eitaa logo
سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
2.7هزار دنبال‌کننده
47 عکس
56 ویدیو
64 فایل
کانال سبک و شعر (کربلایی سعید صادقی) ارائه اشعار مناسبتی مذهبی به همراه سبک ارتباط با مدیر 👇 @saeedsadeghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
باب الحرم _مرحوم حاج حسن جمالی.mp3
6.94M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مرحوم حاج حسن جمالی🎤 چوبی به لبت نشسته دیدم دندان تو رو شکسته دیدم چشمان تو را پر آب دیدم دورِ سرِ تو شراب دیدم .. خوش آمدی تو از سفر بابا تو رو خدا منو ببر بابا کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی .. دیگه تموم گریه و زاریم تموم این شبایِ بیداریم آخه نگفتی دختری داری گذاشتی رفتی .. نزار بازم بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا بابایی .. نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مُردم به خاطرِ تو طاقت آوردم بابا بابایی .. ▪️رقیه گفت به ما انتطار یعنی چه .. چهل منزل طوری انتظارِ امامش رو کشید که وقتی به وصالش رسید براش جون داد ..* بیابونا نمیره از یادم بابا تو راهِ کوفه جون دادم تو خواب من از رو ناقه افتادم بابا بابایی .. سه ساله تُ چقدر دادن آزار گوشایِ خونیمو دیدی انگار بزار بگم چی شد تویِ بازار بابا بابایی .. ما رو به همدیگه نشون میدن به زور گوشواره هامو دزدیدن به مجلس مِی ما رو کشیدن بابا بابایی ..
▪️نوحه شب هفتم محرم 🎙سبک: ای ساقی لب تشنگان ای نازنین طفل رباب، ای کودک اطهر جانم علی اصغر هستی گل فاطمه و، از نسل پیغمبر جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب، ای کودک اطهر جانم علی اصغر... ای کودک دردانه ام،آورده ام میدان تا که دهی جولان گرفته ام قنداقه ات،چون جان خود در بر جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب... ای آخرین سرباز من،ای همه هست من بر روی دست من با تیر کین حرمله،چون گل شدی پرپر جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب... ای کودک شیرین زبان،عطش شده چاره شد حنجرت پاره با تیر کین زد بر گلو،آن دشمن کافر جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب... ای کودک بی شیر من،جان دادی ای هستم بابا روی دستم شد قتلگاهت شانه ام،شد کربلا محشر جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب... ای کودک جانباز من،از داغ تو سوزم شعله برافروزم منتظر از بهر تواند،اهل حرم یکسر جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب... از داغ تو بابا ببین،ذکرم شده یا رب جانم بود بر لب آمده بیرون از حرم،عمه ی غمپرور جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب... قنداقه ی پر خون تو،بر روی دست دارم بر تو عزادارم در وقت تشییعت علی،گریان شده مادر جانم علی اصغر ای نازنین طفل رباب... ✍حاج رضا یعقوبیان @sabkemoharram
‍ دشتی خوانی حضرت علی اصغر بروی خیمه بسته آب گشته خدایانوگلوم بیتاب گشته تلظی میکندباگریه اصغر زسوزتشنگی بیخواب گشته مخورغم کودک ناخورده شیرم شنیدم که عمومیرآب گشته عزیزوم پس چرارنگت پریده چراروی توچون مهتاب گشته بروهمراه بابایت به میدان که حالاطالبت ارباب گشته خدایامیشودآیدحسین و ببینوم کودکوم سیراب گشته خدایاسخت من دلشوره داروم دراینجاقتل طفلان باب گشته برای جرعه آبی بهراصغر حسینوم واردگرداب گشته خدایاحرمله تیرسه شعبه به حلق نوگولوم قلاب گشته شنیدوم نوگلوم خندیده آخر به تیرحرمله شاداب گشته شنیدوم مشتی ازخون عزیزوم بسوی آسمان پرتاب گشته بنازوم اصغرشش ماهه ام رو که اینجامایه ی اعجاب گشته 😭😭 ع اجرای سبک: @sabkemoharram
۲۴ ای زینت شهر نبی مدینه حسن جان حسن جان گردیده ای شهید زهر کینه حسن جان حسن جان در خانه ی خود هم آقا غریبی حسن جان حسن جان چون فاطمه مولی تو غم نصیبی حسن جان حسن جان همسر تو گردیده قاتل تو حسن جان حسن جان شرر زده با زهر بر دل تو حسن جان حسن جان با زهر کین شرر زده به جانت حسن جان حسن جان سوزانده است تا مغز استخوانت حسن جان حسن جان از زهر کین جانت رسیده بر لب حسن جان حسن جان آمد کنار بستر تو زینب حسن جان حسن جان ظلم و ستم کس مثل تو ندیده حسن جان حسن جان نقش زمین دیدی تو یاس چیده حسن جان حسن جان تو دیده ای آتش زدند به خانه حسن جان حسن جان بر مادرت می زد به تازیانه حسن جان حسن جان تو دیده ای زخم علی نمک خورد حسن جان حسن جان میان کوچه مادرت کتک خورد حسن جان حسن جان تو دیده ای مادر تو زمین خورد حسن جان حسن جان یاس علی از ظلم و کینه پژمرد حسن جان حسن جان اشک تو شد از دیده ات روانه حسن جان حسن جان دیدی تو غسل مادرت شبانه حسن جان حسن جان تو دیده ای ظلم و ستم فراوان حسن جان حسن جان زینب شده از داغ تو پریشان حسن جان حسن جان @sabkemoharram
‍ . اَبَتا اَبَتا شده خون جگرم چادرم چادرم برده شد ز سرم خون رود از چشم ترم بابا گَرد صحرا شد معجرم بابا ابی عبدالله، ابی عبدالله ........ اَبَتا اَبَتا کوفیان چه بدند عوض تسلیت عمه­ ام را زدند موی من از خون تو گلگون شد جگرم خون شد، جگرم خون شد ابی عبدالله، ابی عبدالله ....... خیز و یکدم بگیر دخترت را به بر خیز و ما را به سوی مدینه ببر کوفیان ظالم کودکان تنها تو و خاک و خون ما و دشمن ما ابی عبدالله، ابی عبدالله ......... پیکرت مانده در دشت کرب و بلا با سرت می­روم سوی شام بلا اشکم آب غسل تنت بابا خاک صحرا شد کفنت بابا ابی عبدالله، ابی عبدالله ......... بر دل عالم از غم شراره زدم بوسه بر حنجر پاره پاره زدم وقت بوسیدنت کعب نی خوردم دم­ به دم زنده گشتم و مردم ابی عبدالله، ابی عبدالله ........ گریه بر این تن غرقه خون می­کنم گیسویم را ز خون لاله­ گون می­کنم می­رسد بر گوشم در این صحرا وا حسینای مادرت زهرا ابی عبدالله، ابی عبدالله .......... کعب نی بر تن من نشانه زده کی پدر کشته را تازیانه زده جان بابا من دخترت هستم وارث زهرا مادرت هستم ابی عبدالله، ابی عبدالله @sabkemoharram
اخت الرضا تو عمری،سوختی ز داغ هجران با اشک و سوز و ناله،رفتی سوی خراسان واویلتا واویلا۴ آمدی از مدینه،به شهر قم رسیدی از مردم نجیبش،جز التفات ندیدی واویلتا واویلا۴ در شهر قم تو بانو،بیمار هجر یاری یاد غم برادر،اشکت ز دیده جاری واویلتا واویلا۴ چشم از جهان ببستی،بانو شدی تو خاموش شدند ز سوز داغت،مردم قم سیه پوش واویلتا واویلا۴ معصومه بی تو این شهر،دیگر صفا ندارد مردم خوب قم جز،شور و نوا ندارد واویلتا واویلا۴ معصومه جان ز داغت،قم شده غرق ماتم رفتی و از غم تو،دل ها شده پر از غم واویلتا واویلا۴ در شهر قم ز داغت،بزم عزا به پا شد غرق عزا و ماتم،بسان کربلا شد واویلتا واویلا۴ شهر قم از فراغت،ماتمسرا شد امروز گریان ز سوز داغت،هر آشنا شد امروز واویلتا واویلا۴ مردم قم بریختند،گل روی پیکر تو روی زمین نمانده،تن مطهر تو واویلتا واویلا۴ @sabkemoharram
‍ ▪️ ▪️ ▪️یافاطمهٔ الزهرا(س)😭 ▪️ مدینه شهر پیغمبر 👌😭 😭😭😭 به روی سنگ غساله به شویم پیکر یارم بود این آخرین فرصت به بینم روی دلدارم غریبم من غریبم من رسیده دست من بر دست و بازوی ورم کرده سرشک خون زهجرانت فلک چشم ترم کرده غریبم من غریبم من نگفت از درد خود یک دم عزیزجان پیغمبر چوشمعی سوزم از داغت فروغ دیده حیدر غریبم من غریبم من بیا اسما بریز آبی که تا شویم گل پر پر فلک چیده گلم آخر زنم بر سینه و برسر غریبم من غریبم من عزیزان یتیمانم بیائید در دم آخر به بینید ارغوان امشب همه رخساره مادر غریبم من غریبم من الا یا فاطمه بر من غم و داغ تو جانکاهست دگر این آخرین دیدار نگاهم بر رخ ماهست غریبم من غریبم من دگر از سینه زینب ز داغت ناله وآه است انیس و مونس حیدرپس از با دل چاه است غریبم من غریبم من به پوشان رنگ رخسارت ز چشم و دیده بابا که خجلت می کشد حیدر بیند روی زهرا را غریبم من غریبم من سیدکمال میرصانعی ۹۹/۹/۱۲ ♠️😭♠️
قدم قدم با قد خم تابوت زهرام‌و به دوشم میبرم اصلا نمیشه باورم تابوت زهرام‌و به دوشم میبرم وای مادرم وای مادرم وای مادرم وای مادرم یا فاطمه ..... سخت ترین لحظه و ساعاته تشییعه مادر ساداته آهسته بردارید تابوت‌و این بدن غرق جراحاته اشک حسن اشک حسین به جای گل پای جنازه میریزه داغ علی تازه میشه از زخم سینه خون تازه میریزه ..... شوهرت به چه روزی افتاد هر قدم رو زمین میشینه فاتح خیبرم استم اما تابوتت برا من سنگینه از کوچه ای که زدنت برای من فاطمه سخته بردنت میلرزه بازم حسنت یادش میاد چه جور تو کوچه کشتنت ......... غرق ناله و اشک و آهم شرمنده از رسول‌اللهم کنار قبر تو یا زهرا مرگم را از خدا میخواهم بگو بگو با پدرت میان کوچه ها چه آمد به سرت اگر شکسته شد پرت بگو که بسته بود دست شوهرت ........ داغ تو برا حیدر سخته تشییع گل پرپر سخته نیمه شب پیش چشم دختر بردن تن مادر سخته میاد صدای دخترم وای مادرم وای مادرم وای مادرم آتیش زده بر جگرم وای مادرم وای مادرم وای مادرم ........ زبان حال حضرت زینب چشمام از گریه مثل دریاس اشک چشمام مثه یاقوته شبانه به کجا میبرید مادرم بین این تابوته فدای جسم لاغرت بی مادری زوده برای دخترت فدای زخم پیکرت نرو ببین چقد غریبه شوهرت