🖋️نگاهی به شهود عرفانی حافظ
سیدعلی اصغرموسوی (سعا) 📚
در «عرفان شهودی» عارف، نه غلو و شطح صوفیانه مطرح است و نه نگاه کاملاً خردورزانه و خط کشی شده!
حافظ عارف توکل و توسل است!
نه «جبر» را برمی تابد و نه تن فقط به «اختیار» می سپارد!
عارف «وقت» دل است و همنشین آب و گِل!
«باده ومی و شراب» در مکتب عرفانی حافظ هرکدام جایگاه خود را دارند و «شراب» جایگاهش ویژه است! شراب فضیلت «خاصان» است، کسانی که مثل شراب از صافی ها گذشته اند و به زلال معرفت رسیده اند.
«می» مرتبه افراد متوسط در سلوک است و باید در «آب و آتش» امتحان شوند باید به خرابات» راه یابند تا با «خراب» شدن دوباره «ساخته» شوند!
و «باده» مرتبه، راهیان سرگشته مسیر عشق اند!
«خام و غوغا و مغرور»! ✅🙂
http://iqna.ir/fa/news/3323439/%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%AA%D8%B3%D9%86%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B9
✍اوصاف مؤکد💐
«وحدت» از کثرت پدید آورده اوصاف مجرّد را
«کثرت» از وحدت فزوده، ویژگی های مجدّد را
نور را در خود تبلور داده با آیینۀ «توحید»
جلوه در ادراک هستی کرده رؤیت های سرمد را
«آیه در آیه» به هر «سوره» ، نشانی از علی(ع) دادن!
ترجمان شد بر همان «اکمال دین» ، تعبیر ایزد را
در شجاعت، در عبادت، در سخاوت، در شهادت هم
عاشق خود کرده با تأویل «حکمت» ها، محمّد(ص) را
در میان خیل «محسوسات» عالم، «عقل» کامل اوست
در ضمیرش مستتر دارد «علی»(ع)، قاموس مفرد را
عارف و عامی، به هر محفل «علی گویان»، «علی جویان»
هم به شوق آورده نام «مرتضی»، ناقوس معبد را
دشمن دانای حضرت، بهتر است از قوم نادانش
عمرو عاص(لعن) آورده حتی در قصیده «مدح مسند» را
جان فدایت یا علی(ع)، شمس الضحایِ مشرق ایمان
جلوۀ حقات، شکوفاینده انوار مؤبد را
یک «هزار و چارصد» سال از شهادت رفته است، اما
لایزالی کرده اوصافت، مضامین مقیّد را
«لا فتی الّا علی، لا سیف الّا ذوالفقار» آری!
باید از جوهر شناسانید، «اوصاف مؤکد» را ✅📚💐🌴
سید علی اصغر موسوی
مکتب شعرامامیه
مکتب شعر دینی درایران
قم. رمضان ۱۴۴۰- خرداد۱۳۹۸
#سعا #استاد_سعا
#saapoem
@saapoem
🖋️تفاوت معقول و محسوس درکلام امیر 📚
سلام و سپاس استادان و اعاظم بزرگوار
در بحث فرمایش مولا علی علیه السلام که شایع است زنان را در مراتب ادراک، در مرتبه ای نازل تر از مردان قرارداده! بسته به درک هرکس از سخن است! مثل سخن حکیم ابن سینا که مولا علیه السلام را تنها «معقول در میان محسوسات» می داند! حال وقتی برخی به مولا اعتراض می کنند که چرا منبع(اهم) ادراک خَلقی و خُلقی مرد را «عقل» و زن را «حس» قرار داده است! زنان با سرشت محسوس باعث زایش و حفظ و نگهداری نسل اند که جنس نر نمی تواند نه حوصله حمل و زایش داشته باشد و نه ظرافت حفظ و تغذیه مولود!!
جنس سرشت آفرینش مرد «معقول» (آن هم نسبی و دارای درصد بیشتر که حد و اندازه اش را گاه هرمون جنسیتی تقویت و یا تعریف می کند)
و جنس سرشت زن «محسوس» است (که باز کمی یا زیادی هرمون ظرفیت و ظرافت جنسیتی را تعیین و تعریف می کند!)
پس اگر سرشت مرد معقول است!
به دلیل حرکات معقول (منظور خِرد و آگاهی نیست، بلکه مراتب رفتاری و ذات و جوهرهٔ خلقت اوست) می تواند با سیستم سخت افزار ی، جنگاوری و حفظ قلمرو بکند، اما نمی تواندبا رفتار نرم افزاری همچون جنس ماده باعث حفظ بقای نسل شود!
اغلب کارهای محسوس و با دقت و حوصله جهان به دست زنان است! پس در محسوسات قوی و در معقولات ضعیف اند و تمام کارهای سخت و انرژی بر جهان با مردان است، چون در معقولات قوی و در محسوسات ضعیف اند! این حرکت ذاتی در سخنان دین و بزرگان، معمولاً تحلیل و تبین و تفسیر و تأویل می خواهد که از طریق خودش مورد بررسی قرار گیرد! (شعر سرایی در زن و مرد معمولا شبیه به هم است! اما چرا در فلسفه زنان نتوانسته اند بدرخشند؟ چون منطق درگیری در مباحث فلسفی، خارج از عناصر حسی است و اصلاً برای هیج جنس ظریفی زیبایی و لطافت ندارد! اما شعر و موسیقی و عرفان و نقاشی، چون نیاز به عناصر ادراکی «حس و تخیل» دارد معمولا درزنان گاه بهتر از مردان دیده می شود)
بیان ناقص پنداشتن امری در سخن «امیرکلام» با دیگران فرق دارد چراکه کلام امیر، امیرکلام است!
از سر جمود و مطلق نیست! بلکه دارای منطق اطلاقی و اخلاقی است و سر رشته ای از جهان پیچیده «نهجالبلاغه» !
(اقیانوس کشف نشده حکمت علوی)!
مؤید وموفق باشید ان شاءاللّه
یا حق💐📚✅
حلقهی گیسوی خون🌷
به: جناب عابس بن ابی شبیب(ره)
چشمها حلقه زده، دل به تپش افتاده!
آن جوانمرد مگر، باز دل از کف داده؟!
زره از تن به در آورده و خُود از سر خود
یک نفر کو که بگوید: چه شده ست آزاده؟
رسم میدان نپسندد که بیافشانی زلف!
ای خوش آن حلقهی گیسو، که ز هم نگشاده –
می برد زَهرهی دلهای پریشان هردم
می شود خاطره ی حسرت هر دلداده!
* *
... آه از آن لحظه، که در آینهی شب دیدم
تاری از حلقهی آن، دست کسی افتاده!
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم-١٣٧٨
🌴🌷🌴
@saapoem
بارقهی عشق
نذر حضرت قاسم(ع)
قافلهی اشک من، باز به دریا رسید
آینه بر آب زد، فصل تماشا دمید
ساحل موّاج عشق، کشتی دل را شکست
موج تلاطم به دل، غربت غم آفرید
اشک من آیینه شد، تا که ببینم در آن:
بارقه ای را که زد، بر شب ظلمت، نوید!
نوبت آزادگی، خورد رقم با جنون
حضرت عاشق، قلم روی سخنها کشید
سرو، چرا میزنی لاف، ز آزادگی!
نخل شهادت کنون، تا به ثریّا رسید
*
این که به میدان زده، پرچم عشق و شعور
آینهی حیدر است، شد به تجلّی پدید
این که نگاهش فقط، جانب چرخیدن است
میل شهادت چنان، کرده دلش را شهید –
خالی از احساس غم، مست تماشا شده
می رود از حال خود، شعله به هر جا که دید
روشنی سوسن اش، لالهی سرخ تنش
بار دگر میدمد، در دل صبحی سپید🌷
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - ١٣٨١/١/١
"" "" "" "" ""
نوجوانی مثل گل🌷
نذر حضرت قاسم(ع)
پیش میآید، ولی آشوب دریا، پیش روش
مثل شبنم، مثل گل، دشتی تماشا، پیش روش
با بهاری که گرفته خو، به صبح قامتش
بی اثر بادا، خزان سرد دنیا، پیش روش!
پیش میآیند، صیادان فرصت، ای دریغ!
موج خواهد زد در این سیلاب، دریا پیش روش
*
باغبان لحظههای سبز، در اندیشه است
اشکها را میفشاند، باز تنها، پیش روش
هر چه در هستی تماشا کرده، زیبا بوده است
جلوهزاری تازه گشته باز زیبا، پیش روش:
نوجوانی مثل گل، مثل سپیده، مثل آب
می کشد، تصویر نابِ تا خدا را، پیش روش!
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - محرم١٣٧٨
#سعا
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
هدیهی زیبا 💐🌷
به:جناب عَمرو بن جناده انصاری (ره)
هدیه شد دسته گلی، از همه گلها خوش تر
به سزاوارترین مادر عاشورایی
آتشین، سرخ، که خورشید ز خلوتگاهش
با تبسم نظری کرد بر آن زیبایی
*
مادر، آن هدیه به میدان شهادت پس داد
گفت: از آن چه که دلتنگ شوم، دل کندم!
من که پرواز پسر، در دل توفان دیدم
لنگر مهر خود از دامن ساحل، کندم
*
یازده سال به پرواز پسر اندیشید
تا مگر اوج بگیرد، برود بالاتر !
مثل آزاده ترین سرو به بی همتایی
«عَمرو» او جلوه کنان، قد بکشد زیباتر
*
آن پسر قامت خود را به تمامی افراشت
تا کسی در پی اسطوره نگردد، آنجا
یا دلش خواست اگر باور خود را سنجد
باز دنبال بسی، سوره نگردد آنجا
*
فارغ از دغدغهی کودکی اش، مردی شد
رفت، تا مثل پدر، او به سعات برسد
عشق مادر سبب عشق خداوندی شد!
رفت، تا تشنه، به دریای شهادت برسد
*
صحنهی اوج پسر، آه عجب زیبا بود!
موج زد در دل مادر، غم و شادی با هم
گفت: مادر به فدای تو، عزیزم، ای کاش!
من به جایت ،دم آخر، به زمین میخوردم.
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم ١٣٨١/١/١٠
هفدهم محرم
.🌷 تقدیم به روح بلند بانو بحریه بنت مسعود خزرجی مادر عمرو بن جناده انصاری نوجوان شهید در روز عاشورا./ ... . توضیح: لشکر کوفه بعد از شهادت این نوجوان مظلوم، سر او را بریده و به سمت خیمه ی مادر پرتاب کردند که مادر ضمن عودت سر گفتند: چیزی را که در راه خدا داده باشم، پس نمی گیرم!🌷
@saapoem
t.me/saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
تبسم سرخ 🌷
به: جناب حبیب بن مظاهر(ره)
بخوان به مرثیه دل را، بخوان تکلّم سرخ
که حجم حنجرهها شد، پر از ترنّم سرخ
*
میان قافله شمعی، کشیده قامت بود
درست مثل شقایق، پر از تبسم سرخ!
ستارهوش به حریم پر از تشعشع مهر
ندیم ساغر جم، در کنار یک خُم سرخ
شبیه لاله، که گویی پر از حرارت عشق است
به قصد نافله ای میکند، تیمّم سرخ –
لطیف و پاک و دل انگیز، در هوای سحر
نشست منتظر یک افق، تجسم سرخ!
*
حبیب، آینهی عاشقانه بودنهاست
حبیب، خاطرهی شعله در تکلّم سرخ
بهانه شد دل میدان، که تا برانگیزد
ز گیسوان سپیدش، صبا، تلاطم سرخ
🌷🌷
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - ١٣٧٨
#سعا #استاد_سعا
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
🌷
هوالحی الذی لایموت
شب جمعه،شب رحمت،شب عزاداری اباعبداللّه الحسين علیه السلام،
شب دعا و ذکرویادعزیزان رفته تاملکوت.
به یاداموات بزرگوارمان،جمیع شهدای اسلام، شهدای کرب بلا، "شهدای قیام های عاشورایی و مؤمنین و مؤمنات،شعرا،علما،اندیشمندان،خادمان و پیشکسوت خدمت به مردم، مداحان و ستایشگران آل اللّه، فقرا وتمام بی وارثان وبدوارثان و تمام محرومین جامعه جهانی شهدای مظلوم فلسطین غزه و همچنین«دایی عزیزم جناب"یعقوب اسلامی "و دوست عزیزم جناب حاج امیدعلی بختیاری و روح معظم والدین و یاسمین دخت گرامی ام»واموات محترم و معزز اعضای گروه(رحمت الله علیهم اجمعین)،«فاتحه»ای با صلوات بر محمدوآل محمد،عنایت کنید:اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک عدوهم من الجن وانس، من الاولین والآخرین،آمین یا رب العالمین
اجرکم عنداللّه کثیرا🌷
#یاحسین 🏴
#فاتحه
#شب_جمعه
@saapoem
https://eitaa.com/saa_institute
🌷🖋️📚
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
میروم سمتِ زیارتکدهیِ عشقِ حسین
بستهام دل به حرارتکدهیِ عشقِ حسین
شُکْرُ لله که بی چون و چرا تا ابدم
از مقیمانِ اسارتکدهیِ عشقِ حسین
خبری خوش تر از اینم که شوم مست، شهید
می رسد کی ز بشارتکدهیِ عشقِ حسین؟
بار الٰهٰا چه غم از این که دلم هست فقط
شور ورزیدهی غارتکدهیِ عشقِ حسین
چِقَدر زبده درخشندهترینها شده اند
ذوالفنونانِ مهارتکدهی عشقِ حسین
فاتحانِ قللِ هر چه کمالند فقط
دیدبانانِ نظارتکدهیِ عشقِ حسین
سر در آوردهام از خلدِ برین حُرّ شدهام
با اشاراتِ اشارتکدهیِ عشقِ حسین
کرمی کن، به من ای پاک خداوند و ببخش
عمر من را به عمارتکدهیِ عشقِ حسین
بختِ من بوده بلند از چه سبب؟ چون شدم از
جرعه نوشانِ بشارتکدهیِ عشقِ حسین
ای خوش آن کس که دلش مست سفر کرد به عرش
فقط از سوی سفارتکدهیِ عشقِ حسین
ملکوتی سلام تر از این نیست میسّر، دلمان
پاک گردد به طهارتکدهیِ عشقِ حسین
✅استاد ابراهیم حاج محمدی
فریمان خراسان
📚✍