|جَــــــوانه|
#دعوتید_به مراسم دومین سالگرد عروج ملکوتی عالم پرتلاش، خدوم و بصیر حجتالاسلام والمسلمین آقاسیدمحسن
قطعا باید سوگواری کنی، باید دربارهاش حرف بزنی، باید با غمت رودررو شوی، باید ازش عبور کنی؛ «بایدهای» افادهآمیز آدمی که خودش هیچوقت با سوگ سروکار نداشته. پیش از این هم داغ دیدهام اما فقط حالاست که به کُنه سوگ میرسم. فقط حالا که دنبال روزنهای میگردم، میفهمم راهی برای عبور از اندوه وجود ندارد. من در مرکز این آشفتگیام و یاد گرفتهام برای مهار افکارم جعبههایی در ذهنم بسازم و فکرهایم را بین دیوارههای محکم جعبهها دفن کنم. سفتوسخت روی ذهنم چنبره میزنم تا فقط پوستهی نازکی از آن فعال بماند. نمیتوانم زیاد فکر کنم. جرئت نمیکنم عمیق فکر کنم...
این انکار و این پرهیز از نگاه کردن به مصیبت یکجور پناهگاه است. البته که تلاش برای نگاه نکردن هم مشقتهای خودش را دارد. پس نگاه نمیکنم اما نگاه نکردنم به زیرزیرکی نگاه کردن میمانَد. تصور کن اگر خیره و مستقیم به مصیبتت زل میزدی چه فاجعهای بود. خیلی وقتها هم دلم میخواهد فرار کنم. فرار کنم و پنهان شوم. اما همیشه که نمیشود فرار کرد. و هر بار که چارهای جز سرشاخ شدن با سوگم ندارم ــمثلاً وقتی گواهی فوتش را میخوانم یا وقتی اعلامیهی ترحیمش را مینویسمــ وحشت در وجودم شعله میکشد...
برشی از کتاب لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ نشر اطراف
#بامداد_دومین_سالگرد_بابا
@S_Masoome_Shafiee