eitaa logo
کانال انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی هنری" سعا"
114 دنبال‌کننده
800 عکس
290 ویدیو
23 فایل
انجمن پژوهشی ادبی-دینی-عرفانی، اجتماعی و متون نثر ادب دینی دبیر انجمن : استاد موسوی #سعا قم : خیابان بعثت - بعثت ١۶ - پلاک ۶۶
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿۲۹﴾محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند آنان را در ركوع و سجود مى ‏بينى فضل و خشنودى خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره ‏هايشان است اين صفت ايشان است در تورات و مثل آنها در انجيل چون كشته‏ اى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقه ‏هاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده‏ است (الفتح ٢٩) شهادت کمال اخلاص در راه خداوند است، همان راهی که مبدأ و مقصدش را انبیاء و اولیای خداوند ترسیم کرده اند و راه صلحا همیشه از راه کفار و آدمکشان جداست. رژیم صهیونیستی و ناپاک اسرائیل که خباثت و جنایت را از حد گذرانده است دست به ترور شخصیتی زد که از اولیای جهاد و شهادت، صلح و انسان دوستی و کرامت نفس و اخلاق الهی بود. انسان های آزاده دوستدارمهرش و ستمگران دشمن تبسم هایش بودند! "شهید والامقام حضرت سید حسن نصرالله (رضوان اللّه تعالی علیه) دبیرکل حزب الله لبنان و فرمانده فهیم و جسور مقاومت اسلامی" سیدی از سلالهٔ پاکان که همانند جدّ بزرگوارش امام حسین علیه السلام با شعار "هیهاتَ منِا الّذِله" در میدان جهادی به شهادت رسید که همیشه میدان مقابلهٔ حق و باطل است! حقی که پیروزی اش وعدهٔ خداوند ذی الجلال و باطلی که عاقبتش هلاکت و نابودی است ان شاء اللّه. مصیبت عظمای شهادت مظلومانه فرمانده مقاومت اسلامی شهیدسیدحسن نصرالله (رضوان اللّه تعالی علیه) موجب تألم و اندوهی سترگ شد! مراتب تسلیت و تعزیت این انجمن را خدمت "حضرت امام اباصالح المهدی حجت بن الحسن العسکری علیه السلام"ومقام معظم رهبری حفظهم اللّه و جمیع رزمندگان محور مقاومت اسلامی، حزب الله همیشه قهرمان و تمامی آزادگان جهان، ابلاغ و پیروزی اسلام و مسلمین و پیروان مکتب متعالی امامیه و شیعیان جهان و مردم مظلوم فلسطین را از خداوند قادر متعال خواستاریم انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران سیدعلی اصغرموسوی قم - شنبه ٢٧ مهر ماه ١۴٠٣ https://eitaa.com/saapoem
ما خیل بندگانیم ما را تو می‌شناسی هر چند بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی ویرانه‌ئیم و در دل گنجی ز راز داریم با آنکه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش بیگانه با کسانیم ما را تو می‌شناسی آیینه‌ایم و هرچند لب بسته‌ایم از خلق بس رازها که دانیم ما را تو می‌شناسی از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی از ظن خویش هرکس، از ما فسانه‌ها گفت چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی در ما صفای طفلی، نفْسُرد از هیاهو گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی آیینه‌سان برابر گوییم هرچه گوییم یک‌رو و یک‌زبانیم ما را تو می‌شناسی خط نگه نویسد حال درون ما را در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی لب بسته چون حکیمان، سرخوش چو کودکانیم هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی با دُرد و صافِ گیتی، گه سرخوشی است گه غم ما دُرد غم کشانیم ما را تو می‌شناسی از وادی خموشی راهی به نیک‌روزی است ما روزبه، از آنیم ما را تو می‌شناسی کس راز غیر از ما، نشنید بس «امینیم» بهر کسان امانیم ما را تو می‌شناسی سید علی خامنه ای «امین» ١٣٧۵/٠١/١۴
🌷 هوالحی الذی لایموت شب جمعه،شب رحمت، شب زیارتی حضرت اباعبداللّه الحسين علیه السلام، شب دعا و ذکر و یاد عزیزان رفته تاملکوت. به یاداموات بزرگوارمان،جمیع شهدای اسلام، شهدای کرب بلا، "شهدای قیام های عاشورایی و شهید گرانمهر مقاومت اسلامی سیدالمقاومة آقا سید حسن الموسوي نصرالله (رضوان اللّه تعالی علیه) مؤمنین و مؤمنات،شعرا،علمای مکتب تشیع،اندیشمندان،خادمان و پیشکسوت خدمت به مردم، مداحان و ستایشگران آل اللّه، فقرا وتمام بی وارثان وبدوارثان و تمام محرومین جامعه جهانی شهدای مظلوم فلسطین غزه، لبنان و شهدای مقاومت اسلامی در ماه های اخیر و همچنین روح معظم والدین و یاسمین دخت گرامی ام واموات محترم و معزز اعضای گروه(رحمت الله علیهم اجمعین)،«فاتحه»ای با صلوات بر محمدوآل محمد،عنایت کنید:اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک عدوهم من الجن وانس، من الاولین والآخرین،آمین یا رب العالمین اجرکم عنداللّه کثیرا🌷 🏴 @saapoem https://eitaa.com/saa_institute 🌷🖋️📚
هوالعلیم سلام علیکم جمیعا و رحمة اللّه سال ١٣٨٩با رایزنی های یکی ازاهالی فرهیخته خرقان ساوه (محل زادگاهم) سعی کردم با کوله باری از آموخته هایم راهی شهری تازه تأسیس شوم که تعدادوبلاگ هایش به عددانگشتان یک دست نبود! چه بماند به فرهیختگانش! ١٠ سال با تمام همت عالی ام درمقابل رفتار دانی شان ایستادم از تحقیر وتوهین گرفته تا رفتارهای ضدادبی و فرهنگی شان را دوام آوردم ازتأسیس انجمن قلم گرفته تاحضور درمراسم های روستایی وغیرحرفه ای شان! از حمایت های بی دریغ اینترنتی تاحمایت های رسانه ای شان!! حتی دوجلداز تألیفاتم رابه خاطر تقویت فرهنگی هنری شان درشهر"زرندیه"رونمایی کردم. هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ ؟ از دوسه سال پیش به خاطر تألم خاطرم از ارتحال فرزند دلبندم با مراکز فرهنگی و هنری ارتباطم را قطع کرده ام. "نام منحوسی"از من دربین اهل قلم!!! شهرستان زرندیه موجود بود که با وجود قصه گفته در متن فوق، خواستم که" محو"کنند و در عکس جوابیه" کارمند دون پایه وزارت ارشاد" و نوع برخوردش با موضوع را به خوبی می بینید!!! واقعا کدام احمقی با وجودیک دهه زحمت! با چنین برخورد هایی می تواند امیدوار به ادامه مسیر فرهنگی در مملکت باشد؟! اگر غوغای" اتباع بیگانه"و خودنمایی"تازه به"دوران رسیده ها" فرهنگ ادبی مملکت اسلامی را گرفته بی علت نیست!!! درست همان دوره ای است که سخنور گرانمهر ساسانی گفت :جایگاه های گرانسنگ را به ابلهان! و دخمه های ویران را به فرّه مندان(به اجبار) سپرده اند! البته به مراتب بدتراز دوران جناب بزرگمهر فرّه مند!!! اللهم أجعل عواقب امورنا خیرا بحق القرآن، آمین یارب العالمین✍️📚📲
هوالعلیم خدمت مخاطبین معزز عرض کنم وقتی مقامی مسئول و رده بالای مدیریت فرهنگی یک شهر که رئیس شورای فرهنگی یک شهر است از کسانی نام ببرد که به غیر از دکتر سید مهدی طباطبایی، هیچ یک حتی در هیچ مراسمی در طی یک دهه ذکر شده حضور فیزیکی و یا معنوی و مجازی نداشته اند و آنها را از مفاخر منطقه بشمارد که عملا در آن عنوان نیستند، یعنی تحقیر دیگران و این تنها نمونه ای از رفتار نابخردانه در حوزه فرهنگ و هنر است که در مافیای آن افراد به شکلی چیدمان شده اند که نه تنها رانت جایگاه، که از مواهب شهرت آن، نا بجا برخودار باشند!!! اگر وجدان انسانی و دینی در وجود کسی باشد و این گونه رفتار ها را ببینید و قضاوت بحق نکند، باید سرزنشش کرد و من نمی توانم چنین خفتی را برتابم که با خود و جایگاه ادبی ام شود!!! رعایت انصاف در قضاوت باشما درپناه حضرت حق جلّ جلاله الشریف باشید ان شاء اللّه 💐🙏✍️📚📲
سلب آزادی نژاد بشر کی فراموش می‌شود ظالم، تا سخن از پیام مظلوم است یک جهان واژگان پر معنی، در نگاه و درنگ محروم است هر چه تاریخ می‌کند پنهان، آشکارا به شعر می‌آید شعر را رمزخوان حق می‌دان، ترجمانش نگاه مظلوم است بدترین قوم در ستم خویی: قوم بدطینت «بنی عباس» به مراتب بسی نژندین‌تر، اُموی مذهبان مذموم است! ظالمان پلیدترحتی، «صهیونیستان» پست خونریزند که به حکم شهادت تاریخ،قومشان عنقریب معدوم است! درد فقدان "سید مظلوم، سیدحسن" ، مرد جنگ "حزب الله" با سکوت غمی شرار افروز، گرچه در قاب سینه مکتوم است - می‌رسد روز مرگ دشمن نیز، در مسیر "مقاومت" ، فردا نکته‌ای که به زعم بحران ها، در شهود دفاع مفهوم است از «سعا» جز دعا نمی‌آید، فصل پیری و رنج وبیماری ست «سلب آزادی» از نژاد بشر، در مرامش همیشه «محکوم» است! سیدعلی اصغرموسوی (سعا) قم ـ ١۶ مهر ١۴٠٣ @saapoem https://eitaa.com/saapoem https://eitaa.com/saa_institute 💐✍️📚📲
29.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضور استاد صائم در سی و نهمین دوره ی نشست شعر وادب (کانون نشر فرهنگ اسلامی کاشان)وگرامی داشت روز حافظ🌺🌺
کشور زرد 🍁 در کشوری که" پیری" فصل حزين درد است حتی بهار سرسبز، تعبیر رنگ زرد است! دم از وجود "کسوت" در شعرها، شعارست! وقتی که بعد عمری، "شاعر" قرین درد است نامردها به غوغا، مردان اسیر عزلت تشویق "اَمرد آیین"! تنبیه قدر مرد است ** شب هاگذشت و با صبح،دفتر پر از غزل شد بی آنکه در قواعد آید که زوج و فرد است تا ده هزار شب را بشمار در دو چشمم ! حالا که خسته از درد، حالا که غم نَورد است ®" رادار"بود و چشمم،در"جنگ"حق و باطل گفتم جوانی ام را : هنگامهٔ نبرد است! ** با چشم های خسته، غرق گناه بی طعم - امروز عینکم را روز مرور گَرد است روز مرور صد درد، هموزن گرد پیری تفسیرش از زمستان : تصویرمرگ سرد است!🍂 حرمت به کسوت اینجا،در"کلبهٔ عمو تام"<> گردابی از سیاهی در موج لاجورد است! وعظ و دعا، ریا،شک، هرکس که شدشعارش درعشق ودین ودولت،حاشاکه پایمرد است!! در مکتب"سعا" هم، تزویر و زور و تبعیض از قاب چشم و عینک، مثل غبار، طرد است! سیدعلی اصغرموسوی قم ـ ١٧ مهرماه ١۴٠٣ @saapoem 📲📚✍️ ®Super Fledermaus رادار تجسسی و کنترل آتش توپ ضد هوایی _اورلیکن -اپراتوری رادار از سال ١٣۶٣تا ١٣۶٧، خارک، اصفهان 📲✅ <>کلبه عمو تام (به انگلیسی: Uncle Tom's Cabin) کتابی با موضوع "ضد برده‌داری "نوشتهٔ هریت بیچر استو نویسنده‌ی آمریکایی است. این کتاب در سال ۱۸۵۲ منتشر شد.
ساقی نامه هبوط : استاد سیدعلی اصغر موسوی سید علی اصغر موسوی «سعا» شاعر، نویسنده، پژوهشگر ونظریه پرداز مکتب شعر امامیه: دانشنامه عرفانی من (ساقی نامه هبوط) ! هبوط (ساقی نامه)[1] —------ ابد خانه جان، عدم گاه دل شد از نقش این جام خالی، خجل: که ای از خیالت پریشان همه! پریشان آیین جانان، همه! "حدوثی" که شد چاره ساز "قدم " چرا مانده در کار خود، دم به دم؟! شبی سر نکرده در آغوش روز لبی تَر نکرده، شده نشوه سوز! دم از عرش و کرسی، نه کم می‌زند؟! به لاهوت، از باده، دم می‌زند در این روزگار پریشان خیال که عارف نداند، خیال از جمال ! چگونه دم از نشوه‌ی "مِی" ‌زنم اسیر و خراب هوس، در تنم در این برزخ دوزخ‌آهنگ، من خموش سخن، در سخن موج زن! گهی چون رگ تاک، ناسوتی ام گهی روح افلاک و لاهوتی ام ندیدم در این گیتی بی ثبات شکسته تر از رنگ دانش، حیات! اگر در قِدم بود، پابند ذات کنون می‌کند نفی ذات و صفات هویت رها، در مدار نگاه خودی را عَلَم کرده در خانقاه مرادش به هر گفته ای، "من"، من است! غرورش فقط در رگ گردن است نه از "هو"، نه از "حق"، خبر داشته نه بذری به لاهوت جان، کاشته حیات خود از "خود"، گمان برده است فریب توهم به تن خورده است به" خط فرودینه" راضی چو خاک! که صوفی نشیند فقط در مغاک اگر که زمین در تپش، بسمل است نگاهش پریشان آب و گل است! بیا ساقی، ای بزم حق را صفا! رها کن از این خودپرستی، رها اگر نشوه ای داده هستی به تاک سرشت تو آورده بذرش به خاک دلی مانده دارم، چو ساغر تهی درون از حقیقت، چو کافر تهی تهی از کمالات درک جمال پر اما، ز اطوار وصف خیال به هر سو، پریشان و حیران، روان مگر دست یازم به گنجی گران که شاید رساند به آیینه ام؟! همان عالم صاف و بی کینه ام همانی که، تصویر من را سرشت همانی که، تقدیر من را نوشت مرا ریشه‌ی" آب"، آیینه شد نه این شیشه ای که پر از کینه شد بلوری که بر تن کشید آسمان نگاه مرا برد تا لامکان کسانی که با مردمک دیده اند نقایص پی همدگر چیده اند! اگر کلفَت دیده، مستی نبود ! سویدای "دل" راز هستی نبود دلی مانده دارم، به ساغر تهی درون از حقیقت، چو کافر تهی تهی از کمالات درک جمال پر اما، ز اطوار وصف خیال مهی را که گیسو، کشیده به بند رهانیده از قصه‌ی چون و چند دلم در پی اش ،اینکه آرد به چنگ مگر رام گیرد، درونش، "پلنگ"! پلنگی که در دل فرو خفته است به هر غرش از خویشتن گفته است! نفس در نفس،" نفس اماره" است به طبعش همانا، "قفس" چاره است خیالی که روزی گذشت از برم خرد شد رها، در پی‌اش از سرم چنان لاف عشقم به هر سو کشید! که شد "عقل" از کار من، ناامید اگر چه به دل مهر عاشق نخورد مرا سایه‌ی وهم ناسوت برد مرا برد، تا از خرد وا‌کند جنون خویی‌ام را، تماشا کند الفبای رفتن نیاموخته! چه داند کسی، حال دل سوخته؟! جنون در خور سالکان دیده ای؟! گل از ساقه‌ی نارون چیده ای؟! توهم که پیچید در پای دل مکن شکوه، گر مانده زانو به گِل! فرو چون فتادم ز بام "هبوط " ندیدم کجا می‌نمایم سقوط ؟! دل بی ریای من، ای شمع جان! عیان کن، رموز نهان در نهان جهانی که بودم رها در دلش رها، در دل بحر بی ساحلش ز جنس کدامین نگارینه بود؟! که چشمش، پر از سِحر آیینه بود پر از آینه، غرق تصویر و رنگ صفا در صفا، خالی از سنگ و زنگ صفایی که در خود نهان کرده ای گرفتار بزمش جهان کرده ای مگر نه، که تندیسی از کبریاست! رها از غرور و رها، از ریاست ؟ رهایم کن ازخاک آیینه سوز که شب وا نهم،در پی عیش روز از این اسفل السّافلین خسته ام نظر بر عروج فلک، بسته ام از افلاک، وقتی که من آمدم دم از بازگشتن، همی می‌زدم کنون پای بند تن خاکی ام فراموش کردم، که افلاکی ام ** خدایا، به آیین سبز حیات ! به راز شگفت حیات و