#چند_خاطره
🔸مکاشفهی شهید قبل از عملیات؛ مکاشفهی مادر؛ وقت شهادتِ احسان
🌼 #مکاشفه_شهید|قبل از عملیاتِ آزادسازی خرمشهر؛ دیدم احسان رفت پشتِ یه خاکریز... وقتی برگشت، دیدم چهرهاش برافروخته و نورانی شده. قَسَمش دادم و پرسیدم: احسان چی شده؟ ایشون هم منو قسم داد و گفت: میگم! اما تا زندهام به کسی نگو... قول که دادم،گفت: امام زمان(عج) رو ملاقات کردم؛ آقا بهم فرمود: روز عملیات ساعت هفت پیش مایی؛ نگران نباش تو فقط بیا؛ تو مال ما هستی!...
🌼 #وفایبهعهد|توی عملیات احسان حالتِ گداختهای داشت. مثل خورشید نور بالا میزد؛ معلوم بود که غسل شهادت هم کرده... دوستانش میگفتند: احسان سر اون ساعتی که حضرت بهش خبر داده بود شهید میشه، رو به آسمون کرد و با بغض گفت: مگه نه اینکه شما این ساعت رو به من وعده داده بودید؟... جالبه که احسان صبحِ دوم خرداد، در همان ساعتی که امامزمان عج بهش قول داده بود؛ به شهادت رسید.
🌼 #مکاشفه_مادر|مادرِ احسان میگه: همون روز و همون ساعتی که احسان شهید شده بود؛ توی حیاط بودم، که یکدفعه دیدم خدمت حضرت زهرا سلاماللهعلیها ایستادهام. حضرت بهم فرمودند: احسانت رو به ما میدی؟ گفتم: ما هر چه داریم از شما داریم، احسانم هم برای شما...
👤خاطراتی از زندگی طلبهی شهید احسان حدائق
📚راوی: آقای مجید ایزدی [نویسنده و پژوهشگر شهدا]
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_حدائق #امام_زمان #شهدای_فارس