#مشاوره
جبههی متحد
مریم کمالی
علی، نوجوانی دوازده ساله است که امسال وارد کلاس ششم شده. والدینش تا به امروز در اغلب امور تربیتی با هم صحبت کرده اند و به توافق رسیده اند. پدر علی تصمیم گرفته است که سال تحصیلی جدید با تغییراتی در مورد نحوه ی برخورد با مسائل تحصیلی، رفت وآمد به مدرسه و دیگر امور مربوط به پسرش همراه باشد. او می گوید دیگر نیازی به سرویس نیست. چند روز اول مدرسه پسرش را تا مدرسه همراهی کرده و استفاده از وسایل نقلیه عمومی را به خوبی به او یاد داده است. علی سه روز در هفته بعد از مدرسه به کلاس زبان می رود و باید ناهار و تغذیه ی بیشتری با خودش داشته باشد. پدر علی معتقد است که نیازی نیست در این مورد زیاد سخت بگیریم و اگر یک روز علی حجم کمتری از خوراکی با خود داشت، حتماً برایش غذا بفرستیم. پدر می گوید که وقت آن رسیده تا پسرش کمی صبور شود و با مسائل دنیای بزرگسالی کم کم آشنا شود. اما مادر چنین نظری ندارد. مادر علی همیشه نگران است، علی مدام در طول روز با مادرش تماس می گیرد. اگر یک روز خوراکی کمتری داشته باشد، زنگ می زند و می گوید گرسنه مانده است و برایش پول واریز کنند تا چیزهای بیشتری بخرد. بعضی روزها تماس می گیرد تا برایش تاکسی بگیرند و نیازی نباشد زحمت اتوبوس سوار شدن را بکشد. این مسئله بین پدر و مادر اختلاف درست کرده است و علی به خوبی از این اختلاف با خبر است و از آن به نفع خودش سوءاستفاده می کند.
با اختلاف های تربیتی که همسران در مسیر فرزندپروری با آن روبرو می شوند و ناگزیر هم هست، چه باید کرد؟ صفحهی «مشاوره» این هفتهی ما دربارهی همین موضوع است...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97