#گمنام
رمان
#عشق_پایدار
#پارت_ششم 🧡
داوود
من : الو فرشید
فرشید : جانم داوود ؟
من : کجایی الان ؟
فرشید : اتاق ریاست بیمارستان
من : اها الان من چیکار کنم ؟
فرشید : ببین عکس سوژه رو واست میفرستم تو تعقیبش کن ببین کجا میره موتورتم گذاشتم کنار درب خروجی
من : اها حله
فرشید : شانس اوردی من اقا محمد نیستم
من : اوووو حواسم نبود حله
فرشید : داووووووود 🙁🙁🙁
من 😂
رسول
من : سعیید
سعید : چیه رسول
من : اون گزارش محسن کلاهی که اقا محمد گفته بود رو اماده کردی ؟
سعید :اوهوم بیا
من : مرسی
سعید : رسول
من : هوم ؟
سعید : میدونی اگه نوشابه کهنه شه بهش چی میگن ؟
من : نه
سعید : میگن کهنه شابه 😂
من : وقت دنیا رو میگیری با این نمکات 😂