صالحین تنها مسیر
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔 #قسمت6⃣5⃣ رها در اتاق را به ضرب باز کرد: _بس کن آیه! اون بدبخت چه گناهی
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔
#قسمت7⃣5⃣
_آره.
سید محمد: از روزی که رفت، خیلی تنها شدم. برام هم پدر بود، هم برادر، هم رفیق... یکهو همه کسم رو از دست دادم.
ارمیا: من تازه فهمیدم کی رو از دست دادم؛ حوصله داری حرف بزنیم؟
سید محمد: هم حوصله دارم هم وقت؛ مادرم که میاد اینجا، دیگه رفتنی نیست، گاهی غروب میشه و هنوز اینجاست؛ یه جورایی خونه مون شده.
بابام اونجا، داداشم اینجا... چی تو رو به اینجا کشونده.
ِ ارمیا: سال ها بود که گم شده بودم،گم شدن تو طالع منه؛ تو پرورشگاه بزرگ شدم...وقتی هجده سالم شد، گفتن برو زندگیتو بساز. با دوتا از بچه ها تصمیم گرفتیم بریم ارتش. هم جای خواب وغذا، هم حقوق و هم اینکه کسی منتظرمون نبود؛ مرگ و زندگی ما برای کسی مهم نبود...
گفتنش راحت نیست، اما حقیقته و حقیقت گاهی از زهر تلختر. کلا معاشرتی نیستیم؛ یادگرفتم کسی ما رو نمیخواد پس خودمون رو به کسی تحمیل نکنیم. یه عمر تنهایی کشیدیم دیگه، فقط خودم بودم و دوتا رفیقام. با کسی دمخورنبودیم. همه چیزمون کار بود و کار... برای خودمون یه خونه اجاره کردیم و سه نفری زندگیمون رو ساختیم. تا اونشب و توی اون برف... زندگیم ازمسیرش خارج شد. الان نمیدونم، قبلا روی ریل نبودم یا الان نیستم، اما هرچی که بود برام یه تغییر بود. یه شب که خیلی داغون بودم، خیلی شکسته بودم، خواب سید مهدی رو دیدم.
کلاهشوگذاشت سرم، تفنگشو داد دستم، دست رو شونه م گذاشت و گفت، حرم خالی نمونه داداش!
گفتم: _اهلش نیستم.
گفت: _اهلت میکنن!
گفتم: _دنیام با دنیات فرق داره.
گفت: _نگاهتو عوض کنی فرقی نداره.
گفتم: _بلد نیستم.
گفت: _یا علی بگو، منم هستم و دستتو میگیرم.
گفتم: _تو شهید شدی؟!
گفت: _همسایه ایم.
گفتم: _من زنده ام؛ اگرم بمیرم من کجا و تو کجا!
گفت: _همسایهوایم رفیق.
گفتم: _منم شهید میشم؟
گفت: _شهادت خیلی نزدیکه.
گفتم: _چطور میشه؟ اصلا تو نترسیدی؟
گفت: _دیدم تو زندگی بدون شهادت،هیچی ندارم. دیدم مرگم همین روز
و همین ساعت رقم میخوره. گفتم اللهم ارزقنا توفیق الشهادة.
اونقدر گفتم تا خدا با دلم راه اومد.
گفتم: _زن و بچه داشتی.
گفت: _ دستم امانتی بودن. حالا هم میسپرم دست تو.
گفتم: _تو که گفتی شهید میشم!
گفت: _گفتم همسایه ایم.
گفتم: _یعنی شهید نمیشم؟
گفت: _شهادت تو سختتره؛ اما من کمکت میکنم.
گفتم: _تنهام نذاریا...
گفت: _دست رفاقت بدیم؟
دستش رو گرفتم، لبخند زدیم؛ تو آسمون پرواز کردیم.
گفتم: _اون پایین چه خبره؟ اونا کیان؟
گفت: _روزگار آیه بعد از منه
گفتم: _میدونی چی میشه؟
گفت: _همهشو نه، اما میدونم باید چی بشه.
گفتم: _حال زنت خیلی بده!
گفت: _باید خودش رو پیدا کنه؛ بهش گفتم که مواظب ایمانش باشه، اما براش میترسم!
گفتم: _چرا؟ اونکه خیلی با ایمان ومعتقده!
گفت: _از روزی که اشتباه کنه میترسم،روزی که با اشتباهش ایمانشوباد ببره.
گفتم: _مواظبش باش!
گفت: _من دیگه نمیتونم؛ تو مواظبش باش!
همینجا بود که سقوط کردم و از خواب پریدم. دستم هنوز از گرمای دستای سید مهدی گرم بود. آقا سید... مواظب خانوم سید مهدی باشید!
سید مهدی نگرانشه.
سید محمد سرش را تکان داد و از خاطراتش بیرون آمد:
_دیگه بریم سایه جان؛ آیه نیاز به کسی نداره. خودش عاقل و بالغه!
آیه روی تختش دراز کشید و به حرفهای رها و سایه و سید محمد فکر کرد. آنهایی که خود را محق میدانند که برایش تعیین تکلیف کنند...
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔
#قسمت8⃣5⃣
مریم نگاهی به خانه انداخت.
از خانه بی بی و سید بهتر بود.
همه ی خانه بوی تازگی میداد.
محمدصادق برایش گفته بود که فقط لوازم شخصیشان را به طبقه پایین منتقل کرده اند. از اینکه مزاحم زندگی مردم شده بود راضی نبود. دلش همان دو اتاق آبی را میخواست... پدری های سید... دلش تنگ بود
برای حاج یوسفی و همسرش... قنادی و کیک پختنهایش... دلش کمی نقش زدن بر روی آن کیکهای نرم و لطیف را میخواست... دلش درس و دانشگاه میخواست، آرزوهای پدر که در خاک رفت، همین یک آرزوی پدر را میخواست برآورده کند. موهای زهرای کوچکش را شانه کرد؛ درسهای محمدصادقش را دوره کرد. ملاقات مادر در بیمارستان رفتند.
غذا پخت... همه کار کرد... از نگاه کردن به صورتی که روزی مادرش عاشقانه نوازششان کرده بود، جای بوسه های پدر که هنوز حس میکرد. به روزهایی که گذشت فکر کرد. به مسیحی که پابه پایش میآمد.
به
مسیحی که سایه اش شده بود. مسیحی که پسری میکرد برای مادرش؛ مسیحی که در تمام سختی ها مرد بود و مردانگی خرج تنهاییهایشان میکرد.
برای زهرا کودک میشد و مردانه با محمدصادق قدم میزد؛ اصلا این جماعت را درک نمیکرد... نمیفهمیدشان، کمی درک
این جماعت سخت است؛ جماعتی که هم از جانشان مایه میگذارند هم از اموالشان؛ اصلا چرا اینگونه اند؟ در این غوغا و آشفتگی دنیا که هر کس میخواهد از دیگری بِکند برای خودش، این جماعت چرا وصله ی ناجور شده اند؟ چرا از خود میکَنند و زخمها را التیام میدهند؟
صورتش میسوخت و نمیدانست زنانی که ندانسته محکوم و مجازاتش کردند حقیقت این جهان اند یا این جماعت وصله ی ناجور زمانه؟
سایه را دوست داشت... پا به پای آن مرد دکتری که شوهرش بود، میآمد؛ پا به پای تنهایی های مریم میآمد... برای دردهایش گریه میکرد و برای غصه هایش دل میسوزاند؛ سایه دوستداشتنی تر از دیگران بود؛
شاید چون همسنوسال بودند، شاید همان حرف سایه درست باشد و دارد جبران میکند؛ سایه میگفت روزی آیه برایش اینگونه بوده و پا به پایش آمده... میگفت آیه ی این روزها را نبین؛ میگفت آیه را باید با سید مهدی میدیدی... میگفت آیه شکسته... میگفت دلش چینی بندزنی میخواهد که خیلی وقت است صدایش در کوچه ها نمیآید؛
همانکه روزگاری در کوچه ها با ارابه اش میآمد و میگفت چینی بندزنه...
چینی دلش که بند زده شود درست میشود؛ کاش آیه دلش را دست چینی بندزن بدهد تا دوباره آیه ی رحمت خدا شود! میگفت میخواهد مثل آیه ی آن روزها باشد و شوهرش که این جمله را شنیده بود خندیده و گفته بود
_که بعد از رفتن منم توهم دختر شهر آشوب بشی؟ همون آیه برای هفت پشت همه ی ما بسه!
ِ به آیه میگفت دختر شهر آشوب ومریم به آشوبی که در این خانه دیدمی اندیشید.
ارمیایی که رفت... رهایی که فریاد زد... آیه ای که عصبانی بود... زینب سادات بغض کرده... حاج علی کلافه... زهراخانم بیقرار... محبوبه خانم پریشان... مسیح هم که گویی چیزی را گم کرده... نه ارمیا رادرک میکرد و نه آیه و نه مسیح را...
این خانه عجیب بود؛ بهتر بود دنبال کاری باشد تا زودتر از دست این عجیب ها راحت شود...
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
#خدایا
بہ برڪت این روز عزیز
دلهایمان را از یاد حجتت
سرشار ڪن
و بالاترین خواسته هایمان را
ظهورش قرار ده.
الهی امین...🤲
🌟شبتون مهـــدوے
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
دوّم: آنكه پس از نماز صبح، پيش از آنكه سخن بگويد، اين دعا را بخواند تا كفّاره گناهان او از اين جمعه تا جمعه ديگر باشد.
اَللَّهُمَّ مَا قُلْتُ فِي جُمُعَتِي هَذِهِ مِنْ قَوْلٍ أَوْ حَلَفْتُ فِيهَا مِنْ حَلْفٍ أَوْ نَذَرْتُ فِيهَا مِنْ نَذْرٍ فَمَشِيَّتُكَ بَيْنَ يَدَيْ ذَلِكَ كُلِّهِ فَمَا شِئْتَ مِنْهُ أَنْ يَكُونَ كَانَ وَ مَا لَمْ تَشَأْ مِنْهُ لَمْ يَكُنْ اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ تَجَاوَزْ عَنِّي اَللَّهُمَّ مَنْ صَلَّيْتَ عَلَيْهِ فَصَلاَتِي عَلَيْهِ وَ مَنْ لَعَنْتَ فَلَعْنَتِي عَلَيْهِ و دست كم در هر ماه يك بار اين عمل را بجا آورد. و نيز روايت شده: هركس در روز جمعه پس از نماز صبح بنشيند، و به تعقيب بپردازد تا آفتاب برآيد، هفتاد درجه در بهشت برين براي او بالا رود.
به رسم هر صبح
🌿🌼🌿🌺🌿دعای_عهد
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ
🍇🍃اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
🍇🍃اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
🍇🍃اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
🍇🍃حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🌸🍃آنگاه سه بار بر ران راست خود میزنی و در هر مرتبه میگویی:
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
🌿🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸🌿
سلام دوستان، عزیزان حضور شما در پای صندوق های رای مهم ترین راهکار حفظ کشور و پاسداشت خون شهداست. همه ما مسئولیم و فردای قیامت باید پاسخگو باشیم.
رأی شما امروز جهاد محسوب میشود. با نیت ظهور آقامون امام زمان(عج) بفرستید. ان شاءالله در زمان ظهور حکومت بر حق آقا را هم با تمام وجود بپذیریم.
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
#من_رای_می_دهم
✅
🔴 از عموم حامیان #آیتالله_رئیسی درخواست میکنم که انشاءالله جمعه صبح زود پای صندوق حاضر شوند و کار را به عصر و غروب نکشانند که انشاءالله مشکل #کمبود_تعرفه ۴ سال پیش تکرار نشود. برای تغییر وضع موجود و نجات کشور از بحران اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، #رئیسی را حمایت کنیم.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد
باید که چشمانم کمی باران بگیرد
مثل همیشه این غزل تا بیت آخر
حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد
تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم
شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد
باچشم گریان ندبه می خوانم برایت
شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد
آقا بیا تا در میان قلب شیعه
این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد
هرجمعه من روی تورا چشم انتظارم
تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد...
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان
شده نزدیک،که هجرانِ تو ما را بکشد
اشتیاقِ تو،مرا سوخت، کجایی؟ بازآ...
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_ابا_عبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_صفدرحیدری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🔰 رهبر انقلاب رای خود را به صندوق انداختند
🔻 حضرت آیتالله خامنهای در اولین دقایق آغاز رأیگیری «سیزدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری»، «ششمین دورهی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا»، «انتخابات میان دورهای پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری» و «انتخابات میان دورهای یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی» با حضور در محل صندوق سیار ۱۱۰ در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله)، رأی خود را به صندوق انداختند.
👈 این برنامه از شبکههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و سایت و صفحات KHAMENEI.IR در شبکههای اجتماعی بهصورت زنده در حال پخش است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ورود رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸انتخابات روز ملت ایران است
🎥رهبر معظم انقلاب اسلامی: امروز میدان دار و صحنه گردان اصلی مردم هستند، مردم که با حضور در پای صندوق های رای و با دادن رای تکلیف کلی و اساسی کشور را برای سال های آینده معین می کنند.
📸 رهبرانقلاب رای خود را به صندوق انداختند
#رهبر_انقلاب
#انتخابات_1400
✅@IslamlifeStyles
توصیه رهبر انقلاب به مردم دربارهی رای دادن زودهنگام
رهبر انقلاب:
🔹توصیه من این است که این کار مهم و لازم را هرچه زودتر انجام بدهید. این توصیه همیشگی من است. اول وقت.
🔹بله تا آخر وقت ساعات زیادی وجود دارد لکن هرچه زودتر این تکلیف و وظیفه را انجام بدهید بهتر است.
🔹انشاالله خدای متعال به آرای شما برکت بدهد و بتوانید با آرای خودتان آینده خوبی برای کشورتان و یکایک آحاد ملت تهیه ببینید.
🔹امیدواریم ان شاالله به برکت علی ابن موسی الرضا(ع) که این ایام متعلق به ایشان است، امروز برای ملت ایران یک جشن است. و همین هم خواهد شد به توفیق الهی.
🔹و ملت از این انتخابات ان شاالله خیر خواهد دید به توفیق پروردگار.
🔹از دست اندرکاران مجدد تشکر می کنم و تاکید میکنم که کار را با اتقان کامل انجام بدهند.
#رهبر_انقلاب
#انتخابات_1400 #حضور_حداکثری #من_رای_میدهم
✅@IslamlifeStyles