eitaa logo
ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
75 دنبال‌کننده
585 عکس
197 ویدیو
8 فایل
اشعار عاشورایی (وقف) سید علی اصغر موسوی «سعا»، شاعر و پژوهشگر ادبیات دینی «مکتب شعر امامیه» 🌷🌴🖋️📚
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋️📚 اطلاعاتی در باره «فرقهٔ مُرجَئه» : https://fa.wikifeqh.ir/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87_%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%A6%D9%87
نکته : شعر آیینی، دینی، مذهبی، نبوی، علوی، ولایی، فاطمی، عاشورایی، مهدوی،.... «دکانی شش در» برای خودنمایی ملی، حزبی، منطقه ای، فرقه ای، نهادی، سازمانی، شخصی، فردی، و.... شش در! دری به سوی پروپاگاندای سیاسی! دری به سمت تجمع حزبی و جناحی! دری به سمت جذب بودجه های تبلیغاتی! دری به سمت مافیای نوچه پروری! دری به سمت چهره سازی های ریاکارانه! دری به سمت ساختار باندی و حلقه ای!! به قول مرحوم خلد آشیان جنت مکان «نیکولو ماکیاولی» : هدف وسیله را توجیه می کند!» در این دکان شش در، از خداوند متعال تا انبیاء و اولیای الهی، همه وسیلهٔ رسیدن به مقصود هستند! مصداق؟! عملکرد خود این دکان شش در!!! به جشنواره‌ها، سوگواره ها، کنگره ها و همایش ها( با نگاه بی طرفانه) نگاهی بیاندازید و سازمان ها، نهاد ها و افراد «سامان دهنده، شرکت کننده و داور، بودجه و افراد برگزیده» را هم در طی «یک دهه» بررسی کنید! ... و نتیجه به شما خواهد گفت که چگونه در یک مملکت به نام «خدا و دین و ائمه و مکتب و آیین و ملیت و نظام» می شود مانورهای تبلیغاتی و حزبی و گروهی و باندی و مافیایی ترتیب داده، بهره برد! از کتاب های شعر و مجموعه های منتشر شده این مجالس و خروجی محصولات این «دکان شش در» به خوبی می توان به «نیت و قصد» تهیه کنندگان آن پی برد!!! از استان سیستان و بلوچستان تا آذربایجان، از خراسان شمالی تا خوزستان، از «شش جهت ایران» شما مجلسی و محفلی را نمی بینید که میهمان برگزيده اش از «مافیای شعر تهران» نباشد؟! چرا! تمام استان های کشور، زیر بلیط «مافیای شعر شهر تهران» است!!! به نام «خدا» به کام «رفقا»!!! 🖋️📚💷💵🕌
🌹آرزوی قشنگ بابا می چکند از نگاه ها، پنهان اشک ها، یادگار دریایند آسمان هم به گریه می آید وقتی از چشم «کودکی»، آیند کودکی مانده در دل غربت خفته امّا درون ویرانه آن که روزی نگاه زیبایش شد حدیث هزار پروانه جرم او را کسی نمی دانست جرم پروانه را نمی دانند آن چه مردم شنیده می گویند رسمِ جانانه را، نمی دانند چشم ها را گشوده، می نالید در فضای غریبِ ویرانه مثل شمعی که اشک می ریزد در سکوت حزینِ یک خانه ناله هایش، اگرچه می گفتند: «غربت خانه کرده بی تابش» دور می زد درون تاریکی لحظه لحظه، نگاه بی خوابش جست وجوهای او، نشان می داد انتظار کسی، به جان دارد! سر به بالا گرفته، می پرسید: عمّه، این خانه، آسمان دارد؟! آسمان را گرفت در آغوش مثل یک عقده در گلو، افسرد آرزوی قشنگِ «بابا» هم! در همان آخرین نگاهش، مُرد🌷🥀🍁 مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم - ۱۳۷۵ @saapoem
و فنای آن‌هاست! گرچه مواد اولیه‌ی آنها یکی است؛ اما نتیجه‌ی هر کدام از آنها کاملا متفاوت است و ان‌شاءالله نتیجه گیری این نظریه در بخش بعدی منعکس خواهد شد... . منابع: قرآن کریم گنجینه اسرار مقاله "نظریه مکتب شعر دینی"، سید علی اصغر موسوی. ---- ادامه دارد ------ کلمات کلیدی این مطلب : شعر ، کشف و شهود ، شعر متعهد ، شعردینی ، شعرغیرمتعهد ، نظریه مکتب شعر دینی ، موضوعات : آیینی و مذهبی ، نثر ادبی ، سایر ، http://www.irafta.com/showtext.aspx?id=23338
کشف و شهود در شعر سیدعلی اصغرموسوی کشف و شهود در شعر، یعنی چه؟ مرحله‌ی کشف در شعر، مرحله‌ی تخیل است و چرخه‌ی فکری آن محدود به حس و خیال می‌شود و اغلب آثار ناسوتی و رومانتیک در همین مرحله شکل می‌گیرد. اکثر آثار "غیردینی" معمولا در مراحل کشف ثبت می‌شود؛ اما مرحله‌ی "شهود"، مرحله‌ای سلوکی و دارای مراتب حکمی و عقلانی است. در این مرحله، شاعر به دلیل اشراف بر اعتقادات ماورایی از خواطر ملکی (فرشته ای) یا ربانی (خدایی) بهره‌مند می‌گردد و بهترین شکل بیان این حالت را در شعر مرحوم عمال سامانی می‌توان دید: کیست این پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گوید سخن این که گوید از لب من راز کیست؟ بنگرید این صاحب آواز کیست؟ به طور کلی دو مقوله سرودن شعر "متعهد" و "غیرمتعهد" را می‌توان به مثال زیر تشبیه کرد: در شعر "متعهد" ساخت شعر، همانند فرایند تولید "عسل" است که زنبور عسل شهد گل‌ها و گیاهان را بعد از فرآوری به عسل تبدیل می‌کند که ماندگار و مانا و غیرقابل "فساد" است و چون از "شهد" به وجود آمده به "شهود" می‌رسد و باعث شادابی و لذت مادی و معنوی مخاطب می‌شود و واژگان الهامی خداوند به بهترین شیوه‌، بازپرداخت می‌شود. عنصر "بقا" در حیات بشر و مسیر سلوکی‌اش از خدا به خدا نیز، در همین مفاهیم می‌گنجد؛ چون هنر متعهد مبدأ الهامی‌اش از خدا و مقصد پیامی‌اش به سوی خداست. همان گونه که در سوره الرحمن می فرماید: الرَّحْمَنُ،عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَيَانَ. و همین "بیان" که می فرماید به انسان آن را آموخته است خود دارای بزرگترین و گسترده ترین مفاهیم تفسیری است؛ من فقط به نکته شهودی آن توجه نشان داده و به آن استناد می کنم: این که خداوند با ما چگونه سخن می گوید؟ و ما در هنگام سکوت با او چگونه سخن می گوییم؟ و یا در نهان ما و آنچه در سر سویدای ما پنهان است؛ چگونه با او ارتباط برقرار می کند؟ آیا این همان رمز و راز بیان نیست که مرحوم "عمان" در سرآغاز "گنجینه اسرار" به آن اشاره می کند؟ "آنِ" شاعرانه ای که دستاویزِ متشاعران شده است، چیست؟ منبع تخیلی و حسی اش از کجاست؟ اگر مربوط به نژاد آدم است پس چرا همه شاعر نیستند؟ چرا تنها شاعران عارف توانسته اند بر قله های شعر، صعود کنند؟ اگر شعر از عالم ماورا، الهام نمی پذیرد و تعهدی به مبدأش ندارد پس از کجاست؟ صدها سوال در حوزه نظریه پردازی شعر دینی مطرح است که می توان به آنها برای اثبات این ادعا، استناد کرد. فقدان نظریه پردازی در شعر دینی و مبانی فکری آن دلیل نمی شود هر کسی که صد غزل "رمانتیک" سروده است، شروع به تخریب شعر دینی کند. شعر دینی تجلی جمال، جلال و کمال الهی در آیینه اوراق است؛ اوراقی که خداوند به قلم آن، نگارش آن، تعهد آن، قداست آن سوگند می خورد: ن والقلم و مایسطرون! اگر سخن از شعر متعهد و هنر متعهد می‌شود به دلیل اهورایی بودن آن، همیشه کلمات به بخش هایی همچون جمال شناسی و جلال شناسی و کمال شناسی منتهی می‌شوند. در جمال شناسی منظور از چشم، نگاه است و نوع نگاه. اگر لذتی هم در آن باشد لذت کشفی ندارد بلکه لذت شهودی است و این "شهود" تنها در "مسیر الی الله" به دست می‌آید؛ چون خود شهود بخشی از تجلی "روح" است. اگر در شعر دینی گفته می‌شود "شاعر باید متعهد به سلوک دینی باشد"؛ دلیلش حرکت در مسیر "شریعت" و "طریقت" و در نهایت رسیدن به "حقیقت" است؛ حقیقت در هنر همان مرحله شهودی است؛ همان مرحله‌ای که ما در "نقاشی مینیاتور اسلامی –ایرانی" می‌بینیم که نه تنها عاری از عریانی است بلکه در آن هیچ گاه "سایه" دیده نمی شود؛ چون خودش، پیامش، شهود است و شهود خود بخشی از نور؛ و نور جلوه ذات حضرت پروردگار در عالم هستی. اما در فرآیند شعر "غیرمتعهد"، به دلیل توجه به عناصر کشفی و کاملا مادی، شعر شبیه آذوقه‌ای است که "گاو" می‌خورد و آن فرآورده در حقیقت گل و گیاهان پرطراوت و شادابی و زنده‌ای است که خداوند همانند واژگان زیبا آفریده است؛ اما سراینده آن را بعد از فرآوری، خرج عوالم ناسوتی می‌کند و در عالم "کون و فساد" بعد از مصرف به "سرگین" تبدیل می‌شود و اطرافش موجودات و حشرات زیادی به جست و خیز می‌پردازند و ماندگاری‌اش به همان چند لحظه عیش و نوش و وجد دیگر موجودات است. خصلت گاو نیز در بین اهل حکمت باز زنبور عسل متفاوت است. زنبور عسل –همان موجودی که خداوند به او وحی می‌کند –در پی سلوک های متفاوت، زمینی و آسمانی، طولی و عرضی و ارتفاعی، خود زندگی شهودی در عالم ناسوت دارد و هیچ گاه دچار حرص و آز، تملق و تعصب در کسب هنر نمی شود؛ اما گاو، در نهایت سلوک محدود خود، از آغل تا سبزه زار، دهان به هر سبزه ای می‌گشاید و فضای سبز محدود و موجود خود را چنان در تملک خویش می‌بیند که برای حفظ آن به هر جنبده ای حمله می‌کند! پس مراحل سرودن در شعر دینی و غیردینی بسیار متفاوت است و آن تفاوت در خروجی مطالب و بقا
و فنای آن‌هاست! گرچه مواد اولیه‌ی آنها یکی است؛ اما نتیجه‌ی هر کدام از آنها کاملا متفاوت است و ان‌شاءالله نتیجه گیری این نظریه در بخش بعدی منعکس خواهد شد... . منابع: قرآن کریم گنجینه اسرار مقاله "نظریه مکتب شعر دینی"، سید علی اصغر موسوی. ---- ادامه دارد ------ کلمات کلیدی این مطلب : شعر ، کشف و شهود ، شعر متعهد ، شعردینی ، شعرغیرمتعهد ، نظریه مکتب شعر دینی ، موضوعات : آیینی و مذهبی ، نثر ادبی ، سایر ، http://www.irafta.com/showtext.aspx?id=23338
تاسیس مکتب شعر دینی ایران توسط امام رضا(ع) | وارث https://vareth.ir/news/39505
زائران اربعین غسل کرده، با«*عطیه» پای در میدان گذاشت پای جای پای شیران دلیرستان گذاشت! گرچه از اندوه بسیارش، به تن جانی نداشت جان به عشق تربت مولای انس و جان گذاشت رفت ازهوش و عطیه سربه زانویش گرفت کربلا راعشق این صحنه به خود حیران گذاشت پیرمردی کز پیمبر«ص» قصهٔ «طف» راشنید عمر خود را در مسیر عترت و قرآن گذاشت کیست «*جابر»؟ آنکه لوح آسمانی را چو دید پابه عرش معرفت از دولت ایمان گذاشت! سِرّحق بشنیده اززهرای اطهر«س»،حفظ کرد با امام باقر «ع» آن را در ميان، پنهان گذاشت دیگران را ادّعا در شهرت عرفانی است کیست جابر؟ آنکه نقطه بر خَطِ عرفان گذاشت سال ها در خدمت مولا علی«ع»جنگیده بود از غنائم، معرفت را فرض بر سامان گذاشت کیست جابر؟ آنکه«زائر»شدبه روز«اربعین» با عطیه، غسل کرد و پای بر میدان گذاشت ديد «مصباح الهدی»را برفراز «نی» مگر؟ پای در دریای مِهر«نوح کشتی بان» گذاشت چشم هایش گرچه نابینا،مشامش پاک بود سر به روی تربت و دل در کف جانان گذاشت نغمه های «ياحسين» اش، یادگاری مانده است با «زیارت نامه» هم، تاثیر بر دوران گذاشت از«سعا»بر همت جانانهٔ جابر درود زائران اربعین را، رسم بی پایان گذاشت... مکتب شعر امامیه مکتب شعردینی درایران سیدعلی اصغرموسوی قم - ۱۳۷۹-۱۴۰۰ ۱۴۴۰ قمری *جابربن عبداللّه انصاری «ره» *عطیه بن سعد بن جناده عوفی «ره» : از رجال تفسیر قرآن و حدیث @saapoem
خورشید شرمناک تر از همیشه طلوع کرده است. گوشه چشمی به دروازه "شام" می اندازد؛ چقدر پستی این قوم گسترده است؟! پانصد هزار مترسک دهل نواز و مطرب دف نواز، با امیران "زر و زور و تزویر"! اینان به استقبال کدامین فتح الفتوح آمده اند؟! افسوس که مردم شام "رومی" اند! دینشان، شرافتشان، تخت و بخت و "خلافت" شان رومی است؛ در ازدحام چشم های پلید "زر پرست". در انبوه نظاره گران، قرآن خونین، قرآن مجسم رفته بر روی نی؛ چه زیبا آیه های عشق را تلاوت می کند ! "کاروان کربلا" وارد شام می شود ؛ شهری که در و دیوارش، بوی کفتار، بوی یزید، بوی مروان، بوی عفونت دهان های آلوده به شراب می دهد. شهری که "خلیفه" اش، سگ و شراب و میمون را به "مشاوره" بر می گزیند و "خلیفه گاهش" محل خودنمایی فرزندان "حرام" است و مردمان کوچه و بازارش، حتی به اندازه "نوک بینی شان" از "اسلام" اطلاع ندارند! چه جای شگفتی است؟ اگر "چوب خیزران" جرأت زیاده روی و دراز دستی کند! اگر حریم حرمت رسول خدا (ص) را اوباش شامی، "غنیمت جنگی" می پندارند! اگر اهالی غیرت و شرف و آزادگی را تنها به بهانه "اعتراض" به عملکرد آن ها، گردن می زنند! اگر حتی به غربت غریبانگی و وسعت اندوه حضرت رقیه (س) رحم نمی کنند! یکی باید برخیزد و پرده ی رنگارنگ فریب را از چهره این "بت" فرومایه جاهل، فروکشد! یکی باید باشد و بگوید: «چه امر عجیب و عظیمی است که نجیب زادگانی که لشکر خداوندند، به دست "طلقاء" که لشکر شیطان اند کشته شوند؟! ای یزید! اگر امروز ما را "غنیمت" خود دانستی، زود باشد که این غنیمت، موجب "غرامت" تو گردد. در هنگامی که نیابی، مگر آن چه را که از پیش فرستاده ای»[1] یکی باید برخیزد و خود را چنین معرفی کند: «ایها الناس! منم فرزند مکه و منا، منم فرزند زمزم و صفا! منم فرزند فاطمه ی زهرا (س)، منم فرزند دخت نبی مصطفا(ص)، منم فرزند خدیجه کبری(س)، منم فرزند امام مقتول به تیغ اهل جفا»، منم فرزند "شهید لب تشنه" کربلا.[2] گویی شهرشام ؛ شهر فرومرده در جهل اموی را، تلنگر دستی "الهی" نیاز بود؛ تا پرده از چهره ریایی و فریب کارانه اش باز گیرد . با خطبه های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) شرافت نبوی و صداقت علوی نجابت وجودی اهل بیت (ع) را به شامیان معرفی کرد. " و قصر نشینان میمون باز اموی" دوباره مثل روز "بدر" به خفت و خواری مبتلا شدند...سال ها گذشته است اما چه کسی می تواند بگوید خون حسین (ع) از جوشش افتاده ؟! نگاهی آراسته به وجدان می باید انسان های مغرض را؛ تا ببینند این خیل عظیم عاشوراییان را ، که هر ساله تنها در کشور بی سامان عراق ، در راه زیارت حضرت سید الشهدا ابا عبدالله الحسین (ع)چه تعداد شهید می دهد؛تا چه رسد به قیام های مرتبط با مکتب جهانی عاشورا ؟! ...سال ها گذشته است اما چه کسی می تواند بگوید خون حسین (ع) از جوشش افتاده ؟! نگاهی آراسته به وجدان می باید انسان های مغرض را؛ تا ببینند این خیل عظیم عاشوراییان را ، که هر ساله تنها در کشور بی سامان عراق ، در راه زیارت حضرت سید الشهدا ابا عبدالله الحسین (ع)چه تعداد شهید می دهد؛تا چه رسد به قیام های مرتبط با مکتب جهانی عاشورا ؟! اربعین و عاشورا تنها دو روز از روز های سال و دو کلمه از کلمات عربی- فارسی است ؛ اما ذات این کلمات با نام مردی سترگ عجین شده اند. مردی که در عرصه حیات بشری زنده ترین مرد است و آرمانش پویا ترین آرمان ! کدامین تمدن توانسته به اندازه تمدن عارفانه – عاشقانه ی عاشورا این مقدار ماندگاری داشته باشد ؟! کدامین فرمانروا توانسته در طول تاریخ به اندازه امام حسین (ع) بر دل وجان آدمی این مقدار حکومت کند ؟! کدامین رهبر در جامعه توانسته در جهان این مقدار فدایی داشته باشد؟! فدایت شوم پسر فاطمه(س) ! کیستی ای جان ؟! که این گونه جانانه دوستت داریم . سلام و درودمان بر تو ! تویی، که تمام هستی بدون نام تو صفایی ندارد . صل الله علیک یا ابا عبدالله ! ** نویسنده : سید علی اصغرموسوی تکثیر بارعایت " امانت " بلامانع است —---------------------------------------------------------------------------------------------— [1] بخش از خطبه ی حضرت زینب (س) [2] همان 1382قم- /