eitaa logo
راه رشد
2هزار دنبال‌کننده
40 عکس
17 ویدیو
0 فایل
((يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ : (قرآن) به سوی رشد و تعالی هدایت می کند پس به آن ایمان آوردیم.)) جن، ۲
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه وقتی می‌گفتند ((ببخشید و بگذرید)) با خودم می گفتم که به عبادات ما زیاد امیدی نیست، حداقل چیزی که قرار است آن طرف دست ما را بگیرد همین ستم هایی ست که در حق ما روا داشته شده و به همین خاطر با بخشیدن موافق نبودم. تا اینکه روزی این‌ آیه قرآن را خواندم: ((وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه : جزاى بدى، بدی ای مانند آن است. پس هر كه درگذرد و اصلاح (فیما بین) كند پاداش او بر [عهده] خداست.)) شوری، ۴۰. خدا می گوید شما بگذر خودم حساب می کنم! و شکی در این نیست که آنچه خداوند قرار است بدهد از آنچه قرار است از آن فرد بگیری بهتر است پس زیانی در این میان نیست. غیر از اینکه تو هم خلاص شده ای از کینه. امام صادق (ع) به یکی از نمایندگانشان مقداری پول داده بودند مخصوص این کار که هرگاه بین دو برادر دینی بر سر مال، اختلاف و کدورتی پیش آمد، با آن مال این کدورت را برطرف کند. این از اخلاق خداوند است. قطعا خداوند که خزائن آسمان ها و زمین در دست اوست حاضر است به مقدار بسیار بیشتری از طرف خود بپردازد تا دوستی بین مؤمنین حفظ شود! زیرا مصلحت دین خدا و هموار شدن مسیر اهداف بزرگ در این است. درست نیست مومنان با این اهداف بزرگ بر سر مسائل شخصی با هم دشمن شوند: ((کسانی که بعد از آنها (به دایره ایمان) وارد شدند می گویند: ((پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان از ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینه ای نسبت به مومنان قرار مده. پروردگارا تو رئوف و مهربانی)).)) حشر، ۱۰ ★***★ کانال راه رشد @sabilroshd
در توصیف صحرای محشر می خوانیم که: ((لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا : و حرفی نمی زنند جز آن کسی که خدا به او اجازه داده باشد (که او نیز) حرفی درست و بجا می زند.)) نباء، 38. میگویم چرا این توصیف زیبا باید محدود به آن روز باشد و نتوانیم در این دنیا اجرایش کنیم؟ مگر درست و بجا بودن سخن اختصاص به آن دنیا دارد؟! و چرا باید در نظر گرفتنِ خداوند قبل از هر سخن مخصوص آن عالم باشد؟ مگر نگفته اند که: ((مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَأُهُ وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيهِ : هرکه سخنش زیاد شد خطایش نیز زیاد می شود ... و هرکس بداند کلامش جزوی از عملش است، کلامش کم شود جز در آنچه ضرورت دارد.)) نهج البلاغه، حکمت 349. ★*******★ کانال راه رشد @sabilroshd
در ایام فاطمیه و عزای دختر رسول خدا در ذهن ما سوال پیش مي آيد که با وجود دلایل روشن و وصایای غیر قابل انکار پیامبر، چگونه مردم آن زمان اینگونه به حق پشت کردند. بهترین تحلیل را خود پیامبر(ص) قبل از رحلتشان به امیرالمومنین (ع) فرموده اند که روشنگر همه چیز است. این ماجرا از زبان امام علی (ع) نقل شده است: ((به همراه رسول خدا در اطراف مدینه راه می رفتیم ... رسول خدا مرا در آغوش گرفتند و با گریه شدید فرمودند: پدرم فدای بی یاور شهید! عرض کردم چرا گریه می کنيد ای رسول خدا؟ پیامبر فرمودند: کینه های انباشته ای در دل برخی افراد است که آنها را بعد از وفات من بر تو آشکار می کنند ... علی جان خداوند هر پیامبری را که مبعوث کرد گروهی با اختیار و علاقه و گروهی دیگر بدون خواست قلبی تسلیم او شدند. بعد از پیامبران، در بین آن دو گروه درگیری پدید آمد. آنان که بدون علاقه قلبی تسلیم او شده بودند بر گروه اول مسلط شدند و حتی به قتل آنها اقدام کردند و موجب بیشتر شدن اجر و پاداش آنها شدند. ای علی، هر امتی بعد از پیامبرشان اختلاف کردند؛ در نتیجه اختلاف، باطل گرایانشان بر حق گرایان غالب شدند. امت ما نیز همانند امت های گذشته اند و خداوند در این امت نیز راه تفرقه و اختلاف را باز گذاشته است! و البته اگر خدا می خواست می توانست آنان را در مسیر هدایت گرد آورد، تا آنجا که حتی دو نفر با هم اختلاف نداشته باشند ... و اگر خدا می خواست حتی در همین دنیا از ظالمان انتقام می گرفت و نعمتش را از آنها دریغ می کرد ... اما خداوند چنین نخواسته و تقدیر الهی این است که دنیا محلی برای انجام عمل و آخرت محل پایدار و صحنه جزا و پاداش باشد.)) مستدرک الوسائل، ج۳،ص۱۳۹ ★*******★ کانال راه رشد @sabilroshd
یکی از صحنه های جان سوز بعد از رحلت پیامبر و بعد از قصب خلافت، قصب سرزمین فدک از حضرت زهرا (س) و اخراج نماینده ایشان توسط نماینده ابوبکر است که در امالی شیخ طوسی از زبان امیرالمومنین (ع) نقل شده است و مظلومیت دختر پیامبر را تصویر می کند: ((فاطمه در مسجد خطبه ای ایراد کرد و به دفاع از  حق خویش برخواست. اما در برابر دلایل محکم خود، سخنان نادرستی شنید و کسی هم به یاری اش برنخواست. او با دلی شکسته و چشمی اشک بار و ناراحت به منزل بازگشت و به من که زانوی غم در بغل داشتم شکوه کرد و از شکسته شدن حریم ها و بی یاوری گلایه کرد و مرگش را از خدا درخواست کرد. برای دلداری اش چنین گفتم: ای دختر برگزیده عالمیان و یادگار بهترین پیامبران، بر تو هیچ حسرت و افسوسی نیست بلکه دشمن تو سزاوار حسرت و افسوس است. غمگین نباش و اندوه را از خود دور کن. به خدا سوگند اگر امروز در گوشه ای نشسته ام دلیلش سستی در دینم نیست؛ بلکه آنچه در توان داشتم به کار بستم و بیش از این برایم مقدور نیست کاری کنم. روزیِ تو نزد خداوند محفوظ است و آنچه برای تو در جهان آخرت ذخیره شده برتر و بهتر از چیزی ست که امروز از تو به تاراج برده اند. پس آرام باشد و کار را به خدا واگذار.)) امالی شیخ طوسی، مجلس ۳۸. ★*******★ کانال راه رشد @sabilroshd
آیا می دانستید کوه دماوند، بلندترین کوه آتشفشانی آسیاست؟ آتشفشانی که در اصطلاح زمین شناسان خاموش نیست بلکه خفته است و چندین بار هشدار فعال شدن مجدد آن را داده اند. در ماه گذشته که آتشفشان های بزرگی در دوسوی کره زمین فعال شدند (هاوائی در اقیانوس آرام، استرومبولی در ایتالیا، سمرو در اندونزی و شیولوچ در روسیه) عاقلانه نیست که به‌ فعال شدن دماوند به عنوان یک اتفاق محتمل فکر کنیم؟! کسی جز خدا از درون زمین خبر ندارد. در سوره قمر، بعد از ذکر بلاهای اقوام گذشته بدلیل گناهان و مخالفتشان با پیامبران، سوالی می پرسد: ((آیا کفار شما بهتر از (کفارِ) اقوام گذشته اند(!) یا برائت نامه ای در کتب مقدس دارید (که براساس آن مشمول عذاب نخواهید شد!). یا اینکه می‌گویند ما همه با هم هستیم و یاری رسان یکدیگر هستیم! زودا که جمع، پراکنده شود و به پشت فرار کنند!)) قمر، ۴۳ الی ۴۵. در چند آیه قرآن این مضمون بعد از وقوع عذاب ذکر شده است: ((چه بسیار باغ ها و چشمه سارهایی که بعد از خود به جای گذاشتند. و زراعت و جایگاه های فاخر (و پرآوازه). و نعمتی که از آن برخوردار بودند.)) دخان، ۲۵ الی ۲۷. آیا ممکن نیست ییلاقات پرآوازه دماوند و پایتخت مشمول چنین تعبیراتی شوند اگر مردمش خدا و فرامین او را فراموش کنند؟ ★*******★ کانال راه رشد @sabilroshd
ممکن است مومن با خود بگوید علت این وابستگی هایی که خدا بین او و سایر انسان ها ایجاد کرده است چیست؟ و اینکه آیا این وابستگی ها مانع انقطاع او الی الله نمی شود؟ بعضی ها می گویند این تکنولوژی از مملکت کفر و استکبار آمده و خود را مدیون آنها می بینند. و یا ممکن است صاحبکار یک مؤمن انسانی لامذهب باشد. واقعیت این است که این حالت سخت است اما می توان اینگونه فرض کرد که خدا از این طريق هم اجر این بنده اش را بیشتر مي کند و هم راه هدایت را برای آن بنده اش باز می گذارد. شرایط ما از حضرت موسی (ع) و حضرت یوسف (ع) که بغرنج تر نیست. فرعون حکم پدری برای حضرت موسی داشت و غذا، امکانات و جایگاه برایش فراهم کرده بود. زلیخا هم نقش مادری و اربابی برای حضرت یوسف داشت. ولی آیا فرعون توانست حضرت موسی را مجبور به شرک به خدا کند و یا زلیخا توانست حضرت یوسف را مجبور به معصیت خدا کند؟ آیا اینکه آمریکا این تکنولوژی را ایجاد کرده (که در مقابل پولش را هم گرفته!) دلیل می شود حکم خدا را بخاطر او کنار بگذاریم یا در کنار خدا برای او جایی باز کنیم؟ مگر وقتی که غربی ها علوم شان را از مسلمانان یاد می گرفتند احکام کتاب آسمانی ما را قبول کردند؟ گاهی بعضی ها با ژست حق به جانب اینگونه استدلال می کنند! نمی دانند که اولین و بزرگ ترین حقی که بر گردن ماست (قبل از رئیس، قبل از کسی که به‌ ما کمک کرده و حتی قبل از پدر و مادر) حق خداوند متعال است؛ پس به اشتباه نیفتیم: ((والاترین حقوق الهى، حق خود باری تعالی ست که پاس-داشت آن را بر تو واجب کرده؛ و این حق، بن‌مایه دیگر حقوق است و هر حقى از آن ریشه مى گیرد.)) رساله الحقوق امام سجاد (ع). همچنین امام سجاد (ع) به زیبایی درباره حق حاکم و فرادستان صحبت می کند و شرایطی را که فرمان فرادست با فرمان خدا ناسازگار است را بیان می کند: ((حق حاکم آن است که بدانى خدا تو را وسیله ى آزمایش او قرار داده است و او نیز با تسلطى که بر تو دارد، گرفتار توست. باید از سر خیرخواهى پندش دهى و چون بر تو مسلط است، با او درنیفتى که خود و او را هلاک کنى. تا آن مایه که از شرّ او در امان باشى و به دینت زیان نرسد، با نرمش و سازش در پى خشنودى او باشى و از خدا بخواهى که تو را در این راه یارى دهد ... مگر این که بخواهد تو را از بجا آوردن حق خدا بازدارد و میان تو و حق خدا و حقوق خلق حایل شود. بر توست که حق خدا و خلق را به جاى آرى آن گاه به حق او بپردازى. ولا قوة الا بالله.)) رساله الحقوق. ★***★ کانال راه رشد @sabilroshd
برای داشتن اخلاص باید علم انسان کامل باشد. دانست که منبع فیض یکی ست ولی واسطه های فیض در دایره ممکنات بی نهایت اند. اگر منبع فیض اراده رساندن آن را داشته باشد معطل یک واسطه خاص نمی ماند. اگر واسطه ای امتناع ورزد واسطه دیگری برای تو جایگزین خواهد کرد. این در حالی ست که اگر واسطه ای بخواهد به تو خیری برساند ولی منبع فیض اراده اش بر عطا نباشد، هیچ منبع دیگری برای جایگزینی او وجود ندارد: ((قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ : بگو آيا توجه کرده اید به آنهایی که به جای خدا می خوانید، اگر خداوند بخواهد زیانی به من برساند آيا آنها مى‏ توانند زیان او را برطرف كنند يا اگر بخواهد رحمتی برساند آيا آنها مى‏ توانند رحمتش را بازدارند؟! بگو خدا برای من بس است؛ اهل توكل تنها بر او توكل مى كنند.)) زمر، ۳۸ ★***★ کانال راه رشد @sabilroshd
ممکن است ۴۰ سال طول بکشد تا سالک درک کند هدف ملموس و عینی اش باید ((بنده خوبِ خدا شدن)) باشد. هر عنوان دیگری جز این باعث فریفته شدن و تشویش ذهن می شود. چه آرامش بی پایانی ست در این جمله امیر مومنان: ((إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً : معبود من، برای من این عزت کافی ست که برای تو بنده ای باشم.)) کنز الفوائد، ج ۱. ((ای در سر هر کس از خیالت هوسی بی یاد تو برنیاید از من نفسی مفروش مرا به هیچ و آزاد مکن من خواجه یکی دارم و تو بنده بسی)) ابوسعید ابوالخیر ★***★ کانال راه رشد @sabilroshd
قرائت قرآن قبل از اذان ظهر از بلندگوی مسجد به گوش می رسید: ((لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ)) حشر، 20. گفتم اصحاب آتش و اصحاب بهشت برابر نیستند؛ این اصحاب بهشت اند که پیروزند. گفت: ((مگر من می گویم اهل جهنم پیروزند؟!)) گفتم: ((نه. تکذیب کنندگان اینگونه می گویند.)) گفت: ((پس چرا به من می گویی؟)) ساکت شدم. از بلندگوی مسجد آیه بعدی به گوش رسید: ((وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ)) گفتم آیه بعدی می گوید: ((و این مثال ها را برای (همه) مردم می زنیم به امید آنکه آنها فکر کنند)). واقعیت این است که دنیا سرای غفلت است؛ چه برای مکذبین و چه برای مؤمنین. هر کدام به اندازه خود غافلیم. و همان دنیایی که سرای آخرت می نامیم یعنی ((سرای دیگر)) روزی می شود تمام زندگی مان بصورتی که طبق قرآن، قوه ادراکی ما، طول زندگی دنیایی مان را در حد چند ساعت یا حداکثر یک روز تخمین می زند! ((و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست. و قطعا سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزگارى مى كنند بهتر است. آيا نمى‏ انديشيد؟!)) انعام، 32. ★*******★ کانال راه رشد @sabilroshd
آیا هیچ بچه ای اگر آزاد باشد خودش تکالیف مدرسه اش را انجام می دهد یا ساعت ۶ و نیم صبح برای کلاس بیدار می شود؟ چگونه است که برای تکلیف مدرسه به بچه هایمان سخت می گیریم تا انجام دهند ولی در انجام تکالیف الهی میگوئیم نه بچه باید خودش بفهمد و آزادانه انتخاب کند! هیچ عالم دینی منکر انتخاب آگاهانه افراد نیست ولی بالاخره میزانی از سخت گیری برای شروع به تکلیف نوجوان ها لازم است. وقتی مادری با حجاب با دخترِ کاملا بی حجابش وارد مطب می شود علامت سوال بزرگی در ذهنم شکل می گیرد! آیا جز این است که امتحان آموزش و پرورش برایمان از امتحان خدا جایگاه بالاتری گرفته است؟: ((أَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ : همانا شما بيش از خدا در دلهای آنها مايه هراسيد! این به آن خاطر است كه آنها مردمانى‏ اند كه فهم نمی کنند.)) حشر، ۱۳. رفوزه شدن آخر سال بچه برایمان مهمتر است از رفوزه شدن آخر عمرش؛ در حالی که سال تحصیلی بر می‌گردد و جبران می شود ولی عمر نه! ((تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد مى‏ گويد پروردگارا مرا بازگردان تا کارهای خوب انجام دهم! هرگز، این کلامی ست که او می گوید (و از جانب ما اجابت نمی شود).)) مومنون، ۹۹ و ۱۰۰ ★***★ کانال راه رشد @sabilroshd
خداوند زیباست؛ زیبایی مطلق است و انسان زیبایی را دوست دارد. آیا خداوند هیچگاه جمالش را به مومنان نشان خواهد داد؟ روایتى از پیغمبر گرامى اسلام(ص) آمده است که می فرمایند: ((در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهاى بهشتى هستند، نورى بر بالای سر آنها آشکار مى شود، سرشان را بالا می گیرند که پروردگار متعال بر آنها (بصورت شمه ای از جمال و مهربانی اش) جلوه کرده است. می گوید سلام بر شما اى بهشتیان! ... پس به آنها نگاه می کند و آنها به او نگاه می کنند. و تا زمانی که در حال نگاه به اویند تمامی نعمت های وافر بهشت را فراموش مى کنند تا زمانی که از نظر غایب شود.)) تفسیر نمونه، ذیل آیه ۵۸ سوره یس. ((قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد در ره دل چه لطیف است سفر، هیچ مگو گفتم ای دل چه مَه‌ست این، دل اشارت می‌کرد که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو)) مولوی. از تعابیر دعای کمیل می‌توان اینگونه فهمید که سخت ترین عذاب آخرت زمانی ست که مجرم می بیند خدا دوستانش را جمع کرده ولی او از کرامات حضرت حق بی بهره است و به تعبیر خود خداوند در قرآن کریم، برای همیشه فراموشش کرده است! به زبان حال به آنها گفته می شود: ((أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا)) یعنی استفاده تان را در زندگی دنیا بردید! حال که فهمیده اید معشوق حقیقی و حُسن ازلی در جای دیگری بوده دوباره میدان دار شده اید؟! ((مدعی خواست که آید به تماشاگَهِ راز دست غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد دیگران قرعهٔ قسمت همه بر عیش زدند دل غمدیدهٔ ما بود که هم بر غم زد جانِ عِلْوی هوسِ چاهِ زنخدان تو داشت دست در حلقهٔ آن زلفِ خَم اندر خَم زد)) حافظ ★***★ کانال راه رشد @sabilroshd
اقبال لاهوری شخصیتی مورد احترام و متفکری دردمند از دیار شرق بود. متعهد به میراث فرهنگی نیاکان و شاعری صاحب سبک بود. او هم فیلسوف بود، هم شاعر. هم با فیزیک و روانشناسی آشنایی کامل داشت و هم اهل سجاده، سیاست، مجلس و قانون گذاری بود! علامه اقبال لاهوری معتقد به احیای تمدن اسلامی و بازگشت به شکوه گذشته بود و در راه انتشار این پیام زحمت فراوان کشید. روحش شاد. ((چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما ای جوانان عجم جان من و جان شما غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام تا بدست آورده ام افکار پنهان شما تا سنانش تیزتر گردد فرو پیچیدمش شعله ئی آشفته بود اندر بیابان شما فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند دیده ام از روزن دیوار زندان شما حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل آتشی در سینه دارم از نیاکان شما)) اقبال لاهوری، کتاب زبور عجم ★*******★ کانال راه رشد @sabilroshd