🌷👈#پست_۴۲
زنی که چادرش به کمرش بسته بود و لباس و محلی و لپای آفتاب سوختش نشون میداد
زن سرایدار تندو فرض سبزی پلو هارو داخل دیس ریخت ..آیدا نفس گرفت
_چه عطری داره دستتون درد نکنه ...!
زن لبخندی زد
_سبزی محلیش از همین روستاست ..
آیدا خوشحال گفت؛
_پس یادم باشه لطف کنید برام سفارش بگیرید ..
زن یکم جاخورده نگاهش کرد
حس میکرد این دختر از این قماش پر مدعا نیست لبخندی زد
_چشم حتما خانوم ..
آیدا با قاشق ته دیگی سیب زمینی رو کَند
_اسمم آیداست..
عمه هامون وارد آشپزخونه شد
_عمه جون بیا نهار بکش ..
نهار خوشمزه رو تو جمعی خورد
که سال ها آرزوی داشتنش رو داشت
همیشه سبزی پلو عیدش تنها تو خونش
روبه روی تلوزیون میخورد
یکی دو سال هم به دعوت خاله مهین میرفت
باغ ولی الان یک خانواده داشت
که بدون حس اضافه بودن کنارشون نشسته بود ...
بعد خوردن چای بعد نهار آیدا مانی خواب
روی تخت گذاشت .
توی آشپزخونه شلوغ بهم ریخته رفت
همون زن سرایدار داشت ظرف میشست ..
آستین بلوزش تا کرد و دستکش دست کرد
🌷#نویسنده_خانم_زهرا_باقرزاده_تبلور
🌷👈#پست_۴۳
زن با تعجب پرسید
_نه خانم شما چرا ...
برید استراحت کنید...چند ساعت دیگه سال تحویلِ ...
آیدا روی اسکاچ مایع ظرفشویی ریخت با خنده گفت؛
_تنهایی که تا بعد سال تحویل هم باید ظرف بشوری ..
زن لبخندی زد ..آیدا تند تند بشقاب هارو کفی میکرد
زن زیر چشمی نگاهش کرد
_شما خانم آقا هامون هستین؟
آیدا اوهومی گفت؛
زن دوباره گفت:
_خانم اولشون دوبار چند سال پیش اومدن ...
ولی اصلا مثل شما نبودن ..
آیدا خندید
_هیچ کدوم از ادم ها شبیه هم نیستن ..
هستی سینی استکان هارو داخل اشپزخونه آورد
_
اوه چه خبره اینجا ...
آیدا به دستمال آویز روی صندلی اشاره کرد
_کمک کن خشک کن ...
هستی با اکراه ظرف هارو خشک میکرد و هی بینش خمیازه میکشید
آیدا آخرین ظرف و توی سینک گذاشت
زن سرایدار کلی تشکر کرد
هستی خمیازه ای کشید
_وای مُردم از خواب تا سال تحویل یک چرتی بزنم !
آیدا دست هاش خشک کرد
_من کلی سال تحویل های عمرم خواب بودم
الان دلم نمیاد بخوابم ..
هستی با شرمندگی نگاهش کرد با خودش میگفت:
آیدا خیلی لطف کرده که خانواده اش بخشیده داره وسطشون زندگی میکنه ...
اونم با وجود دوتا بچه های که هیچ کس مسئولیتشون به عهده نمیگرفت ..
آیدا دست هستی رو گرفت
و برد تو اتاق کلی باهم لباس عوض کردن و خندیدن خاطره تعریف کردند ..
موهای مانلی رو مدل دار بافتند ...
هامون پر اخم از خواب بیدار شد
_یکدقیه نذاشتین بخوابم ..
هستی چشمکی زد
_شب جبران میکنی داداش ..
آیدا سرهمی تن مانلی کرد و موهاش شونه زد .
_برات لباس گذاشتم رو تخت ..
بعد کت و دامن قهوه ای مخمل ست شده با کت و شلوار هامون تن کرد
هستی اشک تو چشاش نیش زد و دست آیدا رو گرفت
_آیدا خیلی خوشحالم ...
حس میکنم زندگی وجود هامون و بچه ها جریان گرفته ...
آیدا بغض کرد
_اون سالی که اتفاق افتاد دقیقه قبل عید بود یادته ...؟
با چشای اشکی خندید نگاهش کرد
_اگه میذاشتن اون بچه زنده بمونه ...
شاید الان هامون یک بچه پونزده ساله داشت ...
🌷#نویسنده_خانم_زهرا_باقرزاده_تبلور
#سلام_امام_زمانم
ای تیر نگاهت به دلِ زار کجایی؟
ای روی گلت شمع شبِ تار کجایی؟
آرام و قرار دل بی تاب و شکیبم...
آرام و قرار دلِ بیمار کجایی؟
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر چهارشهید جوادنیا، در شب وفات مادر چهارشهیدِکربلا به فرزندان شهیدش پیوست.
🔻 داستانی حیرتآور از #عشق_به_ولایت توسط این مادر نقل شده که #حجت_الاسلام_راجی آن را در منبر فاطمیه امسال در حرم مطهر حضرت معصومه سلاماللهعلیها بیان کردند.
♨️ این داستان ۴۵ثانیه بیشتر طول نمیکشد، اما یک عمر شرمندگی برای ما به همراه خواهد داشت.
🗓 به مناسبت سالروز وفات حضرت #ام_البنین و روز تکریم مادران و همسران شهدا
#سلام_صبحگاهی
سوخته ایم از درون!
بسان همان درخت سرما زده ی زمستان
که فقط ظاهری زیبا دارد؛
سفید...
بهارِ جانمان باش
ای که از کوچه ی زمستانی ما میگذری"
پدر بهاری مهربانم سلام...
السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
مناجات زیبای دکتر چمران
خدایا
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم!
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم ...
معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
با تو تنهایی معنا ندارد !
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!
دوستت دارم ، خدای خوب من
•┈••✾🍃🌹🍃🌹🍃✾••┈•
#خدا✨
.
به یاد شهدا....
زمانه عجیبی است!
امام گذشته را عاشقند اما امام حاضر را نه !
می دانید چرا؟ چون گذشــــــته را هرگونه که بخواهند تفسیر می کنند،اما امام زمان را باید اطاعت کنند و فرمان ببرند.
🟡اختصاصی
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
✍@tahlile_siasi
✍@tahlile_siasi
سلام
فورا این کارزار حمایت از لایحه عفاف و حجاب رو امضا کنید
نامه به آقای پزشکیان است
توجه داشته باشید که حمایت از مخالفت با لایحه به حدود27هزار امضا رسیده است.
https://www.karzar.net/170511
دوستان توجه کنید⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
متاسفانه دوتا کارزار مخالفت و ممانعت از اجرای لایحه عفاف و حجاب راه انداختن با کلی امضا!!!
حدودا روی هم رفته ۲۷ هزار تا امضا برای مخالفین حجابه ، ۷ الی ۸ هزارتا برای موافقین!!
برای دوستان و آشنایان و اقوام و همکاران و هم دوره ای هاتون ارسال کنید ، آراء موافقین بره بالا
https://eitaa.com/joinchat/616628453C6e4666d19b