eitaa logo
Sabksher
102 دنبال‌کننده
1 عکس
5 ویدیو
4 فایل
سبک و شعرهای سید علی مرتضوی جهت ارتباط با ادمین @jahat_payam
مشاهده در ایتا
دانلود
بند اول ثارلله در میدان زیر گامش‌ همه جا میلرزد اربابم میتازد پای دشمن به خدا میلرزد الفرار است به لبها که حسین آمده است آمده با نگهش لشکری از پا افتد یک نفر فاصله اش را دو برابر کرده با خم ابروی مولا دگر اما افتد حسین آمده و معرکه هراسان شد نفس نفس زده در معرکه که طوفان شد به رقص تیغه به دستش‌ امان نمی ماند به ذکر یا علی اش لشکری گریزان‌شد ....... بند دوم شیر حق میغرد وحشت افتاده که شمشیر گرفت بی همتا در غوغا با دو انگشت چقد تیر گرفت نهروان و جمل افتاده به پایش دشمن جنگ صفین به هر ضربه چه غوغا کرده در دل معرکه ارباب روز عاشورا یک تنه آمده و محشری برپا کرده نبرد میکند و بی امان امان ندهد به دیده ضربه زند تیغ را تکان ندهد رجز به روی لبش ذکر یاعلی دارد علی شدست و امانی به کوفیان ندهد
بند اول الحمدلله مجنون حسینم تو روضه ها من مهمون حسینم اشک روی گونه هام شوق این چشای تره خستمو میدم سلام خسته حال من بهتره عمریه که کربلا آرزوی هر نوکره میگیرم اذن دخول از آقا تا راهم بده عزیز زهرا میزارم دست ادب رو سینه میخونم‌ من یا حسین یا مولا ..... بند دوم با بوی عطر سیب تو چه مستم وقتی کنار باب القبله هستم با دعای مادرت من میام اقا کربلا میباره اشک چشام با دلی که شد مبتلا بازم تو رویا میام من میون ایوون طلا تو ندیدی که چقد بد کردم دستمو گرفتی و رد کردم آخرش منو میاری آقا ولی دیگه تو نزار برگردم ....... بند سوم گوشه ی صحنت روضه خون نشسته حلقه گرفتن با قلبی شکسته شب جمعه و حرم از کنار باب السلام میام به سمت ضریح من میون این ازدحام تو رویام ارباب حسین اربعین منم کربلام روسیاهم ولی راهم میدی بد شدم ولی پناهم میدی حر میشم دست منو میگیری اشک روضه به نگاهم میدی
از خیمه بیرون آمد اما بی مهابا رفت چون در دلش غوغا شده بی چون و اما رفت با خیمه ای که مانده تنها گریه ها کرده حالا به سمت لشکری بی رحم، تنها رفت شمشیر و تیر و سنگ بود و خنجر و نیزه بی اکبر و بی‌قاسم و بی یار و سقا رفت سنگی به پیشانی نشست و خون تلاطم کرد وقت سه شعبه بود تا دشداشه بالا رفت تیری که چنگ انداخته بیرون نمی آید تیر از جلو خورده به تن، از پشت اما رفت کعبه زمین افتاده و دشمن طوافش کرد شمشیره دست ابن ملجم ها به بالا رفت نیزه به جای نیزه و شمشیر با شمشیر یک خواهری از حال در وقت تماشا رفت آن سینه ای که داغ اصغر آتشش میزد یک بی سر و پا بر روی آن سینه با پا رفت خنجر اگر تشنست، این حلقوم‌ خشکیده از حلق رو گردانده و از پشت سر جارفت سر را برید و بر سر نیزه تکان میداد زینب هراسان میرسد،از هوش زهرا رفت انگشت را همراه با انگشترش بردند پیراهن کهنه چرا دیگر به یغما رفت قصه رسید آنجا که نعل تازه کوبیدند با ده سوار این پیکرش هرجای صحرا رفت از خیمه های سوخته یک دختری تنها گریان به سمت پیکر صدچاک بابا رفت قصه به پایان آمد و وای از دل زینب زینب دلش جامانده و همراه سرها رفت
سلام بر دل شاهی که درد عالم داشت نگاه منتظرم اشک غربتی کم داشت نشد کنار کسی درد و دل کنم اما برای درد دلم چای روضه مرهم داشت چقدر از دل ما عقده های غم برداشت همان امام غریبی که سینه اش غم داشت خوشا به حال کسانی که عاشقی بلدند خوشا به حال همان خانه ای که پرچم داشت بدان که زندگی بی حسین بردگی است به لطف اوست که هر سال ما محرم داشت @sabksher
27.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بند اول امون از بی کسی و بی قراری ی لشکر مونده و تنهاست زینب نشسته تو نگاهش ابر ماتم غریبی از نگاش پیداست زینب شده بیچاره زینب معجر پاره زینب بی پسر بی برادر شده آواره زینب خمید با درد جدایی شکست هر روز اسارت خمید با طعنه و توهین شکست با رد جسارت زینب زینب زینب مانده یکه و تنها در دشت بلا زینب زینب زینب زینب خون میچکد از فرقش در کرببلا زینب بند دوم شبای غربت و جمع یتیما همه پروانه و شمعست زینب نشسته سر به دیوار خواب رفته بمیرم اینچنین خستست زینب بی کس و خسته زینب بغض سربسته زینب همه دیدن تو بازار دستای بسته زینب خمید با آتیش مردم شکست تو مجلس شامی خمید تو کنج خرابه شکست ما بین حرامی زینب زینب زینب دستاش غل و زنجیر و میسوزه سرش زینب زینب زینب زینب در مجلس نامحرم خون شد جگرش زینب @sabksher