eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
143 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🌹 🍀جعبه های خالی🍀 بعد از یکی از عملیات ها چند تا جعبه ی خالی با خودش آورده بود. زن همسایه که دید به کنایه گفت: «انگار آقای برونسی دستِ پر تشریف آوردند. حتماً یه چیزی واسه بچه هاس». وقتی عصبانیتم رو دید با خنده گفت: «حتماً کسی خانوم ما رو ناراحت کرده!» گفتم: «زن همسایه فکر کرده توی جعبه ها چیزی گذاشتی و آوردی واسه بچه ها». عبدالحسین که سعی می کرد ناراحتی من رو برطرف کنه گفت: «به جای عصبانیت خواستی بگی شما هم شوهرتون رو بفرستید جبهه تا جعبه های بیشتری بیاره!» تا اومدم حرفِ دیگه ای بزنم، حالت پدرانه به خودش گرفت و شروع کرد به دلداری دادن. اون قدر گفت و گفت تا آروم شدم. 🍀مقام معظم رهبری🍀 از هرچیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان های بی مورد نماید، اجتناب کنید.هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی بگذارند. 👌👇 ^°@mazhabijdn°^ فراورد بهتره رفیق😉❤️
•~🌿🌸~• 💌 🌺شهید والامقام حمید محمودی🌺 نوجوانی 16ساله بود یه نوار روضه حضرت زهرا(س) زیر و روش کرد. بلند شد اومد جبهه... یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی حرم امام رضا(ع) نرفتم، می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم... یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا (ع) زیارت کنم و برگردم... اجازه گرفت و رفت حرم امام رضا(ع) دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه... توی وصیت‌نامه اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضاع توی ماشین خواب حضرت رو دیدم... آقا بهم فرمود: حمید اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود... نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر گریه می کرد و میگفت:یا امام رضاع منتظر وعده ام... آقاجان چشم به راهم نذار... توی وصیت‌نامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود... شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت‌نامه اش نوشته بود! ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~🌿🌸~• 🦋 ❤️شجاع، نترس و دائم الوضو بودند. مهمتر از همه فوق‌العاده شوخ‌طبع بودند. 💚توجه خاص ايشان به رزق حلال اشاره كنم؛همواره ميگفت كه اين رزق روی محمد‌امين تأثير ميگذارد و بسيار روی اين موضوع حساس بود. 💛احترام زیادی برای پدر و مادرشون قائل بودند طوریکه هر روز حتی در حد یک دیدار کوتاه بهشون سر میزدند. 🎙راوی:همسر شهید ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @mazhabijdn🍂⃟💕
•~🌿🌸~• 🦋 ❤️شجاع، نترس و دائم الوضو بودند. مهمتر از همه فوق‌العاده شوخ‌طبع بودند. 💚توجه خاص ايشان به رزق حلال اشاره كنم؛همواره ميگفت كه اين رزق روی محمد‌امين تأثير ميگذارد و بسيار روی اين موضوع حساس بود. 💛احترام زیادی برای پدر و مادرشون قائل بودند طوریکه هر روز حتی در حد یک دیدار کوتاه بهشون سر میزدند. 🎙راوی:همسر شهید ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @mazhabijdn🍂⃟💕
•~🌿🌸~• 🌿 🌷در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور می‌یافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمی‌کرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا این‌قدر گرفته‌ای؟ 🌹گفت: خیلی از وضعیت خانم‌ها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه می‌رود، نمی تواند سرش رو بالا بگیرد. بعد گفت: یک نگاه حرام آدم را خیلی عقب می‌اندازد. 🕊 ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @sadk_shohada🍂⃟💕
🔸از پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ 🍃گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که كسی وارد نشود. شادی روح شهدا صلوات 🌹 ..💚𝐉o𝐢n..↷ @sabkeshohadaa
‌•🌿• همسر شهید نوید صفری روایت می‌کند: یکبار که آقانوید پیگیر کارهای اداری وام ازدواج‌مون بود، کار گیر کرده بود؛ بهش گفتم: «آشنایی نیست کارو درست کنه؟» گفت: «کار خوبه خدا درستش کنه؛ بنده‌ خدا چه کاره است؟!» سوریه که بود، می‌گفت: «دو سه‌ تا از بچه‌های اینجا خیلی نورانی هستند؛ بهشون گفتم امروز فردا شهید می‌شوید!» منم گفتم: «عه! خب سفارش کن هواتو داشته باشن وقتی اونور رفتند.» نوید گفت: «از بنده‌ خدا نمیخوام. خدا، خدا رو عشقه! عاشق شوی، عاشقت می‌شود، شهیدت می‌کند.» 🌹 ♥️ 𝑱𝒐𝒊𝒏⤹ ‌•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪ‌ِشُھَכآ