🖌حق شهید،شهید حق 🌷
در آغاز ازل بود و نشاندن بذر، طوبی را
به تقدیرش رقم زد کربلای نهضت آرا را
حیات سبز تکوین را، غمش سرمایۀ جان شد
که در پاییز می سازد خزان رنگی تماشا را
دل «آدم» به درد آمد همین که قصه اش بشنید
دو چشم نوح گریان شد، حدیث سرخ صحرا را
گذشت و خاک آذین شد به نور سید طٰهٰٓ (ص)
رسول الله حق گستر، مصفا کرده دنیا را
گرفت آهسته در آغوش، طفل و سخت گریان شد
پریشان کرد حتی با سرشکاش قلب زهرا(س) را
چرا شادان نگردیدی پدر! آیا علل دیدی؟
نمی باید شدن گریان چنین مولود زیبا را !
شنیدآنچه از اسرارحسین(ع)وسرنوشتاش بود!
جهان تاریک از غم شد، دل امّ ابیها را
کنار اهل بیت حق، شبیه کوه ها بشکوه
صلابت داده با شأنش شکوه آل طاها را
غم جدّ و پدر ، مادر، برادر، یار و هم یاور
شکسته گاه در غربت، دل بشکوه مولا(ع) را
»»««
گذشت و سال ها طی شد، رسید ایام دشواری
مسلمانان حق باور، به ویژه اهل معنا را
معاویه مسلط شد به عمق کشور اسلام
از آن روزی که بوسفیان مهیا کرد غوغا را
همان غوغای بی جای« سقیفه»،اوج گمراهی!
که طبق نقشۀ شیطان مشوّش کرد هرجا را
نمی پرسی ،چرا گفتم سقیفه؟ بعد ده ها سال !
سقیفه اصل ظلمت شد «یزید» آسا قضایا را
چراغ کفر در هرسو به نام دین نمایان شد
امیران مُلوّث هم گرفته جام صهبا را
شده ایرانی و مصری غلام کاخ الخضراء
گرفته شامی و کوفی به بر محظور زیبا را
خریده« آل بوسفیان» تمام غیرت ادیان!
کشیده ظلم بی پایان سیه چادر ثریا را
یزید(لعن)اینک شده حاکم،خلیفه،قدرت اول
به نیمی از زمین ،حتی که دارد حکم دنیا را !
یکی اورا ردا داده ،یکی حکم و قضاداده
وآن سوم، طلا داده ،امیرالقصر خضرا را!
غرور جاهلی در سر،قبای سلطنت در بر
ازاین مجموعهٔ دلبر! چگونه واکشد پا را ؟
جسارت تا به جایی رفت،حکم قتل مولا (ع) داد!
که انگاری نمی داند شؤون مُلک بطحا را
تعجب هم ندارد! چون « سقیفه» مکتبش بوده ست
برای بیعتی، باید که« آتش» زد مُصلّیٰ را !
قیام حضرت مولا حسین بن علی (ع) حق است
به هر منطق که بشناسی،دلیل خشم «زهرا»(س) را !
وگرنه با «علی اکبر» نمی آمد به میدانی --
که بین مقتل اش خوانی،حدیث « إرباً إرباً» را !🌷📚
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سید علی اصغر موسوی
قم - ۹شهریور۱۳۹۹
تاسوعا و عاشورا ۱۴۴۲
#تاسوعا #عاشورا
# سعا #saapoem
@saapoem
«حُسَین» عاشقترین یحیای هستی 🌹
میان شوق یحیی تاشهادت، عشق تجریدی ست
اگر مبنای پاکی در سلوکش، غسل تعمیدی ست!
رباط و مسجد و دیر و کلیسا، هر کجا باشد
بدون جاری نامش، فقط بنگاه تردیدی ست!
جمالش پرتو نورِ تجّلی در دل میدان -
کنار سورهٔ فرقان، تبلورگاه تمجیدی ست
من از«یحیای عاشق» در دیار عشق می گویم
که درپیشینهٔ خلقت،نه تکراری،نه تمدیدی ست!
اگر هم می دمد هر جا، نسیم سرخ عنوانش
به هرپرچم که می بینی،نه تقلیدی که تاکیدی ست!
«ذبیح اللّه» عیسی دم، که از خون گلوی او
حیات حق مُعّلی' در شروع شرع توحیدی ست
میان انبیا و اولیای حضرت خالق (جل جلاله)
«حُسَینِ»سیرت وصورت،ضمیرناب تجویدی ست
**
سلام ات گفته اجدادم،سلام ات می دهم هردم
به اذن حضرت سبحان،که چون وحی است وتحمیدی ست
به دیوان دلم هستی، چو «بسم اللّه» در باطن
اگرشعرم به هرقالب، شهودی هست وتأییدی ست
«سعا» در حد عاشق نیست! اما «دوستت دارد»
فدایت!جای اشک اینجا،نه تمهیدی که تعقیدی ست🌷🌴🏴
مکتب شعرامامیه
مکتب شعردینی درایران
سیدعلی اصغرموسوی
یکشنبه۱۶تیر۱۴۰۱
تاسوعای حسینی ۱۴۴۳
#یاحسین
#محرم #کربلا #تاسوعا #عاشورا
#یحیی_علیه_السلام
#حسین_عاشقترین_یحیای_هستی
#سعا #استاد_سعا
#saapoem
@saapoem
🖌حق شهید،شهید حق 🌷
در آغاز ازل بود و نشاندن بذر، طوبی را
به تقدیرش رقم زد کربلای نهضت آرا را
حیات سبز تکوین را، غمش سرمایۀ جان شد
که در پاییز می سازد خزان رنگی تماشا را
دل «آدم» به درد آمد همین که قصه اش بشنید
دو چشم نوح گریان شد، حدیث سرخ صحرا را
گذشت و خاک آذین شد به نور سید طٰهٰٓ (ص)
رسول الله حق گستر، مصفا کرده دنیا را
گرفت آهسته در آغوش، طفل و سخت گریان شد
پریشان کرد حتی با سرشکاش قلب زهرا(س) را
چرا شادان نگردیدی پدر! آیا علل دیدی؟
نمی باید شدن گریان چنین مولود زیبا را !
شنیدآنچه از اسرارحسین(ع)وسرنوشتاش بود!
جهان تاریک از غم شد، دل امّ ابیها را
کنار اهل بیت حق، شبیه کوه ها بشکوه
صلابت داده با شأنش شکوه آل طاها را
غم جدّ و پدر ، مادر، برادر، یار و هم یاور
شکسته گاه در غربت، دل بشکوه مولا(ع) را
»»««
گذشت و سال ها طی شد، رسید ایام دشواری
مسلمانان حق باور، به ویژه اهل معنا را
معاویه مسلط شد به عمق کشور اسلام
از آن روزی که بوسفیان مهیا کرد غوغا را
همان غوغای بی جای« سقیفه»،اوج گمراهی!
که طبق نقشۀ شیطان مشوّش کرد هرجا را
نمی پرسی ،چرا گفتم سقیفه؟ بعد ده ها سال !
سقیفه اصل ظلمت شد «یزید» آسا قضایا را
چراغ کفر در هرسو به نام دین نمایان شد
امیران مُلوّث هم گرفته جام صهبا را
شده ایرانی و مصری غلام کاخ الخضراء
گرفته شامی و کوفی به بر محظور زیبا را
خریده« آل بوسفیان» تمام غیرت ادیان!
کشیده ظلم بی پایان سیه چادر ثریا را
یزید(لعن)اینک شده حاکم،خلیفه،قدرت اول
به نیمی از زمین ،حتی که دارد حکم دنیا را !
یکی اورا ردا داده ،یکی حکم و قضاداده
وآن سوم، طلا داده ،امیرالقصر خضرا را!
غرور جاهلی در سر،قبای سلطنت در بر
ازاین مجموعهٔ دلبر! چگونه واکشد پا را ؟
جسارت تا به جایی رفت،حکم قتل مولا (ع) داد!
که انگاری نمی داند شؤون مُلک بطحا را
تعجب هم ندارد! چون « سقیفه» مکتبش بوده ست
برای بیعتی، باید که« آتش» زد مُصلّیٰ را !
قیام حضرت مولا حسین بن علی (ع) حق است
به هر منطق که بشناسی،دلیل خشم «زهرا»(س) را !
وگرنه با «علی اکبر» نمی آمد به میدانی --
که بین مقتل اش خوانی،حدیث « إرباً إرباً» را !🌷📚
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سید علی اصغر موسوی
قم - ۹شهریور۱۳۹۹
تاسوعا و عاشورا ۱۴۴۲
#تاسوعا #عاشورا
# سعا #saapoem
@saapoem
🖌حق شهید،شهید حق 🌷
در آغاز ازل بود و نشاندن بذر، طوبی را
به تقدیرش رقم زد کربلای نهضت آرا را
حیات سبز تکوین را، غمش سرمایۀ جان شد
که در پاییز می سازد خزان رنگی تماشا را
دل «آدم» به درد آمد همین که قصه اش بشنید
دو چشم نوح گریان شد، حدیث سرخ صحرا را
گذشت و خاک آذین شد به نور سید طٰهٰٓ (ص)
رسول الله حق گستر، مصفا کرده دنیا را
گرفت آهسته در آغوش، طفل و سخت گریان شد
پریشان کرد حتی با سرشکاش قلب زهرا(س) را
چرا شادان نگردیدی پدر! آیا علل دیدی؟
نمی باید شدن گریان چنین مولود زیبا را !
شنیدآنچه از اسرارحسین(ع)وسرنوشتاش بود!
جهان تاریک از غم شد، دل امّ ابیها را
کنار اهل بیت حق، شبیه کوه ها بشکوه
صلابت داده با شأنش شکوه آل طاها را
غم جدّ و پدر ، مادر، برادر، یار و هم یاور
شکسته گاه در غربت، دل بشکوه مولا(ع) را
»»««
گذشت و سال ها طی شد، رسید ایام دشواری
مسلمانان حق باور، به ویژه اهل معنا را
معاویه مسلط شد به عمق کشور اسلام
از آن روزی که بوسفیان مهیا کرد غوغا را
همان غوغای بی جای« سقیفه»،اوج گمراهی!
که طبق نقشۀ شیطان مشوّش کرد هرجا را
نمی پرسی ،چرا گفتم سقیفه؟ بعد ده ها سال !
سقیفه اصل ظلمت شد «یزید» آسا قضایا را
چراغ کفر در هرسو به نام دین نمایان شد
امیران مُلوّث هم گرفته جام صهبا را
شده ایرانی و مصری غلام کاخ الخضراء
گرفته شامی و کوفی به بر محظور زیبا را
خریده« آل بوسفیان» تمام غیرت ادیان!
کشیده ظلم بی پایان سیه چادر ثریا را
یزید(لعن)اینک شده حاکم،خلیفه،قدرت اول
به نیمی از زمین ،حتی که دارد حکم دنیا را !
یکی اورا ردا داده ،یکی حکم و قضاداده
وآن سوم، طلا داده ،امیرالقصر خضرا را!
غرور جاهلی در سر،قبای سلطنت در بر
ازاین مجموعهٔ دلبر! چگونه واکشد پا را ؟
جسارت تا به جایی رفت،حکم قتل مولا (ع) داد!
که انگاری نمی داند شؤون مُلک بطحا را
تعجب هم ندارد! چون « سقیفه» مکتبش بوده ست
برای بیعتی، باید که« آتش» زد مُصلّیٰ را !
قیام حضرت مولا حسین بن علی (ع) حق است
به هر منطق که بشناسی،دلیل خشم «زهرا»(س) را !
وگرنه با «علی اکبر» نمی آمد به میدانی --
که بین مقتل اش خوانی،حدیث « إرباً إرباً» را !🌷📚
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سید علی اصغر موسوی
قم - ۹شهریور۱۳۹۹
تاسوعا و عاشورا ۱۴۴۲
#تاسوعا #عاشورا
# سعا #saapoem
@saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
🖌حق شهید،شهید حق 🌷
در آغاز ازل بود و نشاندن بذر، طوبی را
به تقدیرش رقم زد کربلای نهضت آرا را
حیات سبز تکوین را، غمش سرمایۀ جان شد
که در پاییز می سازد خزان رنگی تماشا را
دل «آدم» به درد آمد همین که قصه اش بشنید
دو چشم نوح گریان شد، حدیث سرخ صحرا را
گذشت و خاک آذین شد به نور سید طٰهٰٓ (ص)
رسول الله حق گستر، مصفا کرده دنیا را
گرفت آهسته در آغوش، طفل و سخت گریان شد
پریشان کرد حتی با سرشکاش قلب زهرا(س) را
چرا شادان نگردیدی پدر! آیا علل دیدی؟
نمی باید شدن گریان چنین مولود زیبا را !
شنیدآنچه از اسرارحسین(ع)وسرنوشتاش بود!
جهان تاریک از غم شد، دل امّ ابیها را
کنار اهل بیت حق، شبیه کوه ها بشکوه
صلابت داده با شأنش شکوه آل طاها را
غم جدّ و پدر ، مادر، برادر، یار و هم یاور
شکسته گاه در غربت، دل بشکوه مولا(ع) را
»»««
گذشت و سال ها طی شد، رسید ایام دشواری
مسلمانان حق باور، به ویژه اهل معنا را
معاویه مسلط شد به عمق کشور اسلام
از آن روزی که بوسفیان مهیا کرد غوغا را
همان غوغای بی جای« سقیفه»،اوج گمراهی!
که طبق نقشۀ شیطان مشوّش کرد هرجا را
نمی پرسی ،چرا گفتم سقیفه؟ بعد ده ها سال !
سقیفه اصل ظلمت شد «یزید» آسا قضایا را
چراغ کفر در هرسو به نام دین نمایان شد
امیران مُلوّث هم گرفته جام صهبا را
شده ایرانی و مصری غلام کاخ الخضراء
گرفته شامی و کوفی به بر محظور زیبا را
خریده« آل بوسفیان» تمام غیرت ادیان!
کشیده ظلم بی پایان سیه چادر ثریا را
یزید(لعن)اینک شده حاکم،خلیفه،قدرت اول
به نیمی از زمین ،حتی که دارد حکم دنیا را !
یکی اورا ردا داده ،یکی حکم و قضاداده
وآن سوم، طلا داده ،امیرالقصر خضرا را!
غرور جاهلی در سر،قبای سلطنت در بر
ازاین مجموعهٔ دلبر! چگونه واکشد پا را ؟
جسارت تا به جایی رفت،حکم قتل مولا (ع) داد!
که انگاری نمی داند شؤون مُلک بطحا را
تعجب هم ندارد! چون « سقیفه» مکتبش بوده ست
برای بیعتی، باید که« آتش» زد مُصلّیٰ را !
قیام حضرت مولا حسین بن علی (ع) حق است
به هر منطق که بشناسی،دلیل خشم «زهرا»(س) را !
وگرنه با «علی اکبر» نمی آمد به میدانی --
که بین مقتل اش خوانی،حدیث « إرباً إرباً» را !🌷📚
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سید علی اصغر موسوی
قم - ۹شهریور۱۳۹۹
تاسوعا و عاشورا ۱۴۴۲
#تاسوعا #عاشورا
# سعا #saapoem
@saapoem
«حُسَین» عاشقترین یحیای هستی 🌹
میان شوق یحیی تاشهادت، عشق تجریدی ست
اگر مبنای پاکی در سلوکش، غسل تعمیدی ست!
رباط و مسجد و دیر و کلیسا، هر کجا باشد
بدون جاری نامش، فقط بنگاه تردیدی ست!
جمالش پرتو نورِ تجّلی در دل میدان -
کنار سورهٔ فرقان، تبلورگاه تمجیدی ست
من از«یحیای عاشق» در دیار عشق می گویم
که درپیشینهٔ خلقت،نه تکراری،نه تمدیدی ست!
اگر هم می دمد هر جا، نسیم سرخ عنوانش
به هرپرچم که می بینی،نه تقلیدی که تاکیدی ست!
«ذبیح اللّه» عیسی دم، که از خون گلوی او
حیات حق مُعّلی' در شروع شرع توحیدی ست
میان انبیا و اولیای حضرت خالق (جل جلاله)
«حُسَینِ»سیرت وصورت،ضمیرناب تجویدی ست
**
سلام ات گفته اجدادم،سلام ات می دهم هردم
به اذن حضرت سبحان،که چون وحی است وتحمیدی ست
به دیوان دلم هستی، چو «بسم اللّه» در باطن
اگرشعرم به هرقالب، شهودی هست وتأییدی ست
«سعا» در حد عاشق نیست! اما «دوستت دارد»
فدایت!جای اشک اینجا،نه تمهیدی که تعقیدی ست🌷🌴🏴
مکتب شعرامامیه
مکتب شعردینی درایران
سیدعلی اصغرموسوی
یکشنبه۱۶تیر۱۴۰۱
تاسوعای حسینی ۱۴۴۳
#یاحسین
#محرم #کربلا #تاسوعا #عاشورا
#یحیی_علیه_السلام
#حسین_عاشقترین_یحیای_هستی
#سعا #استاد_سعا
#saapoem
@saapoem