فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"قرائت همگانی زیارت اربعین"
ساعت ۱۰ صبح روز #اربعین
روی پشتبامها و ایوان منازل
#فیلم
#مناسبت
☑ @samtekhoda3
و فردا اربعین است
می آید زینبی
با قامتی از غم خمیده
چهل روز است
حسینش را ندیده
زبان اشک
تنها می تواند
شرح حالش را بگوید
اربعین حسینی تسلیت 🖤🕊
#اربعین
♦️ دعای زیبا فرج ✨✨
#قرار_شبانه
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️
┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
ساعت به وقت #دعای هفتم صحیفه سجادیه
به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺
رفع بیماری کرونا و شفای بیماران کرونایی 🌷🌷
"اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡
صالحین تنها مسیر
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز💐 #قسمت2⃣3⃣ برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... شده بودم دستیا
اعظم:
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز💐
#قسمت3⃣3⃣
پشت سر هم زنگ می زد ... توان جواب دادن نداشتم ... اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... توی حال خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد ...
- چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... برو پی کارت ...
- در رو باز کن زینب ... من پشت در خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه ...
- دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان...
یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم ... حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم ...
- دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟...
اشک می ریختم و سرش داد می زدم ...
- واقعا ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعا بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ ...
پریدم توی حرفش ...
- باشه ... واقعا بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسم ماست ... رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم
چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود ...
- توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟
آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توان حرف زدن نداشتم ...
- باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم ...
- پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ... به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو ...
و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم
نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم ...
از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم ... بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون
با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد ...
پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم ... انگار نصف جونم پریده بود ...
در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... یان دایسون پشت در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام ...
- با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری ...
این رو گفت و بی معطلی رفت ...
خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرف غذا بود ... با یه کاغذ ... روش نوشته بود ...
- از یه رستوران اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری ...
نشستم روی مبل ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
👈ادامه دارد…
📱 نشر دهید📡
══•✼✨🌷✨✼•══
💕
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز💐
#قسمت4⃣3⃣
برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد ...
هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود ...
- با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟ ...
تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست ...
- واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه ...
- از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه ...
- من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم ...
- پس چطور انتظار دارید ... من احساس شما رو قبول کنم؟... منم احساس شما رو نمی بینم ...
آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون ...
تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود ...
چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه ...
سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد ...
گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود ...
- دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان ...
رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای ...
- چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ... حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد ... که فقط بهتون غذا بدم ... حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ ...
پشت سر هم و با ناراحتی، این سوال ها رو ازم پرسید ... ساکت که شد ... چند لحظه صبر کردم ...
- احساس قابل دیدن نیست ... درک کردنی و حس کردنیه... حتی اگر بخواید منطقی بهش نگاه کنید ... احساس فقط نتیجه یه سری فعل و انفعالات هورمونیه ... غیر از اینه؟ ... شما که فقط به منطق اعتقاد دارید ... چطور دم از احساس می زنید؟ ...
- اینها بهانه است دکتر حسینی ... بهانه ای که باهاش ... فقط از خرافات تون دفاع می کنید ...
کمی صدام رو بلند کردم ...
- نه دکتر دایسون ... اگر خرافات بود ... عیسی مسیح، مرده ها رو زنده نمی کرد ... نزدیک به 2000 سال از میلاد مسیح می گذره ... شما می تونید کسی رو زنده کنید؟ ... یا از مرگ انسانی جلوگیری کنید؟ ... تا حالا چند نفر از بیمارها، زیر دست شما مردن؟ ... اگر خرافاته، چرا بیمارهایی رو که مردن ... زنده نمی کنید؟ ... اونها رو به زندگی برگردونید دکتر دایسون ... زنده شون کنید ...
سکوت مطلقی بین ما حاکم شد ... نگاهش جور خاصی بود... حتی نمی تونستم حدس بزنم توی فکرش چی می گذره... آرامشم رو حفظ کردم و ادامه دادم ...
- شما از من می خواید احساسی رو که شما حس می کنید ... من ببینم ... محبت و احساس رو با رفتار و نشانه هاش میشه درک کرد و دید ... از من انتظار دارید ... احساس شما رو از روی نشانه ها ببینم ... اما چشمم رو روی رفتار و نشانه های خدا ببندم ... شما اگر بودید؛ یه چیز بزرگ رو به خاطر یه چیز کوچک رها می کردید؟ ...
با ناراحتی و عصبانیت توی صورتم نگاه کرد ...
- زنده شدن مرده ها توسط مسیح ... یه داستان خیالی و بافته و پردازش شده توسط کلیسا ... بیشتر نیست ... همون طور که احساس من نسبت به شما کوچیک نبود ...
چند لحظه مکث کرد ...
- چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه ..
👈ادامه دارد...
📱 نشر دهید📡
══•✼✨🌷✨✼•══
💕
و فردا اربعین است
می آید زینبی
با قامتی از غم خمیده
چهل روز است
حسینش را ندیده
زبان اشک
تنها می تواند
شرح حالش را بگوید
اربعین حسینی تسلیت 🖤🕊
#اربعین
هرکه دارد هوس کرب و بلا گریه کند
هرکه شدعاشق آن صحن وسراگریه کند
هرکه جامانده ازآن غافله ی عشق حسین
ز غمش ندبه کند در همه جا گریه کند
هرکه را نیست میسّر به زیارت برود
هرکجا میشنود صوت عزا گریه کند
اربعین است کنون کرب وبلا قبله ی ماست
دختر شاه ولا بر شهدا گریه کند
نه فقط عالم وآدم، نه فقط حورو ملک
که به بزم غم او،عرش خدا گریه کند
عاشقان، غافله ی عشق کنون کرب وبلاست
هرکه دارد هوس کرب و بلا گریه کند
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ
تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، سالروز #اربعین_شهادت_امام_حسین علیه السلام و یاران باوفای ایشان تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدحمیدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
تو مپندار که زائر نشدی ، جاماندی ؟
دل هر کس که شکستهست بوَد خانهی او
شاعر: #مصطفی_محمدی
#اعمال
#اربعین
اعمال روز اربعین
❶ «زیارت امام حسین(علیهالسلام)
و زیارت اربعین»
در این روز، زیارت امام حسین
#مستحب است!
و این زیارت...
همانا خواندن زیارت اربعین است
که از امام عسکری(ع)
روایت شده که فرمودند:
علامت مؤمن پنج چیز است!
۱. پنجاه و یک رکعت نماز فریضه
و نافله در شب و روز خواندن
۲. زیارت اربعین کردن
۳. انگشتر بر دست راست کردن
۴. جَبین(پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن
۵. و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را
بلند گفتن است.
❷ «غسل اربعین و توبه»
❸ بعد از نماز صبح ۱۰۰مرتبه
(لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹ ۷۰مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین ۴۰مرتبه لاالهالاالله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
هشتم: زيارت اربعين است
اربعين سيد الشهدا (عليه السّلام) مصادف با روز بيستم صفر است، شيخ طوسي در كتاب تهذيب و مصباح از حضرت حسن عسگري (عليه السّلام) روايت كرده نشانه هاي مؤمن پنج چيز است: پنجاه ويك ركعت نماز گذاردن، كه مراد هفده ركعت واجب، و سي وچهار ركعت نافله [مستحب] در هر شب و روز است، و زيارت اربعين، و انگشتر به دست راست نمودن، و پيشاني را در سجده بر خاك نهادن، و بلند گفتن <بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ> كيفيت زيارت حضرت امام حسين (عليه السّلام) در روز اربعين به دو صورت رسيده: اول: زيارتي است كه شيخ در دو كتاب تهذيب و مصباح از صفوان جمّال روايت كرده ، كه صفوان گفت: مولايم امام صادق(عليه السّلام) درباره ي زيارت اربعين به من گفت: هنگامي كه قسمت قابل توجهي از روز برآمده، بخوان:
اَلسَّلاَمُ عَلَي وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَي خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَي صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ اَلسَّلاَمُ عَلَي أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّك....
ای پیامرسان حماسه نامیرا، ای پیامدار تعالی ایمان، ای که نشانهای از شکوه عشق ملکوتی، ما را از جویبار آسمانیت، جرعهای بنوشان.
آن زمان که سر مطهر امام حسین (ع) بر نیزه رفت و اهل بیت پیامبر به اسارت گرفته شدند، عشقِ حضور در کربلا و شرفیاب شدن در مرقد پاک امام حسین علیهالسلام برای عاشقانش، آرزویی دست نیافتنی بهنظر میرسید؛ زیرا نظام ستم اموی، چنان پرده سیاه خود را بر دنیای اسلام گسترده بود که هیچکس باور نداشت بتوان این پرده نفاق را از هم گسست و خود را به زیارت سرور و سالار شهیدان عالم رساند.
زیارت اربعین
زیارت امین الله
زیارت عاشورا
آتش عشق حسین علیهالسلام آنچنان در قلبهای تک تک مؤمنان فروزان بود که هیچوقت نتوانستند آنرا خاموش کنند.
همین عشق بود که انسانهای دلباخته را به سمت کربلا کشاند و هنوز یک اربعین بیشتر از شهادت امام سوم شیعیان نگذشته بود که عشق به اهل بیت، پای جابربن عبداللّه انصاری را جهت رفتن استوار کرد.
جابربن عبداللّه انصاری هنگامی که خود را در کنار فرات دید، در آن غسل کرد تا به پاکترین و مطهرترین شکل به سوی مزار مطهر اباعبداللّه الحسین علیهالسلام قدم بردارد.[1]
زیارت وارث
نماز امام حسین (ع)
زیارت اول امام حسین (ع)
اعمال روز بیستم صفر
باید گفت که اربعین تنها یک واژه نیست؛ کتابی قطور و پر از درس است. کتابی که گذر زمان، نوشتههای آن را محو نکرده و هیچگونه کهنگی در آن راه ندارد. اربعین، هنرنامه مصوّر آرمانگرایی و آزادیخواهی است.
باشد که اربعین تا همیشه سرمشق تمام کردار و رفتار ما شیعیان و تمامی آزادگان جهان شود.
اربعین حسینی بر عاشقان آن حضرت و همگان تسلیت باد.
مرحوم علامه حسن زاده آملی.mp3
3.54M
🎙#پادکست
🔸 علامه حسن زاده آملی
🏴 به مناسبت درگذشت علامه حسنزاده آملی
استاد امینی خواه
#سالک_اربعین