.
#مناجات
#زمزمه
#امام_رضا
#سبک_همه_جا_بروم
درد دل میکنم با امام الرئوف
السلام علیک یا امام الرئوف
من نمک گیر کرمت هستم
آستان بوس حرمت هستم
ای رضا جانم ای رضا جانم
.........
من چو ذره ام و تویی شمس الشموس
السلام علیک یا انیس النفوس
رو سیاه و پست و گنهکارم
به همه گفتم که تو را دارم
ای رضا جانم ای رضا جانم
.....
روسیاه و بدم ولی راهم بده
به جوادت قسم تو پناهم بده
ضامن آهو به تو رو کردم
دست خالی که برنمیگردم
ای رضا جانم ای رضا جانم
......
از ازل عشق تو در سرشت من است
به خدا حرم تو بهشت من است
من دخیل پنجره فولادم
برس آقا جان تو به فریادم
ای رضا جانم ای رضا جانم
.......
همه حاجتم از تو این است و بس
شب اول قبر تو به دادم برس
عرفه زوار حسینم کن
عتبه بوس کاظمینم کن
ای رضا جانم ای رضا جانم
........
ای فدای تو و آتش جگرت
چه شده که کشیدی عبا به سرت
چقدر در کوچه زمین خوردی
جان زهرا را بر لب آوردی
ای رضا جانم ای رضا جانم
.....
گوشه حجره ات دست و پا می زدی
مادر و پسرت را صدا می زدی
گر چه خاکی گشته سر و رویت
کس نزد با نیزه به پهلویت
ای رضا جانم ای رضا جانم
........
جدتان را زدند بین آن قتلگاه
فرقة بالسيوف فرقة باالرماح
مادرش ناله از جگر میزد
خواهرش بر سینه و سر میزد
......
#عبدالحسین ✍
#شهادت_امام_رضا
#حضرت_سکینه_زمینه
#زمینه
منم باقي مانده ء صحراي غمها
به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا
من از باغت جاماندم
پس از تو اشك افشاندم
مصيبت ها مي خواندم
واويلا
.........
به همراه خواهرت آمدم گودال
لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال
تنت را بي سر ديدم
زدم بر سر لرزيدم
گلويت را بوسيدم
واويلا
........
بهارم شد يكباره فصل پاييزي
اشاره شد بر من با قصد كنيزي
تو در طشت و من سويت
نظر كردم بر رويت
پر از خون بود گيسويت
واويلا
#مجتبی_صمدی_شهاب
یا سکینه
تو دختر حسین زهرایی
نور دل اهل تولایی
در کرم و سخا تو غوغایی
ای نور چشم شاه عالمین
بر ربابی تو نور هر دو عین
تالی عمه زینبت تویی
ای دختر مظلومه ی حسین
مولاتی سکینه بنت حسین۴
یا سکینه
مولاتنا تو روح ایمانی
تو حامی مکتب و قرآنی
بر تن مادرت رباب جانی
هستی از نسل ام النجبا
می نازد بر تو شاه شهدا
در سفر مدینه کربلا
بودی تو همراه خون خدا
مولاتی سکینه بنت حسین۴
یا سکینه
تو دیده ای امام بی یاور
تو دیده ای غرقه به خون اکبر
پیکر پاره شبه پیغمبر
دیدی بابا آمد کنار او
کم شد طاقت او قرار او
دیدی از ظلم و کینه ی عدو
گلگون از خون گشته عذار او
مولاتی سکینه بنت حسین۴
یا سکینه
مصیبتی زد به دلت آذر
به روی دست پدرت اصغر
به تیر حرمله شده پرپر
دل تو و عمه شده کباب
با دیدن اشک و آه رباب
دیدی اصغر روی دست پدر
رفته با تیر حرمله به خواب
مولاتی سکینه بنت حسین۴
یا سکینه
بودی تو در کنار خیر الناس
غربت او نموده ای احساس
وقت شهادت عمو عباس
تو دیدی جان او فدا شده
دستانش از پیکر جدا شده
تو دیدی فرق سقای حرم
با عمود آهن دو تا شده
مولاتی سکینه بنت حسین۴
یا سکینه
تو دیده ای همراه آل الله
در کربلا غربت ثار الله
ذکر لب تو بوده یا الله
تو دیدی پدر از فرس فتاد
سرش بر روی خاک غم نهاد
از ظلم و کینه های دشمنان
جانش را در راه خدا بداد
مولاتی سکینه بنت حسین۴
یا سکینه
دیدی پدر نقش زمین گشته
ز کینه بشکسته جبین گشته
گل علی فدای دین گشته
دیدی به سویش شمر دون دوید
در کنار او خنجرش کشید
در موج خون با شمشیر ستم
سر حسین را از قفا برید
مولاتی سکینه بنت حسین۴
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_سکینه_س
.
#حضرت_سکینه
#زمینه #زمزمه
#سبک_همه_جا_بروم
اَبَتا اَبَتا شده خون جگرم
چادرم چادرم برده شد ز سرم
خون رود از چشم ترم بابا
گَرد صحرا شد معجرم بابا
ابی عبدالله، ابی عبدالله
........
اَبَتا اَبَتا کوفیان چه بدند
عوض تسلیت عمه ام را زدند
موی من از خون تو گلگون شد
جگرم خون شد، جگرم خون شد
ابی عبدالله، ابی عبدالله
.......
خیز و یکدم بگیر دخترت را به بر
خیز و ما را به سوی مدینه ببر
کوفیان ظالم کودکان تنها
تو و خاک و خون ما و دشمن ما
ابی عبدالله، ابی عبدالله
.........
پیکرت مانده در دشت کرب و بلا
با سرت میروم سوی شام بلا
اشکم آب غسل تنت بابا
خاک صحرا شد کفنت بابا
ابی عبدالله، ابی عبدالله
.........
بر دل عالم از غم شراره زدم
بوسه بر حنجر پاره پاره زدم
وقت بوسیدنت کعب نی خوردم
دم به دم زنده گشتم و مردم
ابی عبدالله، ابی عبدالله
........
گریه بر این تن غرقه خون میکنم
گیسویم را ز خون لاله گون میکنم
میرسد بر گوشم در این صحرا
وا حسینای مادرت زهرا
ابی عبدالله، ابی عبدالله
..........
کعب نی بر تن من نشانه زده
کی پدر کشته را تازیانه زده
جان بابا من دخترت هستم
وارث زهرا مادرت هستم
ابی عبدالله، ابی عبدالله
#غلامرضاسازگار
◾️ نوحه شهادت امام عسگري(ع)◾️
اثر حاج مجتبي صمدي شهاب
غريبانه ميروم از دار دنيا
بيا مهدي اي نور ديده ء بابا
تو اي نورچشمانم
بببين چشم گريانم
رسيده بر لب جانم
واويلا
ترك خورده از زهركينه لبهايم
جوان مرده ميروم مثل زهرايم
دم آخر اي دلبر
تسلاي اين مضطر
بخوان روضه از مادر
واويلا
بيار آب و يادي كن از تشنه كامان
بياد آن گودال و شاه مظلومان
به موج خون غوغا شد
زخون مقتل دريا شد
سر نعشش دعوا شد
واويلا
يل خيبر تنها و بي سپر مانده
بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده
به اين در آذر افتاد
كه زهرا با سر افتاد
روي جسمش در افتاد
واويلا.