eitaa logo
سید مجتبی رسول نژاد | نویسنده
1.3هزار دنبال‌کننده
283 عکس
8 ویدیو
2 فایل
دل نوشته هایم را ثبت می کنم. برای سال ها بعد... برای روزی که از امروز... چیزی جز خاطراتی نمانده برایم.
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز دفتر خاطراتم را ورق می‌زنم و شرحه شرحه یاد تو را در آغوش می‌کشم، بی تو فنجان تلخ را سر می‌کشم در اتاق تنهایی. و لب به سکوت باز می‌کنم تا قلب کسی را نخراشم با درد جدایی. و تو هم‌ چنان بی خبر از من در اوج پرواز می‌کنی رها و آزاد از قید من و ما. و چه دردیست این فراق. بارها فنجان تنهاییم را سر کشیدم تا شاید روزی تمام شوم ولی افسوس. روی پرچین مرغکی پرید دانه‌ای برچید و به هوا رفت گویی سیال ذهنم را با خودش برد تا بی‌نهایت. و من درتو غرق شدم و تو بی من به اوج رسیدی. @s_mojtabard
دلم برایت تنگ شده است. هر گوشه‌ای از این خانه یادی از تو را برایم زنده می‌کند به هر گوشه‌ای که نگاه می‌کنم صدای خنده‌هایت در گوشم می‌پیچد. لبخند زیبایت را بر چهره‌ی زیبایت می‌بینم. حتی دلم برای ناز کردن‌ها و نیامدن‌هایت تنگ شده است دلم برای انتظار یک زنگ از طرف تو. فقط خودت می‌دانی که چه می‌گویم روزهایی که بودی و نبودی و روزهایی که نیستی و نمی‌آیی. سفره را به یادت پهن کردم بشقاب‌ها را چیدم خواهرت سبدهای سبزی را در سفره چیده است می‌دانی چه شده؟ مادربزرگ دیگر آش نمی‌پزد دیگر زانوی پدربزرگت درد نمی‌کند نور چشمم! دیگر از بی‌خوابی گلایه نمی‌کنی؟ دیگر از درد رها شده‌ای؟ دلم برای یک فنجان چای در کنارت تنگ شده است . دلم هوای دخترت را کرده است دختری که روی ماهش را نبوسیده پر کشیدی. @s_mojtabard