❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
https://harfeto.timefriend.net/16727421095503 بگوشیم📞...
ناشناسمون هم مثل صحرای عربستان میمونه😐🚶♂💔://
•~❄️~•
راهِ جَهاد، خَطِ پِدَر ، راهِ عِشق بود
راهِ حُسِین(ع) و راهِ تَمامِ ثَواب ها
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
رویاینخاكهـٰا
بینایننـےزارهاهیچچیز؎
بینشماوربالعالمینباقـےنمۍمـٰانـد!🌱
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
ایشھـید!
پَریبرایپروازندارم!🕊
امادلیدارمکهدراین
هیآهویغریب
بهیادتپـروازمیکند... :)🌱
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
شھیدآوینیمیگفت:
بالینمیخواهم...
اینپوتینھایکھنہھممیٺواند
مرابہآسمانھاببرد
منھم بالی نمیخواھم...
بیشكبا'ݘادرم'میتوانممسافرِ آسمانھاباشم:)🕊
چادر من،بالپروازمَناسٺ.
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
ۅَشَھـٰادَتنَصیبِڪَسـٰانۍمۍشَۅَد
ڪِہدَررَهِعِشقبۍتَرس
بـٰاجـٰانِخۅدبـٰازۍڪُنَند!•
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
یاران شتاب کنید...
گویند قافله ای در راه است
که گنهکاران را د رآن راهی نیست،
آری...
گنهکاران را راهی نیست،
ولی پشیمانان را می را می پذیرند.
#شهید_اوینی🕊
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
🕊روایت عشق:
گفتم: محسن جان! دیر میای بچه ها نگرانتند.
لبخند زد و حرفی زد که زبانم را قفل زد.
غیرتمند گفت: هر چی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم.
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد.
از شنبه آرام در اسرائیل گفت.
شنبه بعد از محسن فخری زاده....
#شهیدانه♥️
#شهید_محسن_فخری_زاده🕊
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
خَلقنـٰامنتُراب؛لِماذالانزُهر؟!
ازخاڪآفریدهشدهایمپسچرا،
شڪوفہندهیم🖐🏻💔!
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش بچهها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر میداشت و با آب داخلش وضو میگرفت.
میگفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، #شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم.
میخوام بهونه نداشته باشم که #نماز_شبم رو از دست بدم.... بقیهی بچهها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.
سرباز روح الله🌱
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
یکبار که آمده بود مرخصی، خواهرش حدوداً ۵ ماهه بود. بغلش کرده بود و با بچه حرف می زد، بازی می کرد باهاش این بچه ی کوچک قه قه می خندید، مجید کیف می کرد. از اتاق آمد بیرون، حواسم بهش بود، داشت با خودش حرف می زد: «تو با این خنده ها و شیرین کاری هات، نمی تونی منو به این دنیا وابسته کنی. با این کارها نمی شه منو از جبهه واداشت.» ساکش رو بست و رفت !
#شهیدانه♥️
#شهید_مجید_زین_الدین🕊
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
دِلـَمبرآینـِگآهـَت
تـَنگشـُدهاَسـت
بـِگوبآایندِلبیسـر
وسآمآنچـِهڪنـَم...
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
رمز پرواز🕊
یازهــراست..
این را من نمیگویم
نگاه کن
نگاهشان
سکوتشان
حتی نفس زدنشان هم عطر یاس دارد
اصلاحضرت زهراییها شهید میشوند
شـــک نکن!
#شهیدانہ ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
تا جمهورے اسلامے طرفدارانے دارد ڪه از ڪشته شدن نمی ترسند و حتے مرگ را آرزو میکنند،شڪست نخواهد خورد..!
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
خوابش را دیدم، گفتم:
چگونه توفیق
شهادت پیدا کردی؟!
گفت: از آنچه دلم میخواست،
گذشتم..!
•• شهید آرمان علی وردی ••
#شهیدانه♥️
رفیقشهیدم💔
ممنونم ازت🤚✨
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین ویس شهید آرمان علی وردی💔
رفقا ی چند نفری میفرستید این طرف💔🚶♂
اگر بشیم ۱k تم میذارم از حرم امیر المومنین💚🍃
🌸 @mazhabijdn 🌸
#فور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به زندگی فکر کن !
ولی برای زندگی غصه نخور
دیدن حقیقت است ،
ولی درست دیدن، فضلیت
ادب خرجی ندارد
ولی همه چیز را میخرد
با شروع هر صبح
فکر کن تازه بدنیا آمدی
مهربان باش و دوست بدار
و عاشق باش شاید فردایی نباشد .
شاید فردایی باشد ! اما عزیزی نباشد…🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | چرا امام زمان(عج) اذن ظهور پیدا نمیکند⁉️
💯 تاوان اینکه از کنار گناه ساده رد بشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز اجازهنده اسلحه من بر زمین بیفتد همهی آیندهی دنیا امروز به ما و آنچه كه میكنیم وابسته است..
#شهیدانه🕊
#سید_مرتضیآوینی♥️
@mazhabijdn
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
رفقا ی چند نفری میفرستید این طرف💔🚶♂ اگر بشیم ۱k تم میذارم از حرم امیر المومنین💚🍃 🌸 @mazhabijdn 🌸
هیییی رفقا زیادمون کنید دیگه
یه هفتس افسرده شدمهااا 😐💔🚶♂
#رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے♥️
#پارت_بیستوشش
باشه مگه تو میزاری یادم بره ؟ زورگو بابا من نخوام بیام کی رو باید ببینم ؟
شقایق دندوناش رو نشون داد گفت:
من و مریم رو
بعد هم خوش و مریم شروع کردن به خندیدن
درد بگیرید این حال و روز من خنده هم داره ، حالا هم به جای هرو کر بیاید بریم کلاس حوصله غرغر ی استاد دیگه رو ندارم
تمام سه روز گذشته با غرغر کردنای من به جون مریم و شقایق گذشت اما مرغشون یک پاه داشت که باید حتما منم همراهشون برم
آخر هم حرف ، حرف اونا شد
کلافه نگاهی به ساعت انداختم دقیقا سه ساعت بود که منتظر رسیدن اتوبوسها بودیم ولی خبری نبود که نبود
مریم من ده دقیقه دیگه بیشتر نمیمونم اگه نیان رفتم گفته باشم
مریم: _ اه باز شروع کردی بابا گفتن تو راهن دارن میان چند ماهه به دنیا آمدی تو
چند ماهه چیه سه ساعت علاف تو شدم...
هنوز حرفم تموم نشده بود که امیرعلی به جمع نزدیک شد و گفت:
خانمها آقایون لطفاً اینجا جمع بشید تا گروه بندی کنیم اتوبوسها رسیدن
همینطور که زیر لب غر میزدم با مریم و شقایق به جمع پیوستیم دوباره صدای امیر علی بلند شد :
امیرعلی: لطفاً اسامی خواهرانی که میخونم سوار اتوبوس اول بشن
شروع کرد به خوندن اسامی ، منو مریم و شقایق توی گروه اول بودیم و مسئولیت اتوبوس گروه اول با امیرعلی بود ، اینم از شانسه منه که باید تو سفرم کنار این نچسب باشم
ولی چه باید کرد