eitaa logo
مؤسسه فرهنگی سعا
29 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
323 ویدیو
32 فایل
هوالجمیل،فعالیت درزمینه تالیف و تدوین پژوهش های ادبی،هنری،رسانه ای واجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینۀ محرم🌷🌴🏴 نعره زد عشق که الگوی شرف را کشتند پسر شیر خدا، شاه نجف را کشتند! آن‌که در عشق، به سودای دلش ایمان داشت داد در راه خدا، هر چه سر و سامان داشت آن‌که در آینه‌اش، جلوۀ حق جاری بود مثل خورشید، پر از پرتو دلداری بود وسعت حکمت آیینۀ او: مشتاقی! لذّت مشرب مشتاقی او: در ساقی! قامت دولت آزادگی‌اش، تا خورشید: که نسنجید سلیمان مرا، با خورشید! دست تقدیر بگو، رسم طریقت بنگر! اوج سودای حقیقت به شریعت بنگر کشتی عقل به تدبیر، اگر می‌نازد کشتی عشق، به سودای خطر می‌نازد! صحبت عشق در این مسئله شیدایی نیست عقل محض است که مشغول خودآرایی نیست! پنجه در پنجۀ افلاک چرا نندازد وقتی از خاک زمین، عرش خدا می‌سازد؟! جلوه در کربِ ‌بلا کرده که گوید: برخیز! با شیاطین زمان، مثل سلیمان، بستیز! هر چه پررنگ شود جنگ، مهیاتر شو در پی دولت حق، از همه سر، بی سر شو! سر و سامان چه کنی، برده و نوکر باشی؟ کور و کر، باربرِ قوم ستمگر باشی نهضت سرخ حسینی، هدفش بیداری ست بر تن کفر، فقط ضربۀ آخر، کاری ست شیعه در آینه تا اینکه محرّم دارد! چه غم از فتنۀ افکار مرخّم دارد؟! مکتب شعر امامیه مکتب شعر دینی در ایران سید علی اصغر موسوی قم - دی 1391 🌷🌴🏴
رنگ خون‌ پرداز🌷🏴 ای سحرسوزِ نگاهِ شمع ِمستان الست ساغر عشق تو را، خورشید چون یازید دست؟! شعله‌خو، آتش‌فزا، مجمر‌فروز کهکشان شد یگانه جلوه‌پرداز دل هفت آسمان عشق تو با ارغوان یک شمه از پرواز گفت ترک لذّت از تولد، رنگ خون‌پرداز گفت! غم به دنبال کسی می‌گشت تا همچون شرار یک نفس بیرون جهد از لا‌به‌لای سنگ و خار دید در بازار، این دل را، که بی‌آیینه است گرد و خاکی، بی‌تعلّق، گم درون سینه است! حسرت دنیا چنان بی‌ترجمانش کرده است بر نبود و بود هستی، بدگمانش کرده است گفت: آیا می‌شناسی جوهر عشق از کجاست؟! گفتش: آری، جان هستی، از شهید کربلاست! گفت: پس، از چه چنین حیران‌نشین سینه‌ای؟ فارغ از شوق تماشاخانۀ آیینه‌ای! باز شو، ای ارغوان داغ در جوش بهار! تا ببینی رسم رستاخیز، همدوش بهار تن بشو با آب دریای محبت، ای عزیز! تا روی در بارگاه عشق مولایت، تمیز هر که با «حُبُ الحُسین» آید به بازار سخن می‌برد رونق از اشعار بلند اهل فن! شعر دینی، حکمت آیینه‌پردازانِ هُوست با کلام‌الله حق در هر شهودی رو‌به‌روست شعر دینی محضر حق را همیشه حضرت است ترجمان مکتب قرآن و آل عترت(ع) است ... .. دل که گرد خاطرش را، پیش‌تر گفتم چه بود! از تن‌آسانی و خوابش، مختصر گفتم چه بود با نوای «یا حسین» از خواب سنگینش پرید! شور عشقِ شعر دینی را به جان و دل خرید من فدای آن قلم، وقتی غزل‌خوان می‌شود ـ با نوای «یاحسین» از غصه پژمان می‌شود! می‌نویسد از مسیر کاروانِ ارغوان می‌نویسد از شرار ارغوانِ کاروان می‌نویسد از شهید غنچه‌های «یا جمیل» می‌نویسد از شهود «عطر سیب» و «یا قتیل»! می‌نویسد: «یا حسین(ع) عاشق‌ترین یحیای عشق» «نیزه» یا «تشت طلا»، قرآن بخوان از نای عشق! از حریم عشق حق در محضر جانان بگو! از عبور کاروانی تا ابد، گریان بگو: ای مسیر کاروانت تا ابد آیینه‌پوش ارغوان داغ تو زد در بهار سینه جوش چشم‌ها از حیرت آیینه بودن، تر شدند سینه‌ها آکنده از غم‌شعلۀ مجمر شدند آسمان زنجیر عشقت را به پای ناله بست رنگ ماتم بر سکوت آتشین لاله بست ابرها از شرم گریه، بغض کوهستان شدند اشک‌ها از حرمت نامت، ولی باران شدند شعله در دل، سر به زانو، آسمان از غم نهاد بعد سوگت نام خود را تکیۀ ماتم نهاد! چشم سرخ هر ستاره با غروبت، غم گرفت مویه‌گر بر خیمه‌گاهت تکیه زد، ماتم گرفت روی نیزه تا سرت را «حضرت جبریل»(ع) دید! از نگاهش گونه گونه «ارغوان داغ» چید .. ای مسیر کاروانت تا ابد آیینه‌پوش نغمه تنهایی‌ات می‌آید از میدان به گوش ... .. مهدی آل محمد(عج)، ترجمان خون توست ارغوانی در «بهار» مکتب گلگون توست! ناخدای کشتیِ آکنده از اُوراد نور پس دعا کن تا رسد از آسمان پیک ظهور! مکتب شعر امامیه مکتب شعر دینی در ایران قم - ١٣٩۵ 🌷🌴🏴
🌷🏴اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا،وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ🌷🏴
🌴🌷 اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِينَكَ وَ سُنَّةَ نَبِيِّكَ حَتَّى لا يَسْتَخْفِيَ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا،وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 🌷🌴📜
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ : تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ !💐 « پروردگارا، ما جمیع ‌مسلمانان‌، با تضرّع ‌و ابتهال‌ بدرگاه‌ تو، از سویدای ‌دل‌خواهانیم ‌که‌: دوره ‌ای‌پسندیده‌ پیش ‌آوری‌که ‌در آن ‌دوران‌، اسلام‌ و یاورانش ‌را سربلند فرموده‌ نفاق ‌و پیروانش‌ را ذلیل ‌و خوار گردانی‌! و ما را در آن دولت ، از زمرۀ خوانندگان مردم بسوى اطاعت تو ، و از راهبران بسوى راه خود قرار دهى !و بدان وسیله بزرگوارى دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندى💐🌴 @saapoem
عشق حق🌷 ["گه دلم در پیش تو، گه پیش اوست رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست!"] {عمان سامانی} عشق گاهی رد پایش در بلا معلوم نیست خصلتش تقدیریاتخفیف هرمعدوم نیست عارضش خوانی، نخوانی،درکنارعقل ودین اختیاری درشکوه جبری اش معلوم نیست! در قیام کربلا، همواره نامش بر زبان: عشق وعشق...،امانفوذش برکسی مفهوم نیست نو قلم‌ها دائماً در شعر جاری می‌کنند حرف عشقی را که حتی درجهان مرسوم نیست! مبدا و مقصد برای عاشقان پیرایه است "عشق حق"جزدرقیام حضرت قیوم نیست ... روز عاشورا پسر را دید دراوج شکوه آمده ازسمت میدان خسته ومصدوم نیست هردو چون یک تن، درآغوش هم وغرق نگاه مغتنم وقتی که جز برداغ دل مختوم نیست! روی زیبای" علی" تنها ملاک دل نبود قدّ و بالا، از صفای دلبری محروم نیست با خودش فرمود: دریک دل نمی‌گنجددو دوست! این سخن درذات عشق اولیا، مکتوم نیست اذن میدان داده، در قاب تماشا گریه کرد گرچه هرجنگاور دشمن شکن، مظلوم نیست پرچم خونرنگ ثارُاللهی‌ اما در جهان جزبه حکم عشق حق،دربزم خون،محکوم نیست! در" شهادت"مستتر گردیده تنها"عشق دوست" ترجمان عصمتش جز دردل" معصوم" ‌نیست عاشق از سودای عشق حق نمی‌بازد وجود! دل ببازد، سر ببازد، عاقبت مغموم نیست تجربه کرده "سعا" چون تلخی اندوه را! مویه درداغ جوان،هرگز مرا مذموم نیست🌷 مکتب شعر امامیه مکتب شعردینی درایران سیدعلی اصغرموسوی قم- ٢۴تیر ١۴٠٣ ٨محرم ١۴۴۶ @saapoem
تب فرات وقتی که نگاه آسمان مستت بود هم چشم زمین اسیر و پابستت بود از خیزش گرم موج ها می شد دید لب های فرات تشنه ی دستت بود! مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم - ١٣٧۴
تکثیر احساس  نمی‌گویم که این فرصت، تو را تدبیر خواهد شد درنگت ساده می‌گوید، که رفتن دیر خواهد شد نگاه از آینه بردار، کاین چشمان افسونگر گرفتار خزان عشق، در تقدیر خواهد شد! نگاه از آینه بردار، بغض مشک را بنگر! که با خون گلویت هم‌زمان تبخیر خواهد شد نگاه از آینه بردار، ای آیینۀ غیرت عطش‌کامان عصمت را، خطر درگیر خواهد شد! تو آن سروی که با آزادگی نخجیر می‌گیری! شکار قامت شیر اوژنت، شمشیر خواهد شد بخوان «تَبّت یَدا»، آن که تو را آزرده می‌خواهد که پیش از آتش دوزخ، خودش تحقیر خواهد شد! هلا، ای نور یاسین در شط خون، دلربایی کن که این «شق‌القمر»، این‌بار عالم‌گیر خواهد شد! سحر نزدیک و تو شمع شبستانِ غریبانی مپرس از گیسوانی که به داغت، پیر خواهد شد؟! همه دیدند می‌بوسید، دستان تو را مولا(ع) که یعنی با همین دست: آسمان، تسخیر خواهد شد! صدایت می‌زنند از آسمان، بشتاب، پر بگشا که عشق این‌بار با احساس تو، تکثیر خواهد شد مکتب شعر امامیه مکتب شعر دینی در ایران سید علی اصغر موسوی قم، تاسوعای حسینی ١٣٨۶ 🌷🌴🏴
دوام علقمه ساقیا لبریز کن این‌بار جام علقمه قرعه افتاده ست از مستان به نام علقمه انتظار گام‌هایت را کشیده از ازل لحظه‌های موج‌خیز و تشنه‌کام علقمه از تعلق پاک کن، مرداب نفس آب را تا شود آیینه جاری، در پیام علقمه صبحگاهانی که می‌پیچد شمیم سیب سرخ مثل بوی دست‌هایت، بر مشام علقمه شانه‌های زخمی آب ست و عمری تشنگی بر نوازش‌های تو، بادا سلام علقمه! در زلال اشک‌هایت موج می‌گیرد جنون پاک مجنون کن، از این باده، مرام علقمه صافی دست تو پالایش کند هر خرقه را رسم عریانی ببخشا، بر کلام علقمه! بعد از این جاری‌ترین جاری، نماد ماهتاب با تو در تاریخ می‌ماند، به نام علقمه با تو می‌ماند درون خاطرات ژرف ما با تو ای ساقی‌ترین ساقی، دوام علقمه مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم - ۱۳۷۳ 🌷🏴🌴
سید علی اصغر موسوی «سعا» شاعر، نویسنده، پژوهشگر ونظریه پرداز مکتب شعر امامیه: 🏴تاسوعا شور عاشورا🌴🌷🌴 سید علی اصغر موسوی ... به آرامی وارد آب می‌شود در سلوکی، که حتی ماه به چنین آرامی نتواند! آنگاه شط به هیجان درمی آید و حضور ماهتاب را در ظهری شکوهمند به تماشا می‌ایستد! موج موج نگاه آب پر می‌شود از تصویر سقا و قامت مردانه ای که دلاری و سلحشوری را از "علی" به ارث برده است. آری علی! مولای جوانمردان، شیر شکار دشت توحید! گویی خیل فرشتگان او را به همدیگر نشان می‌دهند: او عباس است! او ابوفاضل است! او علمدار این سپاه آسمانی است! ادب حضور و شکوه و شور و شعور حضرت ابوفاضل تمام آسمان و زمین را به تحسین واداشته است؛ حتی همان سفاکان سلاخی که در پی فرصتی برای حمله به جوانمردان میدان هستند. دست به سمت آب می‌برد، ذهن آب را می‌آشوبد، آقا ابوفاضل تفضل! چه منتی به ما گذاشته اید؟! قدمتان روی چشم، فدای تشنگی تان، فدای دستی که دل آب را خنک می‌کند. کفی آب برمی‌دارد و آب با پرتو نگاه علوی اش درخشیدن می‌گیرد؛ چنان درخشنده است که گویی قطعه ای خورشید در کف گرفته است! دست را نزدیک صورت می‌کند و لب‌هایش زمزمه کنان با خویش نجوا می‌کنند: چگونه من بنوشم آب، ای وای چو تشنه مانده کام خشک مولا برادر گفته سقایی کنم، نه! بگیرد جان تازه کام سقا حرامم باد اگر یک جرعه نوشم بدون خیمه گاه آل طاها کف دست را می‌گشاید و آب را رها می‌سازد و همچون ماهی بلورین، آب قطره قطره به شط می‌ریزد و مشک را از آب سرد و گوارا پرمی‌کند. آری این است جهاد اکبر! این است اصل تقوا، این است تفسیر لولاک لما خلقت الافلاک! تشنگی مرام مردان است، تا دیگران بنوشند! عباس فرزند علی مرتضاست، فرزند جوانمردترین امیر در طول تاریخ! و این ساقی غیرتمند، عباس بن علی ست، ماه بنی‌هاشم، دلاور بی بدیل دوران! ستون خیمه حق! رایت توحید، قامت عشق، آیت غیرت و فداکاری! آری این عباس است، پرورده دامان سه امام، هم‌کلام و هم‌نشین پنج معصوم، همراه و ملازم دخت زهرای اطهر! عباس: اوج عشق! وقتی که دست‌هایش به ابدیت پرواز می‌کنند! عباس: اوج عقل! وقتی به شهادت و قطعه قطعه شدن سلام می‌دهد! عباس: اوج احساس! وقتی به حسرت آب‌های ریخته نگاه می‌کند! عباس نور است، ماه است، ماه بنی‌هاشم، کربلا بدون عباس، شوری نداشت و عاشورا بدون تاسوعا از شور می‌افتاد! تاسوعا دیباچه سوگواری عاشوراست. تاسوعا با نام و یاد عباس، همیشه تاسوعاست! سلام بر تو ای ماه بنی‌هاشم! سلام بر تو و دست‌های بریده ات! سلام برتو و چشم به خون نشسته ات! سلام بر تو و برادران غیورت! مولا جان، چه تلخ است یادآوری روضه و مقتل ات؛ آنگاه که با تمام توان برادر صدا زدی: یا اخا، أدرِک اخاک! و مردی با تمام امیدها و آرزوهایش خداحافظی کرد ... 🌴🌴🌴🌷🌷🌷 @saapoem 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاالْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلاما🌷🏴 "" "" "" "