نوحه
ای بهشت پر از مهربونی
داری از ماه من صد نشونی
کاشکی بود جام آبی به دستم
تا که میشستم این چشم خونی
وای _ ابتا دلگیرم
وای _بی تو من میمیرم
وای _ من سه ساله پیرم
وای _ ابتا یا مظلوم ۳
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
میکند چشم نازت اشاره
بر لب و صورت و گوش پاره
من ندارم به جز عمه و تو
توی هفت آسمون یک ستاره
وای _ با دل افروخته
وای _ با موهای سوخته
لب _ به لب تو دوخته
وای ابتا یا مظلوم ۳
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
رفته نای سخن گفتن من
که نمانده رمق در تن من
بگذر از این گناهم پدر جان
سرت افتاده از دامن من
وای ای سر رویائی
وای چقدر زیبایی
وای پسر زهرایی
وای ابتا یا مظلوم ۳
#نوحه😭
#حضرت_رقیه س
#شب_سوم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
#نوحه
نوبت زینب رسیده
دل به موج خون تپیده
بهر قربانی این دو کفن پوش
مقتل کربلا وا کرده آغوش
واویلا حسین واویلا
🏴🏴🏴🏴🏴
آسمانها گرم ناله
در عزای این دو لاله
میبرد غرق خون جانان زینب
سوی خیمه تن طفلان زینب
واویلا حسین واویلا
🏴🏴🏴🏴🏴
یک برادر با خجالت
می کشد بار امانت
خواهرت گوشه خیمه نشسته
قلب ارباب عاشورا شکسته
واویلا حسین واویلا
#نوحه😭
#ابناء حضرت زینب س
#شب_چهارم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
نوحه شب پنجم
عمه رهایم کن روم سوی میدان2
یاری عمو کنم همچون شهیدان2
واویلا واویلا واویلا واویلا2
___________________
هل من معین گوید او وای از غریبی
نباشد بر ماندنم دیگر شکیبی
واویلا....
___________________
ابن الحسن باشم و عبداللهم من
بعد از پدر مدیون ثاراللهم من
واویلا...
_____________________
سایه ی روی سرم جانم فدایت
آمده ام تا دهم دستم برایت
حرف از غریبی مزن ای نور عینم
منهم چو قاسم فدایی حسینم
واویلا....
_______؛__________
دستش جدا گشت وعمو را صدا کرد
مرغ روحش را عدو از تن رها کرد
عمو گرفتش او را بر روی سینه
ناله زد یا جداّ رو سوی مدینه
واویلا..
شعر :اسماعیل تقوایی
#نوحه سنتی😭
#عبدالله_بن_الحسن ع
#شب_پنجم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
شور شب پنجم(عبدا..ابن حسن)
بوده از زمونی که یادم میاد
سایه ی روی سرم عموحسین
پدرم حسن شهید دین شده
بوده سالها پدرم عمو حسین
عمو عمو عمو عمو جانم3
_________________
دستمو داده به عمه زینبم
تا بلا نیاد سرم عمو حسین
عمو یار میخواد بذار عمه برم
شده تنها پدرم عمو حسین
____________________
بمیرم توان نمونده تو پاهاش
عموی بی لشگرم عمو حسین
دوره کردن عمو رو گرگا ببین
مظلومه برابرم عمو حسین
______________________
داره میگه به اونا،نا نجیبا
پسر پیغمبرم عموحسین
یکی با نیزه،یکی تیغ، یکی سنگ
می زنن تاج سرم عموحسین
_____________________
انگاری داره نگاهم می کنه
میگه من منتظرم عموحسین
بذار عمه تا برم فداش بشم
آخه بوده دلبرم عموحسین
______________________
برم و بگم عمو جون اومدم
من برات یه لشگرم عمو حسین
دوست دارم شهید راه توبشم
مثل قاسم بپرم عموحسین
شعر :اسماعیل تقوایی
#شور😭
#عبدالله_بن_الحسن ع
#شب_پنجم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
نوحه وزمزمه شب سوم(حضرت رقیه)
سه ساله ام اما کمر خمیدم من
کودکم واما موی سپیدم من
ندیده ام خیری، زبعد تو بابا
درد غم وهجران سخت کشیدم من
وای حسین بابا، وای حسین بابا، وای حسین بابا،وای حسین بابا2
____________________
بشد حرم غارت،رفت زکف چاره
به دست نامردی،گوش شده پاره
زناقه افتادم، روی زمین گرم
زضرب یک سیلی، دیده ی من تاره
وای حسین بابا....
______________________
سخت مرا می زد، دشمن مجنونم
پناه من بوده،عمه ی محزونم
به جای من خورده،عمه بسی شلاق
به خواهرت بابا همیشه مدیونم
وای حسین بابا....
____________________
اسیری ام بابا، مرا گران آمد
دخترت از دست،عدو به جان آمد
برسر بازار، یهودیان رفتیم
ز دیده ام بابا اشک روان آمد
وای حسین بابا...
__________________
به کنج ویرانه خوش آمدی بابا
چرا کمی زودتر نیامدی بابا
کودک شامی گفت پدر نداری تو
خوب شده برما تو سر زدی بابا
وای حسین بابا....
شعر :اسماعیل تقوایی
#زمزمه😭
#حضرت رقیه س
#شب_سوم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
نوحه جوانان زینب(س)
جان من جانا فدایت
هدیه آوردم برایت
کرده ام دو پسر را مهی
تا کنم نذر جان تو اینجا
ای حسین ای حسین ای برادر4
____________________
این دو بهرت خانه زادند
سهم زینب در جهادند
ده اجازه تو بر این پسرها
تافدایت کنند جان خود را
ای حسین..
____________________
بعد اکبر بیقرارند
طاقت ماندن ندارند
قسمت هر دو کن این سعادت
نوشش از شرب پاک شهادت
ای حسین....
____________________
کارشان آمد به آخر
این دوگل هم گشته پرپر
حال در خیمه اش مانده خواهر
تا نباشد خجل یک برادر
ای حسین...
شعر:اسماعیل تقوایی
#نوحه سنتی😭
#ابناء حضرت زینب س
#شب_چهارم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram