زمزمه شب ششم
قاسمم دوماد در خون آرمیده
چشاتو وا کن ببین عمو رسیده
مث بذر فرو رفته بین خاکی
نعل اسبا بسکه رو تنت روئیده
آرزو های عروست تو خیمه رفته به باد
هرکاری میکنم تنت از توی خاک در نمیاد
سوخته دلم خیلی زیاد
پنجه زدن به گیسوهات هلال هلال شد سرتا پات
بگو چیکار کنم برات
حسین
شده قاطی عسل لب تو با خون
جاریه خون از تنت شبیه ناودون
مث مادرم که پشت در گیر افتاد
دنده هات از توی سینه زده بیرون
شکسته شد استخونات شبیه مادرم شدی
انگاری معجزه شده هم قد اکبرم شدی
لاله ی پرپرم شدی
لخته ی خون گلوتو بست چهار چوب تنت شکست
پشت عمو از پا نشست
زنده شد با رجز تو یاد بابات
میشورم با گریه هام خون از رو چشمات
میکِشی پا مث اسماعیل رو خاکا
شاید آبی بجوشه از زیر پاهات
پاشو ببین زن ها برات کل میکشن تو خیمه ها
لطمه به صورت میزنن عروسی تو شد به پا
عطر تو پخش تو هوا
نزن به روی خاکا چنگ نقل دومادیت شده سنگ
شده عروسیت چه قشنگ
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه شب هفتم
بابا رو حلال کن ای گل بهارم
مث حلق تو گره خورده به کارم
حتی من از دشمنات منت کشیدم
ولی هیشکی آب نداد برات بیارم
من یه دفعه شوکه شدم دقیق زدن به حنجرت
تیر از تو حلقت رد شد و چسبید به کتف پدرت
از رو تنت پرید سرت
تیر به دل بابا زدن صید روی هوا زدند
این همه جا کجا زدند
((لای لای علی لای لای علی ))
کاش نمی آوردمت میون لشگر
تا نشی رو دست من لا له ی پرپر
تیر پهلوون کش زدن به حلقت
کاش می مردی از عطش رو دست مادر
سرگردونم چیکار کنم شده چه خاکی به سرم
با بی قراری مادرت منتظره دم حرم
وای پسرم وای پسرم
نبود ببینه که عموت هم نمیاد زخم گلوت
حیروون شدم قسم به موت
…
مادرت آرزو داشت تو پا بگیری
واسه مادر بشی عصای پیری
توی میدونا مث عموت بجنگی
هظ کنن همه بگن چه بچه شیری
تا مادرت نیومده میرم یه گوشه عزیزم
تا که نشی نیزه نشین رو قنداقت خاک میریزم
از درد و غصه لبریزم
مثل من آخرش بابا میری رو نیزه ها بالا
میوفتی بین کوچه ها
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#علی_اصغر_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه شب هشتم
پاشو ای ستاره ی امید بابا
پیش من چرا بلند نمی شی از جا
همه جای پیکرت زده جوونه
مثل گل درومده از دل صحرا
به رخصت افتاده پدر تا ببره پیکر تو
وا شده تا به ابروهات چجوری ببندم سرتو
وا کن چشای ترتو
پخش تنت تا دور دورا توروخدا تورو خدا
جوابم بده بابا
حسین
بمیرن این کوفیا خیلی نامردن
پی هر راهی واسه قتلم میگردن
پدر شهید تو بالا جنازت
اومدن یکی کی مسخره کردن
تو عبا با چه زجری من دستو پاتو چیدم علی
دندونای سفیدتو تو لخته خون دیدم علی
تو بودی امیدم علی
با نیزه شونه شد موهات عقیق سرخ رو لبات
بگو چی شد قد و بالات
…
پاشو باز معجزه کن مث پیمبر
چش وا کن ببین که اومده دلاور
صدای پوزخندشون بلنده بابا
عمه رو ور دار ببر از توی لشگر
عمه داره با زجه هاش قلب منو خون میکنه
اگه نیای با هم بریم گیسو پریشون میکنه
بابارو حیرون میکنه
پاشو بازم قدم بزن سایه روی حرم بزن
مث عموت علم بزن
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#علی_اکبر_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه شب نهم
باورم نمیشه این تویی دلاور
که جلو چشمهای من افتادی با سر
من باید خاک به روی سرم بریزم
کی رسونده پشتتو به خاک دلاور
یه ماه غرق خونی و باز از همه زیباتری
بلند بلند داد میزنم تو بهترین برادری
پناه من تو لشکری
به این روز افتادی چرا من میون این ناکسا
تنها چه کار کنم حالا
…
ببین آتیش میباره از ناله من
سرو از ضربه شده مچاله ی من
اگه کم بشه سایت از سر خیمه
کم میشه موی سر سه ساله ی من
بی تو میافته تو دل اهل حرم هول و ولا
از سینه ریز قیمتی پر میشه خورجین اینا
پاشو بریم تورو خدا
الهی من بشم فدات در اومده چرا چشات
کوچیک شده قد و بالات
عباس من…
اینجوری که حالا تو نقش زمینی
بعیده که بتونی رو پات بشینی
عمود آهن چه کرده وای بمیرم
وا شده فرق سرت تا زیر بینی
چی می بینم رو پیکرت چه زخمای عمیقیه
از بس که تیر خوردی تنت شبیه جوجه تیغیه
پر خون و عقیقیه
تو زیر قول نمیزنی – ناجی اصغر منی
قبرمو داری میکنی
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#ابالفضل_العباس_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه شب عاشورا
آخرین شبیِه که هستی کنارم
میخوام آروم سر روی پاهات بذارم
باورم نمیشه باید عصر فردا
از تن تو نیزه هاروُ دربیارم
میخوام که امشب داداشی یه دل سیر نگات کنم
کاش بذاری که قبل تو برمُو جون فدات کنم
سرمو خاک پات کنم
دلم گرفته به خدا – منُ تو غم نکن رها
از رفیقت نشو جدا
حسین جان
دلهره داره منُ میکشه امشب
دعاکن که قبل تو بمیره زینب
تو خودت بگو که من چطور ببینم
رشته های حنجرت رو نامرتب
شاید که آروم بگیرم دست می ندازم به گردنت
چطور ببینه خواهرت، دراومده پیرهنت
غارت زده شده تنت
روی تنت گل میکارم – رو دهنت پا میذارن
هجوم سر من میارن
حسین جان
تن بچه ی رباب مث آتیشه
ترک افتاده لبش شبیه شیشه
هرچی رفت تو خیمه ها اینور و اونور
ب
ه خدا یه قطره آب پیدا نمیشه
شیش ماهه داره از عطش لب به روی لب میسابه
امشب شب آخره که رقیه آروم میخوابه
تو خیمه قحطی آبه
فردا شهید میشه باباش – میره خار صحرا تو پاش
کم میشه یکدفعه موهاش
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
شب اول محرم _زمزمه.m4a
1.82M
#زمزمه و شور ده شب محرم
#شب_اول_محرم
#مسلم_بن_عقیل_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
کانال اشعاروسبک های محرم🖤
@sabkemoharram
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - اول محرم - حضرت مسلم علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
بازم محرّم شد
سیاه پوشیدم من
از غربت ارباب
دیگه بریدم من
بازم محرّم شد
ناله زده زهرا
امان از این روضه
غروب عاشورا
بازم محرّم شد
شیرخواره آوُردن
مریض توی روضهَ ت
با گریه آوردن
بازم محرّم شد
باز حرف بازاره
سردار آقامون
سرش روی داره
کوفه میا ارباب (۴)
بازم محرّم شد
مسلم پریشونه
قافله یِ ارباب
توی بیابونه
بازم محرّم شد
حرف علمداره
داره می رِه چنگی
سراغ گوشواره
بازم محرّم شد
حرف لب تشنهَ ست
قاتل این نوکر
ضربه های دشنهَ ست
بازم محرّم شد
به یادم افتاده
آقام تَهِ گودال
چطوری جون داده
کوفه میا ارباب (۴)
بازم محرّم شد
فاطمه داره تب
بدجوری سیلی خورد
توی حرم زینب
بازم محرّم شد
امان از این کوفه
امان از این روضه
رُئُوسِ مکشوفه
بازم محرّم شد
رقیه موند و سر
دودستی چسبیده
سکینه به معجر
کوفه میا ارباب (۴)
به سمت گودال از
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#زمزمه
#شب_اول_محرم
#مسلم_بن_عقیل_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
زمزمه (شور) - دوم محرم - ورود قافله به کربلا - سبک به سمت گودال...
یه قافله اومد
از تو دلِ صحرا
پشت سرِش داره
میره دلِ زهرا
یه قافله اومد
با پرچمِ مولا
عَلم اربابه
رو شونه یِ سقّا
یه قافله اومد
که داره شیرخواره
دخترشون داره
معجر و گوشواره
یه قافله اومد
با عظمت از راه
لاحول ولا قوةَ الا بالله
وای از دل زینب (۴)
زانو زده عبّاس
پیش پایِ مَرکب
رو چشمِ کربلا
پا می ذاره زینب
دستِ علی اکبر
رو دستای عمّه َست
ربابه با طفلش
آروم توی خیمهَ ست
نگو برادر جون
که دلها می لرزه
از ته گودال و...
هجوم سرنیزه
نگو که می ریزن
گرگا توی گودال
پیراهنت می شه
غنیمت جنجال
نگو که می بینه
از روی تل خواهر
که می کوبه ضربه
پس سرت خنجر
نگو دیگه بسه
از آتیش و خیمه
نگو که می سوزه
معجر و موی سر
به سمت گودال از...
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سر تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من ۴
#زمزمه
#شب_دوم_محرم
#ورود_کاروان
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - سوم محرم - حضرت رقیه سلام الله علیها - سبک به سمت گودال از...
قدم بذار رویِ...
چشم تَرم بابا
اومدی و ویران
شده حرم بابا
تو اومدی باشی
بال و پرم بابا
آخه شکسته هر...
دو تا پرم بابا
بابا حسین بابا (۴)
چه سنگینه روضهَ ت
لبت شده پاره
چه سنگینه روضَه م
شکسته گوشواره
چه سنگینه روضهَ ت
روی موهات خونه
چه سنگینه روضَه م
موهام پریشونه
بابا حسین بابا (۴)
چه سنگینه روضهَ ت
تن تو شد ریز ریز
چه سنگینه روضهَ م
گفتن بهِم کنیز
چه سنگینه روضهَ ت
سر تو بر نیزه
چه سنگینه روضه َم
بدنم می لرزه
چه سنگینه روضهَ ت
تنور و بوی دود
چه سنگینه روضه َم
محلّه یِ یهود
چه سنگینه روضهَ ت
ضربه های خنجر
چه سنگینه روضهَ م
آتیش گرفت معجر
چه سنگینه روضهَ ت
عمّه برام خونده
حرفای عمّه جون
توی گوشام مونده...
به سمت گودال از
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سر تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
#رقیه س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - چهارم محرم - دو شیر پسر حضرت زینب سلام الله علیها - سبک به سمت گودال از...
زینب مگه مُرده؟!
که بگی از غربت
دو تا پسر داشتم
کردم کفن واسهَ ت
زینب مگه مرده
که بگی تنهایی
دار و ندار من
فدای این نهضت
آه از دل زینب (۴)
زینب مگه مرده
یاور نداری تو
مادر نداری آه
خواهر که داری تو
تا من تو این صحرا
پسر دارم لشکر...
نمی بینه هرگز
که سر نداری تو
آه از دل زینب (۴)
زینب مگه مرده
دوره َت کنن گرگا
دو پسرم نذرِ...
یه تار موت والله
تاثیر شیر من
همینه که دارم...
تو دشت کربلا
دو تا اسدالله
آه از دل زینب (۴)
زینب مگه مرده
که برسه روضه
به این زودی داداش
به سر بر نیزه
زینب مگه مرده
پا رو سینه ت باشه
دست و پا بزنی
این خیمه می لرزه
به سمت گودال از
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سر تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#زمزمه
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - پنجم محرم - حضرت عبدالله علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
قیامتی برپا
شده تو قتلگاه
بذار بِرم عمّه
عمو زمین خورد آه
ظالم گذاشت رویِ...
سینه یِ سینا پا
بذار برم عمّه
عمو زمین خورد آه
عمو حسین جانم (۴)
خیمه شده زندون
برایِ من عمّه
دستورِ میدان داد
بابا حسن عمّه
صدایِ بابامه
که تو گوشام می گه
برم به یاریِ...
این بی کفن عمّه
نامردِ بی انصاف
شمشیرِتو بنداز
هنوز عمو داره
تو کربلا سرباز
سپرِ ولایت
شد دستِ کوچیکم
مثلِ همون دست که...
تو کوچه کرد وَرَم
مادرمو کشتن
پیشِ بابام امّا...
من می میرم قبل از
غارتِ معجرها
می رم نبینم که...
گوشواره می دزدن
غروبِ حرامی ها
از گوشِ دخترها
از دستِ کوچیکم
فقط یه پوست مونده
شاه تویِ گودال از...
غمِ حسن خونده
غریب تر از ارباب
کَسیه که دیده
لگدی پهلویِ...
مادرو شِکونده
حسنی اَم والله
حسینی ام والله
فدایِ ولایت
شد جانِ عبدالله
چشمامو می بندم
تا نبینم عمّه
روضه شو می خونه
با گریه تو خیمه
به سمتِ گودال از...
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - ششم محرم - حضرت قاسم علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
خیلی بدهکارِ...
شاهِ کرم هستم
حسن نگام کرده
که تو حرم هستم
حسن دعا کرده
که سینه زن باشم
غلامِ شاهِ بی...
غسل و کفن باشم
جانم حسن جانم
جانم حسین جانم (۴)
حسن غریب تر بود
از دلبرِ بی سر
آخه زمین خورده
پیشِ چشاش مادر
تو کوچه می گرده
دنبالِ گوشواره
تکونده خاکا رو...
از چادر و معجر
جانم حسن جانم
جانم حسین جانم (۴)
معنیِ بلایِ...
عظیم اینه یارب
قد کشیده قاسم
زیرِ سمِ مَرکب
مویِ سرِ قاسم
تو دستایِ گرگاست
روضه یِ من مثلِ...
روضه هایِ زهراست
جانم حسن جانم
جانم حسین جانم (۴)
سینه َم شده زخمی
دشمن چه بی رحمه
استخوونام مثلِ...
موم و عسل نرمه
روضه هایِ قاسم
شبیهِ تو سخته
روضه تو می خونه
تویِ حرم عمه...
به سمتِ گودال از...
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#زمزمه
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - هفتم محرم - حضرت علی اصغر علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
لالا لالا بابا
چی سرِت آوردن؟!
نه که ندادن آب
آبرومم بردن
چطوری برگردم
با این اوضاعِ خیمه
به خدا این روضه
سخت تره از مردن
لالا لالا بابا (۴)
لالا لالا بابا
چی از گَلوت مونده
این عبایِ خونی
روضه هاتو خونده
خنده یِ حرمله
قهقهه یِ خولی
لبخندِ تلخِ تو
دلم رو سوزونده
لالا لالا بابا (۴)
لالا لالا بابا
حالا رو دستِ من
غروب جا می گیری
رو نیزه یِ دشمن
مادرِ تو سیلی
می خوره اون لحظه
که سرِتو دارن
به نیزه می بندن
لالا لالا بابا (۴)
لالا لالا بابا
ای پسرِ نامی
همراهِ من مهمون
تو مجلسِ شامی
حرمله می گیره
صله همون جایی
که می زنه چوب به...
لبم یه حرامی...
لالا لالا بابا (۴)
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#علی_اصغر ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شور حضرت علی اکبر علیه السلام سبک به سمت گودال از....
سخته برا بابا
این صحنه رو دیدن
پیکر تو از هم
چه جوری پاشیدن
سخته برا بابا
به روی بوریا
تیکه های جسمِ...
صدپاره رو چیدن
تازه جَوُون من'4'
سخته برا بابا
داغ جوون سخته
داشتن یه زخم لا... یِ استخون سخته
سخته برا بابا
دیدن این زخما
بردن این پیکر
به خیمهَ مون سخته
تازه...
سخته برا بابا
بوسیدن زخم ها
چی سرت آوردن
نیزه و قیچی ها
سخته برا بابا
جمع کردن پیکر
تازه جَوُون من
شدی اِرباً اِربا
تازه...
سخته برا بابا
بخونه روضه َت رو
به روی بوریا
چیدم جنازهَ ت رو
دق می کنه مادر
اگه علی اکبر
نگاه کنه سرِ...
به روی نیزهَ ت رو
تازه...
#زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#علی_اکبر ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه (شور) - تاسوعا - حضرت عباس علیه السلام - سبک به سمت گودال از...
چی سرت آوردن
گرگایِ این صحرا
چشمات پُر از خونه
دستات رویِ خاکا
چی سرم آوردن
شکسته پشتم آه
مشکِ تو رو دیدم
پاره میونِ راه
اِنکَسَرَ ظَهری (۴)
چی سرت آوردن
تنت پر از تیره
سرت عمود خورده
این زخمِ شمشیره
چی سرم آوردن
حرم پریشونه
بدجوری می لرزی
دخترِ دردونه
اِنکَسَرَ ظَهری (۴)
چی سرت آوردن
کشته منو روضه
بسته می شه محکم
سرِ تو بر نیزه
چی سرم آوردن
مشکت شده پاره
چنگِ حرامی رفت
به سمتِ گوشواره
اِنکَسَرَ ظَهری (۴)
چی سرت آوردن
چی سرم آوردن
بعدِ تو روضه م رو...
تهِ گودال بردن
چی سرت آوردن
چی سرم آوردن
روضه خونایِ ما
خیلی کتک خوردن
به سمتِ گودال از...
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#زمزمه
#شب_تاسوعا
#ابالفضل_العباس ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
نوحه ۱۰ شب محرم
بر سر دارالاماره خیزد از آهم شراره
تشنه لب با دسته بسته ریزد از چشمم ستاره
لحظه ی آخر شده و من دلگیرم
خسته و خجلت زده بی تو می میرم
کوفه میا کوفه میا یابن الزهرا
بشنو پیغامم را برگرد تا نگشتی تنها برگرد
تا نگشته مویت سفید با جوان لیلا برگرد
رو به مدینه برو ای جان زهرا
تا نشود جسم علی اربا اربا
وای از این قوم کین پرور زین مسلمانان کافر
ای سلیمان از دست تو می برند اینها انگشتر
کوفه قفس باشد و دور از - آزادی
با سر بریده کنند اینها - بازی
شاعر:#مجتبی_صمدی
#نوحه
#شب_اول_محرم
#مسلم_بن_عقیل_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
خیمه گاه آل طاها شد به پا در بین صحرا
کربلا خشک و سوزان است چشم زینب مثل دریا
ذکر زمین ذکر زمان شد واویلا
کرببلا شد حرم ال زهرا
کرببلا یا ثارالله
آمده کشتی در ساحل دلهره افتاده در دل
شد پیاده زینب خاتون بین محرم ها از محمل
دورو برش قوم بنی هاشم یکسر
تکیه گهش شانه ی رعنای اکبر
یکطرف یک قوم کافر یکطرف اولاد کوثر
دختری بر دوش سقا غنچه ای بر دست مادر
مادر شش ماه نباشد دلخسته
بر قد و بالای ابالفضل دلبسته
شاعر:#مجتبی_صمدی
#نوحه
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
نوحه 3
آمدی آخر ای بابا دیدن این طفل تنها
خسته ام از این زمانه از تمام اهل دنیا
شام خرابه شده روشن از رویت
شانه زنم بار دگر من بر مویت
یا ابتا یاابتا
حرف من با تو یک آه است این دگر پایان راه است
مثل جسم لطمه خورده زیر چشمانم سیاه است
از غم تو گشته فراموشم اسمم
دفتر نقاشی دشمن شد جسمم
شد لباسم پاره پاره دختر تو شد بیچاره
گوش من دیگر سالم نیست پس نخواهم گوشواره
منکه سر دوش عمو می خوابیدم
نیمه شبی بین بیابان ترسیدم
شاعر:#مجتبی_صمدی
#نوحه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
نوحه 3
ای سرو سامان زینب ای تمام جان زینب
بنگر ای نور هر دیده دیده ی گریان زینب
از غم تنهایی تو من افسردم
نذر تو طفلان خودم را آوردم
جان منی یابن الزهرا
پای عشق تو می مانم تو غریبی من میدانم
گر دهی اذنم در راهت می کنم قربانت جانم
تحفه ی من در خور تو ای دلبر نیست
قابل یک موی علیّ اصغر نیست
سرفرازم کن ای جانا پیش نجمه پیش لیلا
دست رد بر زینب مزن جان بابا جان زهرا
رخصتی ای شه به رهت جان بسپارند
طاقت بی معجری ام را ندارند
شاعر:#مجتبی_صمدی
#نوحه
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
نوحه 3
دیده وا کن ای بی همتا - ای عموی مثل بابا
آمدم مجنونت باشم - در دل این خاک و صحرا
کودکم امام به خدا - یک سربازم
در ره تو جای پدر - جان می بازم
عشق منی 2 - ای عموجان
از غم تو کوه دردم - شعله شعله آه سردم
دیده بگشا بر عبدالله - از حرم خبر آوردم
خیز و ببین در حرمت قحط اب است
لطمه زنان موی پریشان رباب است
من سراپایم احساس است
ریشه ام از نسل یاس است
بر لبت از چه عمو جان - خون دستان عباس است
دست من و دست ابالفضل سقا
نذر همان بازوی زخمی زهرا
شاعر:#مجتبی_صمدی
#نوحه
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
نوحه 3
تازه داماد دلداده - بین خاک و خون افتاده
این شهادت جویی باشد - ارث یک نسل آزاده
لاله ی باغ حسنی شد - پژمرده
سنگ جفا بسکه به جسم - او خورده
جانم حسن جانم حسن صد واویلا
گشته پر خون موی قاسم - قرص ماه روی قاسم
شد فضا عطر آگین یا رب - از گلاب و موی قاسم
لخته ی خون راه نفس هایش - بسته
گوشه به گوشه همه جایش - بشکسته
...
نوجوان ضرب المثل شد - یک شبه مرد عمل شد
بسکه نیزه سویش آمد - جسم او موم عسل شد
زیر سم مرکب این قوم کافر
شانه به شانه بدنش شد با اکبر
شاعر:#مجتبی_صمدی
#نوحه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
ای کمان ابروی بابا - تشنه ی لبهایت دریا
روی دوشم خوابیدی ای - نونهال سبز بابا
قتله گهت شد سر دوش بابایت
باغ پر از خون شده چشم زیبایت
ای پسرم ای پسرم لای لای اصغر
گرچه حیران این تیرم - با نگاهت جان می گیرم
می زنی آتش بر جانم - می کنی خنده می میرم
کودک بی جرم و گناه و بی تقصیر
تیر ستم حلق تورا زد چون شمشیر
...
دیده ام ابر بهار است - عرش اعلی سوگوار است
مانده ام آواره اصغر - مادرت چشم انتظار است
می دهمت من به دل خاک ای اصغر
تا نشود جسم تو پامال استر
مجتبی صمدی
..........................
ای علمدار خوش سیما - بهترین نام تو سقا
ای تو تنها تکیه گاهم - بعد تو من هستم تنها
ای دل من ای دل من ای دلدارم
کوعلمت کو علمت ای سردارم
یار منی یار منی یا ابالفضل
قسمتم رنج و الم شد - قامتم از داغت خم شد
از عمود آهن عباس - چشم و ابرویت در هم شد
خیز و ببین لرزه به جسمم افتاده
بی تو علی اصغر کوچک جان داده
....
ای تو من را از جان بهتر - یک تنه من را یک لشگر
بعد تو در این بیابان - می شود زینب بی معجر
بعد تو من فاتحه ی خود می خوانم
دست عدو ماند و روی طفلانم
مجتبی صمدی