(ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰه الحُسَين)
#ترکیببند_عاشورایی ۱
این ماتم از کجاست که دلها پر از غم است
این آه و ناله چیست که با گریه توأم است؟
این اشک های گرم که سوزد تن جهان
اندر عزای کیست که عالم به ماتم است
بر گوش جان سروشِ زمان میدهد ندا :
ماهِ عزای شاهِ شهیدان ، محرّم است
ماهی که از عناد و جفای یزید دون
رأس حسین بر سرِ نی نقش خاتم است
از تیغ کین چو طایر بسمل به خاک و خون
جسم شریف سبط رسول مکرّم است
در سوگِ نور دیدهی ختم پیمبران ـ
در خون نشسته دیدهی حوّا و آدم است
زین ماتم عظیم ، نباشد عجب ، اگر ـ
شیون کنان ملایکه ی عرش اعظم است
در حیرتم ز زلزلهی اشک و آه خلق
آرام و مطمئن ز چه ارکان عالم است؟
از ماجرای شوم و غم انگیز کربلا...
ویران شود چو عالم امکان بُوَد سزا
:::
دلدادگان عارض دلدار کربلا ـ
دل بسته بر کجاوهی سالار کربلا
از جان گذشتگان فداکار شاه عشق
بر کف گرفته جان سوی پیکار کربلا
جمعی که بوده فانی فی الله از الست
از سر ، گذشته در ره سردار کربلا
حکم خداست حکم حسین و صلاح او
کز ترک مکّه ، درک کند یار کربلا
بر دفع کفر و ظلم یزید پلید شد
با اهلبیت ، عازم دیدار کربلا
سوداگری بصیر، متاع نفیس دین
با نقد جان خرید ، به بازار کربلا
درس وفا و همّت و آزادگی بوَد
پیکار پیشوای وفادار کربلا
طوفان کفر را به کنار عدم زدند
کشتی نشستگان سبکبار کربلا
زین وقعه گرچه قلب دوعالم کباب شد
اسلام ، پایدار از این انقلاب شد
:::
چون جسم پاک خسرو دین بر زمین فتاد
لرزش به نُه رواق سپهر برین فتاد
خورشید آسمان شریعت ز عرش زین
رخشانتر از همیشه به فرش زمین فتاد
تا ذوالجناح هم، ز دل آه و فغان کشید
آنگه که شاه تشنه لب از صدر زین فتاد
زآن زخمها که بر تن سبط نبی زدند
سوز و گداز ، بر تن روح الامین فتاد
عالم سزد ، که جامهی نیلی به تن کنند
زین غم که بر زمین، تن مولای دین فتاد
خون گلوی او چو بهروی زمین رسید
حتّیٰ خروش ، در دل شمر لعین فتاد
از آهِ سینه سوز یتیمان تشنه لب ـ
عَیّوق با شرارهی غم همنشین فتاد
زینب کنار نعش برادر به شور و شین
گفت: ای شهید راه خدا یا اخا حسین!
:::
برخیز و از طریق وفا حال ما ببین
احوال زار عترت خیرالّنسا ببین
برخیز و خواهران پریشان و بیپناه
در حلقهی اسارت خصم دغا ببین
برخیز و کشتگان عزیزان خویش را...
ماهیصفت به ورطهی خون در شنا ببین
برخیز و نوگلان حرم را ز بیم خصم
در پای خار ، خفته و مرگ آشنا ببین
برخیز و پا پُر آبله ، طفلان داغدار ـ
با شمر و ساربان دنی پا به پا ببین
برخیز و روی اُشتر عریانِ بی جهاز
شمشیرِ کین به گردن زینالعبا ببین
برخیز و کاروان اسیران اهلبیت
سوی دیار شامِ غم از کربلا ببین
ناچار ـ میرویم برادر ز کوی تو...
ما میرویم و هست دل ما بسوی تو
:::
باشد ز ماسَوای دو عالم سوا حسین
زیرا سواست از همهی ماسوا حسین
ماندی بُراق عقل ، به معراج عشق او
بر عرش نی چو خواند کلام خدا حسین
هفتاد و دو عزیز ، به بازار مصر دین
بنْمود عرضه بی ثمن و بی بها حسین
هفتاد و دو ذبیح ، فدای حبیب کرد
اندر منای معرکهی کربلا حسین
هفتاد و دو ستارهی رخشان برج حق
پنهان نمود در پس ابر فنا حسین
هفتاد و دو شهید، چشیدند بی دریغ
شهد شهادت از سر اخلاص با حسین
باشد روا که خلق دو عالم فدا کنند
جانها به راه عهد و وفای تو یاحسین
(شمس قمی) به نالهی جانسوز دل سرود
این قصه را که هست تو را نکتهها حسین
:::
زیرا ـ تو بهترین اثر ذات سرمدی!
رونقفزای مصحف و دین محمّدی
شادروان سید علیرضا شمس قمی
1340
https://eitaa.com/shamseqomi
۱ ـ متأسفانه بندهای دیگر این ترکیببند دوازدهبندی را نیافتم.
🌷🏴اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا،وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ🌷🏴
هدایت شده از کانال : مؤسسه فرهنگی«سعا»
@saapoem1447
میروم سمتِ زیارتکدهیِ عشقِ حسین
بستهام دل به حرارتکدهیِ عشقِ حسین
شُکْرُ لله که بی چون و چرا تا ابدم
از مقیمانِ اسارتکدهیِ عشقِ حسین
خبری خوش تر از اینم که شوم مست، شهید
می رسد کی ز بشارتکدهیِ عشقِ حسین؟
بار الٰهٰا چه غم از این که دلم هست فقط
شور ورزیدهی غارتکدهیِ عشقِ حسین
چِقَدر زبده درخشندهترینها شده اند
ذوالفنونانِ مهارتکدهی عشقِ حسین
فاتحانِ قللِ هر چه کمالند فقط
دیدبانانِ نظارتکدهیِ عشقِ حسین
سر در آوردهام از خلدِ برین حُرّ شدهام
با اشاراتِ اشارتکدهیِ عشقِ حسین
کرمی کن، به من ای پاک خداوند و ببخش
عمر من را به عمارتکدهیِ عشقِ حسین
بختِ من بوده بلند از چه سبب؟ چون شدم از
جرعه نوشانِ بشارتکدهیِ عشقِ حسین
ای خوش آن کس که دلش مست سفر کرد به عرش
فقط از سوی سفارتکدهیِ عشقِ حسین
ملکوتی سلام تر از این نیست میسّر، دلمان
پاک گردد به طهارتکدهیِ عشقِ حسین
✅استاد ابراهیم حاج محمدی
فریمان خراسان
📚✍
هدایت شده از کانال : مؤسسه فرهنگی«سعا»
@saapoem1447
22.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌴🏴🇮🇷
کانال انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران
🏴🇮🇷🌷🌴
هدایت شده از کانال : مؤسسه فرهنگی«سعا»
@saapoem1447
*نهضت خونین....
_________________
گر به دنیا نهضت خونین عاشورا نبود
در دیاری پرچم آزادگی بر پا نبود
کر بلا در کربلا می ماند چون نخلی غریب
گر به شام و کوفه نطق زینب کبری نبود
نهضت سرخ حسینی این تداومها نداشت
خطبه ی سجّاد اگر در شام با افشا نبود
آب می نوشید اگر عباس از شطّ فرات
تا ابد شرمنده ی لعل لبش دریا نبود
دفتری پیروزی حق خطّ باطل می گرفت
گر به خون پاک هفتاد و دو تن امضا نبود
«ما رأیت الّا جمیلا» گفت زینب با عدو
عشق را زیباتر از این منطق گویا نبود
هیچ داغی غیر داغ اصغر شیرین زبان
بر امام عاشقان دلسوز و جانفرسا نبود
افتخار این بس که نقش پرچم عدل و شرف
شیعیان را جز پیام ظهر عاشورا نبود
با نوای جانفروز «یا لثارات الحسین»
در گذرگاه حوادث کربلا تنها نبود
پای در گل تا ابد می ماند رهوار حیات
گر عنایات حسینی دستگیر ما نبود.
عباس خوش عمل کاشانی.
هدایت شده از کانال : مؤسسه فرهنگی«سعا»
@saapoem1447
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
(هفتمین بند نی نوا)
بشنو از نی، وسعت پژواک را
انعکاس ناله ی افلاک را
هر صدایی را که تنهایی نهفت
نی، میان نغمه ها همواره گفت:
وسعت فریاد من، صبحی پرند؟!
واکن از دل، عقده های دردمند
تا، ز هفت اقلیم عالم، بگذرم
گرد دل تنگی نگیرد باورم
* * *
اوج غم هر چند با ناله یکی ست
خاطرات نی، فقط در ناله نیست
ریشه ی اندوه نی، در نی نواست
زخمه هایش، خاطرات کربلاست
نی نوازانی که عاشق نیستند
عاشق فصل شقایق، نیستند
هر چه دل، صرف ترنّم می کنند
بند هفتم را، به لب گم می کنند
بند هفتم، در مقام عاشق است
در مقام عاشقان لایق است
بند هفتم، نغمه ی شور دل است
قصه ی اشک و عبور محمل است
بند هفتم، نی نوای سینه هاست
گریه آیینه در آیینه هاست
بند هفتم … یا همان بند عجیب؟!
مانده همواره به روی نی، غریب
غربت آباد نوایش، بند بند
زخمی فصلی سراسر، دردمند
ریشه ی هر نغمه در نی، نینواست
نینوا، اندوه نسل کربلاست
بشنو از نی، نی، نوای آشناست
نی، نوای آشنای نینواست
اینکه با نی سرّ حق را گفته اند
بند بندش را به مژگان سُفته اند
نی فقط مفهوم داغ لاله نیست
نی فقط مضراب زخم ناله نیست
سر هفتاد و دو نور سرمد است
فصلی از نا گفته های احمد(ص) است
آنکه می بایست گوید، چون نگفت؟!
تا تواند شیعه سرّ دل نهفت
کربلا یعنی: کتاب سرّ حق
پرسش دل در جواب سرّ حق
کربلا یعنی : سکوت بو تراب
اوج فریاد حقیقت در جواب
کربلا یعنی: مرام فاطمه(س)
جنت الماوای نام فاطمه(س)
هر کسی خواهد جوابی بشنود
آیه ای، فصل الخطابی بشنود
باید اول نای دل را خون کند
بعد از آن،خود را زغم مجنون کند
تا سراغ سینه ات آید جنون
گریه باید کرد، گریه غرق خون !
نی همیشه خون ز دل جاری کند
تا تو را در مویه ات، یاری کند
سینه می خواهد حدیث درد عشق
درد سازد مرد غم را، مرد عشق
تا نوای نی نوا ،دل می برد
سمت دشت کربلا دل می برد
* * *
" بشنو از نی" نی نوای ناله را
کربلا در کربلای ناله را
از نیستانی که می آمد نوا
مانده زخم اشک و خاکستر به جا
بانگ شهنایی که بر هامون نشست
گریه های بی صدا، بر لب شکست –
بیت الاحزان سکوت ناله بود
یادگار سرزمین لاله بود
سینه سینه از غم دل سوختند
لب به شکوه ، در نیستان دوختند
تا به دنبال یقینی که بلا
خیمه خواهد زد به دشت کربلا !
هستی خود را ز سرها وا کنند
دل فدای جاری دریا، کنند.
عاشقانه، مست باده از الست
سر گرفته پیش رو، افشانده دست
همنوا با نغمه ی لاهوتیان
پر گشوده تا دل هفت آسمان
لحظه لحظه، مثل شبنم، بی زوال
ره سپردند از نیستان خیال
هفتمین بند بلند آوای عشق
شد به دشت کربلا، شهنای عشق
* * *
تا نوای نینوا، دل می برد
سمت دشت کربلا، دل می برد
هر که دارد غیرت آیینه را
می دمد حیرت، حریم سینه را
" سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق "
بشنو از نی، نی نشان، نینواست
نی نوا، زخم نوای کربلاست
1375/قم
سید علی اصغر موسوی " سعا "، برگرفته از کتاب نینوا، تالیف استاد محمد شجاعی.
/#سیدعلی_اصغر_موسوی
هدایت شده از کانال : مؤسسه فرهنگی«سعا»
@saapoem1447
هوالحکیم
تقدیم :به روح آقام، آقاسید علی اکبر موسوی «ره»و روضه های خاطره انگیزش🌷🌴
✍️الهام📚
گفت: «هیهات»که«ذلت»ببردنام ازمن!
یا خطر نیز برد، فرصت آرام از من
چشم خورشید مگر کور شود، تا بیند
شب ستانده ست دراین معرکهها کام ازمن!
پرتوافشان ترازآن چشمهی نورم ، که سحر
آسمان شعله گرفته ست، فقط وام از من
گفت و خوش گفت: بیا در صف عاشورا باش
عشق با تو، خطر مسلخ و فرجام از من!
* *
... سالهارفت وگذشت ازپی هم، تاآمد
آن که میبرد، سحر خاطرهی شام از من
کربلا در سخنش، مشتری دیگر داشت
هر که میگفت، ببر در دل خود نام از من
دید چون سمت تماشای مرا، با من گفت:
شوق پروازهرآیینه ز تو، بام از من!
ملکوتی که شکفت از دم میخانهی او
برد در خلسهی می، نشوهی صد جام از من
سالها رفته، هم او رفته، همی گلبانش
لیک مشکل ببرد فاصله، الهام از من📚
مکتب شعرامامیه
سیدعلی اصغرموسوی
1385- قم
#سیدعلی_اصغر_موسوی
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
زمان:
حجم:
1M
سلام علیکم و رحمت الله
لطفا عزیزان به دقت به این فایل صوتی گوش بدهید و لطفا مد نظر داشته باشید
ماجورباشید ان شاء الله 🌷🌴🏴🙏
هدایت شده از کانال : مؤسسه فرهنگی«سعا»
@saapoem1447
هوالحکیم
تقدیم :به روح آقام، آقاسید علی اکبر موسوی «ره»و روضه های خاطره انگیزش🌷🌴
✍️الهام📚
گفت: «هیهات»که«ذلت»ببردنام ازمن!
یا خطر نیز برد، فرصت آرام از من
چشم خورشید مگر کور شود، تا بیند
شب ستانده ست دراین معرکهها کام ازمن!
پرتوافشان ترازآن چشمهی نورم ، که سحر
آسمان شعله گرفته ست، فقط وام از من
گفت و خوش گفت: بیا در صف عاشورا باش
عشق با تو، خطر مسلخ و فرجام از من!
* *
... سالهارفت وگذشت ازپی هم، تاآمد
آن که میبرد، سحر خاطرهی شام از من
کربلا در سخنش، مشتری دیگر داشت
هر که میگفت، ببر در دل خود نام از من
دید چون سمت تماشای مرا، با من گفت:
شوق پروازهرآیینه ز تو، بام از من!
ملکوتی که شکفت از دم میخانهی او
برد در خلسهی می، نشوهی صد جام از من
سالها رفته، هم او رفته، همی گلبانگش
لیک مشکل ببرد فاصله، الهام از من📚
مکتب شعرامامیه
سیدعلی اصغرموسوی
1385- قم
#سیدعلی_اصغر_موسوی
درود بر استاد اسماعیلی.
نظر من بنده نیز همین است. مگر نظام اربابرعیتیست که ... .
سلام خدا بر اسوهی آزادگان و سالار شهیدان. 🌹