eitaa logo
مِنّا | سید حمید طباطبائی
412 دنبال‌کننده
7 عکس
12 ویدیو
0 فایل
مِـنّـــا؛ تلاشی برای یافتن خویش در #هویت فراگیر امام 【فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي】 یادداشت‌های سید حمید طباطبائی طلبه و پژوهشگر «تربیت هویتی» صفحه ارتباط شخصی: @toubaa صفحه قبلی در اینستاگرام: S.h.taba
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ از 2⃣ ۶۰۰ سال پیش، با یک اتفاق، در حرکت تربیتی فرهنگ شیعه اختلالی پدیدار شد. ↔️ با ورود به حوزه‌های علمیه شیعه توسط سید حیدر آملی، یک و اختلاف بین علما ایجاد شد که حوزه‌های علمیه را به دو قطب موافق و مخالف عرفان تقسیم کرد. این دوقطبی، هنوز هم با اسم‌های مختلفی مثل «توحیدی-ولایی»، «عرفانی-توسلی» و «اخلاقی-هیئتی» ادامه دارد. ⛔️ از همان روزهای اول، فقها عمدتا مخالف ورود این مهمان ناخوانده به حوزه‌های علمیه بودند. 🕐 در ابتدا علمای بزرگی مثل ، با نقد این جریان (مثل ابراز ارادت و ترویج و توجیه کلمات حلاج)، به نقد این عمل سید آملی پرداختند. 🕑 عده‌ای از منتقدین عرفان بیشتر به نقد عرفان نظری مثل پرداختند و اونها رو بر خلاف عقاید و کلام شیعه دونستند. 🕒 با ترویج در اوایل قاجار، مرحوم (آل‌آقا؛ پسر استاد کل؛ وحید بهبهانی) بیشتر به نقد رفتار و دراویش به خاطر بی توجهی به احکام تمرکز کرد و معصوم علیشاه رو به همین اتهام محکوم به اعدام کرد. 👈 اتهام بی‌توجهی به احکام، همواره یکی از مهم‌ترین موانع ترویج عرفان در حوزه‌های علمیه بوده است. به همین خاطر، مرحوم با ترویج عرفان در بین طلاب فقه خوانده و ملتزم به احکام، عرفان را از یکی از مهم‌ترین و سنگین‌ترین اتهامات تبرئه کرد. حالا جمعیت قابل توجهی از عرفای شیعه، نه تنها ملتزم به احکام، بلکه فقیه و مجتهد بودند. با این حال، جریان غالب فقها، هنوز هم مکتب تربیتی-عرفانی جدید رو به همون اشکالات و مبتلا می‌دونستند و دوباره با محوریت دادن به اشکالات گرایشی، مثل ترویج و ، به مخالفت با عرفان ادامه دادند. انگار عرفان هنوز نتوانسته بود دل فقها را به دست آورده و نگرانی اونها رو رفع کند. 🤔 این در حالی بود که درست در همان زمان، فقها با اقبال به مکتب تربیتی و معنوی یعنی مکتب تربیتی و شاگردانش (مانند و )، نشان دادند که مشکلی با ندارند. پس چه مرامی از عرفان بود که فقها رو تا این حد مکدر ساخته بود؟ ادامه مطلب در 2⃣ (https://eitaa.com/s_h_taba/39)
2️⃣ از 2️⃣ 🔍 موضع‌گیری‌های بعدی نشان داد که این کدورت، بیش از نقدهای گرایشی، از ناشی شده است؛ یعنی از «بی‌تفاوتی اهل عرفان به وقایع جامعه اسلامی و اولویت ندادن به مجد و عظمت و اعتلای اسلام نسبت به رشد علمی-معنوی سالکین». ⚠️ اما این اشکال اختصاصی به عرفان نداشت و ممکن بود که برخی جریانات فقهی را هم به خود مبتلا کند. 🚨 ، نشانه‌های ضعیفی از این آسیب را در حوزه فقهی نجف دریافته و برای رفع آن تلاش‌های بسیاری کرده بود. تلاش‌های میرزا و شاگردانش در رفع این اشکال، در حوزه سامراء و بعد از او در و ، به میزان زیادی موفق بود. اما از بین شاگردان میرزا که بعد از او به نجف برگشتند، دوباره و در پشت دیوارهای امن نجف، برخی از طلاب و اساتید، به غرق شدن در قیل و قال‌های علمی و انزوای از جامعه و کم توجهی به مسائل عالم اسلام و ساده لوحی در دنیای پیچیده سیاست مبتلا شدند 🏷 اختلاف روشی در چگونگی «حفظ و » حوزه فقهی نجف را به دو قطب «شیخ محمدکاظمی‌ها» و «سید محمدکاظمی‌ها» تبدیل کرده بود. این مطلب نشان میداد که برچسب، بی توجهی به بیضه اسلام اشکالی بود که حتی می‌توانست موجب در افتادن یک فقیه با سایر فقها شود، چه برسد به اهل عرفان و مهمان ناخوانده حوزه‌های علمیه. آری! مهم‌تر از ترویج مولوی و حتی ، این اشکال بود که مانع اقبال فقها به مکتب تربیتی ملاحسینقلی شده بود. ❇️ اما در (و قم)، آحاد جامعه شیعه باید اولا به دنبال ارتقای اسلام باشند و بعد از آن، رشد فردی و علمی-معنوی خودشان را در تناسب با ارتقای اسلام و مکتب دنبال کنند. درست بر خلاف که یک کتاب اخلاقی هم از خود بیرون نداد و مبلغان چندانی به بلاد اعزام نکرد، چهره‌های شاخص مکتب تربیتی سامراء، برای عموم مردم «» و «منازل الآخرة» و «دارالسلام» می‌نوشتند و نموده، با فسادها مبارزه می‌کردند و فرهنگ عمومی را ارتقاء می‌دادند. در واقع، این اولویت دادن به اسلام، موجب مردمی‌تر شدن مکتب تربیتی سامراء شده بود. 🎯 اگرچه مرحوم ملاحسینقلی همدانی خدمت بزرگی به عرفان کرد، اما اشکال اصلی سیره‌ی عرفان را شاگردانی از مکتب ایشان اصلاح کردند که نقطه قوت مکتب تربیتی سامرا و قم را یافته و توجه به عظمت و اعتلای اسلام را به محوریت مکتب تربیتی برگرداند؛ افرادی همچون آیت الله و حضرت . 🤝 گویی این اصلاح کار خود را کرده بود. تا قبل از این، دعوا بر سر این بود که آیا می‌توان به علاقه‌مندان به عرفان، شهریه و شرعیه داد یا نه؟ اما بعد از رفع این اشکال، یک فقیه طرفدار عرفان، صلاحیت به دوش کشیدن عَلَم اسلام را حتی در نگاه مخالفین عرفان نیز به دست آورده بود. هنوز اختلافات گرایشی و علمی سابق پابرجا بود، ولی اشکال محوری عرفان، در اصلاح و سایر انتقادات به حاشیه رفته بود. ✴️ بعد از بازگشت محور تربیت از هویت فردی به هویت مکتبی و تاریخی است که رحمه‌الله با خاطری آسوده می‌گوید: عَلَم اسلام به دست آقای خمینی است و از خمینی گفتن، از اسلام گفتن است https://eitaa.com/s_h_taba