eitaa logo
خط سبز
86 دنبال‌کننده
278 عکس
28 ویدیو
2 فایل
گاه نوشت های "محمدرضا اخضریان کاشانی" دانش جوی اندیشه و سیاست و جامعه
مشاهده در ایتا
دانلود
نبض ملی همه ما کمابیش به پزشکانی مراجعه داشته ایم که لحظاتی پس از ورود، نسخه مان را هم نوشته اند و نفر بعد را صدا زده اند. پزشکانی را هم دیده ایم که برای تشخیص بیماری ابتدا آزمایش و سپس عکس و ام آر آی و ... را ضروری دانسته و پس از مشاهده همه موارد، تجویزی کرده اند. نتیجه هر دو رویکرد را هم دیده ایم، اعتمادمان به هر دو دسته هم نسبتا روشن است. کمتر کسی است که پزشک نوع دوم را بهتر نداند و نسخه خود را از او نحواهد. جامعه شبیه یک انسان است که حالات خوشی و ناخوشی دارد. گاه تب می کند و گاه سرخوش است. هر آدمی هم می تواند با دیدن چند نشانه در خصوص سلامت و بیماری او ادعایی کند. مثلا بگوید مردم در خیابان خوشحال بودند پس جامعه سالم است یا بگوید در مترو هیچ کس با کناری خود حرف نمی زد، پس جامعه افسرده است، یا درب تاکسی ها را محکم می کوبند پس مردم خشمگین اند. اینها گزاره های است که بارها شنیده ایم. تا زمانی که چنین گزاره های منجر به یک تصمیم نشود ایرادی ندارد اما اگر همین الگو، سازوکار برنامه ریزی در کشور باشد فاجعه ای تمام عیار است. فهم سلامت و بیماری یک جامعه نیازمند ابزارهای تشخیصی است تا پزشک جامعه (جامعه شناس) امکان فهم مسأله را داشته باشد. متاسفانه به دلایل گوناگون ازجمله بی توجهی به جامعه شناسی به عنوان یک علم که گاه با تعابیر چون علم غربی و ... طرد می شود یا مسایل اقتصادی و‌ گرانی انجام آزمایش های اجتماعی (پیمایش و ...) یا دلایل امنیتی و نگرانی از آثار امنیتی انتشار نتایج و... دسترسی نخبگان حتی جامعه شناسان به داده های علمی اطمینان بخش بسیار اندک و به مثابه یک رانت اطلاعاتی ارزشمند در انحصار جمعی محدود متصل به جایگاه های ویژه است. وضعیتی که شناخت درست جامعه را با چالش اساسی روبرو ساخته یک علم مفید را به یک دانش ناکارآمد که تشخیص ها و تحلیل هایش با حقیقت فاصله زیادی دارد بدل می سازد به حدی که به یک نادان این امکان را می دهد که با کنار هم نهادن چند فیلسوف و مردم شناس و اقتصاددان، جامعه شناسان را متهم به سوگیری یا سکوت کند. این روزها و با انتخابات ریاست جمهوری بازار انتشار نتایج نظرسنجی ها داغ است و میان برخی اطلاعات منتشر شده بعضا شکاف های عمیقی نیز وجود دارد. صرفنظر از برخی نظرسازی ها و گزارش های کاذب که در غیاب گزارش های شفاف موسسات معتبر و با هدف انحراف افکار عمومی جعل می شوند تا چند روز آینده انتخابات برگزار شده و نتایج نظرسنجی ها به بوته نقد همگانی سپرده و مراکز نامعتبر، سیه روی خواهند شد اما چه خوب است دستورالعملی برای حمایت و انتشار پیمایش های گوناگون موسساتی که نتایج گزارش هایشان به حقیقت نزدیکتر بوده فراهم شود تا فهم جامعه در آینده علمی تر و دقیقتر صورت پذیرد. اگر رییس جمهور آینده همین یک کار را هم سامان دهد من به سهم خود از او سپاسگزارم. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
امان از اطرافیان نامزدهای ریاست جمهوری، کم و بیش سابقه قابل مطالعه ای دارند. اما امان از حلقه های اول و دوم اطرافیان اثرگذار بعضی شان که واقعا هولناکند. اصلاح طلب و اصولگرا هم ندارد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
نامزدها در چند کلمه برداشت های کاملا شخصی من از نامزدهای ریاست جمهوری پزشکیان : بر خلاف تصور و تبلیغ رایج، او را دولت سوم روحانی نمی دانم، بلکه در گرایش سیاسی، دولت سوم خاتمی و در رویکردهای عملی، نسخه سوم میرحسین و احمدی نژاد می دانم حتی اگر خیلی ها بگویند این دو‌ چه ربطی به هم دارند. ریاست جمهوری او سرآغاز چالش با مجلس و قالیباف شکست خورده و رقبای او در مجلس است. دوره مدیریت او را می توان سرشار از هیجانات اجتماعی تصور کرد که با اعتراضات مدنی همراه بوده ممکن است به طرح ها و پیشنهادهایی چون عدم کفایت سیاسی او نیز منجر شود. پورمحمدی : یک بازگشت متفاوت به سیاست، نماینده فکری عملگرایان میانه رو با چارچوبی برآمده از اصولگرایی سنتی و مشابه چهره های چون لاریجانی. برندسازی تازه او حرف های تازه تری در آینده خواهد داشت، چنانکه صف بندی های تازه ای هم علیه او خواهد ساخت. جلیلی : نماینده ارزشگراترین جریان کشور که طی یک دهه موفق شده با مطالعه و مشاهده، بر زبان و بدن خود مسلط شده نمایش قابل قبولی از خود عرضه کند. حامیانش باورمندان به او و ارزشهای بنیادین نظامند که بخش مهمی از هسته سخت انقلاب را تشکیل می دهند اما بیشتر از واقعیت خود، هیاهو دارند. به سادگی امکان دوقطبی سازی به رقیب می دهد و شکست را نمی پذیرد. ریاست جمهوری او انتقال تند از ارزشگرایی میانه رو رییسی به نوارزشگرایی رادیکال و آغاز موجی از بازتاب های اجتماعی است. زاکانی : یک نامزد معمولی با عملکردی معمولی که نامزدی او تنها برای اطرافیانش اهمیت دارد. قاضی زاده هاشمی : تلاش وافری برای اثبات دلبستگی به رییس جمهور فقید دارد و خود را نماینده دولت سیزدهم می داند. بعید می دانم خودش هم جز دفاع از عملکرد دولت سیزدهم کارکرد دیگری برای نامزدی اش قایل باشد. قالیباف : عملگرای جهادی که یک پا در عملگرایی و پای دیگر در ارزشگرایی دارد. تلاش مستمر او بر زدن حرف های تازه و اقدامات ویژه بوده و در عین اقدامات بزرگ، چوب رویاپردازی هایش را هم خورده است. رویای بیست ساله اش ریاست جمهوری است که حتی ریاست مجلس هم مانع آن نشده است. ریاست جمهوری او انتقال آرام قدرت از ارزشگرایی به عملگرایی و احتمالا رشد کارآمدی در بخش هایی از نظام است. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
یک فرصت طلایی کمتر پژوهشگر یا تحلیلگر سیاسی است که آرای مردم بویژه در دور نخست انتخابات های ریاست جمهوری را رای سلبی نداند. همه کم و بیش می دانیم که بخش قابل توجهی از مردم یا مشارکت نکرده و انتخابات را تحریم می کنند یا مشارکت کرده و به کسی رای می دهند که گمان می کنند نماینده تفکر حاکم است، حال این تفکر حاکم هر که باشد بدا به حالش، چه ناطق نوری باشد چه هاشمی رفسنجانی، چه قالیباف و جلیلی و.... بسیاری از مردم اساسا رای نمی دهند تا گزینه اصلح را انتخاب کنند بلکه رای می دهند تا آن کسی را که از دید آنان، نظام، اصلح یا نزدیک به اصلح می داند رای نیاورد. رای به پزشکیان را جز این نمی توان تفسیر و تحلیل کرد. خوشبین ترین نزدیکان پزشکیان و خبره ترین تحلیلگران هم تا یک ماه پیش تصور نمی کرد او بتواند چنین اجماعی میان نخبگان منتقد و چنین اقبالی در میان توده جامعه کسب کند و آرایی بالاتر از باطله را در سبد خود بریزد. معنای آشکار این رای، افول سرمایه اجتماعی بخش رسمی حکمرانی و چالش جدی مشروعیت نظام سیاسی در دستیابی به اهداف است حتی اگر با نگاه خوشبینانه، رای به پزشکیان را رای به نظام و جمهوری اسلامی تفسیر کنیم. نکته حیاتی در این عرصه، فهم واقعیت است که از خود واقعیت بسیار مهمتر و راهگشاتر است. پزشکیان چه انتخاب شود و چه نشود، پیام واضحی به حکمرانی داد و با سه هفته حضور، آرای خود را در حد رقبایی بالا برد که بیش از یک دهه است عزم خود را برای ریاست جمهوری جزم کرده و حامیان و پایگاه های رسمی حکمرانی را نیز در اختیار داشته اند. چالش اصلی و باگ حکمرانی در این نکته است که شش نفر در شورای نگهبان تأیید صلاحیت شده اند اما در کمتر از دو هفته، بخشی از آنان از قطار انقلاب به بیرون پرتاب شده اند و به ضدانقلاب پیوند داده شده اند‌. پزشکیان چه رای بیاورد و چه نه یک ظرفیت تازه نظام است که اگر درک نشود تکرار خطاهای بزرگ حکمرانی است و اگر جایگاه تازه اش به رسمیت شناخته شود یک فرصت تازه برای اصلاح روند ناصحیح گذشته و بازگشت همه ملت به عرصه حکمرانی است. من به پزشکیان رای ندادم، رای آوردن و نیاوردن او هم اساسا موضوع این نوشته نیست، اما حتی ریاست جمهوری احتمالی او را بسان خاتمی پس از دوم خرداد یک فرصت طلایی و از الطاف خفیه الهی بر جمهوری اسلامی می دانم که می تواند مسیر سخت آینده را آسان تر و روند اصلاح نظام را با امیدی تازه تسهیل کند و عدم انتخابش را نیز یک ظرفیت طلایی برای احیای سرمایه اجتماعی و دریچه تازه ای برای گفتگوی قطع شده میان حاکمیت با منتقدان و خسته شدگان می دانم. با تجربه گذشته، به این الگوی تعاملی چندان امیدی ندارم و برعکس، تصور می کنم با انتخاب احتمالی پزشکیان ممکن است روند سیاسی به سمت رادیکال تر شدن رفته و امواج تازه ای از اعتراضات اجتماعی شکل بگیرد و در مقابل ایده هایی برای عدم‌کفایت سیاسی رییس جمهور و عزل وی شکل بگیرد؛ روندی که حکمرانی را دچار چالش های تازه تر و بزرگتری خواهد کرد. با این حال، معتقدم که این انتخابات را باید به فال نیک گرفت و نتایجش را فهم کرد و از تهدیدهایش فرصت و از فرصت هایش دستاورد ساخت. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
لیگ عدالت سرانجام پس از چالش های فراوان و در غیاب میلیونها نفر از مردم پای صندوق های رای، دو چهره مشهور به عدالت خواهی به دور دوم رقابت ها راه یافتند. عدالت، گمشده همیشگی این ملت و ملت های دیگر بوده و هست و هربار پس از فراز و نشیبی سخت، دوباره سربرآورده و اعلام حضور و ابراز وجود می کند. انقلاب اسلامی گرچه در شعارهای خیابانی خود عدالت را فریاد نمی زد اما حاملان آن که عمدتا چپگرایان پیش و پس از انقلاب بودند همواره از آن محافظت کردند و در پوششی از آیات و روایات، بخشی مهم و حیاتی از گفتمان انقلابی تعریف کردند. چه دولت کوپنی میرحسین موسوی، چه عدالت توسعه گرای رفسنجانی، چه عدالت سیاسی خاتمی، چه عدالت توزیعی احمدی نژاد همگی در یک دال مرکزی مشترک بودند و آن عدالت بود، هرچند که هریک با تعریفی متفاوت و گاه متعارض با دیگری عدالت خواهی مدنظر خود را دنبال می کرد. دوره هشت ساله روحانی شکاف میان عدالت و جامعه بود و عدالتخواهان، غمگین ترین بخش جامعه. عدالت‌خواهان چپ و راست، اقتصادی و سیاسی هشت سال را در سختی سپری و خود را برای یک مبارزه بزرگ آماده کردند. برآمدن رییسی قطره آبی بود بر لبان خشک بخشی از آنان که تازه عطش شان را بیشتر و فشارهایشان را بر دولت او سنگین تر کرد. انتخابات مجلس دوازدهم نیز قطره تازه تری بر لبان شان ریخت و فریادهای شان را رساتر کرد. فرصت ناخواسته انتخابات ۱۴۰۳، آبی بود بر عطش عدالت‌خواهان. پزشکیان با شعار برابری سفره ها و جلیلی با شعار فرصت های برابر و با گفتمانی از ترکیب عدالت و توسعه (جهش) ، دو عدالت خواهی بودند که پاسخ شایسته ای از حامیان به ظاهر متفاوت خود گرفتند. اما نکته مهم در گرایش عدالت‌خواهانه هر دو نامزد فاتح دور نخست، رویکرد فانتزی و رویاگونه آنان به عدالت است. جامعه عادلانه هر دوی آنان یک جامعه بی طبقه است که همه قرار است بر یک سفره بنشینند و آرمان های بزرگ بشری را محقق کنند، یکی با تکثر دیدگاه ها و دیگری با یک برنامه متمرکز. تا هفت روز دیگر یکی از این دو رییس جمهور ایران خواهد شد، در غیاب میلیونها ایرانی که هیچ شعاری حتی عدالت، جذبشان نکرده و توقعاتی که هر دولتی را با چالش روبرو می کند. تا اطلاع بعدی، عدالت، کلیدواژه اصلی کشور خواهد بود. به انتظار آینده می نشینیم و سرنوشت عدالت، عدالت‌خواهان و ابرقهرمان این لیگ عدالت را تماشا می کنیم. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
درس های یک انتخابات انتخابات هشتم تیر برگزار و دو نامزد از چهار نامزد باقیمانده به دور دوم راه یافتند درحالی که حدود ۶۰ درصد واجدین شرایط در کشور و ۷۷ درصد آنان در تهران پای صندوق نرفتند. این انتخابات، درس های دارد که شاید درک همه آنها مدتها زمان ببرد اما آنچه آشکارا می توان فرا گرفت در چند بند قابل خلاصه است : ✓بزرگترین چالش حکمرانی پذیرش وجود مشکل در آن است. فهم این نکته که چنین نتیجه ای یک چالش بزرگ برای نظام است کلید حل آن است. ✓جمهوری اسلامی نظامی است که مسوولانش در تلاش برای افول آن هستند اما مردم نمی گذارند. آرای نامزدها را می توان از این زاویه با دقت بیشتری ملاحظه کرد. ✓نه به روند حکمرانی : آمدن و نیامدن و رای دادن و رای ندادن مردم در مقابل حضور ارکان نظام با همه قوای رسمی و غیررسمی خود معنای روشنی داشت و آن اعلام آشکار نارضایتی از روند حکمرانی در کشور است. ✓نه به دولت سیزدهم : پرسش مهم این انتخابات که مهمترین کلیدواژه آن تداوم راه رییس جمهور شهید بود این است که ۱۸ میلیون رای مرحوم رییسی چه شد؟ پاسخ ملت، نشان داد که تصور مردم از تداوم دولت رییسی با تصور نظام و دولتمردان آن فاصله زیادی دارد. ✓ابطال نظریه تاثیر چشمگیر حضور نامزد اصلاح طلب بر میزان مشارکت ✓شکاف آشکار جریان موسوم به جبهه انقلاب و ضرورت ارایه جریان شناسی جدید ✓عبور جامعه از کارگزار به ساختار : شصت درصد مردم نقش کارگزار در بهبود شرایط را رد کردند و اینک تغییر را از مجرای اصلاح ساختار جستجو می کنند. این خطر را باید به تنهایی جدی گرفت. ✓تغییر پایگاه رای جامعه ✓رای سلبی جامعه و گزینش نامزدی که تقریبا هیچ شعار و وعده ای نداشت جز تغییر ریل حکمرانی ✓افول پایگاه رای اصولگرایان (جبهه انقلاب) : جمع آرای دو نامزد اصولگرا به سختی به ۵۰ درصد و حتی آرای رییس جمهور اصولگرای سابق می رسد. ✓ابطال این نظریه محبوب در میان برخی انقلابیون که مشارکت کمتر منجر به پیروزی گزینه انقلابی است. ✓نمایش آشکار ضعف نظام انتخابات در مراحل مختلف (ثبت نام، احزاب، بررسی صلاحیت، تبلیغات و...) ✓شکست فاجعه بار افکارسنجی در ایران در دو عرصه : ۱) چالش جامعه شناسی مردم ایران ۲) چالش موسسات نظرسنجی ✓پیروزی گفتمان چپ و احیای گفتمان (شعار) عدالت با رویکرد فانتزی ✓توسعه دوقطبی در جامعه و رشد نورادیکالیسم و حذف گزینه میانه از رقابت، این پدیده به تنهایی حاوی آثاری است که آینده روابط میان دولت و ملت را تحت تاثیر عمیقی قرار خواهد داد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
ما سه نفر را کجا می برید؟ یک طنز کنایی قدیمی است که میگه پلیس، به دو نفر خلافکار دستبند زده بود، یک نفر برای اینکه برای دوستانش خودنمایی کنه رفت وسط،اون دونفر و گفت ما سه نفر را کجا می برید؟ بزودی و با اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بازار انتشار فهرست های راست و دروغ معرفی کابینه و مقامات عالی رتبه اجرایی گرم خواهد شد. این فهرست را می توان در چند دسته تقسیم بندی کرد : یک گروه با هدف گمانه زنی و نمایش قدرت تحلیل و اطلاعات خود گروه دیگر با هدف تخریب یا تضعیف دولت و معرفی اسامی نامحبوب گروهی نیز برای قلق گیری برای معرفی افراد و کاستن از بار مخالفت های رقبا اقدام به انتشار چنین فهرست هوایی می کنند. اما گروه دیگری نیز هستند که فهرست شان نیازمند تامل بیشتر و گاه پرهیز از آنهاست. این گروه را می توان ذیل بازاریابان پست و مقام جای داد. یک فهرست حاوی جمع قابل توجهی از چهره های موجه نزدیک به رییس جمهور با یک یا دو گزینه ساختگی که با هدف جلب توجه مقامات اثرگذار دولت در میان آنها جای‌گذاری شده اند. بازاریابی فرایندی است که طی آن فروشنده با مشتری ارتباط قوی برقرار و برای او ارزش ایجاد می‌کند تا در ازای آن از مشتری ارزش دریافت کند. کار این بازاریابان پست و مقام، برساخت یک تصویر مطلوب فوری از کارفرمای خود برای خریداری است که می تواند ارزش برساخته را به پست اجرایی تبدیل کند. روشن است که با توجه به محدودیت زمانی یا توانمندی های محدود کارفرما، ارایه تصویری واقعی و دقیق از او ممکن نباشد لذا تمرکز این الگوی بازاریابی بر شباهت آفرینی میان گزینه مدنظر با چهره های موجه دولت از یکسو و القای محبوبیت او نزد مردم یا کارشناسان و نخبگان و بهره گیری از الگوی "ما سه نفر را کجا می برید؟" است. بدیهی است که هر چه این فهرست ها بیشتر و نام کارفرمای مدنظر در بیشتر آنها مشترک باشد، بخت او برای برساخت یک چهره مدیریتی بیشتر خواهد بود. تجربه نشان داده که به دلیل نبود نظام کارآمد احراز مناصب و مشاغل اجرایی، چنین بازاریابی هایی امکان توفیق نسبتا بالایی داشته نام گزینه مدنظر را برای یک جایگاه اجرایی خوب حتی اگر همان پیشنهاد فهرست جعلی هم نباشد بالا آورده و در ذهن و فهرست موقعیت های قابل توزیع ارتقا می بخشد و دو طرف این بازاریابی یعنی کارفرما و پیمانکار را بهره مند می سازد. اگرچه از نظر قانونی منعی برای این اقدام وجود ندارد اما ضرورت هشیاری دولتمردان و تعیین سازوکارهای دقیق انتخاب و نصب مدیران و پرهیز از چنین سیاه کاری هایی را گوشزد می کند. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
نتیجه طبیعی پزشکیان، پیروز انتخابات شد و جلیلی شکست خورد. شکست، عموما موجب ناراحتی است اما بعید می دانم عزیزان سوپر انقلابی از نتیجه انتخابات احساس ناراحتی داشته و اساسا آن را شکست تلقی کنند. اگر به خاطر بیاوریم با چه زحمتی موفق شدند پنج میلیون رای ناخالص مرحوم رییسی را خالص سازی کرده و به سبد ناخالص پزشکیان بریزند قاعدتاً باید خوشحالی امروز آنان را درک کنیم. بی شک اگر چند سال دیگر نقش آفرین بودند کل هجده میلیون رای رییسی منهای چند نفر را از ناخالصی ها پاک می کردند. اگر دیدید از امروز به جای پذیرش خطا و درک واقعیت، باز هم مردم را بی بصیرت و خواص انقلابی را نفوذی و ناخالص می خوانند خیلی تعجب نکنید. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
عصر بی قراری با اعلام نتایج انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، هم دولت چهاردهم هم از دید من دوره جدید جمهوری اسلامی ایران رسما آغاز شد. ممکن است بدبینانه باشد اما از دید من دوره پیش رو با گام اول نظام، کاملا متفاوت و از برخی جهات، تنها با دهه ۶۰ قابل مقایسه خواهد بود، شرایطی که چالش های نظام، بنیادین و سازوکارهای حل آن رادیکال بوده رقابت های هویتی، منشأ صف بندی های سیاسی و اجتماعی خواهد بود. دورانی که می توان بی قراری سیاسی را وجه ممیزه آن و ناآرامی اجتماعی را چهره غالب عرصه عمومی تلقی کرد. زمانه ای که فاضلی ها تکثیر خواهند شد و رییس جمهور، عبارت "آرام باش" را بارها به کار خواهد برد. جامعه را می توان به دوقطب رادیکال شده رسمی (مورد حمایت نهادهای نظام) و غیر رسمی (مورد حمایت نخبگان و توده های منتقد نظام) تقسیم کرد که مرزبندی ایدئولوژیک دارند و دولت، توان لازم برای برآوردن خواسته های هیچ یک از دوقطب را ندارد و نتیجه آن افول سرمایه اجتماعی از یکسو و پیگیری رادیکال مطالبات هم در نهادهای رسمی هم در کف جامعه از سوی دیگر است. وضعیتی که به تقابل رسمی دولت و مجلس و طرح های استیضاح و عدم کفایت سیاسی در زمانی کوتاه (شاید کمتر از یکسال آینده) میل کرده‌ و‌ در عرصه میدانی به اعتراضات خیابانی تمایل خواهد داشت. روشن است که این شرایط، که صادقانه امیدوارم مبتنی بر تحلیل نادرست من بوده و هرگز محقق نشود، حاصل تضعیف گفتمان جمهوری اسلامی و تقویت دال های مرکزی رقیبی است که سربرآورده و در حال عرض اندام برای گفتمان غالب اند‌ برخلاف ایده رایج، پزشکیان را اصلا دولت سوم روحانی نمی دانم بلکه در نوستالژی، نزدیک به دولت سوم خاتمی و از نظر مشی سیاسی و اقتصادی دولت سوم مشترک میرحسین و احمدی نژاد می دانم؛ یک ترکیب ناهمگون که توده گرایی در عرصه اجتماعی و گرایش های چپ کلاسیک در عرصه اقتصادی و رویکردهای چپ مدرن در عرصه سیاسی وجه غالب آن خواهد بود. با این حال، دولت آینده به زودی معنای واقعی دولت سایه را درک کرده و تاثیرات آن بر حکمرانی را به روشنی درک خواهد کرد. در این شرایط، شکاف دولت و ملت سناریویی طبیعی و چالش ملت با ملت، بدترین سناریو خواهد بود. من شخصا برای مدیران دولت آینده، آرزوی صبر و اجر دارم. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
صبح دولت در روزهای انتخابات، در یادداشتی جدال میان پزشکیان - جلیلی را چالش دو زبرگفتمان جمهوریت - اسلامیت دانستم. در تلقی جمهوریت، رای مردم مبنای مشروعیت دولت است و تنفیذ حکم و تحلیف، تنها تشریفات قانونی و الزامی هستند که "باید" برگزار شود. در این تلقی، منتخب مردم بلافاصله پس از انتخاب، مشروعیت داشته احکام او قانونی است. برداشتی که با تفسیر زیرگفتمان اسلامیت کاملا متفاوت است و البته با تفسیر شورای نگهبان نیز منافات دارد. نامه امروز پزشکیان به مخبر با ادبیات دستوری و ابلاغ چند فرمان به وی را می توان در همین چارچوب فهم کرد. این نامه، سرآغاز رویدادهایی است که در آینده بهتر نمایان خواهد شد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
در مزیت اصولگرا بودن ✓مهرداد بذرپاش وزیر سابق راه و شهرسازی، رئیس هیئت مدیره املاک و مستغلات ستاد اجرایی فرمان امام شد. ✓داود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت قبل هم رئیس هیئت مدیره هلدینگ مالی و سرمایه‌گذاری ستاد اجرایی شد. ✓دهقانی فیروزآبادی معاون علمی و فناوری رئیس‌ جمهور در دولت سیزدهم رئیس هیئت مدیره دانش‌بنیان برکت شد. ✓سید صولت مرتضوی وزیر رفاه دولت سیزدهم رئیس هیئت مدیره بنیاد برکت شد. ✓سپهر خلجی رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت قبل، مشاور فرهنگی اجتماعی رئیس ستاد اجرایی فرمان امام شد. ✓عزت‌الله ضرغامی رییس هیات مدیره شرکت گردشگری بنیاد مستضعفان شد. ✓زلفی‌گلی وزیر علوم سابق، رییس هیات مدیره هلدینگ دانشمند شد. ✓خاندوزی وزیر پیشین اقتصاد نیز به زودی به بنیاد می‌رود و هلدینگ صنعت را برعهده می گیرد. پی نوشت : می دانید چرا یک اصولگرا به سختی پیام شکست در انتخابات را درک می کند و نسبت به یک اصلاح طلب، برای رای آوردن تلاش واقعی نمی کند؟ چون می داند وقتی با رای مردم از کار برکنار شد مناصب مشابه یا حتی بالاتر می گیرد. یک روزه دار به سختی ممکن است شرایط واقعی گرسنگان را درک کند چون مطمئن است که شب با شکم سیر می خوابد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
پزشکیان: اصلا فکر نمی‌کردم که بتوانم رئیس‌جمهور شوم. پزشکیان در جمع نخبگان : اول که در رشته پزشکی در دانشگاه قبول شدم، شوکه شده بودم، چون فکر نمی‌کردم یک روز بتوانم به دانشگاه بیایم، مثل همین الان که رئیس‌جمهور شدم، اصلا فکر نمی‌کردم که بتوانم رئیس‌جمهور شوم! آن زمان فکر می‌کردم نکند یک روز از دانشگاه به من بگویند که اشتباه شده است و شما برگردید! پی نوشت : همین چند جمله به عنوان مرثیه ای برای نمایش بحران حکمرانی کافیست. وضعیتی که در نبود احزاب واقعی و نظام انتخابات منطقی نه مردم، نه گروه های سیاسی و نه حتی فرد برگزیده به ریاست جمهوری تصویری حتی از آینده کوتاه مدت خود هم ندارند. شرایطی که بخت و اقبال مهمترین سازوکار تعیین کننده فرایند حکمرانی است. در دنیایی که میلیون ها محاسبات حکمرانی با ابزارهای قدرتمند هوش مصنوعی ممکن و تغییر در نظام محاسبات جامعه امکانپذیر است چنین روندی برای انتخابات حکمران، تنها یک شوخی تلخ و یک سوئ تفاهم مدیریتی است. تصور کنید که یک نظام سیاسی توانمند بتواند با دستکاری در نظام محاسبات یا روند جاری کشور دست به جابجایی مقامات بزند، آن وقت با این ساختار و فرایند انتخابات و‌ مشارکت چه شرایط وخیمی را می توان پیش بینی کرد.           به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat