تو شأنِ نـزولِ حروفِ مقطعـه قرآنی...
و گودی #قتلگاه محل نزولِ دفعی
کرب وبلا بود؛
و قرآنی که ۷۲ سوره داشت!
سوره ای را حَرف حَـرف کردند و
بر پهنـای دَشت مکتوبَش!
ح س ی ن
کنارِ سـوره یِ #قمر
کمرِ خورشیـد شکست
آنجا بـود فهمیدم مُصحَفِ #کربلا
چند جز دارد!
و عبـاس ؛
آیه ی اَمَّن یُّجیبُ بچه های عطشـان
حرم بود و در عُقبـا ،
سقّای جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ است...
امّا کربلا سوره ای داشت کوچکتر از #کوثـر که ظهرِ عاشورا
از حنجرش خون جوشید...
و بر هَل مِن ناصر یَنصُرنی -
حسین عَلَیهِ السّلام رسالتی بود
که با علی اصغر ابلاغ شد؛
او که فقط شش ماه از نـزولش می گذشت!
و شبِ عاشـورا شبِ قـدر بود؛
و اصحابـت سوره های مکّی و مدَنی
که عصرِ #عاشـورا به خط کوفی بر زمین نقـش شدند...
اما زینـب...زینـب...زینـب...
#صـبر هم عاجـز است
از این که مُترادفَش باشد!
او که عصرِ عاشورا شده بود ؛
تفسیـرِ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛
او که امین الله علی علیه السّلام
با اذان در گوشش خوانده بود...
صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِک!
او که به ایّوب گفته بود ؛
إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً...
و شارحِ اعظم قرآن ناطق بود ؛
از کربلا تا #شام و از شام تا
مدینـه ی تاریـخ او که إِلاّ جَمیلاً ندیده بود...
آیه برائت میخواند برای آن ها که
سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ را به سُخره گرفته بودند؛
او حافظ سوره ی ۷۳ ام کربلا یعنی ؛
زین العابدین بود و
بار ها سپـرِ امام زمانش شد...
امّا رقیه به بِسْمِ اللَّهِ که رسیـد صَدَقَ الله
را گفت...
جای بِسْمِ اللَّهِ بالای سـوره و
جای سرت بالای نـی؟!
ای سـوره ی نازل شده بر قامتِ نی!
اما نیـزه را لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا...
و شبی تنـور رَحلِ قرآن شد!
قرآنی که پیامبر بوسیده بود و بر بلندی گهواره گذاشته بود به گودی انداختند؛
و برگ هایش را زیر سمّ اسبان #صحافی کردند و
از آن روز حسین مُصحفِ #عشق است...
از شهرتِ قرآن های کوفی سخن نگویید که قرآن را بی جلد رها کردند،
تا صدای قرآنِ ناطق بلند نشود بر لبانش
با نی نواخت!
در قتلگاه به هُمْ رَاکِعُونَ نه در حالِ #سجده
آیه زکّات را از قرآن خط زد و
روضه انگشت و انگشتر جاودانه شد...
و قرآنی که
مهجور نماند امّا محجور شد!
خواندن روضه هايت ختم قرآن است...
«وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
صَدَقَ اللهُ العلی العَظیم»
#از_گوشه_و_كنار_عـلـيكُـنَّ_بالفرار
#سیدالشهدا_جان❤️
#شب_زیارتی
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
🔴 #شهید_علیرضا_عاصمی:
همیشه یک #تبسم زیبا داشت. وارد خانه که میشد، قبل از حرف زدن لبخند میزد. عصبانی نمیشد. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده.
یک شب #شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده ـ چون تصور میکرده که همسرشان به منزل نمیآید ـ فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست میخوریم...
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#شام غریبان مادر
کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام
شهر در غفلت هموارۀ خود آسوده
کوچه آذین شده با چادر خاک آلوده
شهر این بار کمر بسته به انکار علی
ریسمان هم گره انداخته در کار علی
بگذارید نگویم که احد میلرزد
در و دیوار از این قصه به خود میلرزد
سهم این قوم سکوت است کما فیالسابق
آستین است به دندان که مبادا هق هق...
تک و تنها، تک و تنها چه کشیدهست علی
از سبک بودن تابوت خمیدهست علی
جان افلاک برون آمد و لرزید زمین
دستی از خاک برون آمد و لرزید زمین
علی از بدرقه جان خودش برمی گشت
داشت از نیمه پنهان خودش برمی گشت
آه، مولا چه کند در شب تدفین خودش
زیر لب مرثیه میخواند به تسکین خودش
زیر لب زمزمه دارد زفراتی زفرات
بعد زهرا چه حیاتی چه حیاتی چه حیات
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
🔰 راوی قصه های #شام قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند:👇
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
#هو_الشهید
حالا تن تو هالهای از گُل دارد
پیراهنی از جنس تکامل دارد
اینکه تو به #تهران شدهای کشته، نه #شام
والله قسم جای تأمّل دارد ...
.
.
" تصویر پیکر مطهر مدافع حرم
شـ🌹ـهید صیاد خدایی در معراج شهدای تهران "
#شهید_حسن_صیادخدایاری
#ترور
#داعش_وطنى
#مدافع_حرم
╭─••✾••♡♡♡•✾•───╮
@saberin_shahid_ghafari1
╰─••✾••♡♡♡•✾•───╯