🔰 مراسم عزاداری شهادت حضرت امام جواد علیه السلام
🔹با حضور علما و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
🔸حسینیه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
🔻جمعه ۲۹ ذی القعده ۱۴۴۵
🌐https://www.saafi.ir
تشرف به مسجد و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
سزاوار است در اینجا به دو شعر از مطلع قصیدهای که قاآنی در وصف حرم مطهر حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیهما السلام سروده است مترنم شویم چون همه نور واحدند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مجمع کمالات همه و همه مظهر فضایل و کمالات آن حضرت میباشند:
زهی به منزلت از عرش برده فرش تو رونق
که زمین زیمن تو محسود نه رواق مطبق
کدام گوهر پاک است در زمین تو مدفون
که از رواق تو خیزد همه خروش انا الحق
و این چند بیت را نیز از خودم که در مدح آن حضرت سرودهام با اینکه میدانم قابل تقدیم به محضر ارباب معرفت و ذوق و ادب نیست و مقدار بصیرت و بینش گوینده که نسبت به دریای بیکران علوم و کمالات و فضایل و مقامات محمدی قطرهای هم بشمار نمیآید با کمال شرمندگی عرض مینمایم:
زهی در رفعت از کیهان گذشته
ز مهر و انجم تابان گذشته
ز ابراهیم و عیسی و ز آدم
ز نوح و موسی عمران گذشته
زهی پیغمبری کز غایت جود
یم احسانش از عمان گذشته
زهی پیغمبری کز شأن و رتبت
ز هر ذیشأن و عالیشان گذشته
گرفته ز امر حق ملک بقا را
ز خضر و چشمه حیوان گذشته
چنان با واجب اندر اتصال است
که آید در گمان ز امکان گذشته
محمد فیض اول سرور کل
که صیت فضلش از کیوان گذشته
ز یمن بعثت فرخنده او
جهان از دوره خسران گذشته
به مدحش منطق (لطفی) کلیل است
وگر از قیس و از سبحان گذشته
مسجد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حجره منوره آن حضرت و مسجد الحرام و کعبه معظمه مشهورترین و ممتازترین مشهد و مسجد در جهان اسلام میباشند بیان و قلم از توصیف این مسجد، و حجره مقدسه عاجز و ناتوان است اگر شخص، اندکی چشم بصیرت بگشاید رحمتها و برکات الهیه را در اهتزاز و درخشندگی نور نبوت را که از در دیوار مسجد ساطع و لامع است میبیند، هر کس بیاختیار در پیشگاه جلالت و عظمت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و عتبه حجره مطهر آن حضرت خاضع و فروتن میگردد.
اینجا مزار کسی است که نزدیک به هزار میلیون انسان گرونده و مؤمن دارد که برنامههای گوناگون زندگی را از مکتب تعلیم و ارشاد او میگیرند.
اینجا ضریح شخصیتی است که صدها میلیون بشر موحد هر روز چندین مرتبه در هنگام نمازهای پنجگانه و در مناسبات دیگر نام او را به عظمت یاد کرده و با صلوات و درود بر آن حضرت خود را غرق افتخار مباهات مینمایند.
آری اینجا قبر رسول خدا پیغمبر رحمت، و منادی حریت و عدالت و اعلان کننده حقوق بشر، و مبلغ مساوات است.
اینجا مرقد آوردنده قرآن و پیامآور توحید است، مرقد معلم اعلای انسانیت و بزرگ مردی است که تمام فضایل و کمالات انسانی را عملاً و قولاً به بشریت آموخت، و اکمل ادیان و جامعترین شرایع و قوانین را از سوی خدا به جهانیان رسانید.
اینجا روضهی مطهرهی خاتم الانبیاء رسول عظیم الشأن خدا است که مطاف فرشتگان و محل نزول برکات ایزد منان است و دوست و دشمن و مسلمان و غیر مسلمان او را نادره عالم خلقت و انسان برجسته و ممتاز و مصلح بزرگ جهان میدانند.
مزار صاحب خلق عظیم و مخاطب به این خطاب است: وَ ما اَرْسَلْناک اِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ
این مسجد و این حرم دارای تاریخی پر نشیب و فراز و پر از حوادث مسرتبخش و اندوه بار است داستانها و جریانهای بزرگ را دیده است.
روزی در این مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ رسالت میفرمود و آیات قرآن کریم را که بر او وحی میشد بر مردم تلاوت مینمود، و پس از اذان دلنشین بلال اقامه نماز جماعت میکرد و تا برای آن حضرت منبر ترتیب نداده بودند بر ستونی تکیه میفرمود و مردم را موعظه مینمود و خطبه میخواند و این مسجد مرکز عبادت و مدرسه هدایت بود.
وفود را در این مسجد پذیرائی میکرد و طرحهای جنگی و سیاسی را در اینجا به اطلاع مردم میرساند.
پیرامون این مسجد، حجرات همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و حجره داماد و پسر عموی عزیزش بطل اسلام علی بن ابیطالب علیه السلام و تنی چند از اصحاب قرار داشت که از همه (حجرات) درهایی به سوی مسجد باز میشد. تا به امر خدا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جز در خانه علی علیه السلام را که همچنان بازگذارد در حجرههای دیگران را بست. این حجرهها در نهایت سادگی و تواضع بود.
در این مسجد در عصر شخص پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم حوادث مهمی اتفاق افتاد که در تواریخ ضبط است.
اصحاب صُفه در قسمتی از این مسجد (که در شمال محراب موسوم به محراب تهجد است و در حال حاضر مکانی است به ارتفاع حدود نیم متر از زمین و دوازده متر طول و هشت متر عرض) ساکن بودند، و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از آنها پذیرائی مینمود، و آنها را بر خود و زهرای عزیز و فرزندانش در خوراک و پوشاک مقدم میداشت، و همین فقرای صفه که در کمال فقر بودند افرادی هستند که اسلام علاوه بر عزت واقعی در ظاهر نیز چنان آنها را با عزت و اعتبار قرار داد که برخی از آنها در شهرهای مهم والی و حاکم شدند یا فرماندهی لشگر یا عضویت سپاهیانی را یافتند که با لشگر ایران روم جهاد کردند و بر آنها پیروز شدند.
قسمت عمده احکام و قوانین سیاسی و نظامی و مالی اسلام در این مسجد ابلاغ میشد.
در واقع عصر طلائی و درخشان این مسجد همین عصر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود و پس از آن عصر بیشتر عصرها و دورانهایش تأسف انگیز و ملال آور و محزن بوده است.
خطبه تاریخی خانم خانمهای جهان
پس از عصر رسول خدا صلیالله علیه و آله وسلم جریان خلافت را از مسیر خود خارج کردند. داغترین و نافذترین و پرمحتواترین خطبهای که برای اولین بار در این مسجد خوانده شد خطبه تاریخی حضرت زهرا علیها السلام بود.
تا آن روز سابقه نداشت که در مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در جمع و محضر مهاجر و انصار بانوئی سخنرانی کرده باشد، و این برای اولین بار و آخرین بار بود که زنی مانند فاطمه زهرا سیده نساء عالمیان علیها السلام در این مسجد در نهایت فصاحت و بلاغت و بینش و درایت این چنین سیاسی و انقلابی و متضمن نقاط اساسی دعوت اسلام سخنرانی نماید و فلسفه و حکمتهای احکام را بیان فرماید.
و البته و صد البته اهمیت مقصد، و حفظ نظام سیاسی اسلام و امتداد هدایت حضرت خیرالانام و پاسداری از احکام دین و ولایت یعنی آن چیزی که به موجب قرآن ترک ابلاغش مساوی با عدم ابلاغ تمام رسالتهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و عملی از کسی بدون آن مقبول نخواهد شد زهرا علیها السلام را ناچار به این سخنرانی کرد تا آیندگان از اوضاعی که بر عالم اسلام مسلط شد و نقشههایی که عشاق ریاست و جاه مطرح کرده بودند آگاه باشند، و حداقل بدانند که مثل زهرا علیها السلام که به موجب آیه تطهیر از هر رجس پاک و مطهره است و به موجب تصریح رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سیده زنان جهان و سیدهی زنان بهشت است با وضعی که بر خلاف دستور خدا و رسول او جلو آوردند مخالف بود و آن را شرعی ندانست.
آری مسأله از نظر اسلام بسیار مهم بود که زهرای بتول علیهاالسلام با آن همه حجب و حیا که میگفت بهترین حالات زن این است که مردی (بیگانه) او را نبیند و او هم مردی (بیگانه) را نبیند به مسجد بیاید و سخنرانی کند و حجت و دلیل بیاورد و اعمال رژیم حاکم و حکومت آنها را محکوم فرماید.
و اگر این همه اهمیت و این ناچاری نبود (هر چند سخنرانی را از پشت پرده در حالی که سراسر مسجد از حزن و اندوه گرفته بود و همه از شنیدن صدای زهرا متألم و گریان شدند ایراد کرد) هرگز زهرا علیها السلام به این صورت عام بیگانگان را به طور حضوری مخاطب قرار نمیداد و صدای مبارکش را به گوش آنها نمیرساند.
چنانکه دختر عزیزش عقیله القریش زینب خاتون علیها السلام نیز که آن خطبه سیاسی کوبنده و فصیح و بلیغ را ایراد کرد برای همین ملاحظات اساسی و بنیادی بود که هر شخص آگاهی تأثیر آن خطبه را در به ثمر رساندن اهداف نهضت و شهادت حضرت سید الشهداء علیه السلام و معرفی جهت این قیام تاریخی و الهی در آن فرصت تاریخی بسیار حساس درک مینماید.
با این خطبه و خطبه حضرت زین العابدین علیه السلام در مسجد دمشق محکومیت بنی امیه و یزید و حقانیت اهل بیت علیهم السلام چنان آشکار شد که برای احدی محلی برای انکار از آن باقی نماند و برتمام تبلیغات دروغین و اشتباه کاریهای عمال معاویه برای همیشه خط بطلان کشید و مقام بلند حضرت زینب این دختر عزیز زهرا و علی و نوه رسول خدا در صبر و بلاغت و تملک نفس آشکار گردید.
برای برخی که زینب و تربیت شدگان دامن زهرای عزیز و دست پروردگان مکتب رسالت و ولایت را نمیشناختند بسیار عجیب و شگفت انگیز بود که بانوئی اسیر، بانوئی که به داغ فرزندان جوان خود و به داغ برادران و برادر زادگان و برادری مثل سید جوانان اهل بهشت، آنهم به آن وضع جانکاه مبتلا شده باشد در چنان مجلسی که دیکتاتور جباری مثل یزید با تمام جاه و جلال ظاهری حکومت طاغوتی خود را تشکیل داده و اسرای اهل بیت علیهم السلام را به حضور آورده و مست باده غرور و غلبه ظاهری و قدرت نظامی باشد چنان دلیرانه و بدون ترس و بیم زبان به آن خطبه اعجاز آمیز و اعجاب انگیز گشاید و یزید را با آن منطق شیوا محکوم و رسوا سازد و به هیچ وجه از آن مجلس و از آن دیکتاتور خون آشام مطلق العنان (که با یک صدای جلاد سر هر کس را از بدن جدا میساخت) رعبی و هراسی و اندیشهای نداشته باشد.
اگر او یک زن عادی بلکه یک مرد شجاع و فرمانده لشگر بود، در چنان حالتی هرگز اینگونه دشمنی را که به خونش تشنه است نمیکوبید و لااقل در آن مجلس خاموشی را بر سخن و اعتراض بر میگزید.
تهمتنان (پهلوانان) و شجاعان در اینگونه مجالس جرأت سخن گفتن ندارند تا چه رسد اینگونه سخن و بیان که در تاریخ به عنوان یک خطبه فوق العاده و بلیغ باقی بماند و مبانی و مضامینش اینهمه بلند و مستدل باشد.
اما از دختر علی و زهرا این منطق و این شجاعت و این همه دلیری و بلاغت و این همه حوصله و شکیبائی و خویشتن داری عجیب نیست او همانطور که بثربن خزیم یا خذیمه بن ستیر در هنگام ایراد خطبه دیگرش در کوفه گفت زبان علی را در دهان داشت و کلمات علی از زبانش فرو میریخت.
برای غرض ما در اینجا اشارهای به عظمت مقام والای این دو بانوی بزرگ جهان بود که نخستین سیده زنان عالمیان و دومین همراه و همکار سالار شهیدان است و اینکه این مقالات و مقامات را از مثل این دو خاتون دنیا و آخرت نباید مستند جواز مطلق ایراد سخنرانیهای بانوان در مواقع عادی و در جمع مردان قرار داد و هر کس را با این دو بانوی عظیم الشأن و هر مناسبت را با مناسبتهایی که ایشان در آن خطبه خواندند قیاس کرد و بر خلاف سیرهی خود زهرا سلام الله علیها و تعالیم اسلام زنها را به سخنرانی برای مردها تشویق کرد و صدای آنها را که در بسیاری از موارد بلکه بیشتر و به حسب نوع در دل آنها که بیماری دارند اثر میگذارد و دلشان را میبرد با معاذیر و مستندات نادرست در مجالس مردها برد که با آنها محاوره و مباحثه نمایند و در مجمع صدها مرد در حضور تماشاچیان سخنرانی نمایند.
ای مسلمان مگر این پیغمبر بزرگوار تو نیست که با اینکه معصوم است و از هر رجس و اندیشه گناهی پاک و معصوم و مطهر است برای اینکه امت را راهنمایی فرماید، دریافت مرد را از صدای زن به آنها میفهماند، میفرماید به زن جوان سلام نمیکنم که میترسم وقتی جواب بدهد از صدایش خوشم بیاید، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
باری خطبه زهرا در مسجد مدینه دیگر نظیر و همتا پیدا نکرد و پس از این هم نظیری پیدا نخواهد نمود.
پس از آن هم حوادث در این مسجد پی در پی بود که یکی از اسفناکترین آنها که نمونه وحشت و فساد رژیم حاکم بود قتل عام مردم مدینه در واقعه حره در مدینه و در این مسجد است که به امر یزید بن معاویه و به دست سپاه شام و جلادان بنیامیّه به سرکردگی مسلم یا مسرف بن عقبه انجام شد.
و عجیبترین و خبیثترین وقایع خبیثهای که در این مسجد واقع شد سبّ و ناسزا گوئی به نفس رسول و همسر زهرای بتول و سیف الله المسلول امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود که دشمنان اسلام چون دیدند نمیتوانند یا مصلحت سیاسی خود که نمیتوانستند صریحاً و مستقیماً به پیغمبر صلیالله علیه و آله وسلم توهین و جسارت نموده و ناسزا بگویند، علی را که سوابقش در یاری و همکاری در غرس نهال اسلام و به ثمر رساندن آن و پاسداری از آن بر همه معلوم بوده و هست هدف قرار دادند و در واقع و بدون شک از سبّ علی سبّ پیغمبر صلیالله علیه و آله وسلم و هتک مقام رفیع آن حضرت و از انکار فضائل او انکار نبوت پیغمبر صلیالله علیه و آله وسلم و نفی اسلام را میخواستند.
یک معجزه شنیدنی
در کتاب «وفاء الوفاء» به اخبار دارالمصطفی صلی الله علیه و آله و سلم شریف سمهودی حکایتی نقل نموده است که ترجمه آن به طور اختصار این است: که خالد بن ولید بن حارث روز جمعه بر منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایستاد و گفت: پیغمبر به علی عمل و ولایت داد و حال اینکه میدانست او … است ولی فاطمه دخترش از او شفاعت نمود.
در این هنگام دیده شد که دستی از قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمد مکرر فرمود: کذِبْتَ یا عَدُوَ اللهِ، کذَبْتَ یا کافَرَ؛ دروغ گفتی ای دشمن خدا دروغ گفتی ای کافر.
حادثه ناگوار دیگر
از حوادث بسیار تأسف بار که نمونه دیگر از جسارتهای آشکار رژیمهای غاصب به مقام مقدس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و مسجد مدینه شاهد آن گردید دستگیری امام هفتم و عبد صالح حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام به امر هارون طاغوت و جباری که هم عصر آن حضرت بود.
مسجد مدینه مدرسه بود
معلوم باشد که مسجد مدینه از آغاز تأسیس یک مدرسه و مرکز بزرگ تعلیم و تربیت بود اما در عصر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که وضع مسجد روشن است؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معلم اول اسلام و عالم انسانیت بود مدرسهاش و محل درسش و هدایتش بیشتر و به طور عمده و رسمی همین مسجد بود.
او معلّمی بود که همه مسلمانان، شاگرد مدرسه و مسجد او هستند، و مسجد مدینه مادر صدها هزار و بلکه میلیونها مدرسه و مسجد شد که از اسپانیا تا چین در طول قرنها تأسیس شد. بزرگترین دانشمندان را در رشتههای مختلف علوم به عالم تحویل داد.
بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز در همین مسجد، مسائل علمی و هدایتها و ارشادات اسلامی مطرح میشد، هر چند معیارهایی که به آن عمل میشد معیاری که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین فرموده بود یعنی تمسک به قرآن و عترت نبود، مع ذلک در حدودی مسائل در مسجد بازگو میشد و گاه گاه دور از گوش آن دو نفر، احادیث را نقل میکردند و امیرالمؤمنین علیه السلام که باب علم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود نیز ابتداء یا پس از آنکه به آن حضرت مراجعه میکردند پاسخ لازم میفرمود اما روی هم رفته سیاست بر این بود که فرموده علی علیه السلام معیار تام و عام نباشد، و تا میتوانند دیگران را هم وارد در صحنه نمایند، و سخنان و آرای نامعتبر آنها را در حکومت معتبر قرار دهند و این بزرگترین انحرافی بود که از تعلیم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و حدیث متواتر ثقلین بوجود آوردند، و این اصل اسلامی را که اگر تمام اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به راهی بروند و در مسألهای نظر واحد بدهند و امیرالمؤمنین علی علیه السلام نظر مخالف داشته باشد باید نظر علی را معتبر و حق شناخت، کنار گذاردند.
پس از عصر امیرالمؤمنین علیه السلام باز هم مسجد مدینه، مدرسه علمی بود و حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام در حدی که امکان داشتند این مدرسه را ترک نکردند، و خودشان و شاگردان امیرالمؤمنین علیه السلام مثل ابن عباس و غیره به نشر علم و ارشاد میپرداختند، و همانطور که حتی معاویه توصیف حلقه علمی و ارشادی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام نمود آن حضرت در مسجد مدینه حلقهای که دانشجویان و کسانی که میخواستند از منبع زلال و صافی علم سیراب شوند و شربتی بنوشند در آن مجمع و حلقه حضور مییافتند.
پس از آن همه در عصر حضرت امام زین العابدین علیه السلام با جلوه دعا و نیایش اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که بنیانگذار و صاحبان واقعی این مدرسه بودند علیرغم سیاستهای بسیار خشن و خونبار، این مدرسه را ترک نکردند تا در زمان امامت امام محمد باقر علیه السلام و مخصوصاً عصر حضرت صادق علیه السلام کل مدینه یک دانشگاه بزرگ علوم اسلامی و دانشهای دیگر گردید که البته مرکز آن مسجد و خانههای این دو امام بزرگوار بود، و حضرت صادق علیه السلام در رشتههای مختلف علوم بهترین علما و متخصصان را تربیت کرد که از جمله «ابن عقده» چهار هزار نفر از شاگردان آن حضرت را نام برده و از هر کدام علمی و حدیثی نقل نموده است.
و بالأخره این مسجد همواره در معرض حوادث و تحولات بوده و از ستم بیشتر سیاستمداران غاصب رنج میبرده، و تصرّفات و مداخلات سیاسی آنها آن را از جریان عادی و سیر تکاملی مانع بوده است.
مع ذلک همیشه به عبادت و پرستش خدا معمور و مظاهر عبادت در آن متجلّی بوده است و از جهت علم هم در رشتههایی، مثل تعلیم و قرائت قرآن و تجوید و حدیث هر چند احادیث موضوعه بوده از صورت مدرسه و موقعیتی که باید این مسجد داشته باشد بالمره خارج نشده است، و امید است در این عصر که مسلمانان آگاه شده اند، بتوانند این مسجد را نیز از سیاستهای حکومتها آزاد کنند تا در آن سیاست اسلامی و بیان حقائق و بررسی عقاید در روشنائی عقل و هدایت قرآن مجید و احادیث معتبر و صحیح در اختیار همگان قرار بگیرد ان شاء الله تعالی.
مساحت مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم
این مسجد شریف در قلب مدینه، در سمت شرقی آن قرار دارد و چنانچه صاحب مرآه الحرمین گفته است شبه مستطیل است.
طول آن از شمال به جنوب 25/116 متر و عرض آن از جهت قبله 25/86 متر و از جهت شمال 66 متر است و اغلب آن مسقّف و مشتمل بر رواقها و صدها ستون است. در نهایت زیبائی و از جهت هنری نیز ممتاز و با اهمیّت است.
اشیاء و مواضع مقدس در آن مانند منبر و محراب همه جالب و مورد توجه و هجوم زوّار برای زیارت و تبرّک جستن به آنها است.
ما بین منبر و قبر شریف 22 متر در 15 متر است، در اینجا نیز آیات هنری و ارزنده بسیار است وصف منبر و همچنین محراب نبوی را که در قسمت شرقی منبر قرار دارد و بر سمت غربی آن نوشته شده است: «هذا مصلی رسول الله صلی الله علیه (و آله) و سلم».
کسانی که موفق به زیارت نشدهاند در مرآه الحرمین و آثار المدینه المنوره و کتابهای دیگر در این موضوع و کسانی که موفق میشوند اگر ازدحام جمعیت فرصت بدهد که در موسم حج فرصت نمیدهد شخصاً مشاهده مینمایند.
و اما مساحت فعلی مسجد پس از آخرین تعمیر و توسعه شانزده هزار و سیصد و بیست و هفت متر مربع است.
و مخفی نماند که بر گلدستهها و مأذنههای مسجد پنج مأذنه دیگر افزوده شده، چنانکه پنج در نیز بر درهای سابق افزوده گردیده که دیگر در نامگذاری آنها نیز سیاست و تعصب مذهبی کنار گذارده نشده است.
هر کس ملتفت میشود با اینکه به زعم این متولیان حرمین شریفین، علی بن ابیطالب علیه السلام آخرین خلفای راشدین است مع ذلک در اینجا حذف نام آن حضرت بیقصد اهانت و بیاعتنائی به آن بزرگوار و دشمنی با اهل بیت نمیباشد. و این حاکی از این است که اگر میتوانستند نام علی را از تاریخ اسلام حذف نمایند هم از آن اِبا ندارند، انصافاً بسیاری از گذشتگان آنها از اینها منصفتر بودهاند.
صفت حجره شریفه
حجره شریفه که به مقصوره شریفه نیز نامیده شده است به طوری که صاحب مرآه الحرمین نگاشته است این حجره که در زاویه جنوب شرقی مسجد قرار دارد، طول هر ضلع جنوبی و شمالیش 16 متر و شرقی و غربی آن 15 متر است.
حجره شریفه دارای چهار باب است به نامهای باب التوبه و باب التهجد و باب فاطمه سلام الله علیها و بابی در سمت غرب قرار دارد که متأسفانه به واسطه اینکه داخل مقصوره بر اساس تعصّب وهابیها که استعمار بر آنها تحمیل کرده و آنها را به ابقای آن تشویق مینمایند تاریک است از بیرون داخل آن قابل رؤیت نیست و لازم به تذکر است که حجره حضرت فاطمه علیها السلام یا قبر آن حضرت نیز در همین زاویه و در داخل بخشی که حجره شریفه را احاطه کرده است قرار دارد و پشت آن محرابی است که به محراب فاطمه علیها السلام موسوم است صورت قبر حضرت زهرا علیها السلام دراین حجره باقی است و ضریح و صندوق آن نمایان است.
و این جمله در این مکان نوشته است «هذا قبر فاطمه» هر چند در سفر دوم این جمله را نیافتم یعنی در اثر ازدحام و هجوم جمعیت برای زیارت موفق نشدم که چنانکه باید داخل شباک را به دقت ببینم.
یک واقعه جالب و معجزه
چنان که در تواریخ مدینه منوره نوشتهاند ملک نورالدین شهید سنه 557 خندقی عمیق گرداگرد حجره شریفه حفر نمود و آن را با رصاص پر کرد برای اینکه دسترسی به جسد شریف سید رسل خواجه کل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ممکن نباشد، مبادا کسانی با زدن نقب و عملیات حفاری زیر زمین دستبردی به حجره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بزنند و علت این اقدام خواب عجیبی است که این پادشاه دید و در اثر آن جریان خیانت بزرگ و توطئه بیگانگان کشف گردید.
کیفیت تشرف به مسجد النّبی صلی الله علیه و آله و سلم و زیارت حجره شریفه
مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم که حجرهی شریفه و «قبه الخضراء» و بیت حضرت زهرا سلام الله علیها در آن واقع است درهای متعدد دارد که بعضی از آنها مختص به زنها و بعضی مختص به مردها است و گاه هم زن و مرد از یک در وارد میشوند و همانطور که اشاره شد در نامگذاری درها نظرات سیاسی و مذهبی را کاملا رعایت کردهاند چنانکه در نامگذاری خیابانها نیز همین نظرات را ملاحظه نمودهاند و بیشتر نامگذاریها یا بیمعنی و بیمفهوم و غیر مهمّ است و یا به نام اشخاص و افرادی است که موضعشان موضع عداوت و مخالفت با اهل بیت علیهمالسلام بوده و یا حداقل سلطه و استکبار رژیم وهابی غاصب را نشان میدهد.
باری بر حسب دستوری که از کفعمی قدسسره نقل شده است قصد باب امین وحی جبرئیل علیه السلام را نمودیم در اینجا اذن دخول خوانده شد.
موضع خواننده اذن دخول که درخواست اجازه شرفیابی مینماید موضع بسیار حساسی است که اگر اینجا توانست بار یابد و اجازه تشرف حاصل کند در انجام برنامههای بعد همان بزرگواری که اجازه فرموده است، شخص را یاری مینماید و مورد عنایت قرار میدهد.
باید کسی که قصد تشرف دارد سعی کند که بیاذن وارد نشود چنانکه در قرآن مجید میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِی اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ
و اگر چه اذن عام داده شده است و استحباب مؤکد زیارت مفهومش اذن بلکه دعوت است، اما اذنی که در هنگام اذن دخول میخوانیم معنای دیگر است که حصولش از قلب و از حالی که شخص پیدا میکند معلوم میشود و خود شخص میفهمد که در چه درجه او را اذن داده و پذیرفتهاند.
توجه به استیذان و اینکه شخصی مانند این حقیر رو سیاه چگونه اهلیّت و شایستگی قبول و بار یافتن خواهم یافت و ملاحظه عدم قابلیت درک این سعادت و فقری که به لطف و عنایت حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم که رحمت برای عالمیان است داریم مقدمه حصول اذن است و به هر صورت بین خوف و رجاء و بیم و امید، پس از بوسیدن عتبه باب اگر ممکن شود (که غالباً با ممانعت مأمورین متعصب و خشن ممکن نمیشود) مشرف به ورود به مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم میشویم و سپاس و حمد خدای را بجا میآوریم که به چنین افتخاری بزرگ هر کس را بخواهد سرافراز مینماید.
هنگامی که شخص وارد مسجد میشود باید توجه داشته باشد که در یکی از بهترین و شریفترین مظاهر بهشت و قرب الهی در این جهان وارد شده است مکان مقدسی که محل آمد و شد جبرئیل امین و نزول وحی بوده و هم اکنون خدا دانا است که در هر روز و هر ساعت چه تعداد بیشماری… از ملائکه به زیارت آن میآیند.
از آن روزگاری یاد مینمائید که پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم در اینجا آمد و شد و مجلس دیدار عام داشت و حسنینش را در آغوش مهر و محبت خود میگرفت و بر زانوی لطف و عطوفت خویش مینشاند و بر دوش مبارک سوار میکرد و حضرت زهرا علیهاالسلام به دیدار او میرفت و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از جای خود به احترام زهرا علیها السلام بر میخاست و دست او را میبوسید و میفرمود بوی بهشت از او استشمام مینمایم از هر سفر که مراجعت میفرمود نخستین کسی را که به دیدارش میرفت فاطمه بود و به هر سفر که میرفت آخرین کسی را که با او وداع میکرد زهرای عزیزش بود.
فضایل و مناقب او و علی را برای مردم میفرمود تا حدّی که مردم ظرفیت شناسائی و معرفت آنها را داشتند ایشان را معرفی مینمود.
تشرف به مسجد
پس از ورود به مسجد و پس از گفتن یک صد تکبیر که در اینجا مفهوم و معنای بیشتری دارد و مفهومش تنها خدا بزرگتر است یا بزرگتر از هر چیز است یا بزرگتر از اینکه وصف شود، نیست در اینجا انسان خواه و ناخواه تحت تأثیر بزرگی و عظمت بزرگترین بندگان خدا قرار میگیرد.
با دیدن مناظر مختلف چنان شعور به عظمت محمد صلی االله علیه و آله و سلم پیدا میکند، که در برابر آن شخصیتی که این اوضاع را بوجود آورد و تاریخ را عوض کرد و چهارده قرن است بر قلوب میلیاردها بشر حکومت میکند و همه را شیفته و دلباخته خود ساخته است خواه و ناخواه خاضع و خاشع میشود اینجا باید خدا را به بزرگی و بزرگتر بودن یاد کرد و گفتن تکبیر در اینجا با گفتن آن در مواقع و اوقات عادی بیشتر بلاغت دارد.
مفهومش این است که آن خدا است که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را این همه عظمت بخشیده و او را از جانب خود مؤید فرموده تا مظهر این عظمتها شود خدا است که دست قدرتش از آستین برگزیدهترین و شایستهترین بنده خود یعنی محمد که به ظاهر یتیمی بود بیکس و بییار و یاور و بیعده و نفرات و لشگر بیرون میآید تا اسلام را که معجزه بزرگ در تاریخ بشریّت است به جهانیان عرضه بدارد.
خداست که منت بر مؤمنین گذارد و آنها را به چنین پیغمبری سرافراز کرد این محمد صاحب خُلق عظیم فقط با نیروی الهی و امداد غیبی این موفقیتهای بزرگ را که نصیب احدی از بشر نشده است کسب کرد و این محمد صلی الله علیه و آله و سلم با این همه عظمت و بزرگیها اولین و ممتازترین افتخارش این است که بنده خاص و خالص خدا است.
اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
افتخارش این است که خدا او را بنده خود خواند و سر خط بندگی او را امضا کرده است.
سُبْحانَ الّذی اَسْری بِعَبْدِهِ
هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ آیات بَیِّنات
همه جا عظمت خدا نمایان است و همه جا باید تکبیر گفت امام هنگام استشعار به عظمت و تذکر شکوه آفرینش، گفتن (الله اکبر) حاکی از معرفت خاص و درک خاص است.
آن کیهان شناسی که غرق در مطالعه اجرام سماوی و منظومهها و کهکشانها میگردد و (الله اکبر) میگوید با این جمله بینشها و دریافتهای بزرگ خود را که جز به اراده ذات الهی نمیتوان مستند کرد بیان میکند.
آن که در حال سیر در بیابانها و دیدن کوهها و سفر دریاها و اقیانوسها و دیدن جنبندگان و حیوانات کوچک و بزرگ و عجائب عالم خلقت و شگفتیهای وجود خود انسان و اسراری که در آفرینش یک ذره و آیات دیگر الهی الله اکبر میگوید با دیگر الله اکبر گویان از زمین تا آسمان فرق دارد.
همه باید الله اکبر بگویند و همه باید با عمل تحقق معنای الله اکبر را در وجود خود نشان دهند اما مفهوم الله اکبر خدا جویان و خداشناسان با مفهوم الله اکبر بنده نادان و بیبصیرتی مثل من فقط در مفهوم لفظی مطابقت دارد.
بنابراین این تعلیم که صد مرتبه در هنگام تشرف به مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و زیارت روضه آن حضرت و سایر مشاهد، الله اکبر بگویند تعلیمی است که موحد را به توحید بیش از پیش متوجه میکند تا هر چه را میبیند جلوه عظمت او و دلیل یکتائی و توانائی او ببیند و عظمت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام و سایر ائمه را عظمت الهی بداند.
آری رسول خدا و خواجه دو سرا و عقل کل و هادی سبل، اعظم تمام مخلوقات است، اما در برابر هیچ خلقی خود را از آن حضرت ضعیفتر و نیازمندتر به خدا احساس نمینماید، و همین بزرگترین یا یکی از بزرگترین فضایل و صفات برجسته آن حضرت است.
باری پس از نماز تحیت مسجد هر کس به هر نحوی که شایق و راغب است به زیارت و دعا مشغول میشود یا دعاهای وارده و زیارتهای مأثوره را که اکثراً به آنها مداومت مینمایند میخواند و یا با زیارتهایی که به زبان عربی یا هر کس به زبان محلی خود انشا میکند، و همچنین هر نوع میخواهد دعا میکند و نماز به جا میآورد و به حجره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای تقبیل و تبرک هجوم میآورند، و اظهار شوق و حبّ و علاقه میکنند، و همچنین در مبادرت به دعا و زیارت نزد منبر و ستونهای مسجد مثل ستون ابولبابه و زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام بین قبر و منبر که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: ما بَیْنَ قَبْری وَ مِنْبَری رَوْضَهٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّهِ
و زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در بالای سر و نیز زیارت حضرت زهرا علیها السلام در برابر حجره آن حضرت که یکی از اماکن شریفهای است که محتمل است قبر آن مظلومه در آنجا باشد.
خلاصه به همه این نقاط جمعیّتهای بشری مانند سیل هجوم میآورند و در آنجا مراسم دعا و زیارت و نماز بر یکدیگر سبقت میگیرند و با اینکه برخوردها و تزاحم زیاد است کسی بر کسی خشم نمیگیرد و تا میتوانند مواظبت مینمایند به کسی تنه نزنند و در کمال تواضع و مهر و ملاطفت رفتار مینمایند.
سیاه و سفید، ایرانی و اندونزی و هندی و پاکستانی و سودانی و بنگلادشی، و سنگالی و سریلانکایی، و ترکیه ای و مغربی و تونسی و الجزایری و بحرینی و کویتی و لیبیائی و مصری و اریترهای و لبنانی و افغانی و عراقی و حبشی و سومالیائی و اردنی و عمانی و مالزیائی و تایلندی و بالأخره اروپائی و آسیائی و آفریقائی و آمریکائی و استرالیائی همه با هم در این مسجد متحد و مجتمع شدهاند و احدی فرقی بین خود و دیگران نمیبیند، و به هیچ یک از این نسبتها خود را به خدا مقربتر از دیگران نمیشمارد و روحانیت و صفای خاصی بر این اجتماع حکومت دارد که هرگز نمیتوان در اجتماعات دیگر نظیر آن را یافت.
حرکات و سکنات و مناجات و زیارتها و برنامههایی که انجام میدهند اخلاص باطنی آنها و شدت محبت و علاقه آنها را به مقام رسالت آشکار میسازد.
هر کس به زبان خود و در خور فهم خودش با دعا و انجام آداب، سیرها و پروازهای معنوی دارد و با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در گفتگو میباشد بعضی به شدت گریه میکنند.
بعضی نماز میخوانند. جمعی ذکر و اوراد میگویند. گروهی صلوات میفرستند.
عدهای آیه اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِّی یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیماً را قرائت مینمایند.
جمعی مصاحف را گشوده و قرآن تلاوت میکنند. بعضی دعا میخوانند.
در عین حال همه مواظبت دارند که به احترام حرم صدایشان را بلند نکنند و فریادهایی که بعضی جهال و نادانان در سایر حرمها میدهند و مردم را از دعا و توجه و حضور قلب باز میدارند کمتر شنیده میشود یا اصلا شنیده نمیشود ضمناً گروهی هم در این اجتماع روحانی و ایزدی که بین این همه متفرقات جمع کرده و آنها را متحد نموده و در حالات آموزنده آنها غرق تأمل و تفکّر میشوند بعضی هم به تماشای ظاهر این اجتماع و بنای مسجد و بررسی خصوصیات آن مشغولند و آیات و روایاتی را که بر در و دیوار نوشته شده میخوانند.
اینجا همه مسلمانند و اختلافات سیاسی و حتی مذهبی مطرح نیست، و اگر کسی مانند وهابی که عمداً این اختلافات را جلو میآورند و میخواهند دیگران را با جبر و اکراه به مذهب خود سوق دهند نسبت به مذاهب دیگر تعصب نشان ندهد و از عمل هر فرقه و اهل هر مذهب به مذهب خود عکس العمل نشان ندهند وحدت کل مسلمین در اصول و مسایل مشترک چنان تجلی دارد که عکس العمل اختلافات دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد و میتواند برخوردها را با این مسائل برخورد منطقی و حق طلبی و سازنده قرار دهد.
راستی حالات و توجهات مردم در روضه مطهره جالب و تکان دهنده است.
مردی که نزدیک چهارده قرن است از جهان رحلت کرده است چگونه قلوب صدها میلیون بشر را از فیلسوف و فقیه و شاعر و روشنفکر و کارگر و کشاورز و سیاستمدار و اصناف دیگر را در طول قرون، صاحب و مالک شده که تمام آنها در برابر مقام و شخصیت والای او متواضع و فروتن باشند.
این همه تواضع و حالات روحی مردم و احساساتی که اظهار میکنند قابل توصیف نیست، و محیط مسجد و روضه شریفه مردمان آگاه را به حقایق بسیار عالی رهبری میکند و روحانیت آن آدمی را از این دنیا و آلایشهای آن نجات میبخشد، و انسان را به عالم غیب متوجه مینماید.
آیات خدا فقط کوه و دریا و ستاره و آفتاب و ماه و زمین و انسان نیست این امور نیز از آیات بزرگ خدا است.
وجود پیغمبر و قرآنش و تعلیماتش و بقای دینش و نفوذ فرمان و احکامش همه از آیات بزرگ خدا است. من حقیقتاً از خود بیخود شده بودم و پیش خود میگفتم: اینکه میبینم به بیداری است یا رب یا به خواب.
گریه میکردم، اشک میریختم، سلام عرض میکردم، زیارت میخواندم، التماس مینمودم، مراسم معمول و مندوبه را چنانکه در مناسک و کتابهای دعا است بجا میآوردم و از اینکه یک روز میآید که باید با این روضه مقدسه وداع کنم از همین حالا سخت ناراحت و نگران بودم، کاش همینجا میماندم و کاش میتوانستم مجاور این حرم مقدس باشم.
ناراحتیم از این جهت زیاد بود مثل اینکه خود را شقی و بدبخت و محروم از سعادت میبینم که نمیتوانم تا عمر دارم به این خاکی که فرشتگان آسمان شب و روز به تقبیل آن آمد و شد دارند سرمسکنت بسایم.
خدایا چه کنم این درد را چگونه درمان نمایم به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و به حبیبه اش فاطمه زهرا علیها السلام شکایت میکردم، دلم آرام نمیگیرد همان مصداق شعر معروف شده ام:
محنت قرب ز بعد افزون است
جگر از محنت قربم خون است
نیست در بعد جز امید وصال
هست در قرب همه بیم زوال
یک علت بزرگ دیگر برای تأثر و فشار و تألمات روحی بر انسان در این روضه شریفه پنهان بودن قبر مطهر حضرت زهرا سیده نساء عالمیان علیها السلام است.
که خود بخود این سؤال را برای انسان پیش میآورد که فاطمه محبوبترین افراد در نزد پیغمبر و یگانه فرزندی بود که از آن حضرت به یادگار ماند، قبرش کجا است؟
هر کس در لباس اهل علم باشد، وقتی در حرم مطهر مشرف است سؤال پیچ میشود، زن و مرد از قبر فاطمه علیها السلام میپرسند. این میپرسد قبر فاطمه زهرا علیها السلام کجا است؟
دیگری میپرسد آیا راست است که بین منبر و روضه است؟ اگر اینجا است در کدام نقطه است؟
یکی سؤال میکند میگویند قبر فاطمه زهرا در حجره آن حضرت است؟
یک خانم که عرب بود سؤال میکرد «أین قبر فاطمه الزهرا؟»
جواب دادم: «قبرها مخفی».
بعضی میگفتند مگر قبر فاطمه علیها السلام در بقیع نیست؟
این سؤالات پی در پی انسان را سخت تحت تأثیر و فشار و غم و اندوه قرار میدهد و دیدگان را اشکبار میسازد.
مثلا آنچه از صورت قبرهای یگانه دختر پیغمبر فاطمه زهرا علیها السلام باقیمانده در دو محل است یکی در بقیع نزدیک قبور فرزندان مظلوم و عزیزش که بعضی هم احتمال میدهند قبر فاطمه بنت اسد مادر مکرّمه امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و دیگر در بیت آن حضرت که به حجره حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم متصل است، اکنون هم صورت قبر مطهر آن حضرت در این بیت باقی است و از پشت شباک داخل حجره کاملا دیده میشود و ضریح و صندوق آن نمایان است که به طور قطع میتوان گفت اینجا محل یکی از قبور منتسبه به آن حضرت است؛ زیرا خود همین وجود ضریح و صندوق در یک نقطه معین بیت شاهد معتبری است و احتمالا میتوان گفت که همین جا قبر آن حضرت است و صورت قبرهای بقیع برای آن بوده که اشخاصی که مورد عنایت زهرا نبودند و زهرا خشمناک و ناراضی از آنها از دنیا رفت و خاطر شریفش را رنجاندند و او را آزار دادند و محسن عزیزش را سقط نمودند از محل قبر مطلع نشوند و این سند نارضایتی زهرا علیهاالسلام در تاریخ از آنها باقی بماند.
و محل دیگری که حضرت زهرا را در آن محل زیارت میکنند، ما بین قبر و منبر است که این احتمال هم مؤید به حدیث معروف «ما بَیْنَ قَبری وَ مِنْبَری رَوْضَهٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّهِ» است به هر صورت قبر زهرای اطهر سلام الله علیها مخفی است و این سؤال همچنان باقی است.
وَلأیّ اْلاُمُورِ تُدْفَنُ سِرّاً
بَضْعَهُ الْمُصْطَفی وَ یُخْفی ثَراها
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
به جهت عرض تسلیت به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء مراسم عزاداری شهادت حضرت امام باقر علیه السلام با حضور علما و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برگزار میگردد.
مکان: قم – خیابان چهارمردان (انقلاب) کوی ۶
حسینیه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
زمان: جمعه ۷ ذی الحجه ۱۴۴۵ (۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۳)
ساعت: ۸ الی ۹ صبح
🌐https://www.saafi.ir/?p=1661
May 11