❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺 🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی صدرزاده🌷
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲
اسم تو مصطفاست🥺
🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی صدرزاده🌷
《قسمت بیست و پنجم》
کجا...🕊
🇮🇷 آقا مصطفی؟ بچه ها رو می برم استخر. تنهایی آزارم می داد، ولی می دانستم اعتراضم بی فایده است. هنوز در رو در بایستی با تو بودم. گاز و ماشین لباسشویی هم وصل نبود و باید می ماندی و این ها را راه می انداختی، اما تو رفتی و من هم #اعتراضی_نکردم. یک هفته شد، دو هفته شد و من فهمیدم خیلی گرفتاری و من باید خودم به یکی تلفن بزنم که از بیرون بیاید،
و این کارها را انجام بدهد.🥺📞🌸
مادرت فهمید و گفت:"سمیه جان، مصطفی در خانه که بود دست به سیاه و سفید نمی زد، تو به کارش بگیر!"اما من دلم نمی آمد، چون می دانستم #مردان_بزرگ برای کارهای بزرگ ساخته شده اند. این طور کارها به دست و پایت تار می تنید وکارهای فرهنگی پایگاه برایت در اولویت بود. من باید کاری می کردم که هم درسم را بخوانم، هم به پایگاه برسم و هم به کارهای خانه. 💚🌸💚
🇮🇷 مدتی که گذشت و بدو بدوی مرا که دیدی، گفتی:"وای عزیز، وظیفه تو نیست با وضعیتی که داری غذا درست کنی! یکی رو پیدا کن بیاد کمکت! اصلا زنگ بزن غذا بیارن! "در دلم گفتم:چه بریزو بپاشی! اینم با این #وضع_اقتصادی! گاهی هم که مریض می شدم، زنگ می زدی به مامانم و مادرت:"چه نشستید که سمیه مریضه، بیایین پیش عزیزم!"کم کم به این نتیجه رسیدم که باید از آنها دور شویم. ☺️🌺 🤒
اصرار پشت اصرار که خانهمان را عوض کنیم و تو مانده بودی چرا؟ دلت برای مامانت اینا تنگ می شه ها! نمی شه! می خواستم با دوری از آن ها به تو نزدیکتر شوم. میخواستم کاری کنم که بیشتر پیشم بمانی. رفتی اندیشه و خانهای را پسندیدی:"سمیه نمی دونی چقدر بزرگه! تازه #صاحب_خونه می گه چند بار اونجا بساط روضه انداخته. ❤️🍀
🇮🇷 فکرش رو بکن، جایی که روضه امام حسین علیهالسلام خونده شده باشه، متبرکه! "این جا به جایی، خانواده هایمان را غمگین کرد، اما چون جایمان بزرگ تر شده بود، خوش حال بودند. موقع #اسباب_کشی گفتی:"عزیز کاری نداشته باش! به بچه های پایگاه گفتم بیان و اسبابا رو ببرن. "خوش حال شدم، اما وقتی آمدم آن ها را بچینم آه از نهادم در آمد.🦋😊😔
میز تلویزیون شکسته بود، دسته های مبل ضربه خورده و شیشه میز جلوی مبل خورد شده بود. حتی شانه تخم مرغ ها را از یخچال در نیاورده، #طناب_پیچ کرده بودید و در طول راه تخم مرغ ها به در و دیوار یخچال خورده بود و تا مدت ها یخچال بو می داد.😔🥚🤭
#ادامه_دارد....
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹