☝️ سبک #واحد این شعر #اربعین مداح:سید علی حسینی سبک و شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

سبک مشترک شعر درخواستی مداح هدیه به مدافعین حرم #یازینب بند اول انبوهی از غیرت تو خون رگهاشه با ذکر یا زینب میخواد مهیا شه میرن به میدون جنگ میون ترکش ها نبینه یک دشمن پاش به حرم وا شه به سر هوای حرم به دل نوای حرم سپاهیان خدا و خادمای حرم شبیه حضرت ساقی همه فدای حرم حرم و حرم ذکر لباشون حرم این همه مجنون حرم با تن پر خون حرم حرم و حرم داره قداست حرم کرده قیامت حرم اذن شهادت حرم بند دوم دل از هوا و هوس بریده اند دیگر شراب لم یزلی چشیده اند دیگر کبوتران حرم از آشیانه ی خود به سمت بانوی عشق پریده اند دیگر به دل نشان حرم به لب اذان حرم کنار حضرت ماه و در امان حرم نوشته بر در جنت مدافعان حرم حرم و حرم معنی غوغا حرم عرش معلا حرم محشر کبرا حرم حرم و حرم مرکز دنیا حرم شافع عقبا حرم آمده سقا حرم @sabksher

سبک مشترک #رقیه #حضرت_رقیه #زمینه بند اول ای بابا بگو کجایی عمه تنها و غریبه بین این مردم نامرد رو لباش امن یجیبه باباجون سرم میسوزه بس که موهامو کشیدن نیمه ی شب از رو ناقه افتادم منو ندیدن باباجون نبودی ما رو جا دادن توی خرابه همه بی تاب و غریبیم از همه بدتر ربابه از گوشم کشیده گوشواره هامو لخته خون رو گوشامو رنگ خون تو چشامو پاهامو ندیدی آبله کرده رنگ عمه چه زرده حرف من پر درده ای بابا نبودی بزم شرابو اشک و حال خرابو لحظه های عذابو تو حالا به من بگو که کجایی بسه دیگه جدایی وقتشه تو بیایی بند دوم به خدا غذا نخواستم طبقو اینجا نزارید به جای غذا برا من برید بابامو بیارید ای بابا میگن تو هستی کی تن تو رو ربوده سرتو کجا گذاشتن؟ بوی هیزم بوی دوده میبوسم رگاتو بابا کی سر تو رو بریده چرا آب بهت نداده مگه لبهاتو ندیده ای بابا میبینی دیگه خمیدم روی خارا دویدم من که دیگه بریدم میبینی موهای سوختمو بابا من که میمیرم اما عمه میمونه تنها عمه مونده و ی جسم شکسته با ی حالت خسته دیگه چشمامو بسته ای عمه رسیده وقت جدایی موندی و بی نوایی شد رقیه فدایی سبک و شعر: سید علی مرتضوی @sabksher

وزن:لالا گلم لالا مجید بنی فاطمه شعر:سید علی مرتضوی #حضرت_رقیه #رقیه #زمینه بند اول بابای من باباجونم بابا جونم کجایی بابا نیستی و مینالم من از درد جدایی اگه دارم میبارم اگه رنگم پریده بین آتیش‌ ی نامرد معجرم رو کشیده باباجون خودت ی کاری بکن بیا عمه رو تو یاری بکن عمه دیگه خیلی غریبه ......... بند دوم تو نبودی و از ناقه افتادم نیمه شب بود تک و تنها توی صحرا عمه تو تاب و تب بود بابا جون لکنت من از همون‌شب شروع شد تو نبودی که زنجیر بسته روی گلو شد باباجون منو کتک میزدن باباجون بیا که خیلی بدن بابا ببین قدم خمیده ......... بند سوم سلام بابای خوب من چرا تو تن نداری باباجونم چرا انقدر لبای پاره داری جای دستات که نیستن میبوسم من رگاتو چرا از من میبندی باباجون این‌نگاتو عمه دیگه بی رقیه شدی بمیرم برات شکسته شدی عمه دلم خیلی شکسته @sabksher

🔈بابا جونم تو خودت میدونستی #زمینه #شور_لطمه #حضرت_رقیه #رقیه #لطمه مداح:سید حسین هاشمی سبک و شعر:سید علی مرتضوی ☝️☝️☝️☝️☝️☝️ فوق العادست از دست ندید @sabksher #زمینه #شور_لطمه #حضرت_رقیه #رقیه #لطمه بند اول بابا جونم تو خودت میدونستی جدا شم از تو میمیرم تنها موندم داره وا میشه زخم پاهام که اینجوری را میرم بابا جونم میدیدن که یتیم شدم اما سیلی به روم میزد قدم کوتاست ی نامردی گره ی طنابو روی گلوم میزد دوست دارم ولی دلخورم از تو که تنها بدجوری ترسیدم بابا جونم تو نبودی و عمه رو میزدو با گریه میدیدم بابا جونم دختر تو کشیده شد خمیده شد گوشوارمو که یادته کشیده شد بریده شد معجرم رو گره زدم کشیده شد دریده شد کشیده شد خمیده شد کشیده شد بریده شد کشیده شد دریده شد تو کوچه ها که دیده شد چه حرفایی شنیده شد کشیده شد آن دم که من از ناقه افتادمو غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی بند دوم باباجونم توی شام که آوردنمون مارو خیلی بلا دیدم خیلی سخت بود که سر پره خون تو رو تو تشت طلا دیدم بابا جونم تو خرابه میبینمت آره میدونم اینجایی من هم اینجام بیا پیش رقیه ی خسته اگه که تنهایی دوسم داری ولی آغوشتو نیاوردی فقط سرت اومد لبهات پارس بمیرم که نبودی کنارم چیا سرت اومد بابا جسمت با مرکبا کشیده شد خمیده شد شمر اومد و موی سرت کشیده شد بریده شد انگشترت در نیومد کشیده شد دریده شد کشیده شد خمیده شد کشیده شد بریده شد کشیده شد دریده شد رقیه رنگ پریده شد زخم سر تو دیده شد کشیده شد آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم مشغول دعا بودم شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

#حضرت_رقیه #زمینه سبک مشترک بند اول بابا دلم تنگه چشم من خون میباره بیا ببین عمه خستس و یاری نداره نبودی و چیا کشیدم بابا روی خارا دویدم مردم تا به عمه رسیدم بابا حسین جان بابا ببین منو زدن آخه گناهی ندارم دیدن یتیمم باباجون دیگه پناهی ندارم خیلی پاهام درد میکنه اسیر و راهی ندارم عموم دیگه رفته سفر تو شبا ماهی ندارم بند دوم از آتیش خیمه مونده موهام نشونه گوشوارمو بردن لخته ی خون آویزونه رو صورتم پر از نشونه از ضربه های بی بهونه ببین دیگه عمه کمونه بابا حسین جان خیلی دلم شکست بابا بغض صدامو میبینی من توی صحرا دویدم زخمای پامو میبینی با انگشتر میزد بابا زیر چشامو میبینی بیا بریم که خسته ام اشک نگامو میبینی بند سوم افتادم از ناقه چندتا دندون شکسته به جای دلداری سیلی به صورت نشسته لکنت زبونمو میبینی چشمای خونمو میبینی قد کمونمو میبینی بابا حسین جان بابا شنیدم که میای رد گلومو چه کنم داری میای کنار من زخمای رومو چه کنم ی تیکه پارچه هم نبود معجر مومو چه کنم بابا میگن تنها میای درد عمومو چه کنم بند چهارم سلام باباجونم سر روی پام میزاری بابا سرت اومد اما چرا تن نداری میخوام بخوابم روی پاهات خاکستر به روی موهات لب میزارم به روی رگهات بابا حسین جان خیزرانو و زخم لبت میبوسم و اشک میبارم فرقی نداره چه جوری خوبه که هستی کنارم منو ببر از خرابه میبینی که بی قرارم افتاده جسمم کنارت وقتی دیگه جون ندارم شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

#حضرت_رقیه #روضه سبک:سلام آقا که الان رو به روتونم بنی فاطمه شعر:سید علی مرتضوی سلام بابا نبودی خیلی ترسیدم اسیر بودیم ندیدی من چیا دیدم بابا جونم رو ناقه بودم افتادم تک و تنها گمونم اونجا جون دادم سلام بابا سلام بابا سر من خیلی میسوزه یه نامردی به ما چشماشو میدوزه توی صحرا روی خارا دویدم من چه حرفایی اسیر بودم شنیدم من سلام بابا سلام بابا ببخش لکنت زبان دارم دلم خون که اشک بی امان دارم روی گوشم ببین لخته ی خون مونده جای انگشت رو گونه هام نشون مونده سلام بابا چرا بابا پر خاکستر موهات چقدر بابا پر زخم روی لبهات میبوسم من جای دست تو رگهاتو نبند بابا از این جامونده چشماتو سلام بابا بریم بابا ببین دیگه خمیدم من خدا رو شکر که به بابام رسیدم من منو بردی تن من مونده و عمه چقدر تنهاست که دشمن مونده و عمه سلام بابا @sabksher

#شور_اربعین #اربعین #زمینه_اربعین بند اول شاه تویی گدا منم غریب آشنا منم اصلا قبول هرچی بگی نوکر رو سیاه منم جود تویی جفا منم تو با منی جدا منم ردم نکن تو رو خدا عاشق کربلا منم شده همین دعای من هرچی دارم ازم بگیر کرببلا برای من باز اربعین داره میاد یعنی میشه منم بیام با زائرا آقای من سخت شده کار من دلم شده مبتلا آقا جون مادرت منو ببر کربلا بند دوم عبدم و سرورم تویی تموم باورم تویی از بچگی یادم میاد که ذکر مادرم تویی گدا منم کرم تویی تاج روی سرم تویی من از خودت حرم میخوام که صاحب حرم تویی درسته که بدم ولی چیکار کنم شبایی که نمونده تو سینه دلی درسته که بدم ولی هروقت که من بلند شدم به زیر لب گفتم علی میزنه قلب من بازم به یاد حرم فقط به این دلخوشم‌ که بم بگی نوکرم بند سوم فرصت من خیلی کمه از اون روزی که یادمه من اومدم تو هییتت با ناله ی یا فاطمه منم آقا مثل همه عشق تو توی خونمه درسته پیر شدم ولی نوکری افتخارمه فرصت من خیلی کمه بزار که نوکرت بیاد جون بده توی حرمت فرصت من خیلی کمه سفید شده موهای من بگو که من میخرمت افتخار منه که پیر شدم‌ با حسین تو وقت جون دادنم فقط میگم یا حسین مداح:سید حسین هاشمی شعر و سبک:سید علی مرتضوی @sabksher

👆✅

سبک مشترک #حضرت_رقیه #شور_روضه بند اول بابا جون میبینی چجوری راه میرم زخم پام وا شده روی خارا میرم بابا جون میبینی قد من خم شده شکسته سینه ام نفس هام کم شده از رو ناقه آخه افتادم نرسید کسی به فریادم یجوری زده توی گوشم همه گفتن دیگه جون دادم ....... بند دوم چرا دیر اومدی سلام‌ بابای من کنارم اومدی سر تنهای من پر خاکستره موهای تو بابا چرا پاره شده لبای تو بابا حالا من زخماتو میبوسم خشکی لبهاتو میبوسم به جای دستای تو بابا خم میشم رگهاتو میبوسم شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

سبک مشترک #حضرت_رقیه #رقیه #زمینه بند اول سلام بابا میترسم از جدایی بیا سلام بابا دیدم رو نیزه هایی بیا سلام بابا بی تو بابا پر از دلهرم تازیانه زد و میبرم میکشن هی با زنجیر منو دست بسته زمین میخورم غم دخترت بی تو خیلیه ببین صورتم اگه نیلیه بابا جون اینا رد سیلیه… واویلا . . بند دوم سلام بابا  عمه دیگه خمیده بیا سلام بابا رنگ رباب پریده بیا سلام بابا هی میزد تازیانه عدو دور دیدن آخه چشم عمو من بابا به تو گفتم ولی به عمو چیزی از من نگو باباجون ببین دیگه پیر شدم من از زندگی بی تو سیر شدم پاهام خونه بند به زنجیر شدم واویلا شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

#شور #حضرت_زینب #اسارت مداح:کربلایی ابوالفضل رضایی شعر:سید علی مرتضوی بند اول داداش نبودی و ببین دیگه اسیر شدم به پای نیزه میبرن منو که پیر شدم سر تو روی نی شکسته شد سرم حسین با تازیونه ها شبیه مادرم حسین ببین کنار خواهرت پر از حرامیه تموم ترس من از مجلسای شامیه با خنده های حرمله هی میکشم عذاب بدون اصغرش بدون نمیمونه رباب غم دلم داداش همین غم اسارته رو صورتم ببین همه رد جسارته با هجر تو نمونده دل تو دل بچه ها خنده ی شمر آخر میشه قاتل بچه ها ........ بند دوم بازار کوفه و شام منو میبرن حسین غم دل ما رو با سیلی میخرن حسین غمم همینه که بردنمون بازار شام جسارتا میشه میون مجلس حرام تو میری بین تشت،میاره چوب خیزران اشکای دختری بین خنده ی دیگران خرابه مقتله دختر بی گناه میشه سر تو طبق اونم محو نگاه میشه موندم با پیکر پر از رد سه ساله ای افتاد کنار تو بدون اشک و ناله ای من اربعین میام منتظرم بمون حسین ببین غریب شدم از غم من بخون حسین @sabksher