گزاره هایی پیرامون #طلاق (۴ - در پیام رسان ایتا)
ازدواج بعد از طلاق
حتماً یکی از احساس هایی که پش از طلاق رخ می دهد نوعی احساس بیزاری از جنس مخالف و آغاز رشته ی محبتی جدید است! خصوصاً برای آن ها که صادقانه عاطفه ی جوانی شان را صرف فردی کرده اند که حالا مایه ی تلخی زندگی شده است.
شرایط دیگری که گاه تجربه می شود فرار از موقعیت هاییست که احتمال پیشنهاد به ازدواج مجدد داده می شود و یا دوره ی کناره گیری از مراودات خانوادگی و اجتماعی. ثمره ی طلاق برای عده ای ذوب شدن برای فرزندشان یا غرق شدن در آرزوهاییست که فکر می کنند زندگی مشترک مانع رسیدن به آن ها بوده است؛ ادامه ی تحصیل، خرید های افراطی، سفرهای مجردی و ... .
غیر از عده ای معدود که بلافاصله بعد از طلاق ازدواج می کنند و بعضاً همسر آینده ی خود را در زمان تأهل اول انتخاب کرده اند، معمول افراد مطلقه -به ویژه خانم ها- از اندیشین به ازدواج مجدد فرار می کنند؛ گرچه آن هایی هم که به ازدواج تمایل دارند همیشه مشکل یافتن فرد جدیدِ مناسب را خواهند داشت ولی غالباً به این نقطه نمی رسند. به جز مردانی که وارد رابطه های موقتی یا صیغه های بلند مدت می شوند، دیگر فروافتادگان در چاله ی طلاق به «ازدواج موفق جدید» فکر نمی کنند و این غلط است.
سوای مبانی و توصیه های دینی در جایگاه متأهل بودن و برابر نداستن «مرگ همسر» یا «طلاق» با شکست و فرو رفتن در نا امیدی و دلمردگی و تنهایی، از نگاه روان شناختی نیز می توان به ازدواج مجدد به عنوان یک فرصتِ نو و تجربه ی شیرین تر از قبل نگریست. نویسنده معتقد است: «نگاه جامعه ی ما به ازدواج مجدد و شکل ورود به روند این مرحله از زندگی صحیح نیست!»
افرادی که تجربه ی جدایی دارند – اگر بخواهند- می توانند شرایطی شیرین و رؤیایی را رقم بزنند؛ آن ها تجربه های تلخ و شیرینی دارند که حالا وارد زندگی می کنند و جون بعضاً زخمی از دوره ی قبل زندگی خود به همراه دارند، می توانند نیاز عاطفی فرد مقابل را بهتر درک کنند. آن ها می توانند روابط سالم، مهربانانه و - البته شرعی- جدیدی را آغاز کنند و با یافتن فردی که گمان می کنند –و حتی هنوز یقین ندارند- مناسب شرایط ذهنی آن هاست، بدون پایبندی به قواعد دشوار و غلط حاکم برجامعه مورد بررسی قرار دهند.
واقعاً چه ایرادی دارد اگر خانم مطلقه ای به هر ترتیب با آقایی مطلقه آشنا شد و شرایط مناسبی را در او دید فضای ارتباط سالم –در قواعد شرعی- را با او مطرح کند؟ مگر داشتن آغوش گرم یک همسر امر کمیست؟ آیا آرامش روحی و حتی جسمانی دریافت شده از یک انیس همراه، بعد از تلخی های ناشی از جدایی یا فقدان همسر اتفاقی کم بهاست؟ چرا یک آقا به تاوان نامردمی های خانواده ی همسر قبلی اش خود را برای همیشه از یک هم صحبت مهربان محروم کند و جرا یک خانم به تلافی یک انتخاب غلط، خود را از مهرورزی یک مرد قابل کنار بکشد؟ چرا مردان، زمان و عمر و سرمایه ی خود را خرج کسانی کنند که نه برایشان همسر خوب و پایداری خواهد شد و نه برای فرزندانشان مادری جدید و پر نشاط؟ چرا خانم ها وارد گدایی محبت هایی ناشی از شهوت شوند و بعد احساس کنند که همیشه مورد بی مهری و تجاوز واقع می شوند؟ جرا خود را در شرایط یک انتخاب خوب و به موقع قرار ندهند؟
ما نه آن دیدگاه سخت دلانه ای را دنبال می کنیم که افرادی پس از جدایی و یا حتی در زمان تأهل دائم از «اولویت خود» بر هر چیز دیگر سخن بگویند و در عمل همسر و فرزندانشان را تشنه ی عاطفه ی خود نگه دارند و نه آن دیدگاه غیر عاقلانه ای را قبول داریم که عده ای در مواجهه با مرک همسر یا طلاق عملاً خود را نیز دفن می کنند و تنها جنازه ای را بر زمین می کشند تا زمان پایان این پیکر هم فرا رسد!
مرد خوب و مناسب و متعهد کم است؛ زن شایسته و متعهد و همراه نیز کم است. یافتن یک انیس خوب، کار آسانی نیست اما گاهی یک مروارید بی غش پیدا نمی شود و گاهی ما از کنار مرواریدهای کم غش نیز با بی رغبتی عبور می کنیم.
افرادی که پروسه ی طلاق، بیماری منتهی به مرگ همسر و یا فوت ناگهانی همراه خود را تجربه کرده اند اگر به موقع ازدواج کرده باشند در دهه ی چهارم و گاه پنجم زندگی هستند؛ فرصت شادتر زیستن برایشان زیاد نیست؛ تأخیر در فرصت ها هم معمولا چیزی را تغییر نمی دهد پس باید هر چه زودتر یک زندگی جدید ساخت.
http://sm-kheradmand.com/
گزاره هایی پیرامون #طلاق (5 - در پیام رسان ایتا)
* برخی ریشه های طلاق عاطفی
گرچه موضوع «طلاق عاطفی» بحثی مستقل و پر دامنه است اما از آن جا که بعضاً زمینه ساز طلاق و جدایی کامل همسران می شود، می تواند در ذیل «گزاره هایی پیرامون طلاق» مورد توجه قرار گیرد. در برخی تحقیقات ریشه های طلاق عاطفی چنین بیان شده است:
1. مشکلات در روابط همسرانه
2. نگرش های غلط نسبت به محبت و علاقه
از نشانه های محبت آن است که همسران می توانند به خوبی باهم صحبت کنند.
3. توقعات غلط نسبت به همسر
4. فرایند تولد فرزندان (قبل و پس از تولد با دلایل مختلف)
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
گزاره هایی پیرامون #طلاق (6 - در پیام رسان ایتا)
حلوا نمی دهند!
همه می دانیم در «طلاق» حلوا پخش نمی کنند؛ جدایی از یک زندگی مشترک که معمولا هم با زحمت زیاد ساخته شده آسیب هایی به همراه دارد. گرچه بعضی به جهت برخی ویژگی های شخصیتی و البته ناآگاهی، از همان روز های اول زندگی مشترک به محض روبرو شدن با کوچکترین مشکلی، همسر خود را تهدید به طلاق می کنند ولی به نظر می رسد این افراد درک درستی از «طلاق» ندارند! گرچه با اطمینان بیشتری می توان گفت، مهارت های لازم برای زندگی مشترک را هم نیاموخته اند!
هر جدایی و گسستنی می تواند همراه با سختی باشد، از جدایی نوزاد تازه به دنیا آمده که صدای شیرین گریه اش نشانه ی شرایط نه جندان آسان برای اوست تا جدایی روح از بدن که صدای تلخ شیون ها بیانگر یک فراغ طولانیست! «طلاق» هم یک نوع جدایی است؛ تلخی های خود را دارد و البته تقصیر هر کس باشد و نباشد در جامعه ی ما – ایران- آسیب هایی بر این تلخی ها افزوده می شود.
کسانی که به تحریک یا القای دوستانشان فکر می کنند «طلاق» برای آن ها آغاز آزادی و آرامش و آسایش و بی مسؤولیتی است از واقعیت پس از طلاق دورند! فرزندی داشته باشند یا نداشته باشند اساساً «طلاق» مثل اغلب جدایی ها رنج هایی به همراه دارد.
هیچ عاقلی پس از وصلت و آغاز زندگی مشترک «طلاق» را توصیه نمی کند؛ این که همگان می کوشند تا زندگی های آغاز شده را حفظ کنند از روی آگاهی و درایت است؛ اما به یقین می توان گفت اکثر افراد دلسوز اطلاع کامل، دقیق و حتی صحیحی از آن چه یک زندگی را به این مرحله رسانده ندارند و این یکی از مراحل دشوار برای افرادی است که در این شرایط قرار گرفته اند.
در بسیاری موارد کسی نمی داند در خلوت این زوج چه گذشته که حالا در جلوت، یکی زبانش به سرزنش دیگری گویا شده است! هیچ کس نمی داند تکه های قلب شکسته ی یکی و روح درمانده ی فردی دیگر به چه حالی افتاده که الان در مقابل پرخاش های فرد مقابلش سکوت می کند و به گوشه ای خیره می شود! هیچ کس نمی داند چرا این سخن نمی گوید و آن دیگری بلبلی می کند! اتهام می زند و به گمان خودش آبرو می برد!
در موارد بسیاری واقعیّت امر بر اطرافیان معلوم نمی شود و حالا هر کدام – ان شاء الله از سر خیر خواهی- شروع می کنند به ابراز نظر و تحلیل! بعضی هم که سرکی در کتاب های روانشناختی و کلاس های همسران موفق کشیده باشند به دنبال تطبیق شرایط با یکی از تئوری های آموخته شده هستند! گویی رنج خود فرد کم بوده و حالا نیاز به افزایش آن رنج یافته است!
پچ پچ برخی دوستان و فامیل و حرف هایی که گاه گاهی از دیگران به گوش می رسد که مثلا در فلان مجلس صحبت تو بود و چنین گفته شد! و این روان فرد گرفتار در فشار روحی «طلاق» را بیشتر آشفته می کند!
«طلاق» امر آسانی نیست؛ خودش دوره ی سوگی دارد که متأسفانه با حرف ها و قضاوت ها و پیام ها و برخی دخالت های اطرافبان آسیب زا تر می شود.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
گزاره هایی پیرامون #طلاق (7 - در پیام رسان ایتا)
آرام باش!
همین است! وقتی فردی جدا می شود، هم نگاه دیگران به او تغییراتی دارد و هم نگاه خودش به دیگران! مثلاً یک خانمی که جدا شده تخفیف یک فروشنده را به عنوان یک پیام دریافت می کند! پزشکی که با همه ی مشغله هایش وقت ویژه ای به او داده، یک خواستگار می بیند! اگر مشاوری هم به او پیشنهادی برای شادی و سر حالی بیشترش دهد به خود می گیرد که حتماً قصدی داشته! از طرف دیگر، افرادی هم که یک فرد مطلقه را می بینند واقعاً ممکن است به او، به عنوان یک کیس خواستگاری نگاه کنند! چه برای ازدواج اولشان و چه برای ازدواج چندمشان! چه برای ازدواج برادر یا خواهرزاده شان!
هیچ کدام از این حالت ها غیر ممکن نیست؛ ولی این که ما گمان کنیم همه ی احوال پرسی های از ما دارای قصدی است و هر فردی هم ممکن است زمانی از ما خواستگاری کند ورود به یک عرصه ی آزار دهنده است.
چه ما اساساً به ازدواج مجدد فکر کنیم و چه بگوئیم می خواهیم همیشه مجرد بمانیم، بعد از جدایی در موقعیت انتخاب کردن و انتخاب شدن قرار گرفته ایم! چه بخواهیم و چه نخواهیم!
این انتخاب گری، حتماً و قطعاً در نگاه نگارنده ی این خطوط، برابر با هرزگی و بی حیایی نیست! یک واقعیّت ممکن است. دقیقاً مثل دختر بیشت و هفت ساله ای که هنوز ازدواج نکرده یا پسر سی و پنج ساله ای که هنوز همسری ندارد! هر کسی او را بشناسد – و اتفاقاً اهل محبت و لطف باشد – به ازدواج او و کیس های ممکن فکر می کند. نه آن سوال ها و پیگیری ها غیر طبیعی است و نه تلاش های اطرافیان برای ازدواج مجدد و البته نیکوتر یک فرد جدا شده. بدبینی نسبت به همه و تلاش برای ساکت کردن همه و متهم کردن اطرافیان به «دخالت بی جا» موضوع را پاک نمی کند. در یک موقعیت کمتر دیده می شود و در موقعیّت های جدید بیشتر به چشم می آید.
اگر جدا شده ایم یا قصد جدایی داریم باید این احتمال ها را بدهیم که:
ممکن است کسانی به ما به عنوان یک شوهر یا همسر جدید نگاه کنند! ممکن است کسانی از روی دلسوزی و محبت بخواهند پیشنهاد ازدواج با فردی را به ما بدهند! ممکن است با همه ی آمادگی های ما، اتفاقاً فردی تمایل به ازدواج با ما نداشته باشد! ممکن است کسانی به دنبال خانه و پول و موقعیت ما باشند و راه رسیدن به آن را ازدواج با ما بدانند! ممکن است کسانی به ما محبت کنند و به فکر ما باشند ولی واقعاً به ازدواج با ما نیندیشند! ممکن است کسانی از ما فاصله بگیرند یا همسرانشان را ملزم به فاصله گرفتن از ما کنند! ممکن است بعضی، دیگر ما را دعوت نکنند یا در جمع های دوستانه شان غریبه حساب کنند! ممکن است کسانی فکر کند که ما مظلوم واقع شده ایم و بیش از حد نسبت به زندگی گذشته ی ما ابراز نظر منفی کنند! و ...!
ما باید آرام باشیم و بدون بدبینی و با هوشیاری گام های محکمی برای زندگی جدیدمان برداریم؛ خدا هست و دست مهربان ولیّش هم همراه ماست!
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
گزاره هایی پیرامون #طلاق (8 - در پیام رسان ایتا)
* آن طورها هم نیست!
خدا نکند بخواهم سخنی بگویم که ««طلاق» را امری ساده و کوچک بشمرم؛ اما با توجه به آن چه در جهان واقعی رخ داده و متأسفانه رخ می دهد، باید یه یک حقیقت اشاره کرد و آن این است که «آن گونه که از قدیم در اذهان بوده و افراد به هم القاء می کردند طلاق، از دست دادن مادر در کودکی، اعتیاد پدر، جنگ، کم سوادی یا بی سوادی والدین و اموری مانند آن که هر کدام به نوبه ی خود نوعی فاجعه است، به معنی نابودی، پایان و یا شکست همیشگی فردی که در این شرایط قرار گرفته نیست!»
سال ها پیش کتابی را از مشهد گرفته بودم به نام «کودکی مردان بزرگ»؛ خود تیتر کتاب جالب و محتوای بسیاری بخش های آن جالب بود. حتی کتاب «اسرار موفقیت» به قلم آقای سیدمرتضی مجتهدی هم مفاهیمی از این دست داشت. دو کتاب دیگر هم که برای دختران نوجوان نوشته شده بد، با همه ی ایراد ها و نقص هایش نکته های اعجاب انگیزی از موفقیّب افرادی داشت که از میان همین شرایط سخت و دشوار، بهترین زندگی ها را رقم زده بودند.
در حقیقت می توان گفت: «گاهی، و برای برخی این مشکلات بهانه هایی برای گمان به جاماندگی، احساس ضعف، احساس سرخوردگی و از این قبیل است؛ بهانه ها می توانند به جهت روانی آرامش بخش باشند!»
یک فرد توانمند و با انگیزه می گوید: درست است که پدرم در دام اعتیاد افتاده ولی من می توانم به شکلی دیگر زندگی کنم! درست است که پدرم ما را رها کرده ولی خدای متعال که ما را رها نکرده است! واقعیّت است که من از حضور در شرایط آرام محرومم ولی تا زمانی که از خدا عمر می گیرم استوار می ایستم و می کوشم! درست است که مادر من مثل مادرهای دیگر نیست و مرا از مهر خودش محروم کرده ولی معدن مهر و محبت حق متعال، امام عصر علیه السلام مرا می بیند و صدای مرا می شنود!
چه بسا یک فرد آسیب دیده انگیزه ی بیشتری هم برای تلاش و حرکت داشته باشد چون گمان می کند باید برخی از کمبودها را هم جبران کند.
پس ««طلاق» هم دیگر مثل گذشته نیست؛ حتی برای فرزندانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند.
https://t.me/S_M_Kheradmand
گزاره هایی پیرامون #طلاق (9 - در پیام رسان ایتا)
تحلیلی پیرامون تجردها، ازدواج ها و طلاق ها!
مهدی متقیفر، مدیرکل برنامهریزی وزارت ورزش و جوانان در اسفند 1402 چنین اعلام نمود:
درحال حاضر جمعیت مجردهایی که تاکنون ازدواج نکردهاند، حدود ۱۲ میلیون نفر است. در این بین مخصوصاً دخترانی هستند که سنشان بالای ۳۵ سال است. این نگرانی به وجود میآید که منجر به تجرد قطعی در بین آنان شود. این موضوع آسیبها و پیامدهایی را به همراه دارد؛ بسیاری از نهادهای حمایتی هم دیگر از عهده حمایت این خانوادهها و این افراد برنمیآیند.
به صورت کلی ازدواج یکی از مواردی است که از بسیاری آسیبها پیشگیری میکند.
اینکه بسیاری معتقدند به ازای هر سه ازدواج، یک طلاق وجود دارد، غلطترین شاخصی است که میتواند این موضوع را با آن سنجید. به سبب اینکه ازدواجهای امسال ارتباطی به طلاقهای سال گذشته ندارد. طلاقهای امسال حاصل ازدواجهای ۹ سال پیش است. بنابراین نسبتگیری این دو موضوع صحیح نیست. مهمترین بخشی که در این خصوص تاثیرگذار است توجه به پنجره ی جمعیتی است، یعنی زمانی که در فضایی قرار میگیریم که جمعیت به گونهای تنظیم میشود که تعداد دهههای ۶۰ با دهه۷۰ متفاوت است. در حال حاضر هم فصل ازدواجهای دهههای۷۰ و۸۰ بوده، از طرفی تعداد این دههها هم کم است در نهایت ازدواج کاهش مییابد و از آن طرف طلاق کمتری را شاهد هستیم.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
گزاره هایی پیرامون #طلاق (10 - در پیام رسان ایتا)
آیا پُلی باقی مانده؟
قرار بود ازدواج کنیم تا همدم هم باشیم نه سوهان روح و روان هم! قرار بود مثل جلد سختِ کتابها با هم جمع شویم و یک حاصل قویتر و استوارتر باشیم! قرار بود برای هم آبرو باشیم! افتخار باشیم! قرار بود چون لباسی زیبا پوشاننده ی عیبها و ناراحتیها و کجیهای هم باشیم! قرار بود اگر اختلافی پیدا کردیم گفت و گو کنیم؛ نقطههای مثبت و منفی را بسنجیم و تصمیم بهتر را بگیریم! قرار بود بر هم فریاد نزنیم! قرار بود ناخن به صورت هم نکشیم! قرار بود دل هم را نشکنیم! قرار بود به موفقیّتِ یکدیگر کمک کنیم! قرار بود به تعهدهایی که در روزهای خاکستری خواستگاری دادیم رنگ طراوت و نشاط بزنیم! قرار بود به برخی مواردی که در گفتگوهای پیش از عقد حساسیت ویژه داشتیم، بهتر و جدیتر توجه کنیم! اما حالا یادآوری قرارها دیگر سودی ندارد! ...
حتماً و البته شاید حتماً، چیزی برای دلبستگی شیرینی که داشتیم باقی نمانده است! الان دیگر حرف زدن با دایی و عموی همسر اثری ندارد؛ چه رسد به پیامهای مکتوب یا صوتی برای عروس خانواده!
جلسه ی حضوری با برخی فامیل بیاطلاع امر چه کمکی می کند؟ می خواهی اثبات کنی که حق با توست؟ بیان آن چه در این چند سال بر شما گذشته، در مسیر زندگی تغییر جدی ای ایجاد نمیکند. نمیخواهم بگویم جلسات مشورتی و تلاشهای اطرافیان و یا مداخلات بزرگترها هیچ وقت هیچ اثری ندارد؛ ما همه ی اینها زمانی میتواند مؤثر باشد که پلی برای وصل باقی مانده باشد. خصوصاً در آن حیطه که برای طرف مقابل خیلی مهم بوده است. مثلاً مردی که غیرت شایستهای در ارتباط با ناموسش دارد، اگر متوجه شود که همسرش پردههای عفاف را دریده و گامهایی برداشته که قابل پذیرش نیست، رفتن از این خانه به آن خانه و ساعتها حرف و حرف و حرف چیزی را تغییر نمیدهد. یا خانمی که نسبت به آبرو و شأن اجتماعی و خانوادگیاش حساس است و درباره ی این مطلب بارها و بارها از زمان دیدارهای اولیه تا روزهای پایانی زندگی مشترک صحبت کرده است، وقتی با تماسهای نامربوط شوهرش با فامیل نزدیک و دور و آبروریزی های او مواجه شود و بفهمد که این مرد به ظاهر همراه و مدعی همدلی و دلسپردگی، هرچه توانسته و خواسته از نقطههای ضعف و ایرادات و کوتاهیهای این خانم و خانواده اش گفته، با چه انگیزه و انرژی ای به این زندگی بازگردد؟! چون پدرِ باجناق شوهر، آن ها را به همراهی توصیه میکند؟! چون فلان فامیل ثروتمند آن ها را به یک مسافرت دلگرم کننده میهمان میکند؟! یک مرد کوبیده شده به جهت روحی و شخصیتی با یک زن له شده به جهت روانی و خانوادگی را چگونه میتوان به یک زندگی لرزان بازگرداند؟! زنی که شوهرش را در خیابان میزند، دکمههای لباسش را میکند و دست و رویش را خونی میکند چگونه امید دارد که این مرد با یک دسته گل یا یک جعبه شیرینی به دنبالش بیاید؟! مردی که همسرش را در ساختمان ۱۴ واحدی از حیثیت میاندازد چگونه انتظار دارد خانمش باز هم دستش را بگیرد و در پارک روبروی خانه قدم بزند؟!
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
گزاره هایی پیرامون #طلاق (11 - در پیام رسان ایتا)
در ایران، نسبت طلاق به ازدواج به ۴۲٪ رسید!
آمار ازدواج و طلاق سال 1402 به روایت مرکز آمار:
❤️ ازدواج: ۴۸۱.۳۹۴ مورد (۸.۷٪ کاهش نسبت به سال ۱۴۰۱)
💔 طلاق: ۲۰۲.۱۸۳ مورد (۲.۷٪ کاهش نسبت به سال ۱۴۰۱)
نسبت طلاق به ازدواج به ۴۲٪ ؛ به عبارتی در سال گذشته از هر پنج ازدواج، دو طلاق رخ داده است!
http://sm-kheradmand.com
گزاره هایی پیرامون #ازدواج_موفق (1)
#مشاوره_ی_پیش_از_ازدواج (1)
حکمت شروع توجه به مشاوره ی پیش از ازدواج، گسترش مشکل #طلاق بود. در برخی کشورها زوجین موظفند در برخی از زمینه ها حتی دوره هایی را بگذرانند و بعد با دریافت مجوز در آن زمینه ها برای ازدواج اقدام کنند.
امروزه یک روند بسیار نگران کننده ای در ارتباط با طلاق داریم! در حالی که این متقاضیان طلاق، عمدتاً یا حتی تقریباً تمامشان کسانی هستند که با اختیار خودشان ازدواج کرده اند. با این حال سه سال اول زندگی، بیشترین زمانِ رخدادِ طلاق است.
تحقیقات انجام شده در مقایسه ی کسانی که بسته های مشاوره ای قبل از ازدواج را دریافت کرده یا نکرده بودند، نشانه ی اثراتی قابل توجه در زندگی مشترک را گزارش می دهد. در مشاوره ی پیش از ازدواج مشاوران به افراد کمک می کنند که تصمیم گیری بهتری داشته باشند؛ اما کار مشاوره ی پیش از ازدواج، تائید یا رد کردن نیست.
پیش از ازدواج یک آموزش داریم و یک مشاوره که آموزش، عمدتاً بعد از انتخاب اولیه شروع می شود و مربوط به نگهداری زندگی است. به عبارتی برای ازدواج موفق دو مرحله وجود دارد: انتخاب موفق و نگه داری این موفقیت.
https://t.me/Kheradmand_S_M
گزاره هایی پیرامون #طلاق (12 - در پیام رسان ایتا)
خودم و خودم و خودم؟
در حین خواندن کتابِ «چگونه فرزندان موفقی پرورش دهیم؟»، در صفحه 66 به مطلب قابل تأملی برخوردم؛ در آن جا نوشته بود: اخیراً محققان دانشگاه نورث ایسترن (Northeastern University) بیش از هزار جوان را که در مرکز بازداشت موقت جوانان در شیکاگو حداقل مدت کوتاهی را بازداشت بوده اند مورد ارزیابی روانی قرار داد و دریافتند که 84 درصد این جوانان در دوران کودکی دو یا چند تروما را از سر گذرانده اند و اکثر آن ها با 6 تروما یا بیشتر مواجه بوده اند! سه چهارم جوانان شاهد قتل یا مجروح شدن یک نفر بوده اند؛ بیش از 40 درصد دختران در خردسالی مورد سوء رفتار جنسی قرار گرفته اند و بیش از نیمی از پسران گفته اند که در موقعیت های چنان خطرناکی بوده اند که تصور می کردند خودشان یا اطرافیانشان می میرند یا به شدت زخمی می شوند.
تاثیر ویرانگر این تروماهای تکراری بر سلامت بازداشت شدگان تعجب آور نیست!
خواندن این مطلب می توانست پرونده های متعددی را در ذهنم باز کند، آنچنان که در نوشته های روزانه ام هم مطالبی در این ارتباط ثبت کرده ام. اما یکی از پرونده های گشوده شده در ارتباط با طلاق و ازدواج پس از آن است. یکی از مشکلات پس از طلاق پرهیز یا عدم تمایل فرد جدا شده برای ازدواج مجدد است. البته این عمومیت ندارد و من در برخورد با افراد متعددی یافته ام که برخی شوقشان به ازدواج مجدد بیش از شوق برخی از جوانان به اولین ازدواج است! گرچه این دلایل و ریشه های مختلفی دارد که این جا محل صحبت از آن نیست؛ اما یکی از انگیزه های موثر و انسانی در تمایل به ازدواج آن است که معمولاً افرادی که یک نوبت یا بیشتر تجربه ی جدایی دارند گزینه های ممکن برای ازدواجشان افرادی هستند که آن ها هم با سپری کردن دوره هایی مشابه و بعضاً همراه با فرزند هستند!
اگر ما طلاق را یک تروما بدانیم که البته هست و اگر فرایند طلاق و درگیری های والدین را یک تروما بدانیم که معمولاً در خانواده هایی که جدایی رخ داده است چنین شرایطی کم یا بیش وجود داشته و اگر در پی خیرخواهی برای کودکان، نوجوانان و فرزندان خانواده های طلاق باشیم حتما یکی از انگیزه های شیرین کمک به همین فرزندانی است که شاید با قراردادن مرهمی بر تروماهای روحی و روانی شان بتوان آن ها را به سعادتمندی در دنیا و آخرت نزدیک تر کرد.
حتما با طرح این مسئله کسانی چنین پرسش خواهند کرد که ما که خود از ثمرات تلخ جدایی بهره مند بوده و نیازمند به مرهم برای روح و روان زخم خورده مان هستیم چگونه با نگاه و رویکرد کمک و درمان و مرهم بودن وارد یک زندگی جدید شویم؟ پاسخ آن است که این سخن تعارضی و تقابلی با تلاش برای انتخاب یک همسر خوب که بتواند تجربیات تلخ گذشته را به شیرینی و دوران بعضاً پرتنش قبل را به آرامش نزدیک کند، ندارد. اما این که من فقط به خودم و آرامش خودم و روان خودم، به آرامش یافتن برای دردهای خودم و خودم و خودم بیندیشم با این که پس از بررسی و رسیدن و انتخاب یک همسر جدید، ویژگی هایی مطلوب تر از همسر قبل همراه و شریک زندگی شوم، زمینه ی بهتر توجه به فرزندان او و فرزندان خودم را فراهم می کنم. من ازدواج می کنم چون می خواهم زندگی آرام و خوبی را تجربه کنم و می خواهم همراهی برای بندگی بهتر خدا بیابم و می خواهم انیس باشم و مونسی داشته باشم و می خواهم مرهمی برای زخم های یک فرد جدا شده باشم و مرهمی برای دردها و رنج های پیشینم بیابم، اما در این میان می دانم و متوجه هستم که فرزندان من و فرزندان او، نیازمند به یک زوج سرپرست و عاطفه ای دلگرم کننده دارند؛ یک زندگی گرم تر از قبل!
البته لازم است که متذکر شویم: این که زندگی ای به جدایی منتهی شود لزوما به معنای سال ها تنش نیست! گاهی طلاق آنقدر زود رخ می دهد و اینقدر بی حاشیه که نمی توان گفت فرزندانِ همه ی زندگی هایی که منتهی به طلاق شده دوره های سخت و پرتنشی را سپری کرده اند، اما به هر حال فرض عمومی بر این است!
https://t.me/Kheradmand_S_M
گزاره هایی پیرامون #طلاق (13 - در پیام رسان ایتا)
کتاب را هنوز نخوانده ام اما عنوان و سر فصل هایش می تواند قابل تأمل باشد!
مراقبت مخاطرات پیش روی ازدواج خود باشید
جلوی جریان طلاق را بگیرید
سه آهنربای طلاق
خطر جداسازی نقش ازدواج از والدگری
صنعت طلاق دوستان و یاورانی که هرگز نخواستید اید آن ها را بشناسید
چرا طلاق نه؟ دلایل اجتناب از جدایی
برای سلامتی شما خطرناک است
نسبت به من بی انصافی شده است هزینه مالی طلاق
برای روح شما بد است
یک تفاوت اساسی طلاق با و بدون فرزند
اگر فرزندان خود را دوست دارید
موج های ویران کننده طلاق
پاسخ به استدلال هایی که به نفع طلاق مطرح می شوند
چه زمانی طلاق ضروری است
این در مورد تو است (به تو مربوط می شود)
این تماما در مورد من است
تقصیر هیچ کس نیست
چیزی به عنوان طلاق خوب وجود ندارد
از بین بردن چاله (بر طرف کردن مشکل) چرا باید ازدواج خود را حفظ کنید؟
وظیفه خود را انجام دهید یا خواسته هایت قلب خود را دنبال کنید
طلاق شما را خوشحال تر نمی کند
چمن آن طرف نرده (طرف مجردها) سبزتر نیست
بازسازی اعتماد پس از خیانت
هیچ ازدواجی کامل نیست در هر صورت چگونه باید شاد باشیم
زیباترین دستاورد زندگی
این کتاب نوشته ی «دایان مدود» ترجمه ی «داود نوده ئی، سمیرا هاشمی و مرتضی بخشایی» است که توسط انتشارات دانژه در سال 1402، به چاپ رسیده است.
ان شاء الله می خوانم و از آن برای شما می نویسم.
http://sm-kheradmand.com
#روز_نگاشت - 1403
گزاره هایی پیرامون #طلاق (9 - در پیام رسان تلگرام)
چهارشنبه – 19 دی 1403 – 7 رجب 1446 – 8 ژانویه 2025
امروز صبح جلسه ی خوب و پرباری در فضای مجازی داشتم؛ بعد هم مشاوره و امورات جاری روز. بعد از مدت ها عصر وقت مشاوره ای تنظیم نکرده بودم و در خدمت مادر بودم. خداوند متعال سایه شان را بر سرم استوار بدارد! خرید هایی داشتند و جاهایی می خواستند بروند. کمی هم به مطالعه رسیدم.
• شب مشاوره ی مجازی داشتم و کمی هم برای تنظیم کارهای علمی ام نشستم. یک بازی فکر تقریبا چهل پنج دقیقه ای هم با آقا سیدمجتبی انجام دادم که باختم!
• متنی دیگر برای جزوه ی «گزاره هایی پیرامون طلاق» که تا امروز به سی و هشت متن رسیده نوشتم؛ با عنوانِ «کاش می شد آسمان ظلمت نداشت»:
• گاهی یکی از عوامل تاثیرگذار در جداییها و اختلافات خانوادگی، نقش پررنگ والدین طرفین است؛ البته که معمولاً و در زمانه ی کنونی، والدین نقشهای حاشیهای و حتی حمایتگرانه ای برای پایداری زندگیها دارند اما تجربه ی مراجعان مختلف در این زمینه تاثیرگذاری پررنگ برخی از والدین را در از هم گسیختگی نظام یک خانواده ی نوپا، بر من آشکار ساخته است. از نمونههایی که تصویرش در ذهنم پایدار شده اتفاقی است که به عنوان مشاور شاهد و ناظرش بودم و البته نمیتوانستم به مادر دختر خانم بگویم که: «با این طرز سخن شما با دامادتان، این زندگی را بیش از پیش به پرتگاه نزدیک میکنید! اگر واقعا برای مشورت و اصلاح و کمک به حفظ زندگی آمدهاید باید با ادبیات دیگری پیش روید». از ویژگیهای آن محفل این بود که حتی مادر دختر برای دفاع حق یا ناحق از فرزندش با پدر دختر هم تندی میکرد که چرا جملاتی میگویی که ۱۰۰ تخریب و طرد داماد نیست! جمله ی تلخی که به یادم مانده آن است که ایشان در آن جمع گفتگو رو به همسرش کرد و با صدای بلند نام شوهر را برد و گفت: «عباس بیشعور!طرف دخترت را بگیر!»
• خاطرم هست در موردی دیگر هم که خانواده ی پسر احساس کرده بودند در برخوردی یا جملهای یا دعوتی مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند پافشاریشان برای طلب عذرخواهی از سوی خانواده ی دختر و اصرار بر آن که حق با ماست و در این مشکلات هیچ گونه سهمی نداشته ایم، کار را برای حفظ یک زندگی سخت کرده بودند!
• حتماً در سینه ی مشاوران و روانشناسان خانواده، یا بزرگترهایی که در این زمینهها در شهر و محل و فامیل خود فعالند نمونه هایی از این دست بایگانی شده است! رازهایی که باید بماند! ...
• روشن است که در هر کدام از این موضعگیریها مشاور نقش حَکَم و و قضاوت کننده را ندارد اما برای تعدیل در روابط و ترسیم مسیری که بتواند ادامه ی زندگی را ممکن نماید، باید برخی از موانع را به صراحت روشن کرده و برای رفع آن اقدام پیشنهاداتی دهد. سعی کند هم همسران و هم خانواده هایشان را به واقعیاتی که مغفول ایشان است آگاه و متوجه سازد. حالا مانع مادر پسر باشد یا پدر دختر! هر کدام یک از والدین طرفین که نقش جدیتری برای بستن راه حرکت یک زندگی دارند! باید روشن شود! بی قضاوت و حکم. هدف حفظ زندگی است!
• خاطرم هست در مشکلات خانوادگی یک زوج کسی که در جلسه ی مشاوره بیشترین سخن منفی را مطرح میکرد برادر داماد بود؛ تا جایی که من برای مدیریت جلسه از ایشان خواستم خود را کنترل کنند و اجازه دهند پدر مادر و زوجین هم سخن بگویند. البته آن زندگی به سامان نرسید و من نمیتوانم قضاوتی برای میزان نقش آفرینی آن برادر داشته باشم اما لااقل در آن جلسه کسی که پافشاری جدی ای برای محکوم کردن دختر و خانواده ی دختر میکرد، آن برادر بود! این که چه جمله یا رفتار تلخی متوجه این برادر یا نقض کننده ی باورها و تصورات او بوده است نمیدانم و فرصت کنکاش هم نداشتم و بیش از این هم نمیخواستم به گفتار او بها دهم اما به تجربه های متعدد یافته ام که اطرافیان اثر گذار تنها پدر و مادر عروس و داماد نیستند!
• یک زوج مواجه شده با مشکل شایسته است به میزان علاقه و نیتشان برای حفظ یک زندگی خوب و سالم - و نه زندگی ای که یک مشاور امین و متعهد به امکان استواری یا مصلحت ایجاد آن زندگی رای ندهد – بکوشند تا با تمام احترام و ادبی که نسبت به والدین و خانواده های خود قائلند از این فضاهای خانوادگی منفی یا «منیّت ها» آسیب نبینند؛ ... کاش می شد آسمان ظلمت نداشت! (پایان متن گزاره هایی پیرامون طلاق)
https://eitaa.com/s_m_kheradmand