن، سفید و بزرگ و نرم باشد، سیندرلای فقیر را همسر شاهزاده کند. انیمه می توانست آن شرلی با موهای قرمز را از دل رمان «آن در گرین گیبلز» بیرون بکشد و به خانه های ما بیاورد، وروجک کارتونی را هُل بدهد توی دنیای واقعی آقای نجار تا کاری کند که ما از به هم ریختن نظم ساختگی دنیای مصنوعی آدم ها لذت ببریم. حتی گاهی توی خواب هایمان رؤیای جزیره ی گمشده ی دکتر ارنست را می دیدیم و در بیداری دوست داشتیم مثل خانواده ی او بالای درخت خانه بسازیم یا می خواستیم چند تا رفیق مثل پسر شجاع داشته باشیم و شاید ته دل مان می خواست همه ی دخترهای محله ی ما شبیه خانم کوچولو باشند. من هنوز سرندی پیتی را توی خواب می بینم؛ هر سگی را که می بینم، فکر می کنم یک سباستینی هست که نگران و مراقب اوست. هنوز وقتی سری به روستا می زنم، توی مزرعه ی اطراف دنبال حنا می گردم؛ هر دختر فقیری را که می بینم، یاد کوزت می افتم و فکر می کنم تمام پزشک ها با دکتر ارنست نسبت فامیلی دارند. حالا هوش مصنوعی، دنیای واقعی آدم ها را به راحتی تبدیل به انیمه می کند؛ اما بعید است این انیمه ها برای ما خاطره شوند، چون آن ها هیچ جایی در ته مایه ی خاطره هایمان ندارند. آن ها فقط سرگرمی هستند؛ آن هم نه سرگرمی از جنس انیمه و کارتون، بلکه سرگرمی زودگذر و دم دستی که خیلی راحت فراموش می شوند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625
#منبرک
آیت الله شیخ محسن حبیبی «ره»:
آنقدری که ما در کوکِ مردم هستیم در بررسی خودمان نیستیم. روایت دارد که اگر بخواهید خودتان را بررسی کنید، فرصت بررسی دیگران را پیدا نخواهید کرد. به خودتان برسید، حیف است این عمر گران بها از بین برود.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#مجازیست
سیزده ای که درب پادگان به در شد
تصویری به یادماندنی از مادری که بساط «۱۳به در» را در کنار پادگانی پهن کرده تا پسرش که در همان پادگان بوده بتواند در کنارش باشد.
حبیب الله دانه گردی و مادرش در «۱۳ به در» سال ۱۳۶۰ بیرون از پادگان غدیر اصفهان.
او ۴ سال بعد در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
صفحهی رسمی هفتهنامه «زن روز» را در اینستاگرام دنبال کنید:👇
https://B2n.ir/g80625