eitaa logo
صالحین تنها مسیر
222 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 هشدار علامه حسن زاده آملی از حسرتی که حتی جهنم از روی آن خجالت می‌کشد!
🌺نکته ای از زیارت اربعین :🌺 🍂 وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ، لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ.... ⚡️ ترجمه : و جانش را در راه تو بذل كرد تا بندگانت را از جهالت و سرگرداني گمراهي برهاند.... 🔴 هدايت انسانها آنقدر ارزشمند است که جا دارد انسان جان خود را در این راه فدا کند. ⭐️پیامبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمود: به خدا سوگند اگر یك نفر به دست تو هدایت شود، برای تو بهتر از آن چیزی است كه خورشید برآن می تابد. 🍁 همه تلاش امام برای این است که انسان‌ها را از جهل و گمراهی نجات دهد. ☘امام حسین از خون خود و همه هستی اش در راه خدا گذشت تا ما در جهل و گمراهی نمانیم. و اگر ما امروز در مسیر دین هستیم، بخاطر تلاش و فداکاری امام است. پس مراقب باشیم تا زحمتهای طاقت فرسای امام را هدر ندهیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۲۵.mp3
9.35M
۲۵ 🔺دلیل احساس هایی مانند پوچی، تنهایی، تحقیر، خوار شدن، احساس ذلت و... که گریبانگیر زندگی انسان در برهه های مختلف زندگی می‌شود چیست؟ ⚡️انسان محکوم به تجربه چنین احساس هایی ست مگر اینکه؛ بتواند شاهراه را از بیراهه تشخیص دهد. ※ مقصود از شاهراه چیست؟ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موکب عشق سیده زینب 3.mp3
22.57M
✨🎙 🏴 🎧👆 مجلس سوم 🏴 علیها السلام 🚩 🔊 : ⚫️ نگاهی گذرا بر زندگی پر برکت حضرت سلام الله علیها 🌴 🌴 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 🔸اربعین؛ پرچم کشتی تمدن اسلامی🔸 این جمعیت چند میلیونی که به پیاده‌روی اربعین می‌روند را چه کسانی پذیرا هستند؟ همان کسانی که هشت سال با ما جنگیدند و ما نیز با آنها جنگیدیم. چیزی جز عنصر حب نمی‌تواند مردم عراق را وادار به چنین رفتارهایی کند. در روایتی داریم «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب»؛ یعنی آیا دین جز محبت است؟ اگر محبت را برداریم، از دین چیزی باقی نمی‌ماند. ما در حدیث کساء می‌خوانیم «انّی ما خلقت سماء مبنیّة ...» خداوند می‌فرماید من آسمان و زمین و خورشید و ماه و فلک و دریا را جز با محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیافریده بودم. خداوند همه چیز را به نسبت حب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) آفرید. اربعین را مانند پرچمی بر روی کشتی به اهتزاز در آورید، وقتی کشتی از دور می‌آید، ابتدا پرچم دیده شود. کشتی مثال همان تمدن است و پرچم مثال ماجرای اربعین؛ یعنی ابتدا اربعین دیده می‌شود و بعد تمدن اسلامی. در پیاده‌روی اربعین، اینکه چطور یک پیرزن از زوار مهمان‌نوازی می‌کند را فیلم‌برداری کنید. در خانه‌ای که شخص عراقی امکانات ضعیف مادی دارد ولی با این حال از شما مهمان‌نوازی می‌کند را انعکاس دهید. ماجرای اربعین، انسان را به انسان گره می‌زند، همان انسانی که تمدن غرب به آن اهمیت نمی‌دهد و او را خوار می‌کند. اگر می‌خواهید نهال دوستی بکارید، اربعین را به عنوان پرچم کشتی تمدن اسلام به عالم نمایش دهید. این پرچم و این تمدن می‌تواند کاری کند که دو کشوری که هشت سال با هم مبارزه کردند را دور هم گرد آورد. همایش ملی «ظرفیت‌های فرهنگی و تمدنی اربعین» 21 آبان 1394
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️تلنگر 💢 شاید امسال از کاروان پیاده زائران جا موندیم😔 تا تلنگری باشه برای اینکه از لشگر یاران امام زمان عج جا نمونیم.✅ 🔻 که قطعا حسرت جا موندن از سپاه حسینِ زمان خیلی بیشتر از حسرت جا موندن از پیاده‌روی اربعینه...✅✅✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"قرائت همگانی زیارت اربعین" ساعت ۱۰ صبح روز روی پشت‌بام‌ها و ایوان منازل @samtekhoda3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و فردا اربعین است می آید زینبی با قامتی از غم خمیده چهل روز است حسینش را ندیده زبان اشک تنها می تواند شرح حالش را بگوید اربعین حسینی تسلیت 🖤🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ دعای زیبا فرج ✨✨ 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ ┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساعت به وقت هفتم صحیفه سجادیه به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺 رفع بیماری کرونا و شفای بیماران کرونایی 🌷🌷 "اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷زندگی نامه طلبه، شهید گمنام سیدعلی حسینی 🌷ازقلم همسر ودخترش براساس واقعیت 🌹🌹دوستان هرشب باماهمراه باشید🌹
صالحین تنها مسیر
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز💐 #قسمت2⃣3⃣ برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... شده بودم دستیا
اعظم: 💐 ⃣3⃣ پشت سر هم زنگ می زد ... توان جواب دادن نداشتم ... اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... توی حال خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد ... - چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... برو پی کارت ... - در رو باز کن زینب ... من پشت در خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه ... - دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان... یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم ... حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم ... - دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟... اشک می ریختم و سرش داد می زدم ... - واقعا ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعا بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ ... پریدم توی حرفش ... - باشه ... واقعا بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسم ماست ... رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود ... - توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توان حرف زدن نداشتم ... - باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم ... - پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ... به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو ... و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم ... از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم ... بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد ... پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم ... انگار نصف جونم پریده بود ... در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... یان دایسون پشت در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام ... - با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری ... این رو گفت و بی معطلی رفت ... خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرف غذا بود ... با یه کاغذ ... روش نوشته بود ... - از یه رستوران اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری ... نشستم روی مبل ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... 👈ادامه دارد… 📱 نشر دهید📡 ══•✼✨🌷✨✼•══ 💕
💐 ⃣3⃣ برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد ... هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود ... - با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟ ... تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست ... - واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه ... - از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه ... - من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم ... - پس چطور انتظار دارید ... من احساس شما رو قبول کنم؟... منم احساس شما رو نمی بینم ... آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون ... تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود ... چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه ... سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد ... گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود ... - دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان ... رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای ... - چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ... حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد ... که فقط بهتون غذا بدم ... حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ ... پشت سر هم و با ناراحتی، این سوال ها رو ازم پرسید ... ساکت که شد ... چند لحظه صبر کردم ... - احساس قابل دیدن نیست ... درک کردنی و حس کردنیه... حتی اگر بخواید منطقی بهش نگاه کنید ... احساس فقط نتیجه یه سری فعل و انفعالات هورمونیه ... غیر از اینه؟ ... شما که فقط به منطق اعتقاد دارید ... چطور دم از احساس می زنید؟ ... - اینها بهانه است دکتر حسینی ... بهانه ای که باهاش ... فقط از خرافات تون دفاع می کنید ... کمی صدام رو بلند کردم ... - نه دکتر دایسون ... اگر خرافات بود ... عیسی مسیح، مرده ها رو زنده نمی کرد ... نزدیک به 2000 سال از میلاد مسیح می گذره ... شما می تونید کسی رو زنده کنید؟ ... یا از مرگ انسانی جلوگیری کنید؟ ... تا حالا چند نفر از بیمارها، زیر دست شما مردن؟ ... اگر خرافاته، چرا بیمارهایی رو که مردن ... زنده نمی کنید؟ ... اونها رو به زندگی برگردونید دکتر دایسون ... زنده شون کنید ... سکوت مطلقی بین ما حاکم شد ... نگاهش جور خاصی بود... حتی نمی تونستم حدس بزنم توی فکرش چی می گذره... آرامشم رو حفظ کردم و ادامه دادم ... - شما از من می خواید احساسی رو که شما حس می کنید ... من ببینم ... محبت و احساس رو با رفتار و نشانه هاش میشه درک کرد و دید ... از من انتظار دارید ... احساس شما رو از روی نشانه ها ببینم ... اما چشمم رو روی رفتار و نشانه های خدا ببندم ... شما اگر بودید؛ یه چیز بزرگ رو به خاطر یه چیز کوچک رها می کردید؟ ... با ناراحتی و عصبانیت توی صورتم نگاه کرد ... - زنده شدن مرده ها توسط مسیح ... یه داستان خیالی و بافته و پردازش شده توسط کلیسا ... بیشتر نیست ... همون طور که احساس من نسبت به شما کوچیک نبود ... چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه .. 👈ادامه دارد... 📱 نشر دهید📡 ══•✼✨🌷✨✼•══ 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و فردا اربعین است می آید زینبی با قامتی از غم خمیده چهل روز است حسینش را ندیده زبان اشک تنها می تواند شرح حالش را بگوید اربعین حسینی تسلیت 🖤🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اربعین حسینی تسلیت باد آجرک الله یا صاحب الزمان @saLhintanhamasir