🌹هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت✅
🖋️📚💐📚😊
سلام علیکم و رحمة اللّه
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاسید بشیر حسینی عزیز و ارجمند
نخست بابت تمام مهربانی های تان و بذل محبت هایتان در قم المقدسه (شهر مِهرومُهر، صِدق و ریا) از شما متشکرم
به قول خواجه فرّه مند شیراز (ره) :"هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت"
از ١٣۶۴ تا کنون رسما به سرودن و نوشتن مشغول هستم در دل جنگ و عملیات نظامی هوایی و دفاع "راداری" هم از سرودن شعر غافل نبودم!
با وجود بیش از ١٠ده صفحه رزومه فعالیت های ادبی-پژوهشی از تألیف و تحقیق تا صحبت و کارشناسی و خوانش آثار، همانند" یخ فروش نیشابور "جز بی حرمتی به شأن خويش، نصیبی نبرده ام!!
غوغاسالاری شاعرانی که سن سروده های غیرحرفه ای شان حتی به یک دهه هم نمی رسد مثل اجتماع پر غرور کلاغان، رخصت دیده شدن به شاهپر عقابان نمی دهد!!!
اگر چنین مجال هایی هم از طرف" بزرگان مدیریت فرهنگی کشور و ادب دوستان و اساتید دلسوز "نباشد که گاهی تفقدی بر "درویشان عزلت گزین و گوشه نشین" کنند،باید خاک برسر ادبیات ریخت و فاتحه خواند!!!
به هرحال،، از ابراز لطف شما و بذل محبت همیشگی تان سپاسگزارم.
آنچه در باب جامعه ادبی نیّر هم از همکاری حقیر فقیرگفته اید، اول برای رضای خدا و دوم به خاطر خلق نیک و سیادت تان بود که شوق همراهی بر انگیخت و لحظات شوقناکی را هم در خاطره ثبت کرد. 💐🖋️😊
در پناه حضرت حق جلّ جلاله الشریف باشید ان شاء اللّه
سیدعلی اصغرموسوی "سعا"
#saapoem
https://eitaa.com/saa_institute
✅💐💐🖋️📚💐💐✅
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
✅ انواع (ی) در زبان فارسی:
در دستور زبان فارسی حرف (ی) انواع مختلفی دارد که به برخی از پرکاربردترین آنها اشاره میشود.
1- ی #نکره مانند: کتابی (یک کتاب) ، کودکی (یک کودک) ناشناس
2- ی #وحدت (علامت یکی بودن، که بر یک نفر یا یک چیز یا مقدار دلالت دارد)
مانند: نصیحتی کنمت. یعنی یک نصیحت
یا مثلا پسته کیلویی(؟!) یعنی هر یک کیلو...
3- ی #مصدری مانند: خستگی، زیبایی، مردی (مردانگی)
#مردی نبوَد فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری مردی
4- ی #لیاقت، به آخر مصدر افزوده شده و صفت لیاقت میسازد.
مانند: رفتنی، خوردنی، دیدنی
5- ی #نسبت مانند: تهرانی، مشهدی
(ی نسبت گاهی مفهوم فاعلی دارد مرد جنگی، گاهی معنی مفعولی دارد، تیرِ پرتابی، ارسالی، رازِ نهانی)
6- ی #بدل یا جانشین فعل (هستی) مانند: حاضری، خوبی، مردی
مردی نبوَد فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری #مردی
7- ی #تعجب مانند: چه برف شدیدی!
8- ی #احترام مانند: مقام رهبری، نورچشمی، حضرت استادی
9- ی #شناسه فعل دوم شخص مفرد ماضی و مضارع
مانند: دیدی، خواندی، مینویسی و...
✅ توجه داشته باشید واژگانی که #قافیه میشوند اگر در اولین قافیه از یای #نکره و یا #وحدت استفاده شود انواع (ی) میتواند در قافیهها استفاده شود اما عکس آن خیر.
#نکره مانند: یاری، خاری، ماری، بهاری، چناری و ... که همه یای نکره هستند.
اما در قافیههای مانند: قناری، زاری، جاری، خماری، بردباری، اختیاری، و... نباید از #یای_نکره و #وحدت استفاده شود چون الحاقی هستند.
آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
🌹🌻صبحی شگرف
بس بلند آورده شعر صبح را نامی شگرف
می دمد این بار از آیینه ایهامی شگرف
جلوه زار کهکشان را، آفتابی می دمد
تا زند پیوند شب ها را به ایامی شگرف
آمده با کاروان صبحدم، خورشیدوار
راه ها را طی کند تا باز، با گامی شگرف
پیک واری را نخفته، تا دمد صبحی سِتُرگ
لحظه واری سر نبرده، جز به الهامی شگرف
آمده تا در غریو حق ستایان، بشکفد
روح صفین و جمل، فریاد صمصامی شگرف
در شهود لحظه ها انگار می کارد یقین
تا بگیرد کربلا مصداق پیغامی شگرف
آسمان را می کند تعبیر با گل زخم هاش
در شفق زاری که خورشید است و ابهامی شگرف
دیدنی تر از شهادت، می سراید عشق را
تا بیابد زندگی این بار فرجامی شگرف
... بعد از این روح سپیده، باز جاری می شود
در حریم انتظار قامتِ نامی شگرف💐🕋📚
مکتب شعرامامیه
مکتب شعردینی درایران
سیدعلی اصغرموسوی
قم - 1380
#سعا #استاد_سعا #
#saapoem
*📝 غزل تخصصی درقالب مفهوم شناسی مکتب شعر دینی درایران 📚 🖋️✅
https://telegram.me/saapoem
https://eitaa.com/saa_institute
🖋️✅📚💐
هوالجمیل
«تحسین صفات در تنزیل حیات» 🌹
در آن ساحت که هستی جلوه جوید آفتاب ات را
جهان در بهت تحسین مانده حُسن انتخاب ات را
مجال و رخصتی فرما که با حکمت بیارایم
به "حُسن انتخاب" آرایه از "ام الکتاب"ات را:
ازل تأویل نورت شد، ابد تکمیل تقدیرش
تبارک گفت تنزیل حیات اشراق ناب ات را
امین خلوت لاهوت در عرش خداوندی
ستوده آفرینش در تکامل، انتصاب ات را
به «ابراهیم و اسماعیل»اگر بالیده هر نسلی
میان بِه سرشتان، بِه سرشته حق، جناب ات را
رموز حضرت«قرآن»که در تفسیر مستور است
شهود ترجمان دارد، شروط انتساب ات را
رسول حضرت حقی، میان خلق ناسوتی
کند اسفار عارف جستجو «حُسن المآب» ات را
***
به جز ننگ "سَقیفه" گرد خاطر بر گمانم نیست!
ولی تشویق "وحدت" می کنم، راه صواب ات را:
کنار "عِترت و قرآن" فقط اُمت شود اُمت
اگر ترویج کردم دائماً«فصل الخطاب»ات را
در این ابیات پایانی به نام «حضرت صادق(ع)»
مزین می کنم با هر ثنا، عطر گلاب ات را
اگر«شیعه»به نور مذهبش همواره می بالد
تجلی داده در اوراق درسش آفتاب ات را
«علی»تصویری از قرآن،«علی»تشریعی از عترت
علی شد ترجمان نور حق، شرح کتاب ات را
«ولایت»در مسیرحق،«رسالت»را شده مصدر
هدایت می کند سوی ارادت «شرع ناب» ات را
"سعا" دارد یقین،روزی مُجاب مِهر خواهد شد!
شهود عشق می داند، نپرسیده، جواب ات را🌹
مکتب شعر دینی در ایران
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - مهرماه ۱۴۰۲
۱۷ ربیع الاول ۱۴۴۵
#saapoem
#سعا #استاد_سعا
#استاد_سید_علی_اصغر_موسوی
https://eitaa.com/saa_institute
🖋️📚💐
📚✍️
مکتب شیعهٔ امامیه🌴
حلقه درحلقه کهکشان هارا،رمزومصداق دانش ودین کرد
این به آن در مزید ِ علت ها، آن محرّک به دولت این کرد
مکتبی لایه لایه از حکمت، در درون و برون پر از دانش
هریکی را محافظ آن یک، مثل گل در حریم پرچین کرد
آفرید، از نبود بود آورد، خلق را جمله در سجود آورد
ازجلالت حریم حکمت را ، با جمال وکمال آذین کرد
**
از هیاهوی خلقت آدم(ع)، تا تکاپوی نهضت خاتم(ص)
آنکه حتی میان اهل البيت ،حکمت فقه شیعه تبیین کرد!
هست مولا امام خیر الناس، جعفر بن محمّد صادق(ع)
ازکلامش جميع جنّ و بشر، هرکه شدرستگار، تمکین کرد
«مکتب شیعهٔ امامیه»هست شرح شریعت«اسلام» 📚
حضرت حق«امام صادق»را شارح این مرام،تعیین کرد
از«سعا»هرزمان ثنایش باد ، بی نهایت،به قدر آنی که -
بازسازی زشرح وبسط وبیان،اصل وفرع وشروط آیین کرد.✍️📚
مکتب شعرامامیه
مکتب شعردینی درایران
سیدعلی اصغرموسوی
قم - خرداد۱۳۹۹
۲۵شوال ۱۴۴۱
#سعا #استاد_سعا
#مكتب_امامیه
#saapoem
@saapoem
https://eitaa.com/saa_institute
🖋️📚💐
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۱۶۹
سلام
ألف— إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ ٱلْکِتابَ
ب— إِنّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ ٱلْکِتابَ
بله! سؤال این مقال معلوم شد.
امّا آیه ها را بطور کامل بخوانیم تا سیاق کلام به تفاوت مفهومی دو عبارت فوق الذّکر دلالت کند.
ألف— إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ ٱلْکِتابَ بِٱلْحَقِّ فَٱعْبُدِ ٱللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ ٱلدّینَ أَلا لِلّٰهِ ٱلدّینُ ٱلْخالِصُ ( زُمَر ۲ و ۳ )
بدرستیکه ما قرآن مجید را به تو نازل کردیم پس خدا را عبادت کن در حالیکه دین را برای او خالص میدانی. آگاه باش که دین خالص فقط برای خداوند متعال است.
دین مبین اسلام خالص است و حضرت مولانا جناب خاتم الانبیاء ( عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آلِهِ ٱلصَّلوٰةُ وَ ٱلسَّلامُ ) مُخْلِص است.
ب— إِنّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ ٱلْکِتابَ لِلنّاسِ بِٱلْحَقِّ فَمَنِ ٱهْتَدیٰ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکیلٍ ( زُمَر ۴۱ )
بدرستیکه ما قرآن مجید را به حقّ بر تو برای مردم نازل کردیم پس هرکس هدایت شود به نفع خودش و هرکس گمراه شود جز این نیست که به ضرر خودش گمراه میشود و تو بر آنها وکیل نیستی.
قبل از بیان تفاوت مفهومی دو آیهٔ فوق همین عبارت آخر را توجّه کنیم. حتّی پیامبر عظیم ٱلشَّأْن اسلام هم ( صَلَواتُ ٱللهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آلِهِ ) وکیل مردم نیست ( أنعام ۶۶ ) و حفیظ مردم نیست ( أنعام ۱۰۴ و هود ۸۶ ) و بر مردم مُصَیطِر نیست ( غاشیه ۲۲ )
فقط وظیفهٔ إِبلاغ دارد و بس.
وَ ما عَلَی ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلْبَلاغُ ٱلْمُبینُ ( نور ۵۴ )
در بند آن نباش که نشنید یا شنید.
امّا بیان تفاوت آیَتَیْن مَذْکورَتَیْن.
آیهٔ أَلف:
( إِلیٰ ) را در إصطلاح حرف إنتهاء غایت گویند یعنی نزول کلام وحي از جانب حضرت ذُو الجَلال ( تَبارَکَ ٱسْمُهُ وَ عَظُمَ شَأْنُهُ ) شروع شده و به وجود محترم حضرت مولانا جناب خاتم الانبیاء ( صَلواتُ ٱللّٰهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آلِهِ ) منتهي شده. یعنی این آیهٔ شریفه، تکلیف را برای آن حضرت معلوم فرموده و آن بزرگوار مأمور به پرستش و خالص کردن دین برای خداوند متعال است. کلمهٔ ( فَٱعْبُدْ ) مفرد است. نگفته ( فَٱعْبُدُوا ). کلمهٔ ( مُخْلِصاً ) مفرد است. نگفته ( مُخْلِصینَ ). أصلاً در این آیهٔ شریفه صحبتی از ( ناس = مردم ) نیست.
آیهٔ ب:
( عَلیٰ ) را در إصطلاح حرف إستِعلاء گویند. یکی از کاربردهای ( عَلیٰ ) در بیان أمور دشوار و همراه با مشقّت است.
قتال سختی دارد:
کُتِبَ عَلَیْکُمُ ٱلْقِتالُ ( بقره ۲۱۶ )
روزه سختی دارد:
کُتِبَ عَلَیْکُمُ ٱلصّیامُ ( بقره ۱۸۳ )
مداومت بر نماز سختی دارد:
إِنَّ ٱلصَّلوٰةَ کانَتْ عَلَی ٱلْمُؤْمِنینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ( نِساء ۱۰۳ )
ولی آنجا که ( کَتَبَ ) بارِ تکلیفی برای مردم ندارد با ( عَلیٰ ) همراه نشده:
وَ یا قَوْمِ ٱدْخُلُوا ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ ٱلَّتي کَتَبَ ٱللّٰهُ لَکُمْ ( مائده ۲۱ )
در آیهٔ ( ب ) سخن از ( ناس = مردم ) است. معلوم است که آیهٔ ( ب ) در مقام ( تبلیغ ) آمده و بدیهی است که با سختی همراه است. خاکستر بر سرِ آن عالیجناب خواهند ریخت. جنگها صورت خواهند داد. جناب حمزهٔ سید ٱلشُّهَداء را شهید خواهند کرد. زخم زبانها خواهند زد. و غیره.
کدام دشوارتر است ؟
شخص فقط خودش دینداری کند یا خواسته باشد تبلیغ دین کند؟
مسلّم است که دومی دشوارتر است.
شاید بتوان گفت که آیهٔ ( ألف ) گویای نبوّت و آیهٔ ( ب ) گویای رسالت باشد.
إلتماس دعاء
بیست و نُهم رمضان ٱلمبارک ۱۴۴۵
ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف dr salamtian m
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۱۷۰
سلام
غم زده هستیم که شهر ٱلله ٱلأکبَر، عید أولیاء خدا یعنی ماه زیبای رمضان ٱلمبارک به آخر رسید.
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
حلول ماه شوّال ٱلْمُکَرَّم و عید سعید بندگی بر شما سروران گرانقدر مبارک باشد.
در مقال شمارهٔ ۱۶۷ توضیح مختصری از یکی از آیات شریفهٔ سورهٔ مبارکهٔ ( أَلرَّحْمٰن ) عرض کردم و در این مقال یک نکتهٔ مُجمل دیگر عرضه میدارم.
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
أَلرَّحْمٰنُ عَلَّمَ ٱلْقُرْآنَ خَلَقَ ٱلْإِنْسانَ
با اینکه اینگونه تصور میشود که باید ابتداء آدمی آفریده شود تا تعلیم کتاب إلهي معنا پیدا کند. به عبارت دیگر اینگونه به ذهن میرسد که ابتداء باید ( خَلَقَ ٱلْإِنْسانَ ) محقّق شود تا ( عَلَّمَ ٱلْقُرْآنَ ) برقرار شود. حال آنکه در آیات فوق ٱلذّکر إبتداء سخن از ( عَلَّمَ ٱلْقُرْآنَ ) آمده و بعد فرموده است ( خَلَقَ ٱلْإِنْسانَ ) چرا؟
مفسّرین محترمین را در خصوص این موضوع إختلاف نظر است که به یک نظریه إکتفاء میکنم.
یک نجار برای تولید یک عدد میز ناهارخوری به چهار علّت نیاز دارد.
علّت فاعلي که کنندهٔ کار است
علّت صوري که صورت و نقشه و سایز باشد
علّت مادّي که خامات و موادّ أولیه باشد
علّت غائي که هدف را مشخص میکند.
برای ساختن یک ساختمان به طرح و نقشه نیاز است.
برای بافت یک تخته فرش به نقشه نیاز است.
هدف از آفرینش انسان چیست؟
عبادت
به این دلیل:
وَ ما خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَ ٱلْإِنْسَ إِلّا لِیَعْبُدُونِ
جنّي ها و إنسانها فقط به هدف عبادت آفریده شده اند.
وجود محترم رئیس مکتب جعفری ( عَلَیْهِ أَفْضَلُ ٱلصَّلوٰةِ وَ ٱلسَّلامِ ) در ذیل این آیهٔ شریفه میفرمایند مراد از ( لِیَعْبُدُونِ ) همان ( لِیَعْرِفُونِ ) است چون عیادت بدون معرفت ارزش ندارد:
أَلْمُتَعَبِّدُ عَلیٰ غَیْرِ ٱلْبَصیرَةِ کَٱلسّائِرِ عَلیٰ غَیْرِ ٱلطَّریقِ لا یَزیدُهُ سُرْعَةُ ٱلسَّیْرِ إِلّا بُعْداً
حال آن کسی که بدون بصیرت عبادت میکند به حال آن کسی میمانَد که راه میپیماید ولی نه در مسیر درست. هرچه تُندتر برود بیشتر دور میشود.
از تهران به قصد مشهد حرکت کنیم ولی جادّهٔ بندر عباس را بپیماییم. معلوم است که سرعتِ حرکت بیشتر ما را از هدف دور میکند.
وقتی هدف عبادت است قبل از هر چیز به نقشهٔ راه نیاز داریم و قرآن مجید نقشهٔ راه ما است.
در نتیجه همانطور که قبل از ساختن میز ناهارخوری و ساختن ساختمان و بافتن فرش به نقشه نیاز است، باید قبل از خلقتِ جِنّ و إِنْس، هدف مشخص باشد و نقشهٔ راه ( کلام وحي ) برای رسیدن به هدف مهیّا باشد.
امّا یک موضوع کلامی هم عرض کنم.
بحث حُدُوث و قِدَم از مسائل بسیار حسّاس بین متکلّمین است که صاحبنظران علم کلام را إختلاف نظرها فراوان است. عدّهٔ کثیری از علماء محترمین بر این عقیده اند:
أَلْقُرْآنُ کَلامُ ٱللّٰهِ = قرآن مجید کلام خداوند متعال است.
کَلامُ ٱللّٰهِ مِنْ حَیْثُ ٱلْوُجُودِ أَقْدَمُ مِنَ ٱلْخَلْقِ = کلام خداوند متعال از نظر وجودي أقدم و پیش تر از خلقت انسان و جنّیان و همهٔ کائنات میباشد.
وَ لِذٰلِکَ ذَکَرَ ٱلْعِلَّةَ أَوَّلاً = و به همین جهت است که اوّل علّت را یعنی تعلیم قرآن کریم را ذکر کرده.
ثُمَّ ذَکَرَ ٱلْمَعْلُولَ ثانیاً = سپس معلول را یعنی خلقت انسان را بیان فرموده.
( آدرس: کتاب باب حادي عشر، مرحوم جمال ٱلدّین حسن بن یوسف بن مطهّر، این شخصیت بزرگوار مشهور است به مرحوم علامه حلّي، صفحهٔ ۱۱۲، چاپ انتشارات نوید إسلام )
اولاً تمامی آنچه که برای بقاء مورد نیاز آدمی آدمی است، مرحمت فرموده ولی از بین اینهمه نعمت بیشمار، فقط به قدرت ( بیان ) إشاره فرموده ( عَلَّمَهُ ٱلْبَیانَ ) دلائل متعدّده دارد، یکی اینکه تنها وجه إمتیاز إنسان از دیگر مخلوقات، قدرت تعقّل و تفکّر و گفتار و بیان است. ( این مبحث ناتمام ماند. )
إلتماس دعاء
أول شوّال ٱلْمُکَرَّم ۱۴۴۵
ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف dr salamtian m
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۱۷۱
سلام
ألف— إِنّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبیّاً لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ( یُوسُف ۲ )
ب— إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبیّاً لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ( زُخْرُف ۳ )
با قراءت این دو آیهٔ شریفه سؤال این مقال معلوم میشود.
در آیهٔ ( ألف ) آمده: أَنْزَلْناهُ
در آیهٔ ( ب ) آمده: جَعَلْناهُ
چه تفاوت است بین این دو آیهٔ شریفَتَیْن؟
ألف— آیهٔ ۲ از یُوسُف:
وقتی به سیاق آیات توجه کنیم معلوم میشود که سخن در بارهٔ ( إِنْزال ) است.
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ ٱلْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هٰذَا ٱلْقُرْآنَ ( یوسف ۳ )
ما بر تو بهترین حکایات را بموجب آنچه که این قرآن را به تو وحي کردیم، حکایت میکنیم...
آیا در این آیهٔ شریفه إیحاء یعنی وحي کردن چیزی جز إنزال است؟ مسلّماً جواب منفي است. أصلاً حکایت جناب یوسف ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ نَبِیِّنا وَ آلِهِ ) تا زمان نزول این سوره، مجهول بوده:
وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ ٱلْغافِلینَ ( یُوسُف ۳ )
سؤال کنندگان میپرسیدند:
چه چیزی باعث شد که بني إسرائیل در مصر مستقرّ شوند؟
لَقَدْ کانَ في یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیاتٌ لِلسّائِلینَ ( یُوسُف ۷ )
در حکایت جناب یوسف و برادرانش برای سؤال کنندگان نشانهها است.
حضرت مولانا جناب خاتم الانبیاء ( عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آلِهِ ٱلصَّلوٰةُ وَ ٱلسَّلامُ ) به شهادت قرآن مجید، ( أُمّيّ ) است و از این ماجرا أصلاً خبر ندارد:
وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ ( یُوسُف ۱۰۲ )
قرآن کریم به تفصیل این ماجرا را کامل تر از آنچه در تورات آمده است بیان فرموده.
به دو نمونه اکتفاء کنم:
تورات گفته ( رَئیسُ ٱلشُّرَطِ = رئیس شُرطي ها = رئیس پلیس ها ) ولی قرآن کریم فرموده ( ٱلْعَزیز ):
وَ قالَتِ ٱمْرَأَتُ ٱلْعَزیزِ ( یُوسُف ۵۱ )
که ما فقط میتوانیم شرح دقیق و ترجمان و تفصیلِ آنچه که صورت گرفته را از طریق قرآن کریم پی ببریم.
تورات إسم صاحب آن منصَب را ( إِلٰه ٱلشَّمْس ) گفته که با عقیدهٔ توحیدي تناسب ندارد.
تورات گفته ( فرعَون ) در حالیکه در سورهٔ مبارکهٔ یُوسُف أصلاً سخنی از ( فرعَون ) نیست بلکه فرموده: ( مَلِک )
وَ قالَ ٱلْمَلِکُ ٱئْتُوني بِهِ ( یُوسُف ۵۰ )
اینجاست که معلوم میشود پادشاهان مصر دو گروه هستند:
یکی آنها که مصريّ ٱلأصل هستند که قرآن مجید آنها را به ( فرعَون ) تعبیر فرموده مثل ( خِئُوپْس )
و دیگری آنها که در أصل أَقْباط ( قِبْط = Egypt ) هستند که قرآن کریم آنها را به ( مَلِک ) معرفی فرموده.
کلمهٔ ( سَیِّد ) در کلام وحي آمده:
وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبیّاً مِنَ ٱلصَّالِحینَ ( آل عمران ۳۹ )
ولی در سورهٔ مبارکهٔ یُوسُف کلمهٔ ( سَیِّد ) در معنای ( شوهر ) آمده:
وَ أَلْفَیا سَیِّدَها لَدَی ٱلْبابِ ( یُوسُف ۲۵ )
که از زبان قِبطي باشد. در کلام عرب هرگز کلمهٔ ( سَیِّد ) در معنای ( شوهر ) شناخته شده نیست.
به همین جهت است که در پایان حکایت جناب یُوسُف میفرماید:
ذٰلِکَ مِنْ أَنْباءِ ٱلْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْکَ ( یُوسُف ۱۰۲ )
این از جمله خبرهای غیب است که ما به تو وحي میکنیم.
ب— آیهٔ ۳ از سورهٔ مبارکهٔ زُخْرُف:
إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبیّاً لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
وَ إِنَّهُ في أُمِّ ٱلْکِتابِ لَدَیْنا لَعَليٌّ حَکیمٌ ( زُخْرُف ۴ )
اصلاً سخن از ( إنزال ) نیست.
جَعَلْناهُ = قرآن مجید را قرار دادیم.
کجا قرار دادیم؟
في أُمِّ ٱلْکِتابِ
أُمِّ ٱلْکِتابِ کجاست ؟
میفرماید:
نزد خودمان
لَدَیْنا
أُمّ ٱلْکِتابِ چیست؟
بنا به تفسیر مشهور همان لوح محفوظ است.
لوح محفوظ کجاست؟
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ في لَوْحٍ مَحْفُوظٍ ( بُرُوج ۲۱ و ۲۲ )
عَليٌّ حَکیمٌ یعنی چه ؟
شک نیست که این دو لفظ، از أسماء ٱلْحُسْنیٰ باشد و إختصاص به حضرت ذُو الجَلال دارد ( عَظُمَ شَأْنُهُ وَ جَلَّ جَلالُهُ )
و اینکه به کلام وحي إطلاق شده است چون
او است که مرتفع است و کلام او نیز مرتفع است و او است که حکیم است و کلام او نیز بر أساس حکمت آمده است.
إلتماس دعاء
دوم شوّال ٱلْمُکَرَّم ۱۴۴۵
ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ