🌺 #سیره_شهدا
🌹 #شهید_عبدالحسین_برونسی
🍀جعبه های خالی🍀
بعد از یکی از عملیات ها چند تا جعبه ی خالی با خودش آورده بود. زن همسایه که دید به کنایه گفت: «انگار آقای برونسی دستِ پر تشریف آوردند. حتماً یه چیزی واسه بچه هاس».
وقتی عصبانیتم رو دید با خنده گفت: «حتماً کسی خانوم ما رو ناراحت کرده!» گفتم: «زن همسایه فکر کرده توی جعبه ها چیزی گذاشتی و آوردی واسه بچه ها».
عبدالحسین که سعی می کرد ناراحتی من رو برطرف کنه گفت: «به جای عصبانیت خواستی بگی شما هم شوهرتون رو بفرستید جبهه تا جعبه های بیشتری بیاره!» تا اومدم حرفِ دیگه ای بزنم، حالت پدرانه به خودش گرفت و شروع کرد به دلداری دادن. اون قدر گفت و گفت تا آروم شدم.
🍀مقام معظم رهبری🍀
از هرچیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان های بی مورد نماید، اجتناب کنید.هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی بگذارند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#امام_زمان
#به_سبک_شهدا_بپیویندید👌👇
^°@mazhabijdn°^
فراورد بهتره رفیق😉❤️
•~🌿🌸~•
💌#سیره_شهدا
🌺شهید والامقام حمید محمودی🌺
نوجوانی 16ساله بود
یه نوار روضه حضرت زهرا(س) زیر و روش کرد.
بلند شد اومد جبهه...
یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی حرم امام رضا(ع) نرفتم، می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم...
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا (ع) زیارت کنم و برگردم...
اجازه گرفت و رفت حرم امام رضا(ع)
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه...
توی وصیتنامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضاع توی ماشین خواب حضرت رو دیدم...
آقا بهم فرمود: حمید اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود...
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر گریه می کرد و میگفت:یا امام رضاع منتظر وعده ام...
آقاجان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود...
شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیتنامه اش نوشته بود!
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~🌿🌸~•
#سیره_شهدا🦋
❤️شجاع، نترس و دائم الوضو بودند.
مهمتر از همه فوقالعاده شوخطبع بودند.
💚توجه خاص ايشان به رزق حلال اشاره كنم؛همواره ميگفت كه اين رزق روی محمدامين تأثير ميگذارد و بسيار روی اين موضوع حساس بود.
💛احترام زیادی برای پدر و مادرشون
قائل بودند طوریکه هر روز حتی در حد یک دیدار کوتاه بهشون سر میزدند.
🎙راوی:همسر شهید
#شهید_علیرضا_بریری
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @mazhabijdn🍂⃟💕
•~🌿🌸~•
#سیره_شهدا🦋
❤️شجاع، نترس و دائم الوضو بودند.
مهمتر از همه فوقالعاده شوخطبع بودند.
💚توجه خاص ايشان به رزق حلال اشاره كنم؛همواره ميگفت كه اين رزق روی محمدامين تأثير ميگذارد و بسيار روی اين موضوع حساس بود.
💛احترام زیادی برای پدر و مادرشون
قائل بودند طوریکه هر روز حتی در حد یک دیدار کوتاه بهشون سر میزدند.
🎙راوی:همسر شهید
#شهید_علیرضا_بریری
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @mazhabijdn🍂⃟💕
•~🌿🌸~•
#سیره_شهدا🌿
🌷در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور مییافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمیکرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا اینقدر گرفتهای؟
🌹گفت: خیلی از وضعیت #حجاب خانمها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه میرود، نمی تواند سرش رو بالا بگیرد.
بعد گفت: یک نگاه حرام آدم را خیلی عقب میاندازد.
#شهیدهادیذوالفقاری🕊
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sadk_shohada🍂⃟💕
#سیره_شهدا
🔸از #شهيدبابايى پرسيدند:
عباس جـان چه خبر؟
چه كار ميکنى؟
🍃گفت: به نگهبانى دل مشغوليم
که #غيرازخدا كسی وارد نشود.
شادی روح شهدا صلوات 🌹
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
..💚𝐉o𝐢n..↷
@sabkeshohadaa
•🌿•
همسر شهید نوید صفری روایت میکند:
یکبار که آقانوید پیگیر کارهای اداری وام ازدواجمون بود، کار گیر کرده بود؛ بهش گفتم: «آشنایی نیست کارو درست کنه؟» گفت: «کار خوبه خدا درستش کنه؛ بنده خدا چه کاره است؟!»
سوریه که بود، میگفت: «دو سه تا از بچههای اینجا خیلی نورانی هستند؛ بهشون گفتم امروز فردا شهید میشوید!» منم گفتم: «عه! خب سفارش کن هواتو داشته باشن وقتی اونور رفتند.» نوید گفت: «از بنده خدا نمیخوام. خدا، خدا رو عشقه! عاشق شوی، عاشقت میشود، شهیدت میکند.»
#سیره_شهدا 🌹
#شهید_نوید_صفری
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ