اینجا خانواده زندگی نمی‌کند ماه منیر داستانپور یادش بخیر قدیم ترها نه روزگار مثل امروز بود که آدم ها انقدر با هم غریبه باشند و نه حال و احوال آدمیزاد به اندازه ی این دوره و زمانه سرد و بی تفاوت بود. اگر فامیل دلشان برای هم تنگ می شد مثل امروز معطل دعوت رسمی نمی ماندند، برعکس لوتی منشانه و بی ادعا آستین بالا می زدند و به بهانه ی شب نشینی قابلمه ی غذا به دست قصد خانه ی عزیز می کردند! از اینکه برچسب میهمان ناخوانده و سرزده به پیشانیشان می خورد هیچ ابایی نداشتند وقتی قرار نبود با این ترفند حتی به قدر ذره ای میزبان را برای پذیرایی به تکلف بیاندازند. سفره ای ساده پهن می شد و خانواده ها با خنده و شوخی در لقمه نان یکدیگر سهیم می شدند و تا آخر شبشان که قصد برگشتن به خانه می کردند و قرار وعده ی بعدی دیدار را با یکدیگر می گذاشتند، به شادی و مزاح می گذشت. لبخند از لب آنکه برای دیدار پیش دستی کرده بود نمی افتاد چرا که به همین راحتی توانسته بود با یک تیر دو نشان بزند و به قول شاعر که می گوید چه خوش بود که برآید ز یک کرشمه دو کار.. هم خونش را دیده بود و زیارت شه عبدالعظیم و دیدن یار؛ هم فامیل رسم صله ِی رحم را به جا آورده بود، هم رفع دلتنگی کرده و از نخوت ماندن در خانه نجات یافته بود. قدیم ترها مادران به فرزندانشان می آموختند که خدا به نسل بشر امر کرده، پیوندی را که او محکم نموده، سست نکنند که خانواده مهم تر است و باید اول او را دریابی تا در جهانی دیگر دُر یابی. اما این روزها اوضاع فرق کرده، یا حداقل برای عده ای همه چیز به شکلی جدید مبدل شده است. معلوم نیست حضرات مد بالا و از دماغ فیل افتاده، از ایرانی بودنشان شرم دارند که در پی تقلید از مشی و منش اهالی فرنگ، رفتار و کردارشان انقدر سرد شده یا از خوبی ایام قدیم بد دیده اند که به طور کل خانواده را بوسیده و عطایش را به لقایش بخشیده و کنارش گذاشته اند. از فرزندآوری که بگویی و تشویقشان کنی به این امر پسندیده و در شرایط امروز جامعه، به نوعی استراتژیک، اخم به چهره می اندازند که خدا به دور! مگر عقلمان کم شده در این گرانی برای خودمان دردسر اضافه کنیم؟ حالا بماند که حضرت الله امر کرده فرزندانتان را از ترس فقر نکشید. و خود وهاب و بخشنده اش تضمین کرده از بزرگ تا کوچک نیازهای بشر را خودش تأمین کند. اگرچه بنی آدم گاهی به مخلوق بیشتر اطمینان دارد تا به خالق! که اگر اعتمادش به او بود، انقدر ضربه نمی خورد. الغرض، خانواده ها از هم بی خبرند و سال به سال یکدیگر را در میهمانی فلانی و عروسی بهمانی می بینند، که اگر برای آن هم قدم رنجه کنند و موفق به دیدار یکدیگر شوند. بدتر از آن خانواده ها کوچک شده و معلوم نیست در آینده ای نه چندان دور هیچ بچه ای معنی خاله و دایی، عمو و عمه را بداند! کاش یکی سرمان فریاد کشد که آی بنی آدم، زن و مرد همسایه، همکار پدر و مادر یا دوست دوران تحصیل، هیچ کدامشان برای کودک آدم فامیل نمی شود و نمی توان از هیچ کدامشان توقع رفاقتی پایدار و فداکاریِ از سر عشق و وظیفه داشت. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97