💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🍃میگن بابا شهید شده، عمو.
#شهید چیه؟
چه شکلیه؟
این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود.
و #عمو ماند که چه جواب بدهد؟
چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست.
نمیتوانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست.
چشمان مالامال #اشک اطرافیانش زمین خشک را #دریاچه کرد.
#چشمانش آرام بسته بود،
آرام خوابیده بود،
آرام و زیبا.
خواهر با صدایی آغشته به #بغض در گوش برادر نجوا میکند:
"گلم را به #حضرت_زینب«س»سپردم."
خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی!
به #عمه_ساداتمان که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس #عاشوراییان شد، چگونه همدم غم زده های حسین شد، چگونه مرحم زخم هایشان شد، خیالت راحت باشد.
#یدالله آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه میخورند.
شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، #پدر با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در #تابوت آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند...
راستی با هر #جمعه همسر و فرزندانت چشم انتظار #صاحب_الزمانند، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...!
#عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
نگرانم که پس از مردن من برگردی
پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی
#شهید #یدالله_قاسم_زاده
📅تاریخ تولد : ۱۳۶۱/۱۲/۱۸
📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱ حلب
🗺مزار : بهشت زهرا قطعه ۵۳
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌷زمیـن
حقیـر بود
برای داشتنـت
آسمــــان
به تو بیشتر میآید ...🕊
💐شهید یدالله قاسم زاده متولد ۱۸ اسفند ماه ۱۳۶۱، اصالتا اهل روستاهای آسیابسر و ملاسرا از دهستان طاهر گوراب بخش مرکزی شهرستان صومعه سرا استان گیلان و البته ساکن محله خزانه تهران بود.
🌷 او یکی از مستشاران زبده نظامی بود که داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) از سپاه المهدی تهران به سوریه رفت و در روز دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ براثر اصابت ترکش خمپاره در حوالی شهر حلب سوریه توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. از او دو پسر ۴ و ۶ ساله به یادگار مانده است.😭
🌹#شهید_مدافع_حـرم
#یدالله_قاسم_زاده
#سالروز_شهادت🕊
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
پـدر
باز هم دیشـب همه بودند و تــو نبودی
باز تـو را گم کرده بودم...
در آمیختم با خیال و
باز جستم یاد لبخند تـو را
و شانه های پر غرورت را..
آری همه بودند و تــو نبودی ...
شهید یدالله قاسم زاده🌷
سالـروز شهـادت
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۱ آذر سالروز شهادت مدافع حرم" #حسنحزباوی
#سیره_شهدا
شهید مدافع حرم حسن حزباوی
💐احترام به پدر و مادر از ویژگی های بارز شهید حزباوی💐
اجابت درخواست پدر و مادر
پدر شهید حزباوی: در تمام دوران زندگی یک بار نشده بود که چیزی از حسن بخواهم و او نپذیرد. هر روز موقع برگشتن از محل کار قبل از اینکه به خانه خودش برود ابتدا نزد من و مادرش می آمد و مدتی را به احوال پرسی از ما می گذراند و بعد به خانه خودش می رفت.
دستبوسی پدر و مادر
در این احوال پرسی همیشه عادت داشت دست من و مادرش را ببوسد و هوای برادرها و خواهرهای خود را داشت و اگر مشکلی برای آنها پیش می آمد حتماً پیگیری می کرد.
آنان کہ #حسابشان پاک اسـت
#راحَت می میرند!
و آنها کہ بی #حسابند؛
با شهادت...
📸شهید مدافع حرم #حسن_حزباوی
#ولادت:١٣۶١/٩/١
#شهر:#اهواز
#شهادت:١٣٩٣/٩/١
#سالروز_شهادت....🌹🌹🕊🕊
🕊صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
|💔|
[همسرشهید🌹]
••🍁خیلی دوست داشتند"رهبر "راببینند،ولی قسمت نشد.
در آخرین تماس تلفنی گفت:"مراقب بچهها باش و به درسشان بیشتر رسیدگی کن.
مراقب واجباتشان باش."
ناراحت بودم.
گفتم:"من کاری به بچهها ندارم خودت برگرد و این حرفها را یادشان بده."
جواب داد:"اگر برگشتم که هیچ ولی اگر برنگشتم این مسئولیت به عهده توست.."
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🎥| #ببینید
شهید مدافع حرم #شهید_حسن_حزباوی
ومحل شهادت ایشان در سوریه
🌹 #شهید_حسن_حزباوی
شهید حسن حزباوی با صداقت و اهل حجب و حیا بود اگر چه کم حرف میزد اما همیشه لبخند به لب داشت. انسانی متواضع وکم توقع و در مسائل کاری بسیار با جدیت و نمونه یک پاسدار وظیفه شناس بود چندین بار در رزمایش ها به خاطر همین جدیت و نظم و ذکاوتش مشورد تشویق قرار می گیرند. همین رفتار وکردارش سبب شد تا یکی از برادران سنی مذهب در سوریه بعد از دوستی با #شهیدحزباوی و تحت تاثیر رفتارش به مذهب تشیع مشرف شد.
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسن_حزباوی
🔷تاریخ تولد : ۲۳ آذر ۱۳۶۱
🔷تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱۳۹۳
🔷مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
🔷محل شهادت : سوریه
#سالروز_شهادت.......🕊🌸
💐سالروز شهادت شهید مدافع حرم "حسن حزباوی" گرامی باد
🕊صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#خاطرات_شهید
● شهید حزباوی با صداقت و اهل حجب و حیا بود اگر چه کم حرف میزد اما همیشه لبخند به لب داشت. انسانی متواضع وکم توقع و در مسائل کاری بسیار با جدیت و نمونه یک پاسدار وظیفه شناس بود.
● چندین بار در رزمایش ها به خاطر همین جدیت و نظم و ذکاوتش مشورد تشویق قرار می گیرند. همین رفتار وکردارش سبب شد تا یکی از برادران اهل سنت در سوریه بعد از دوستی با شهید حزباوی و تحت تاثیر رفتارش به مذهب تشیع مشرف شد.
#شهید_حسن_حزباوی🌷
#سالروز_ولادت
#سالروز_شهادت
●ولادت: ۱۳۶۱/۹/۱، اهواز
●شهادت: ۱۳۹۳/۹/۱ ،سوریه
🕊صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#شهیـدمدافعحرمـ
|💔| #پاسـدارشهیدحسـنحـزباوے🌼
تاریخ تولد: ۱۳۶۱/۰۹/۰۱
محل تولد: اهواز
تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۰۹/۰۱
محل شهادت: سوریه
وضعیت تأهل: متأهل_داراے۳فرزند
محل مزار شهید: اهواز
#فـرازےازوصیتـنامهشهیـد👇🌹🍃
✍..."تا جان در بدن داریدتابع ولی فقیه باشید و هرگز ازمسیر ایشان خارج نشوید.همواره یادخدا باشیدکه رمز خوشبختی در یادخدا نهفته است.همواره راستگو و بایکدیگر مهربان باشید.
خدایا قرار است که بمیریم پس چه خوب است که مرگمان در راه تو باشد."
••🍁گروه توپخانه ۶۴الحدید...
#سالروزشهادت....🕊🕊🌹🌹🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ #شهیـدمدافعحرمـ |💔| #پاسـدارشهیدحسـنحـزباوے🌼 تاریخ تو
•••|🥀•••
#پاسـدارشهیدحسنحـزباوے
✍...شهیدبعد از اخذ دیپلم انسانی در سال ۱۳۷۸به عنوان پاسدار در سپاه استخدام و در یکی از یگانها مشغول به خدمت میشود و همزمان تحصیلات خود را تا مقاطع فوق دیپلم ادامه میدهد.
حسن در مساجد کوت عبدالله به انجام فعالیتهای علمی و قرآنی میپردازد و در ورزش کونگفو مهارت دارد که البته بعد از ورود به سپاه در رشته جودو به فعالیت میپردازد.با شروع نا آرامیها در سوریه و به خطر افتادن حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه (س) دل بی قرار حسن نیز نا آرام میشود.
غیرت و مردانگی این بزرگ مرد اجازه نمی دهد بنشیند و در رفاه و آسایش اخبار این کشور را دنبال کند و حرم اهل بیت (ع) بار دیگر طعم تلخ اسارت را بچشد.
داوطلبانه درخواست اعزام به سوریه را میدهد که برای نخستین بار در سال ۱۳۹۳ اعزام میشود و این اعزام مسیر زندگی او را به سمتی میبرد که خود چندین سال قبل طرح آن را عرضه کرده بود.
آری بی قراری حسن برای شهادت به روزی برمیگردد که لباس سبز سپاه را می پوشد. وقتی در سال ۱۳۸۰ برای گذراندن دوره تکمیلی آموزش پاسداری به همدان می رود به همراه ۱۰ نفر از دوستانش تصمیم میگیرد برای خود فرم شهادت طراحی کنند تا هرکس روز شهادتش را در آن فرم بنویسد که روز دوشنبه را برای شهادت انتخاب میکند. ۱۳ سال از آن روز می گذرد و آن تصمیم از یادها میرود. اما پای عهدش می ماند. داستان شهادتش هنوز پایان نیافته است. بعد از درخواست برای اعزام به سوریه نام حسن در لیست انتظار قرار میگیرد.، اما آخرین پاسدار داوطلب، به دلیل بیماری پدر تلفن خود را جواب نمیدهد و نوبت به حسن میرسد، بعد از ۶ ماه انتظار بالاخره آرزویش برآورده میشود.
رشادت و شجاعت او داستان مفصلی دیگر دارد که مجال گفتن نیست، در آذر ماه سال ۱۳۹۳ سه گروه از رزمندگان سوری علیه تکفیریها عملیاتی را آغاز میکنند. گروه اول که ۶۰ نفر هستند حمله میکنند. اما به دلیل لو رفتن عملیات محاصره میشوند و دو گروه دیگر اقدامی نمیکنند.
هر لحظه امکان قتل عام شدن آنها وجود دارد. از بین همه حسن داوطلب نجات آنها میشود و پشت تیر بار مینشیند و نفربر را پوشش می دهد تا از محاصره خارج شوند.
او خود را به خطر میاندازد و جان ۶۰ نفر را نفر را نجات دهد. کمی استراحت میکند دوباره می رود تا به قبضه سر بزند که سه گلوله به سمتش شلیک میشود گلوله سوم به مهمات اصابت میکند و انفجار مهمات باعث شهادتش میشود.
شهادت حسن حزباوی در محلی اتفاق میافتد که جنگ صفین در آنجا رخ داده است. شهید حسن حزباوی به عشق مولا و مقتدای خویش علی (ع) میرود تا از اصحاب آخرالزمانی کربلا و پاسدار حرمت و اندیشه های امام امت خمینی کبیر(ره) باشد. سرباز بی ادعا حضرت امام خامنه ای با نثار جان خود فریاد برآورد که جان میدهد ولی ذلت نمیپذیرد. جان میدهد تا ولی زمان در غربت و بی یاوری فریاد ( این العمار ) سر ندهد.
رو روز دوشنبه غسل شهادت میگیرد و روز سه شنبه به شهادت میرسد.
شهید حسن حزباوی با صداقت و اهل حجب و حیا بود اگر چه کم حرف میزد اما همیشه لبخند به لب داشت. انسانی متواضع وکم توقع و در مسائل کاری بسیار با جدیت و نمونه یک پاسدار وظیفه شناس بود چندین بار در رزمایش ها به خاطر همین جدیت و نظم و ذکاوتش مشورد تشویق قرار می گیرند. همین رفتار وکردارش سبب شد تا یکی از برادران سنی مذهب در سوریه بعد از دوستی با شهید حزباوی و تحت تاثیر رفتارش به مذهب تشیع مشرف شد.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی):
✨ما مدت ۸ سال از حیثیت،ناموس،دین،تمامیت ارضی،مردم،انقلاب،حکومت،نظام اسلامی و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعی،مقدس است .
پنجشنبه شد و یاد شهدا .
خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با صلوات و وعجل فرجهم
🍃شادی روح شهدای خانواده
🍃شهدای محل زندگی
🍃شهدای شهر
🍃شهدای استان
🍃شهدای کشور
🍃شهدای بسیجی
🍃شهدای امنیت
🍃شهدای اطلاعات
🍃شهدای حزب الله
🍃شهدای گمنام
🍃شهدای مرزی و وطنی
🍃شهدای امر به معروف و نهی از منکر
🍃شهدای فتنه
🍃شهدای تفحص
🍃شهدای دفاع مقدس
🍃شهدای مدافعین حرم
🍃شهدای سپاه پاسداران
🍃شهدای ارتش
🍃شهدای هسته ای
🍃شهدای غواص
🍃شهدای فاطمیون و زینبیون و حیدریون
🍃 شهدای آتش نشان و.....
🍃 شهدای سلامت......
🌹صلوات +وعجل فرجهم
✨الّلهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین پنجشنبہ آذر ماه و ياد درگذشتگان😔
امروز اولین پنجشنبہ آذر ماه هست
با یک سینی خرما
یک شاخه گل یاس و یک گلاب🌹
به استقبال عزیزان می رویم
چیزی زیادی از ما نمی خواهند
فقط هر پنجشنبہ به آنها سر بزنیم . . .😔
برای شادی روح تمام اموات
فاتحه و صلوات هدیه کنیم 🙏😔
✨الّلهُم صَلِّ علی محمَّدوَآلِ محمَّد وعجِّل فرجهُم✨
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
036 يس.mp3
1.13M
🕊🌹سوره ی یس🌹🕊
💚هو الکریم💚
🌷پنجشنبه است ویاد درگذشتگان🌷
🌷اللّهُمَّ اغفِرلِلمُومِنینَ وَالمُومِنَات
🌷والمُسلِمینَ وَالمُسلِمَات
🌷الاَحیَاءِ مِنهُم وَالاَموَات
🌷بحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَع الصَّلَوات
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷بیوگرافی شهید والامقام محمودبحری🌷
🍃 نام : محمود
🍃نام خانوادگی : بحری
🍃 نام پدر : سیف الله
🍃متولد : ۱۳۴۱/۱۱/۰۱
🍃تحصیلات : زیر دیپلم
🍃 وضعیت تاهل : مجرد
🍃 یگان : ارتش _ لشکر ۶۴_ ارومیه_ گردان مهندسی
🍃مدت حضور : ۱۹ ماه
🍃 مسئولیت : تخریب چی
🍃 عضویت : سرباز
🍃 تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۰۶/۲۱
🍃 محل شهادت : منطقه سردشت
🍃 نحوه شهادت : اصابت تیر
🍃 عملیات : پدافندی
🍃 محل دفن : گرمسار _ گلزار شهداء
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷زندگینامه شهید معزز محمودبحری🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
اول بهمن ماهِ سالِ هزار و سیصد و چهل و یک ، نوزادی در خانه سیف الله بحری پا به عرصه جهان نهاد و چراغ خانه دل مادرش را روشن کرد .
یک برادر و چهار خواهر دارد . وضع مالی پدرش خوب نبود . با کارگری و کاه فروشی زندگی را به سختی پیش می برد.
مادر خانواده هم چاره ای جز کار کردن نداشت . کار او پخت نان برای مردم بود . بچه ها هم هر کدام به تناسب کار پدر و مادر ، کمک می کردند . بچهها تلاش کردند و یک مغازه میوه فروشی در گرمسار خریدند تا کار پدر سبک تر شود .
محمود هم درس می خواند و هم کارگری می کرد تا خرج تحصیلش را در بیاورد . دیپلمش را گرفت و برای رفتن به جبهه در بسیج ثبت نام کرد ، ولی وقتی با مخالفت مادر مواجه شد ترجیح داد مطابق میل او عمل کند .
پدرش را در این زمان از دست داد .
آرزو داشت به جبهه برود . رفتن دوستانش به جبهه ، او را بیشتر مشتاق می کرد ، تا اینکه برای سربازی خبرش کردند. سهمیه ارتش شد و به ارومیه رفت .
پس از آموزش هم تقسیم شد و افتاد اُشنَویه .
آموزش خنثی سازی مین و تخریب را دید . در واحد مهندسی ، قسمت تخریب خدمت می کرد .
حدود نوزده ماه از خدمتش گذشته بود که در منطقه اُشنَویه در درگیری با ضد انقلاب در بیست و یکم شهریور سال هزار و سیصد شصت و چهار به شهادت رسید . از ناحیه صورت شدیداً دچار سوختگی شد ، طوری که شناسایی اش مشکل شده بود .
پیکر مطهرش از اُشنَویه به گرمسار منتقل و پس از تشییع جنازه در گلزار شهدای گرمسار به خاک سپرده شد.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷خاطراتی از زندگانی شهید گرامی محمودبحری 🌷
🍃 خواهر شهید
هربار که مرخصی می آمد ، به دیدن فامیل و همسایهها میرفت .
یادم است آخرین باری که می خواست به جبهه برود ، به مادرم گفت : ننه ! زودتر شام رو بیار بخورم و با هم بریم خانه آبجی ها و داداش ، خداحافظی کنم . شام را که خوردیم ، او زودتر آماده شد گفت : تا شما آماده بشی ، من جلوی در از همسایه ها خداحافظی می کنم .
همان شب ، از همه همسایه ها و فامیل خداحافظی کرد .
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
زمانی که سایه پدرم را از دست دادیم
احساس بی کسی می کردیم . کار برای مادرم سخت تر شد . برای مردم نان میپخت . محمود هم بزرگ شده و نزدیک سربازی اش بود . میخواست با دوستانش به جبهه برود ، ولی مادرم راضی نمیشد . تازه دنبال این بود که بتواند او را کفیل خانواده کند . برادرم قبول نکرد و گفت : اجازه ندادین که جبهه برم ، حالا می خوای خدمت هم نرم ؟ داداش که هست آبجی ها هم بزرگن . مگه برای همین آب و خاک نیستم ؟
همه برن جبهه ولی من نه ؟ هر طور شده من باید برم سربازی . وقتی سرباز شد دیگر کسی نمیتوانست مانع رفتنش بشود .
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
تازه به سن تکلیف رسیده بودم . یک جلد کتاب آموزش نماز خرید و به من هدیه داد . بعد هم مثل معلمی که امتحان می گیرد ، از من سوال و جواب میکرد . هر جواب صحیحی که می دادم ، تشویق می کرد.
برای آنکه به آنها عمل کنم هدیه ای می خرید و می گفت : این هم به خاطر مسجد رفتن و حجابت .
🍃 دوست شهید
در مراسم دوستمان محمدعلی ، خیلی کارکرد . اول فکر کرده بودیم محمدعلی شهید شده ، ولی بعد خبر دادند اسیر شده است . محمود رفته بود بالای تیر برق ریسه ببندد .
گفتم : دوست داری یه روزی هم برای تو این کارها را بکنیم ؟
گفت : من که لیاقتش را ندارم . این هایی که میرن ، پاک هستن خدا هر کسی رو پیش خودش نمی بره .
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷قسمتی از وصیتنامه شهید گرانقدر محمود بحری🌷
خدایا !
خودت آگاهی که عاشقت شدهام و از آن زمانی که شناختمت و طعم عبادت را چشیدم ، دیگر فهمیدم که به دنبال چه هستم و با چه کسی معامله می کنم .
خدایا !
تو شاهد بودی که در طول زندگی نتوانستم توشهای برای آخرت بردارم ، اما اگر تو راضی باشی با نثار جان ناقابل خود ، میتوانم گذشته را جبران کنم ؛ زیرا به فرموده امام علی (ع) شهادت نقطه اوج سعادت و بالاترین قله رفیع انسانیت است .
مادر عزیزم !
من ظاهراً فرزند شما بودم و در حقیقت ، فرزند اسلام و قرآن و امانتی در پیش شما بودم .
خدا را شکر کنید که چنین فرزندی تربیت کردید که خدا به قربانی خود قبول کرده باشد .
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافعحرم ذکریا شیری
♻️احترام به والدین
💜مادر شهید روایت میکند: ذکریا همیشه در سلامکردن به کوچک و بزرگ سبقت میگرفت و همهی خانواده شیفتهی این اخلاق او بودند. خوشخنده بود و تبسّم از لبانش محو نمیشد. هر زمانی که ازخواب بیدارش میکردم، تا چشمانش را باز میکرد، لبخندی به من میزد و سلام میداد؛ هیچوقت عصبانی نمیشد.
💜از کودکی تا زمانی که ازدواج کرد، سعی میکرد از لحاظ مالی، خانوادهاش را درک کند؛ مثلا اگر دوست داشت اردوی مشهد برود و ما هزینهاش را نداشتیم، اعتراضی نمیکرد و با دوستانش همراه نمیشد؛ ذکریا در همهشرایط احترام من و پدرش را حفظ میکرد.
🎂#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎉اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🎉
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
*شهید ذکریا شیری*🌹
تاریخ تولد: ۱/ ۹ / ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۴ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: گرماب،خدا بنده
محل شهادت: سوریه
مزار: قزوین
*🌹راوی← فاطمه و محمدصدرا از او به یادگار مانده🌸 محمدصدرا در زمان شهادت پدرش هنوز به دنیا نیامده بود🥀پدر فرزندش را، و فرزند پدرش را ندید🥀ذکریا نقش بسزایی در عملیات داشت و اگر موج ضربۀ دشمن به او برخورد نمیکرد🥀شاید بسیاری از همرزمان در همان لحظه شهید میشدند او به نوعی سپر بلای نیروها بود درنهایت شهید و مفقود شد💫مادرش← سال ۹۵ شبی از فراق پسرم خیلی گریه میکردم🥀و درحال درد و دل با حضرت زینب(س) بودم و گفتم؛ خانم، شهدای کربلا 3 روز زیر آفتاب باقی ماندند🥀اما شهدای سوریه یکسال است که پیکرشون برنگشته🥀همان شب در خواب دیدم که در یک صحرای بزرگی قرار دارم و سه خانم با صورتهای نقاب زده روی 4 مزار نشستهاند🍃صدایی به من گفت؛ خانمی که قدبلندتر است مادر حضرت ابوالفضل(ع) است💚 که 4 پسر خود را در کربلا از دست داد چرا تو بی تابی میکنی؟🥀سپس از خواب بیدار شدم و گریه کردم و گفتم خدایا راضی ام به رضای تو✨ ذکریا بر اثر انفجار و اصابت ترکش💥شهید و مفقود شد🥀 خبری از پیکرش نبود تا اینکه بعد از 5 سال فراق🥀پیکرش مهرماه 1399 روز شهادت امام رضا(ع) به کشور بازگشت*🕊️🕋
#سالروزولادت...🌸🎉🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
بخشی از #وصیت_نامه شهید #ذکریا_شیری :
برای دفاع از حرم سه ساله امام حسین (ع) باید سه ساله خودم را تنها بگذارم. نمیدانم زمانیکه این نوشته خوانده میشود آیا در بین شما هستم و یا اینکه به سعادت راه رستگاری و شهادت که آرزوی قلبی و همیشگی من بوده، رسیدهام. لازم به ذکر است که من این راه را با سلامت کامل عقل و درایت انتخاب نمودهام. راهی که مطمئنم ادامه راه شهدای کربلا و شهدای سرزمینم در هشت سال دفاع مقدس میباشد.
📌 #شهید_ذکریا_شیری
🌿تاحالاندیده بودم بالباس سپاه بیادخونه یه روزکه مراسم داشتن دیدم بالباس کادری اومدخونه وقتی تواون لباس دیدمش خیلی خوشحال شدم بهش گفتم که این لباس خیلی بهت میادمن بهت افتخارمیکنم
🌿یه نیش خندی زدگفت مگه آدم به یه لباس افتخارمیکنه دعاکن شهیدبشم موقعه ای که پیکرموآوردن افتخارکن.شهیدشد,منم بهش افتخارمیکنم ولی پیکرش که نیومد.
نقل از #مادرشهید
#سالروزولادت....🌸🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
✅#سیره_شهدا
💠شهید مدافعحرم مصطفی قاسم پور
♨️اخلاق مَداری
پدر شهید نقل میکنند: ادب و نزاکت مصطفی زبانزدِ عامّ و خاص بود. همیشه هرچیزی که بهش میگفتم، فقط با کلمه "چشم" قبول میکرد؛ حتی موقعِ گرفتنِ حقوق ماهیانهاش بااینکه ناچیز بود ولی بنا به رسم محلی پیش پدرش میآورد و به من تعارف میکرد. مصطفی همیشه خوشاخلاق و خوشخُلق و خو بود و رفتارش با مردم توأم با مهر و محبت بود.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🦋اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🦋
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
زمانی فرا می رسد که #جنگ تمام می شود و رزمندگان امروز به سه دسته تقسیم می شوند:
1⃣ دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود #پشیمان می شوند
2⃣ دسته ای راه بی تفاوت می گزینند و در #زندگی مادی خود غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند.
3⃣ دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها ،دق خواهند کرد
پس از خدا بخواهید که با وصال #شهادت از عواقب زندگی بعد از #جنگ در امان بمانید 🎋 نوشته ای از شهید #حمید_باکری
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده🥰
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید #حمید_باکری
🔷تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴
🔷تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲
🔷محل شهادت : جزیره مجنون، عراق
🔷مزار شهید : #جاوید_الاثر 🌹
#سالروز_ولادت....🌺🎉🌺🎉🌺
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
ازش پرسیدم «تو فکر میکنے مهدے چه جور آدمیست؟»
گفت«مرد.به معناے واقعے کلمه مرد.»
ےکسال بیشتر اختلاف سن نداشتند و حمید به او به چشم یڪ پدر نگاه میکرد،حتے اگر تشرش میزد یا بازخواستش میکرد.
خواهراشمیگفتند «هر وقت دنبال هردوشان میگشتیم کافے بود یکیشان را ببینیم تا مطمئن باشیم هر دوشان را پیدا کردهایم.»
حمےداگر میخواست یڪ دلیل محکم براے جبهه رفتنش بیاورد فقط میگفت «مهدے تنهاست.»
تااین را میگفت خاموش میشدم.احساس میکردم اگر یکے از ما میتواند کار مفیدے انجام بدهد دیگرے نباید سدّ راهش بشود.
کندنو جدا شدن حس عجیبے است که رازش گفتنے نیست؛ و همینطور گفتن از بودن و هستن آنها و اینکه آدم خیلے ناگهانے فراموش میکند که حمیدش یڪ روز رقیبش بوده و قرار بوده هر دو با هم شهید بشوند و حالا حمید رفته،حتے بیجنازه،و او را تنها گذاشته.با یڪ دنیا خاطره و زندگے و این حس که نمیشود باور کرد او چریڪ باشد و من نباشم.هر جا میرفت دنبالش میرفتم تا عاقبت ازش بشنوم «کار تو سختترست ،فاطمه.»
ےکمرتبه در سپاه ارومیه مشکل شدیدے پیش آمد.مهدے به حمید سفارش کرد دست از لجاجت بردارد،باز برگردد سپاه.دل حمید از آن درگیرے خیلے چرڪ بود.از سپاه هم آمده بود بیرون تا اینکه مهدے آمد گفت «برو مسألهات را حل کن!خوب نیست نقل مجلس این و آن بشوی.»
حمےدفقط گفت چشم و باز به اسم سپاهے رفت.
بهمجنون گفتم زنده بمان
#سردار_شهید_حمید_باکرے
#سالروزولادت....🎉🌺🎉🌺
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•