eitaa logo
صالحین تنها مسیر
221 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحین تنها مسیر
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_75🌹 #محراب_آرزوهایم💫 بالاخره ساعت هشت همه سر جاهاشون،داخل سه ات
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 از اتوبوس که پیاده میشم نگاهم به گنبد طلایی حرم حضرت معصومه (س) می‌افته و ناخواسته دست روی سینه می‌زار، به نیابت از امام رضا (ع) سلام میدم و تبسمی می‌کنم که دست هانیه روی شونه‌م می‌شینه. - سلام صبح بخیر. دستی به گردن خشک شده‌م می‌کشم و با چشم‌های پف کرده زیر لب جوابش رو میدم. - سلام، الآن باید چیکار کنیم؟ - مهدیار گفت اول می‌ریم نماز بخونیم بعدم فیش صبحونه داریم، صبحونه رو مهمونه حضرت معصومه (س) هستیم. از در بلند بالای حرم داخل می‌شیم، گند طلای حرم بین دو مناره‌ی مرتفع کاشی کاری شده‌ی سفید و فیروزه‌ای جذابیت خاصی رو جلوی چشم‌هام به رخ می‌کشه. سرم رو از اون همه زیبایی و شکوه به زیر می‌ندازم که تصویر مات خودم رو روی کاشی‌های نمناک و تمیز زیر پام می‌بینم. سرم رو که بلند می‌کنم هانیه کنار دستم وایستاده و داره سلام میده، کارش که تموم میشه لبخندی می‌زنه و میگه: - بریم وضو بگیرم نماز بخونیم تا قضا نشده. سرم رو به نشونه‌ی تایید تکون میدم و مثل یک جوجه اردک دنبال هانیه راه می‌افتم تا به وضو خونه برسیم و راه رو گم نکنم. وضو که می‌گیریم به سمت ضریح می‌ریم، دستی روی ضریح کوچیک حضرت می‌کشم و پیشونی روی میله‌هاش می‌زارم، چشم‌هام که به نور سبز رنگ داخلش نزدیک میشه بسته میشه و زیر لب میگم: - الهی به سلامت بریم و بگردیم. بوسه‌ای به میله‌های سرد ضریح می‌زنم و کنار می‌کشم تا بقیه‌هم بتونن زیارت کنن، مهری از داخل ظرف‌های سبز آهنی برمی‌دارم و کنار هانیه به نماز می‌ایستم. نمازش که تموم میشه دستش رو روی پام می‌زاره و میگه: - بلندشو بریم که صبحونه دعوتیه خانمیم. با لبخندی از جام بلند میشم  دستش رو می‌گیرم تا بلندشه و بریم پیش به سوی مقصد. به غذا خوری که می‌رسیم همه جمع شدن، تا می‌خوام برم داخل که با شنیدن اسمم برمی‌گردم تا صاحب صدا رو پیدا کنم. به محض برگشتنم امیرعلی رو می‌بینم که سرش رو به زیر انداخته و کاغذی رو به سمتم گرفته. - سلام، لطفا لیست خانم‌ها رو چک کنین. بدون صحبتی برگه رو می‌گیرم و به داخل میرم... ☞☞☞ چند وقتی هست که دیگه جوابم رو نمیدن شاید به این دلیل باشه که هیچ چیزی درباره خودم و اون اتفاقات توضیح ندادم. سعی می‌کنم ذهنم رو زیاد درگیر نکنم، تنها چند لقمه‌ای بیشتر صبحونه نمی‌خورم و ترجیح میدم بیشتر وقتم رو بزارم برای زیارت و وداع. بعد از تموم شدن صبحونه و زیارت دوباره همه سوار میشن و راه می‌افتیم به سمت جمکران تا زیارتی هم اونجا داشته باشیم و ان‌شاءالله در ادامه بریم به سمت اهواز و مناطق جنگی. توی چهل و پنج دقیقه‌‌ی فاصله از قم تا جمکران جناب آقای سامعی شروع می‌کنن به صحبت درباره‌ی فضایل حضرت معصومه (س) و کیفیت ارتباط به امام زمان (عج). به جمکران که می‌رسیم به محض دیدن گنبد و مناره‌های فیروزه‌ای رنگ از اتوبوس پیاده می‌شیم و رو به جمعیت میگم: - تا نیم ساعت دیگه جلوی اتوبوس منتظریم که راه بی‌افتیم. با همه که هماهنگ می‌شیم به داخل مسجد میرم، نمازی می‌خونم و بعد از خوندن دعای توسل دوباره برمی‌گردم و منتظر بقیه گروه میشم تا برگردن و لیست رو برای چندمین بار چک کنم...                                   *** بعد از دو روز به اهواز می‌رسیم و نزدیک‌های غروب پادگان حمیدیه نزدیک می‌شیم. سرم رو بلند می‌کنم که یک سوله‌‌ای وسط دشت به چشم میاد. این‌طور که به‌نظر می‌رسه قراره این چند روز اقامتگاهمون اینجا باشه...
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 به محض ایستادن اتوبوس امیرعلی از جلوی اتوبوس به سمت وسط اتوبوس بین خانم‌ها و آقایون میاد، می‌ایسته و شروع می‌کنه به حرف زدن که از صدای بلند و رساش کسایی که خواب بودن بیدار میشن و به گوش منتظرن تا ببین چی قراره بگه. - برین داخل، اسکان بگیرین و استراحت کنین که ان‌شاءالله فردا صبح می‌ریم دیدن مناطق و شبم برمی‌گردیم همینجا. از محوطه‌ی پادگان دور نشین، اگر چیزی لازم داشتین به خدام خوده کاروان بگین تا براتون فراهم کنن. هم قسمت خواهران مشخصه هم قسمت برادران، با ذکر صلوات پیاده شین. صلواتی می‌فرستیم و به سمت بقیه‌ی اتوبوس‌ها میره تا برای بقیه‌هم شرایط رو توضیح بده. دنبال بقیه به سمت بخش خواهران میرم. محوطه‌ی خیلی بزرگی که برای هر کسی تختی گذاشته شده اما همه جا پر از گرد و خاکه و هرچی چشم می‌چرخونم جایی رو پیدا نمی‌کنم تا کامل تمیز باشه و بتونم جام رو انتخاب  کنم، به ناچادر ساکم رو کنار یکی از تخت‌ها می‌زارم که هانیه با دیدنم با لبخندی به سمتم میاد که به طبع از اون بقیه بچه‌های خادمم میان. دستش رو روی شونه‌م می‌زاره و میگه: - دخترها! بیاین بریم بیرون توی محوطه جلسه داریم، قراره با آقایون هماهنگ کنیم. وسط محوطه بخش سنگر مانندی گذاشته شده که به‌نظر شبیه نمازخونه‌ست، خادم‌ها رو دور خودش جمع می‌کنه و شروع می‌کنه به شرح برنامه‌های فردا اما هنوز انقدر از دستش عصبانیم که دلم نمی‌خواد لحظه‌ای به حرف‌هاش گوش کنم ولی در هر صورت چیزی از حرف‌هاش نمی‌فهمم و نصفه‌های جلسه جمعشون رو ترک می‌کنم و به داخل سوله میرم، روی تخت گرد و خاکیم می‌شینم، صدای همهمه‌ی اطراف اذیتم می‌کنه اما انقدر توی فکر خونه و مامان و دایی فرو میرم که صداهای اطراف به صورت گنگی به گوشم می‌رسه. بعد از شام کمی سر و صداها کم میشه، عده‌ای در حال کتاب خوندن هستن و عده‌ی دیگه‌هم در حال راز و نیاز با خدای خودشون اما منکه کل راه مدهوش کتاب عمیق و پر محتوای خودم شده بودم چشم‌ها خسته شده و کم‌کم به خواب میرم...                                 *** نماز صبح رو داخل خوابگاه می‌خونیم و بعدش همه دور هم جمع میشن و شروع می‌کنن به حرف زدن که چند دقیقه بعدش مهدیار به هانیه زنگ می‌زنه و قرار میشه تا دیدن از مناطق رو شروع کنیم. به سمت اتوبوس‌ها که می‌ریم صبحونه‌ی دسته بندی شده بهمون میدن تا توی اتوبوس صبحونه‌مون رو بخوریم. به گفته‌ی هانیه به سمت مکانی به اسم هویزه راه می‌افتیم. بعضیا از شدت خستگی دوباره توی اتوبوس خوابشون می‌بره اما من شوق عجیبی برای رسیدن توی دلم برپا شده که لحظه‌ای نمی‌تونم آروم بگیرم و گوشم به حرف‌های حاج‌آقا سامعیه که بدونم هویزه چه جور جاییه اما بازهم به‌خاطر کمبود خواب وسط صحبت‌هاشون به‌خاطر تکون‌های اتوبوس خوابم می‌بره، تا خوابم عمیق میشه با حس تکون دست کسی روی دستم بیدار میشم که چشم‌های میشی حدیث داخل چشم‌هام نقش می‌بنده. - پاشو خوابالو رسیدیم، همین‌طور ذوق داشتی برای رسیدن؟ لبخندی می‌زنم و کمی چشم‌هام رو می‌مالونم تا خواب از چشم‌هام بپره، با حدیث از اتوبوس پیاده می‌شیم و به دنبال راوی راه می‌افتیم که داره حال و هوا رو آماده می‌کنه. از در که داخل می‌شیم فرش طویلی پهن شده که همه می‌شینن و به تبع از اون‌ها روی فرش گرد و خاک گرفته می‌شینم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ... 🔸سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلب‌ها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است. 📚 زیارت امام زمان عجل‌الله فرجه در روز جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سلام صبح زیباتون بخیر صبحتون پربرکت با صلوات برحضرت محمد (ص) و خاندان پاکش 🌹اللهمَّ صَلِّ علُى مٌحُمٌدِِ 🌹وَالُ مٌحُمٌدِ وعجل فرجهم 🌼 در پناه امام_زمان_عج روز و روزگارتون پر از نعمت و خیر و برکت و سعادت 🌹 چهار شنبه  تون مزین به ظهور مولا 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 و رفع عطش قیامت: خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود: ای موسی آیا می خواهی که عطش قیامت تو را در نیابد و در مواقف آن روز عطشان نباشی؟ عرض کرد: بلی ای پروردگار جهانیان. خطاب رسید: امروز در دنیا بر حبیب من بفرست تا فردا از تشنگی قیامت ایمن باشی. 📚صلاه علی النبی صفحه ۱۳۳ 🌸🍃🌸🍃 ✨بابی است به دنیای کرامت صلوات 🌷رازی است ز اسرار امامت صلوات ✨فرمود خداوند به موسی‌ کلیم 🌷رفع ‌ عطش از روز قیامت صلوات 🌸🍃🌸🍃 🌹 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🤲🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تودهنی قالیباف به اراجیف ظریف : اینکه گفته می‌شود قانون اقدام راهبردی مجلس مانع توافق شده حرف درستی نیست❌❌ شما می‌گویید تابع سیاست‌های ابلاغی رهبر انقلاب در حوزۀ سیاست خارجی هستید. مگر رهبر انقلاب همین چند وقت قبل نفرمودند که قانون اقدام راهبردی کشور را نجات داد و همه را از بلاتکلیفی درآورد؟ پس شما چه تبعیتی دارید؟ تابع کدام سیاست هستید؟ در شورای‌عالی امنیت ملی مجلس مکلف شده برای خروج آمریکا از برجام مجلس قانون‌گذاری کند. این قانون دست مذاکره‌کنندگان را پُر کرد. وقتی ترامپ از برجام بیرون رفت دولت وقت گفت یک هفته فرصت می‌دهیم برگردند. یک هفته شده ۲ هفته و بعد شد چند ماه و همین‌طور این مسیر پیش رفت. چطور ما چیزی از دولت آمریکا می‌خواهیم می‌گوید در اختیار کنگره است؟ خب اینجا هم مجلس دست مذاکره‌کننده را پُر کرد. ما گفتیم پروتکل الحاقی را دیگر داوطلبانه اجرا نمی‌کنیم. دوستان گفتند این کار را کنیم جنگ می‌‌شود. جنگ شد؟ گفتند غنی‌سازی را بالا ببرید جنگ می‌شود. آیا جنگ شد؟
32.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥جواب کوبنده شیخ قمی به توهمات جواد ظریف 💥 جواد ظریف: قرار نیست ما جای مستضعفین بجنگیم؛ مردم ایران از پرداخت هزینه [جبهه مقاومت] خسته شده‌اند!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استاد محمد شجاعی از دلایل مهم و جالب خود در حمایت از دکتر جلیلی می‌گوید 🔹 توجه جلیلی بجای غرب، به فقرا، پیشرفت و عزت کشور است 🔹 رئیس جمهور تمدنی فکر میکنه؛ مثل آقای رئیسی، مثل آقای جلیلی 🔹 ما به فکر این هستیم بلکه ان‌شاءالله یک دولتی بیاید که به ظهور امام زمان(عج) کمک کنه 🔹 جلیلی شخصیتی است که همه ی جناح ها از او تعریف میکنند و اذعان دارند جلیلی پاک ترین سیاستمداره 🔹 ببینید غربی ها چطور علیه سعید جلیلی هستند ✅@Jalili_saeed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دکتر جلیلی در جمع فرهنگیان: خودم را از خانواده فرهنگیان می‌دانم و به این انتساب افتخار می‌کنم ✅ @Jalili_saeed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرق است بین کسی که هدفش از مسئولیت خدمت است با کسی که هدفش قدرت است مردم ایران، اگر وضع ایران آن طور که انتظار دارید و می‌بایست نیست، مسئول بودن افرادی که هدف و طرز فکرشان، خدمت به مردم نبود. افرادی همچون خاتمی، روحانی، ظریف، هاشمی رفسنجانی و هرکسی که هم فکر اینهاست. وقتی سطح فکری مردم بالا بیاد این دسته افراد پَست و نادان که هدف‌شان قدرت است، نه خدمت نمی‌توانند مردم را فریب بدن و رای بیارن پزشکیان ادامه دهندهٔ راه روحانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ⭕️ صحبتهای امام خمینی رحمت الله علیه در مورد تفکر غربزده ها. 🔹️هر چقدر ضربه از غرب بخورد، باز هم از آنها تعریف می‌کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا