هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
میان ادعا تا واقعیت
میان تظاهر تا ایمان
میان اسراف تا انفاق
میان حقیقت تا شعار
فاصله همین قدر است ☝️
بچههای بی ادعای شیعه نیجریه و موسسه خیریه امام حسین علیه السلام و ارتزاق محرومین کجا و اسراف موکب های منتظر مسئولین کجا؟!!
خرج های هزاران میلیاردی از کوچکترین پرچم و شال گرفته تا اغذیه و اشربه های گازدار و کباب پرلعاب برای "ثواب"!!!
"فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره "
اسراف و تبذیر، رفته رفته به جایی خواهد رسيد که دیگر از کنترل خارج شده و خود آیین آفت آئین شود!!!
اللهم أجعل عواقب امورنا خیرا بحق الحسين علیه السلام، آمین یارب العالمین🙏😢
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://www.instagram.com/reel/C-CvDrgCUW6/?igsh=MWhicGh5Zmh5eG1lZA==
هوالقیوم
جناب دکتر مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
موفقیت شمادرکسب آرای برترانتخابات و حضورتان درکرسی قوهٔ مجریه را به شما تبریک گفته و به فال نیک می گیرم.
گرچه تجربه چهل ساله به من آموخته که امید به پیشرفتِ متوقفِ زندگی را، ساده لوحانه ننگرم،اما" أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ "
به امید موفقیت تان، ان شاء اللّه💐
سیدعلی اصغرموسوی
قم - ٩مرداد ١۴٠٣
#saapoem
@saapoem
https://eitaa.com/saa_institute
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۲۷۶
سلام
مجدداً تشکر و قدردانی دارم از إبراز لطف و محبت و مرحمت و عنایتِ همگی شما سروران ارجمند که با إرسال پیام و یا تماس تلفنی و یا حضور در مراسم تشییع و جلسهٔ فاتحه خوانیِ والدهٔ بنده، تسلّي خاطرِ غمزدهٔ این حقیر بوده و هستید.
آیات شریفه در این مقال از سورهٔ مبارکهٔ شُعَراء است.
ألف— إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ وَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا ( ۱۸۵ )
ب— إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا ( ۱۵۳ )
سؤال اینجاست که در آیهٔ ( ألف ) بین دو جمله ( وَ ) آمده ولی در آیهٔ ( ب ) بین دو جمله ( وَ ) نیامده است. چرا؟
ألف— وقتی بین دو جمله ( وَ ) آورده میشود، بیانگر این معنا است که جملهٔ دوم غیر از جملهٔ اول است و این در علم معاني ( علوم بلاغی ) یکی از زیرمجموعه های ( وَصل ) است.
مثالی بزنم. وقتی میگوییم ( یک دفتر میخواهم و یک قلم نیاز دارم ) مسلّماً ( دفتر ) چیزی است غیر از ( قلم ). حال با این مثال به آیهٔ ( ألف ) توجه کنیم.
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ وَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ ٱلْکاذِبینَ ( ۱۸۵ و ۱۸۶ )
اصحاب ٱلْأَیْکَة مردمی بودند که یک گناه بسیار شنیع و زشت را مرتکب میشدند. عدم نگه داشتن حرمت بر مال مردم. جناب شُعیب ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ نَبِیِّنا وَ آلِهِ ) مأمورِ إرشاد آنها شد:
فَٱتَّقُوا ٱللّٰهَ وَ أَطیعُونِ ( ۱۷۹ ) = تقوا و إطاعت
وَ أَوْفُوا ٱلْکَیْلَ = کامل کردن پیمانه
وَ لا تَکُونُوا مِنَ ٱلْمُخْسِرینَ ( ۱۸۱ ) = خسارت نرساندن به مردم
وَ زِنُوا بِٱلْقِسْطاسِ ٱلْمُسْتَقیمِ ( ۱۸۲ ) = ترازو داریِ دقیق
وَ لا تَبْخَسُوا ٱلنّاسَ أَشْیاءَهُمْ = ناچیز نشمردنِ أَموال مردم
وَ لا تَعْثَوْا في ٱلْأَرْضِ مُفْسِدینَ ( ۱۸۳ )= عدم فساد در زمین
وَ ٱتَّقُوا ٱلَّذي خَلَقَکُمْ وَ ٱلْجِبِلَّةَ ٱلْأَوَّلینَ ( ۱۸۴ ) = و رعایت تقوای خدایی که شما را و گروههای اولیهٔ پیشین را آفرید. در این روایت:
حُبُّ ٱلدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ
( أُصول کافي، مرحوم کُلیني، جلد ۲ ، صفحهٔ ۱۳۰ )
ریشهٔ تمامی خطاها عشق به دنیا دانسته شده.
حُبّ دنیا و جمع کردن مال دنیا باعث شد سه مدل تهمت به آن پیامبر بزرگوار وارد کنند:
۱— اینکه تو از جملهٔ مُسَحَّرین هستی. از ریشهٔ ( سِحْر ) با ( کسرهٔ زیر سین ) یعنی ( جادو شدگان )
۲— جز این نیست که تو بشری مثل ما هستی
۳— البته که ما تو را از جملهٔ دروغگوها میدانیم.
ب— وقتی بین دو جمله ( وَ ) آورده نمیشود بیانگر این است که جملهٔ دوم توضیح و تفسیرِ جملهٔ أوّل است و این در علم معانی ( علوم بلاغی ) یکی از زیرمجموعه های ( فَصل) است.
مثالی بزنم. وقتی میگوییم ( یک دفتر نیاز دارم. دفتر صد برگ میخواهم ) کلمهٔ ( دفتر ) که در جملهٔ دوم گفته شده توضیحِ همان کلمهٔ ( دفتر ) است که در جملهٔ اول آمده. با این مثال به آیهٔ ( ب ) توجه کنیم.
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ ٱلصّادِقینَ ( ۱۵۳ )
حکایت جناب صالح است ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ نَبِیِّنا وَ آلِهِ ) و جوابی که قوم ثمود گفتند. آن عالیجناب از مردم خواست:
۱— فَٱتَّقُوا ٱللّٰهَ وَ أَطیعُونِ ( ۱۴۴ و ۱۵۰ ) = تقوا و إطاعت
۲— وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ ٱلْمُسْرِفینَ ( ۱۵۱ ) = عدم پیروی از إسراف کاران
و قوم ثمود در جواب گفتند:
جز این نیست که تو از مُسَحَّرین هستی. تو فقط یک بشری مثل خودِ ما هستی.
بعض مفسّرین محترمین این مُسَحَّرین را از ریشهٔ ( سِحْر = جادو ) نمیدانند بلکه میگویند این کلمه در این آیهٔ شریفه از ریشهٔ ( سَحْر ) با ( فتحه روی سین ) و بمعنای ( ریه = شُش ) میباشد. بشر برای تداوم حیات به دستگاه تنفس یعنی شُش نیاز دارد. یعنی یک بشر دیگری این سخن را به تو یاد داده. تو هم بشر هستی مثل ما. یعنی قوم ثمود در این آیهٔ شریفه فقط یک تهمت وارد کردند و آن اینکه کلام توحید که آن پیامبر عالی مقام میفرمود را دست ساز بشر دانستند.
اینکه ( سَحْر ) بمعنای ( ریه = شُش ) باشد ضمن اینکه در کُتُب لغت آمده در یک روایت هم در کُتُب روائي عامّه دیده ام ( إِکْمال ٱلْمُعْلِم بِفَوائدِ مُسْلِم، قاضی عیاض، جلد ۷، صفحهٔ ۲۲۹، چاپ دار ٱلکتاب ٱللُّبنانيّ، سال ۱۹۸۷— این کتاب در شرح کتاب صحیح مسلم است ) اگرچه به این روایت شکّ دارم و در کُتُب روائي شیعه وارد نشده است. یکی گفته است:
ماتَ رَسُولُ ٱللّٰهِ بَیْنَ سَحْري وَ نَحْري
رسول اکرم ( صَلَواتُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آلِهِ ) بین شُش و زیر گلوی من از دنیا رفت. یعنی سر مبارک آن حضرت در سینهٔ من بود.
إلتماس دعاء
بیست و دوم محرّم ٱلْحَرام ۱۴۴۶
ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم از طرف dr salamtian m
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۲۷۷
سلام
کلمهٔ ( لا ) انواع مختلفه دارد که یکی از انواع آن در إصطلاح ( لا ناهیه ) باشد و برای نهی کردن مخاطب از انجام عمل کاربرد دارد. این ( لا ) در همان معنای ( ن ) است که در اول بعض کلمات فارسی میآید. مثلاً میگوییم ( درب را نبند ) و ( فلان کار را نکن ). خداوند متعال در سورهٔ مبارکهٔ کَهْف از چندین موضوع نهی فرموده است که ذیلاً به بعض موارد إشارتی گذرا دارم.
۱— نهی از مِراء:
( مِراء ) جرّ و بحث های بی نتیجه است. بسیار برخورد کردهایم که مثلاً بعد از یک مسابقهٔ ورزشی و یا در زمان انتخابات، مردم چقدر بحثهای واهی و بی نتیجه میکنند. مباحثی که نه فایدهٔ دنیوي دارند و نه به درد آخرت میخورد.
فَلا تُمارِ فیهِمِ إِلّا مِراءً ظاهراً ( ۲۲ )
حدیث از کلام نورانی حضرت مولانا جناب إمام عسکري ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ):
لا تُمارِ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ ( آدرس حدیث: تُحَف ٱلعُقول، مرحوم شعبة حَرّاني، صفحهٔ ۸۸۶ )
مِراء نکن که ارزش تو از بین میرود.
حضرت مولانا جناب شیخ ٱلأَئمّة، رئیس مکتب جعفری ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ) میفرمایند:
أُتْرُکِ ٱلْمِراءَ وَ لَوْ کُنْتَ مُحِقّاً ( آدرس حدیث: مَنْ لا یَحضُرهُ ٱلفقیه، مرحوم شیخ صدوق، جلد ۲، صفحهٔ ۶۲ )
اگرچه حقّ با تو باشد ولی مِراء را ترک کن
۲— نهی از فتوا خواستن مگر از اهلش:
وقتی کسی چیزی را نمیداند باید از متخصص همان فنّ بپرسد. اگر من سرماخوردگی دارم باید به طبیب مراجعه کنم نه به گچکار ساختمان و اگر اتاقم را باید سفید کاری کنم باید به متخصص گچکاری رجوع کنم و نه به طبیب.
وَ لا تَسْتَفْتِ فیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً ( ۲۲ )
۳— نهی سخن از آینده مگر به خواست خداوند:
وقتی آدمی ضعیف است و هر لحظه ممکن است حالتی پیش آید که پیش بینی هایش به هم بریزد معلوم است که تصمیمات از عالم غیب میآید. در وقت گفتن سخن از آینده حتماً مشیّت حضرت ذُو الجَلال ( عَظُمَ سُلْطانُهُ وَ جَلَّتْ عَظَمَتُهُ ) باید در نظر باشد:
وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْئٍ إِنّي فاعِلٌ ذٰلِکَ غَداً إِلّا أَنْ یَشاءَ ٱللّٰهُ ( ۲۳ )
در حدیث است که حضرت مولانا جناب إمام أمیر ٱلمؤمنین ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ) فرمودند:
عَرَفْتُ ٱللّٰهَ بِفَسْخِ ٱلْعَزائِمِ ( آدرس حدیث: نهج البلاغة، صبحي صالح، قم، دار ٱلهِجرة، ۱۴۱۴ ) و نیز ( شرح نهجالبلاغه، إبن أبي ٱلحَدید، بیروت، دارُ إحیاء ٱلکُتُب ٱلعَرَبیة، ۱۹۶۳ )
خداوند را با باطل شدن تصمیمات شناختم.
هرچه دلم خواست نه آن میشود
هرچه خدا خواست همان میشود
۴— نهی از توجه به داراییهای دیگران:
خداوند متعال بر أساس حکمت به هرکس بخواهد میدهد و از هرکس بخواهد میگیرد. ثروتمند بودن دیگران دلیل نیست بر اینکه بقیهٔ مردم حسرت مال دنیا بخورند.
وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ ( ۲۸ )
و بدانیم که در قافلهٔ صالحین أَسراری است که توجه و إلتفات به آن أسرار مهم است نه طلبیدن زرق و برق دنیا.
تُریدُ زینَةَ ٱلْحَیوٰةِ ٱلدُّنْیا ( ۲۸ )
عارفی را گفتند چه میکنی؟
گفت کلاه بر سر دنیا میگذارم.
گفتند چطور؟
گفت نان دنیا میخورم ولی کار برای آخرتم میکنم.
۵— نهی پیروی از غافلین:
وقتی خداوند متعال به لطف خود، دل را روانهٔ معنویات کرده است، ثُبات بر بیداری دل مهمّ است. بیست نوع ( قلب ) در کلام وحي معرفی شده است که یکی ( قلب غافل ) باشد که نباید از کسی که دارای ( قلب غافل ) است پیروی کرد. نتیجهٔ ( قلب غافل ) پیروی از هوای نفس است.
نتیجهٔ پیروی از هوای نفس، پوچ شدن تمامی کارها است.
وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ ٱتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ( ۲۸ )
۶— نهی از تعجیل در سؤال:
از جمله شرائط مهمّ در مسیر تَتَلمُذ و شاگردی کردن، حوصله داشتن و عدم شتابزدگی است:
فَلا تَسْأَلْني عَنْ شَیْئٍ ( ۷۰ )
که استاد، خود میداند که چه موقع چه موضوعی را باید بگوید.
حَتّیٰ أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً ( ۷۰ )
۷— نهی از مؤخذهٔ مردم وقتی عذرخواهی میکنند:
با آنکه إنتقام ز مجرم حرام نیست
در عفو لذتی است که در إنتقام نیست
قالَ لا تُؤاخِذْني بِما نَسیتُ ( ۷۳ )
۸— نهی از همراهی با کسی که به پیمان خود پایبند نیست:
فَلا تُصاحِبْني قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنّي عُذْراً ( ۷۶ )
۹— نهی از شِرک به خداوند:
بزرگترین گناه آن است که آدمی برای حضرت ذُو الجَلال ( عَظُمَ شَأْنُهُ وَ جَلَّتْ قُدْرَتُهُ ) شریک قائل شود. شریک دانستن برای خداوند متعال گاهی بسیار مخفی است. پیش میآید که آدمی از یک مهلکه نجات پیدا میکند و بعد بدون اینکه لطف خداوند متعال را در نظر بگیرد میگوید ( شانس داشتم ). در نظر این شخص شانس که همان ( chance ) باشد میآید همپایه و همتای حضور حضرت خالق میشود.
وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ( ۱۱۰ )
إلتماس دعاء
بیست و سوم محرّم ٱلْحَرام ۱۴۴۶
ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم از طرف dr salamtian m
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۲۷۸
سلام
کلمهٔ ( یَمین ) در کلام وحي به معانی متعدده وارد شده است.
۱— قَسَم:
اگر کلمهٔ ( یَمین ) در معنای ( قَسَم ) باشد به ( أَیْمان ) جمع بسته میشود:
لا یُؤاخِذُکُمُ ٱللّٰهُ بِٱللَّغْوِ في أَیْمانِکُمْ ( بقره ۲۲۵ ) و ( مائده ۸۹ )
۲— برکت:
ممکن است کلمهٔ ( یَمین ) از ریشهٔ ( یُمْن ) و ( مَیْمَنَت ) باشد که بمعنای ( برکت ) است.
۳— دست راست:
اگر کلمهٔ ( یَمین ) بمعنای ( دست راست ) باشد دو حالت پیش میآید:
ألف— اینکه همین دست راست که یکی از أعضاء بدن است مراد باشد که جمع بستن آن به ( أَیْمان ) ممکن است:
لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ ( أعراف ۱۷ )
شیطان قسم خورده که از فراروی و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ به سراغ بندگان خواهد رفت و در خطاب به حضرت ذُو الجَلال ( عَظُمَ سُلْطانُهُ وَ جَلَّ جَلالُهُ ) میگوید:
وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ ( أَعراف ۱۷ )
یعنی بسیاری از مردم شاکرِ خداوند متعال نخواهند بود.
که به نظر بعض مفسّرین محترمین مراد از ( مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ = فراروی ) ترس از آینده و مخصوصاً آیندهٔ فرزندان باشد. چقدر میشنویم که میگویند از ما که گذشت بچه هایمان چه خواهند کرد؟ گویا خداوند متعال را از نظر محو کرده ایم.
و مراد از ( مِنْ خَلْفِهِمْ = از پشت سر ) إظهار نگرانی از گذشته ها باشد که اگر بیست سال پیش فلان زمین را خریده بودیم حالا چقدر سود میبردیم.
و مراد از ( عَنْ أَیْمانِهِمْ = از سمت راست ) همان بی دینی در عین دینداری است. یعنی إِفراط و بِدعت و بستن چیزی که از دین نیست به دین.
و مراد از ( عَنْ شَمائِلِهِمْ = از سمت چپ ) همان انواع گناهان کبیره و صغیره و پیروی از انواع شهوت ها چه شهوت جنسی و چه شهوت پُست و مقام و پول و ثروت اندوزی.
فقط دو راه را شیطان بر بندگان باز گذاشته.
یکی طرف پایین یعنی سر به سجده و دیگری طرف بالا یعنی دستان گدایی به طرف آسمان بلند کنیم و از خداوند متعال کمک بخواهیم. فقط از این دو مسیر است که نجات از وسوسههای شیطانی ممکن میشود.
اینکه دو راه وسوسه را با ( مِنْ ) و دو راه را با ( عَنْ ) بیان کرده است به این جهت است که ( مِنْ ) یعنی ( از ). کدام ( از ) ؟ آن ( از ) که امکان برگشت دارد. کتاب را از أحمد گرفتم. برگرداندن کتاب به أحمد ممکن است. ( عَنْ ) یعنی ( از ). کدام ( از ) ؟ آن ( از ) که امکان برگشت یا وجود ندارد یا بسیار دشوار است. تیر از کمان شلیک شد. مرغ از قفس پرید. منظورم چیست؟ اینکه افتادن در دام بدعت ها و إفراط ها در مُدل دینداری و نیز افتادن در دام شهوت رانی، امکان برگشت را پیچیده میکند.
آب این رود به سرچشمه نمیآید باز
بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز
ب— اینکه مراد از ( یَمین ) آن مفهوم معنوی باشد. در اینصورت کلمهٔ ( یَمین ) جمع بسته نمیشود. اگر روی کاغذ دو نقطه بگذاریم، فقط یک خط مستقیم این دو نقطه را به هم وصل میکند. اگر اشتباه نگویم أُقلیدُس اولین بار این نظر را گفت.
نقطهٔ أول بنده و نقطهٔ دوم حضرت خالق ( جَلَّ جَلالُهُ ) فقط این راه مستقیم است که بنده را به معبود وصل میکند. پیمودن هر راه دیگری مساوی با إنحراف است.
طَلَبُ ٱلْمَعارِفِ مِنْ غَیْرِ طَریقِنا أَهْلَ ٱلْبَیْتِ مُساوٍ ( مُساوِقٌ ) لِإِنْکارِنا ( آدرس حدیث: مُستدرک سفینة ٱلبحار، حسن بن علي نمازي، جلد ۱ ، صفحهٔ ۱۰ ) ( سند این حدیث مخدوش است. )
طلب معارف از هر طریقی غیر از طریق أهل ٱلبیت ( عَلَیْهِمْ جَمیعاً سَلامُ ٱللهِ ) مساوی است ( سوق دهنده است ) به إنکار ما.
لذا در آیهٔ شریفهٔ ذیل کلمهٔ ( یَمین ) مفرد و کلمهٔ ( شَمائِل ) جمع آمده است:
أَوَلَمْ یَرَوْا إِلیٰ ما خَلَقَ ٱللّٰهُ مِنْ شَیْئٍ یَتَفَیَّؤُ ظِلالُهُ عَنِ ٱلْیَمینِ وَ ٱلشَّمائِلِ سُجَّداً لِلّٰهِ وَ هُمْ داخِرُونَ ( نَحْل ۴۸ )
توضیح این آیهٔ شریفه بماند برای مقال دیگر. إن شاء الله.
إلتماس دعاء
بیست و چهارم محرّم ٱلْحَرام ۱۴۴۶
ألحقیر مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف dr salamtian m