eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
362 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.4هزار ویدیو
37 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💠عشقی فراتر از فوتبال 🔰عشق نوجوانی اش فوتبال⚽️ بود .عکس های ها را از مجلات ورزشی📰 و هر آنچه که به تیم محبوبش💖 ربط داشت جمع می کرد. ... این عشق در آن روزها تب رایجی بود. 🔰محمودرضا از دوره راهنمایی پای ثابت پایگاه مقاومت در مسجد🕌 چهارده معصوم شهرک پرواز شد . حالا عشق فوتبال یک جدی پیدا کرده بود. 🌷 🔰سر تحقیق زندگی نامه📜 دو شهید👥 پایش به موسسه هاتف هم باز شد. با حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. عکاس📸 بسیجی جنگ. رفته رفته تعداد بیشتر و بیشتری از برچسب های عکس های می خرید. 🔰حتی وقتی از پایگاه به خانه بر می گشت🏘 ای دور گردنش بود. تذکر میداد در خیابان با آن وضع نیاید. پدر جنگ را فقط در بمباران های💥 پالایشگاه تبریز تجربه کرده بود با آشنایی ویژه ای نداشت. 🔰تقریبا کسی علاقه به تکرار این برنامه را نمی یافت⚡️الا بزرگ تر. انواع پیشانی بندها هم به خانه می آمد، مشکی، سبز، زرد، حتی پرچم . پدر به فکر ادامه تحصیل📚 بچه هایش بود. 🔰او ابراز نمی کرد❌ اما این ته تهغاری بیشتر در دلش جا داشت😍 او با آن چهره و نگاه شاد و شیرین و بیش از همه ادب و پاکی اش✨ در دل همه شان جا کرده بود پدر به فکر تهیه همه شرایط بود تا بچه ها خوب خوب بخوانند👌 بچه های بزرگ تر همه وارد شده بودند. 🔰اما محمودرضا به خدمت سربازی رفت و وقتی برگشت طور دیگری شده بود. گویی هر آنچه در وجود او💗 رخ داد همان جا بود. دیگر را رها کرد و بیخیالش شد. جا برای دیگر فراخ تر شده بود. برای 🌷 ❤️ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
🌷 💠عشقی فراتر از فوتبال 🔰عشق نوجوانی اش فوتبال⚽️ بود .عکس های ها را از مجلات ورزشی📰 و هر آنچه که به تیم محبوبش💖 ربط داشت جمع می کرد. ...💙 این عشق در آن روزها تب رایجی بود. 🔰محمودرضا از دوره راهنمایی پای ثابت پایگاه مقاومت در مسجد🕌 چهارده معصوم شهرک پرواز شد . حالا عشق فوتبال یک جدی پیدا کرده بود. 🌷 🔰سر تحقیق زندگی نامه📜 دو شهید👥 پایش به موسسه هاتف هم باز شد. با حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. عکاس📸 بسیجی جنگ. رفته رفته تعداد بیشتر و بیشتری از برچسب های عکس های می خرید. 🔰حتی وقتی از پایگاه به خانه بر می گشت🏘 ای دور گردنش بود. تذکر میداد در خیابان با آن وضع نیاید. پدر جنگ را فقط در بمباران های💥 پالایشگاه تبریز تجربه کرده بود با آشنایی ویژه ای نداشت. 🔰تقریبا کسی علاقه به تکرار این برنامه را نمی یافت⚡️الا بزرگ تر. انواع پیشانی بندها هم به خانه می آمد، مشکی، سبز، زرد، حتی پرچم . پدر به فکر ادامه تحصیل📚 بچه هایش بود. 🔰او ابراز نمی کرد❌ اما این ته تهغاری بیشتر در دلش جا داشت😍 او با آن چهره و نگاه شاد و شیرین و بیش از همه ادب و پاکی اش✨ در دل همه شان جا کرده بود پدر به فکر تهیه همه شرایط بود تا بچه ها خوب خوب بخوانند👌 بچه های بزرگ تر همه وارد شده بودند. 🔰اما محمودرضا به خدمت سربازی رفت و وقتی برگشت طور دیگری شده بود. گویی هر آنچه در وجود او💗 رخ داد همان جا بود. دیگر را رها کرد و بیخیالش شد. جا برای دیگر فراخ تر شده بود. برای 🌷 : حسین نصرتی : ۱۳۶۰/۹/۱۸ : تبریز : ۱۳۹۲/۱۰/۲۹ : سوریه، منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 ....🌸🎉🌸🎉🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💠عشقی فراتر از فوتبال 🔰عشق نوجوانی اش فوتبال⚽️ بود .عکس های ها را از مجلات ورزشی📰 و هر آنچه که به تیم محبوبش💖 ربط داشت جمع می کرد. ... این عشق در آن روزها تب رایجی بود. 🔰محمودرضا از دوره راهنمایی پای ثابت پایگاه مقاومت در مسجد🕌 چهارده معصوم شهرک پرواز شد . حالا عشق فوتبال یک جدی پیدا کرده بود. 🌷 🔰سر تحقیق زندگی نامه📜 دو شهید👥 پایش به موسسه هاتف هم باز شد. با حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. عکاس📸 بسیجی جنگ. رفته رفته تعداد بیشتر و بیشتری از برچسب های عکس های می خرید. 🔰حتی وقتی از پایگاه به خانه بر می گشت🏘  ای دور گردنش بود. تذکر میداد در خیابان با آن وضع نیاید. پدر جنگ را فقط در بمباران های💥 پالایشگاه تبریز تجربه کرده بود با آشنایی ویژه ای نداشت. 🔰تقریبا کسی علاقه به تکرار این برنامه را نمی یافت⚡️الا بزرگ تر. انواع پیشانی بندها هم به خانه می آمد، مشکی، سبز، زرد، حتی پرچم . پدر به فکر ادامه تحصیل📚 بچه هایش بود. 🔰او ابراز نمی کرد❌ اما این ته تهغاری بیشتر در دلش جا داشت😍 او با آن چهره و نگاه شاد و شیرین و بیش از همه ادب و پاکی اش✨ در دل همه شان جا کرده بود پدر به فکر تهیه همه شرایط بود تا بچه ها خوب خوب بخوانند👌 بچه های بزرگ تر همه وارد شده بودند. 🔰اما محمودرضا به خدمت سربازی رفت و وقتی برگشت طور دیگری شده بود. گویی هر آنچه در وجود او💗 رخ داد همان جا بود. دیگر را رها کرد و بیخیالش شد. جا برای دیگر فراخ تر شده بود. برای 🌷 ❤️ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ به مناسبت سالروز شهادت شهید فریدون کشتگر🌺 🍃 نشانه ی اصلی حضور تو در میدان های جنگ بود. میدان به میدان؛ پا به پای تمامی رزمندگان قدم به وادی نهادی و جانانه تلاش میکردی تا مبادا ذره ای از خاک وطنت به دست مزدوران بیفتد... 🍃میدانستی این خاک؛ شهیدان زیادی را به چشم خود دیده است تا خود را از دست ندهد. وصیت نامه یاران شهیدت را در کنج قلبت ثبت کردی و تمام خود را کردی تا از قافله ی حسینِ(ع) فاطمه جا نمانی... 🍃خودت نیز بودی که گوش به فرمان خدا باشید و حواستان را جمع ازمایش های دنیوی کنید. گفته بودی دلبسته دنیا شدن پایان خوشی ندارد و باید دل کند از دنیایی که هوا و هوسش کشنده است. راه نجات از انحرافات فکری را پیروی از خط و میدانستی و خودت نیز شاگرد این رهرو بودی... 🍃در اخر هم این بود که خریدارت شد و محشورت کرد با ارباب بی کفنِ . نکند مارا فراموش کنی که این روزها سخت به دعاهایت محتاجیم🤲 🌸به مناسبت سالروز   📅تاریخ تولد : ۱٣٣٧ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ اردیبهشت ۱٣۶۱ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ #خیانت_پهلوی 22 مرداد سال 1350 پهلوی استان بحرین رو فروخ
🤔 ‍ ‍ ‍ ❗️جزیره ثروتمند و شاه قَدر قدرت 👈کشور بحرین، جزیره ثروتمند بعنوان یکی از استان‌های ایران به شمار می رفت که تا اوایل دهه چهل در مجلس صندلی خالی داشت اما بدون نماینده. 💎جزیره ای با منابع گاز، مروارید و آبراهه مهم خلیج فارس که بدون شلیک حتی یک گلوله با قدرت دولت بریتانیا، رسما در مرداد ۱۳۵۰ از ایران جدا شد. ❓اما چرا شاه قَدر قدرت در برابر مردم، توان حفظ خاک ایرانِ آریایی را نداشت؟ آیا از سَر خیانت بود یا اساسا قدرت نظامی یا سیاسی نداشت؟ 📌اسدالله علم، یارِ غار محمدرضا پهلوی و وزیر دربار در خاطرات خود در دوجا به این مساله اشاره کرده است. 1⃣ نخست : جلد ۱ خاطراتش صفحه ۲۸۶ از موضع قاطعانه شاه درباره جدایی بحرین می‌گوید : شاه گفته بود:" ظرف پنج دقیقه بعد از رفتن انگلیسی‌ها" می‌تواند بحرین را اشغال کند. 👈پس او از لحاظ نظامی توان این کار را داشت. مگر این نیست که امروزه سلطنت طلبان ارتش شاهنشاهی را قوی ترین ارتش منطقه و پنجمین نیروی نظامی دنیا میدانند پس براستی چرا چنین ارتشی نتوانست از جدایی بخش ثروتمندی از ایران جلوگیری کند؟ ❓روی این سوال اندیشه کنید که آن ارتش قوی و حکومت مقتدر چه چیزی در اختیار نداشت؟ 2⃣ دوم : در صفحه ۴۰۴ همان جلد اسدالله عَلم از ناراحتی شاه میگوید: "حالا که من و تو هستیم آیا فکر میکنی در آینده ما را خائن خواهند گفت؟" ❗️شاه بخوبی میدانست چه در حال وقوع است. ❗️بعدها هویدا نخست وزیر او در اجلاس کارگران با عصبانیت گفت: "بحرین دخترمان بود عروسش کردیم!" ❗️چه پدران بی غیرتی! ❗️همان ایام در پاسخ به جدایی بحرین برای مدیریت افکار عمومی سه منطقه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به ایران عودت شد. ❗️امروزه میگویند:  اگر خدا بیامرز بحرین را داد بجای آن سه جریزه را گرفت!!! ❗️اما نمیگویند همان سه منطقه هم از ابتدا در مالکیت ایران بود و دزدان انگلیسی مال خودمان را به خودمان بخشیدند و این افتخار ندارد. ‼️جالبتر اینکه مجلس در تاریخ ۲۴ اردیبهشت با ۱۸۷ رای موافق فقط در مقابل ۴ رای مخالف از اقدام دولت ایران در جدایی بحرین حمایت کرد و رادیو ملّی پیروزمندانه این خبر را اعلام نمود. ❗️ شاهنشاه آریامهر و جانشنین کوروش جهان گشای نتوانست یک جزیره ثروتمند را با وجود ارتش قوی حفظ کند چون استقلال نداشت. ❗️شاهِ قدرتمند، محبوب و وطن دوستِ شبکه منوتو و صفحات اینستاگرامی باوجود رابطه حسنه با غرب توان حفظ خاک خودش را نداشت. این شاه، در تلویزیون منوتو به نسل جدید معرفی نخواهد شد. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ 🌷 💠عشقی فراتر از فوتبال 🔰عشق نوجوانی اش فوتبال⚽️ بود .عکس های ها را از مجلات ورزشی📰 و هر آنچه که به تیم محبوبش💖 ربط داشت جمع می کرد. ...💙 این عشق در آن روزها تب رایجی بود. 🔰محمودرضا از دوره راهنمایی پای ثابت پایگاه مقاومت در مسجد🕌 چهارده معصوم شهرک پرواز شد . حالا عشق فوتبال یک جدی پیدا کرده بود. 🌷 🔰سر تحقیق زندگی نامه📜 دو شهید👥 پایش به موسسه هاتف هم باز شد. با حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. عکاس📸 بسیجی جنگ. رفته رفته تعداد بیشتر و بیشتری از برچسب های عکس های می خرید. 🔰حتی وقتی از پایگاه به خانه بر می گشت🏘 ای دور گردنش بود. تذکر میداد در خیابان با آن وضع نیاید. پدر جنگ را فقط در بمباران های💥 پالایشگاه تبریز تجربه کرده بود با آشنایی ویژه ای نداشت. 🔰تقریبا کسی علاقه به تکرار این برنامه را نمی یافت⚡️الا بزرگ تر. انواع پیشانی بندها هم به خانه می آمد، مشکی، سبز، زرد، حتی پرچم . پدر به فکر ادامه تحصیل📚 بچه هایش بود. 🔰او ابراز نمی کرد❌ اما این ته تهغاری بیشتر در دلش جا داشت😍 او با آن چهره و نگاه شاد و شیرین و بیش از همه ادب و پاکی اش✨ در دل همه شان جا کرده بود پدر به فکر تهیه همه شرایط بود تا بچه ها خوب خوب بخوانند👌 بچه های بزرگ تر همه وارد شده بودند. 🔰اما محمودرضا به خدمت سربازی رفت و وقتی برگشت طور دیگری شده بود. گویی هر آنچه در وجود او💗 رخ داد همان جا بود. دیگر را رها کرد و بیخیالش شد. جا برای دیگر فراخ تر شده بود. برای 🌷 : حسین نصرتی : ۱۳۶۰/۹/۱۸ : تبریز : ۱۳۹۲/۱۰/۲۹ : سوریه، منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 ....🌸🎉🌸🎉🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝