جنبش، ترور، هویت
با نگاهی نه چندان دور از واقعیت، عملیات دوباره تروریستی در شاهچراغ را می توان زنگ هشدار روزهای پیش رو در سالگرد اعتراضات پاییزی تلقی کرد.
به روشنی می توان پیش بینی کرد در روزهای پایانی تابستان گرم امسال، شاهد حضور دستکم دو گروه در اعتراضات خیابانی احتمالی خواهیم بود:
یک گروه جوانان هیجانی و مطالبه گر که خواسته هایی خلاف هنجارهای رایج و قوانین موجود داشته و به حاکمیت نقد جدی دارند و در قالب جنبش جوانانه شکل گرفته درخواست های رادیکالی طرح خواهند کرد.
گروه دوم که در قالب گروه های آموزش دیده در سازمان های تروریستی یا سرویس های امنیتی خارجی با سلاح های گرم و سرد میدان داران اصلی اغتشاش و آشوب شده و گروه اول را قربانی دوسویه اقدامات خود خواهند کرد.
بر این اساس سناریوی رویدادهای پاییز امسال را می توان دارای دو موج کوتاه و بلند دانست که موج بلند آن تابعی از نوع مواجهه نظام با موجاول و کیفیت مدیریت سخت آن بویژه پیش از آغاز چالش های احتمالی و نرم آن در روزهای چالش و پس از آن خواهد بود.
رویدادهای پاییز امسال از نظر جامعه شناختی قطعا جنس متفاوتی خواهد داشت که مهمترین رکن آن تغییر هویت معترضان از یکسو و تغییر روش های ابراز هویت است. در این ابراز هویتی باید منتظر احیای برخی اقدامات دهه ۶۰ باشیم.
تفصیل آن بماند برای بعد...
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#جنبش
#هویت
#ترور
#مهسا
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
خیزش زندانی علیه زندانبان
این پرسش را زیاد خوانده و شنیده ام که چرا فلس-طینی ها با وجود اطلاع از عواقب مرگبار مواجهه با اسرا-ییل به آنان حمله کردند؟
این پرسشی است که در شرایط طبیعی و میان دو گروه / کشور مختار کاملا منطقی و محل بحث فراوان است.
اما واقعیت این است که شرایط دو سوی ماجرای فلس-طین کاملا متفاوت و خارج از یک رابطه عادی بسان سایر دولتها و ملتهاست.
درگیری میان فلس-طین و اسرا-ییل به واقع نه هجوم یک دولت یا گروه به یک دولت یا گروه دیگر که شورش زندانی علیه زندانبان است.
بسیاری از زندانها از ویژگیهای امنیتی مانند آشکارساز حرکتی، دوربین مداربسته، پنجرههای حفاظت شده، دیوارهای بلند، سیم خاردار و حصار الکتریکی استفاده میکنند که زندانی به وسعت غزه از تمام آنها برخوردار است.
هزاران انسان به اتهام اعتراض به غصب سرزمین خود در بزرگترین زندان جهان محبوس مانده و از کمترین حقوق یک زندانی معمولی نیز برخوردار نیستند و بدتر آنکه، برخلاف زندانیان معمولی که از حقوق اولیه انسانی برخوردارند آنچه در غزه بیش از هرچیز به اسارت گرفته شده کرامت و عزت انسانی است.
خیزش فلس-طینی ها شورشی از جنس یک جنس رهایی بخش است که آزادی کرامت و انسانیت را فریاد می زند و مرگ با عزت را بر زندگی ذلت بار ترجیح می دهد.
فلس-طینی ها بی شک عواقب خیزش علیه زندانبان را می دانند اما این را هم می دانند که فردای خیزش مانند دیروز آن نخواهد بود.
گروه های مقاومت در طی ۷۰ سال به خوبی دریافته اند که راز محبوبیت در مبارزه است. اکنون ح-ماس محبوب ترین جنبش خاورمیانه و حتی جهان است و این محبوبیت بسان جنبش های مقاومت در لبنان و یمن و ... سرآغاز تاریخی نو در معادلات منطقه است.
امروز مبدا تاریخ جدید غزه است که نظام حکمرانی مبتنی بر قدرت زندانبان به نظام مبتنی بر «موازنه وحشت» تغییر خواهد کرد و مانند آنچه پس از نبردهای ۲۲ و ۳۳ روزه گذشت، فصل تازه ای از روابط قدرت شکل خواهد گرفت.
این رویارویی به ظاهر یکطرفه، ساختار درونی قدرت در اسرا-ییل را نیز تغییر داده و علاوه بر چالش های سیاسی برای نتان-یاهو، مسایل اجتماعی در اسرا-ییل همچون مهاجرت معکوس و امنیت داخلی را به بحران تبدیل خواهد کرد.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#طوفان_الاقصی
#جنبش
#شورش
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
پاجوش علیه چنار
این روزها مرسوم است که با کنارهم نهادن داده های آماری انتخابات مجلس، چرایی مشارکت و نتایج آن تحلیل و بیان گردد. این اقدام قطعا ارزشمند و در راستای تقویت ادبیات تحلیلی انتخابات است اما از دید همه آنانی که با اندک اطلاعات سیاسی و جامعه شناختی چنین شرایطی را بارها پیش بینی کرده اند هیچ رخداد تازه و نیازمند تحلیل ویژه ای بروز نکرده است. انتخابات مجلس همان شد که پیش بینی می شد.
بر همین اساس به جای بیان نکاتی که یکی را خوش و دیگری را ناگوار بیاید به تکرار یک منطق تحلیلی بسنده می کنم.
هفته نخست مهرماه ۱۴۰۱ یعنی همان اوایل چالش های خیابانی پاییز، در گفتگویی با خبرگزاری ایرنا که در ۱۱ مهرماه منتشر و در صفحه ام به نام «علیه پدر» بازنشر شد به چند نکته اشاره کردم که با گذشت یکسال و نیم از آن بر برخی از موارد آن همچنان تاکید دارم.
حوادث پاییز ۱۴۰۱ گرچه در ظاهر همانند سایر شورش های پیشین به اغتشاش و درگیری و خشونت کشید اما جنس آن کاملا متفاوت و از جنس یکجنبش اجتماعی بود. جنبشی که برخلاف تحلیل رایج، نه به زنان که به جوانان اعم از مرد و زن اختصاص داشت؛ جوانان نسل چهارمی که مهمترین خواسته شان نه گفتن به پدرسالاری بود.
جوانانی که در منزل، علیه پدر و مادر، در مدرسه علیه مدیر و معلم و در جامعه علیه هر آن چیزی هستند که به آنان امر ونهی کند. نسل تازه مخالف فرمانبری است و می خواهد خود فرمانده و حکمران باشد.
این روحیه فرمان ناپذیری را می توان در بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی این نسل و در سبک زندگی و کنش های اجتماعی شان دید؛ رفتاری که بر خلاف غالب تحلیل ها هیچ انحصاری در مخالفان نظام ندارد بلکه از ویژگی های این نسل است.
گام دوم انقلاب، که از دید من تنها از سوی رهبر انقلاب به درستی درک شد و ضرورت تمایزبخشی به آن با گام اول مورد تاکید قرار گرفت، متاسفانه از سوی کارگزاران و سیاستگذاران نظام به درستی فهم نشد و نسل تحول خواه به دو قطب جنبشی سرسخت موافق و مخالف با ارزشها و هنجارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی نظام تقسیم شدند که یک گروه را به شورش در خیابان و قهر از سازوکارهای مدنی نظام و دیگری را به جای تعامل و انتظار برای جایگزینی طبیعی، به شورش علیه گام اول و کسب جایگاه حکمرانی به جای پدران سوق داد. رویکردی که گرچه سبب ساز پدیداری نسل جدید حکمرانان خواهد شد اما بیم آن نیز می رود که تجارب گام اول را به خاطرات تلخ پدران تبدیل و تجربه حکمرانی را به یک آزمون و خطای دوباره فرو بکاهد.
جوانان انقلابی حمایت شده از سوی نهادهای نظام، در این نکته با جوانان منتقد و معترض و نادیده گرفته شده از سوی نهادهای نظام همداستانند که پدران شان حکمرانان خوبی نبوده اند و اینک باید تحولی بنیادین در حکمرانی ایجاد کرد و هر دو با هدفی واحد اما روش هایی متفاوت، رویکردی انقلابی و تحول خواهانه اتخاذ کرده اند.
آینده میان مدت، عصر چالش میان حکمرانان جوان انقلابی با حکمران ستیزان نوانقلابی خواهد بود که به یک اندازه از گذشته بریده اند و به آینده ای چشم دوخته اند که می خواهند خود بسازند، شرایطی که جامعه را به دوپارگی و شکاف ها رهنمون می کند مگر آنکه میان این دو گروه جنبشی مطالبه گر، بر سر اصولی مشترک که ضامن یکپارچگی ملی باشد توافقی حاصل شود، توافقی که جز با گفتگو در سایه عقلانیت و منافع ملی و با تعریف مفاهیم و حقوق شهروندی ممکن نیست.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#جوان_انقلابی
#گام_دوم
#پدرسالاری
#جنبش
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
بانوی انقلابی
به بهانه روزهای پر التهاب ۱۴۰۱
بیشترمان حدیث مشهور امیرالمومنین علی علیه السلام : اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة را شنیده ایم.
واژه «قهرمان» ریشه در زبان فارسی داشته و به معنای پیشکار، کارپرداز، خدمتکار، خادم و مسئول خرید و رتق و فتق امور منزل میباشد.
این حدیث، شاید یکی از پراستنادترین منابع سیاستگذاری امور مرتبط با زن مسلمان در جمهوری اسلامی بوده که پرورش دختران دهه های ۶۰ و ۷۰ را تئوری پردازی کرده است.
زن در رایج ترین تفسیر از این روایت، بانویی است که مهمترین دغدغه اش خانواده و به دنیا آوردن و تربیت فرزندان و رسیدگی به همسر بوده است.
با گذشت زمان و عبور از دوران دفاع مقدس و کاهش نیاز به جمعیت زیاد از یکسو و فراگیری ادبیات توسعه از سوی دیگر، الگوی #زن_خانه_دار_فرزنداور دهه ۶۰ با حفظ بنیان های تفسیری سابق، آرام به الگوی #زن_خانواده_محور_توسعه_نگر تغییر کرد و زنان پزشک ومهندس و گاه راننده و ورزشکار به عنوان زن تراز معرفی شدند.
این تفسیر تا دهه ۹۰ و تا پیش از برآمدن نسل دهه ۸۰ی ها همچنان الگوی غالب نظری در باب زن بود که با تغییر ارزشهای داخلی و خارجی به تدریج کم رمق شد و در آغازین سالهای قرن جدید شمسی، برتری خود را به شکل محسوسی از دست داد.
اینک بخش زیادی از دختران و بانوان دهه هشتادی کمترین علاقه ای به الگوی زن ریحانه ندارند و به دنبال قهرمان شدن و کارپردازی زندگی و جامعه به دست خود هستند.
شاید برخی از کنشگران سنتی حوزه زنان، چنین گرایشی را نفی یا در صورت پذیرش، به انحراف یا کژکارکردی فرهنگی تفسیر کرده نهادهای فرهنگی را مقصر این گرایش تازه دختران معرفی کنند اما نگاهی گذرا به آغازین روزهای انقلاب نشان می دهد که چنین گرایشی نه تازه است و نه ناپسند.
مروری گذرا به زندگی مرحوم خانم #مرضیه_حدیدچی (۱۳۱۸ – ۲۷ آبان ۱۳۹۵) که با نام طاهره #دباغ نیز شناخته میشود می تواند گواهی بر چنین نگرشی باشد.
یک بانوی چریک مسلح که در زندان، تحت شکنجه سخت ساواک و در تبعید، محافظ شخصی امام خمینی ره و پس از پیروزی انقلاب، از چهره های شاخص انقلابی بود.
کافیست تصور کنید همین امروز، فرمانده کل سپاه پاسداران، طی حکمی خانم دکتر سردار الف را به عنوان فرمانده سپاه استان همدان منصوب کرد. این فرض را در مورد فرماندهی یک شهر کوچک یا حتی مسوولیت یک واحد سپاه تصور کنید، چهواکنش هایی ای که از در و دیوار جمهوری اسلامی بلند می شد و این اقدام را خلاف روح زنانه و مغایر با ارزشهای بنیادین اسلام و انقلاب تلقی می کرد.
این در حالی است که خانم دباغ یکی از بنیانگذاران و فرماندهان سپاه پاسداران بود که در زمان حیات امام ره به فرماندهی سپاه یک استان (همدان) منصوب شد.
نمی دانم، برآمدن زنانی چون دباغ که مانند او در سالهای پایانی دهه ۵۰ کم هم نبود، حاصل تاثیر اسلام انقلابی بود، یا متاثر از سیاست های شاه نسبت به زنان و یا نتیجه انقلابیگری مارکسیست ها و چپ های مسلمان انقلابی که به دنبال تغییرات بنیادین در نظام سیاسی با روش های انقلابی و نظامی بودند؟
هر چه هست برای انقلابیون و امام انقلابیون ظاهراً کمترین تعجبی نداشت که یک زن، فرمانده نظامی باشد و خارج از چارچوب ریحانه، نقش یک مدیر آن هم در محیطی خشن را ایفا کند.
خانم دباغ از همان ابتدا الگوی «زن مبارز انقلابی» بود که از دو الگوی پیشین پیشروتر و انقلابی تر می نمود.
از دید من اصلا تعجب آور نیست که جوانان دهه ۸۰ی به محض آشنایی با زندگی و اقدامات خانم دباغ شیفته او می شوند و او را بسان یک الگو می پذیرند.
بسیاری از دختران دهه ۸۰ی ما امروز به تفسیر ریحانه از زن باور ندارند، آنان به دنبال قهرمان شدن از جنسی دیگرند، قهرمانی که با الگوی «#زن_خانه_دار_فرزند_آور» چندان قرابتی ندارد و از الگوی «#زن_خانواده_محور_توسعه_نگر» هم عبور کرده و شاید به «#زن_مبارز_انقلابی» نزدیکتر شده است، گرایشی که وزیر و رییس شدن را یک فرایند طبیعی و یک مطالبه معمولی میپندارد و از تعجب کنشگران سنتی در برابر چنین رویکردی تعجب می کند.
نسلی که برای رسیدن به خواسته هایش هنجارهای سنتی را می شکند، به خیابان می ریزد، فریاد می زند و مبارزه می کند.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#زن
#جنبش
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat