صرفا جهت تامل !
توجه ! توجه !
هدف از این یادداشت تلخ و سیاه که قطعا به مذاق برخی دوستان انقلابی خوش نخواهد آمد، ارائه یک سناریوی بی پرده در مقابل سناریوهای متعدد شیرین و روشن موجود در ذهنیت بسیاری از جوانان و مدیران انقلابی از آینده است که هنجارهای گروهی خود را به نام ارزشهای بنیادین انقلاب فریاد می زنند و اعمال دیدگاه های خود بر دیگران را صیانت از نظام می خوانند.
این روزها و با اوج گرفتن جنایات رژیم صه-یو-نیستی علیه مردم بی دفاع غزه که فریاد آزادیخواهان جهان حتی در قلب آمریکا و اروپا را درآورده شاهدیم که پدیده ای با این وضوح از پیوند با انسانیت، در کشور ما که همواره به حمایت از آرمان فلسطین شهره بوده است، به یک دوقطبی سیاسی و هویتی تبدیل شده و تصاویر و گزارش هایی از همراهی بخشی از جامعه بویژه جوانان با سیاست های حمایت از رژیم صه-یو-نیستی منتشر می شود. از شعارهای هنجارشکنانه در ورزشگاه تا پریدن از روی پرچم اس-را-ییل و حتی شعار علیه فلسطین در برخی مدارس یا پیام های مجازی حمایتگر از اشغالگران.
در مواجهه نخست برخی از کاربران انقلابی با حذف صورت مسأله به دو گروه تقسیم و عده ای با نگاه خوشبینانه آنها را اندک و حاصل عدم تبیین مناسب نهادهای تربیتی و رسانه ای تلقی می کنند یا با نگاهی بدبینانه و گاه ادبیاتی تند، این افراد را اندک و حاصل لقمه های حرام و گاه، چالش در نطفه افراد تلقی نموده و آنان را مزدوران دشمن به حساب می آورند و خواهان برخورد جدی با آنان می شوند.
از دید من مخالفت با آرمان و حتی خود مردم فل-س-طین در کشور ما تازگی ندارد و بارها پیش از این نسبت به آن گوشزد شده است.
شکل گیری دوقطبی ها و مخالفت با هرآنچه که نظام رسمی جمهوری اسلامی از آن دفاع و حمایت نماید پدیده ایست که حاصل یک روز و یکسال نیست.
این امر نتیجه طبیعی اغتشاش در ارکان هویتی جامعه و چالش در مشروعیت بنیادهای نظام در ذهن بخشی از جامعه است که عمدتا در بدو شکل گیری به دلیل امواج کوتاه و اندکی کنشگران آن مورد انکار یا غفلت قرار گرفته به تدریج به شکاف های کوتاه و بلند میان دولت و ملت منجر می شود. شکافی که با گسترش اقدامات و توسعه چالش های هویتی هر روز عمق و گستره بیشتری یافته جمعیت زیادتری را با واکنش های تندتری درگیر خود می سازد.
پایان بدبینانه آن نیز ایجاد حاکمیت دوگانه و تشکیل دو ملت و ایجاد دولت در دولت و افول سرمایه اجتماعی نظام و بحران اجتماعی و سیاسی در جامعه است.
خبر خوب این است که ما همچنان در مراحل نخستین این چالش قرار داریم و تا پیش از تبدیل آن به بحران اجتماعی زمان مناسبی وجود دارد اما خبر بد این است که همچنان نسبت به بروز و وجود چنین وضعیتی، موضع انکار و تغافل برقرار است و این امر، شرایط آینده حاکمیت را دشوار می سازد.
روشن است که پاسخ برخی عزیزان انقلابی به چنین تصویر تلخی، رد و انکار این وضع و استناد به آموزه های عقیدتی درباره نظام و محکوم کردن چنین دیدگاه هایی از اساس و یا دادن پاسخ دندان شکن به طرف مقابل و وعده به شکستن گردن مزدوران دشمن باشد، شرایطی که با گسترش کمی و کیفی، بحران اجتماعی را وارد مراحل بازگشت ناپذیری خواهد کرد.
بی شک از جوانان انقلابی توقع توجه به چنین سناریوهایی که با تنها سناریوی مقبولشان همخوانی ندارد وجود ندارد اما از حاکمیت انتظار می رود بابی را برای گفتگو درباره چنین سناریوهایی باز نموده احتمال بروز چنین شرایطی را حتی اگر از دید ایشان اندک و نزدیک به صفر باشد را از نظر دور ندارند.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#شکاف_دولت_ملت
#اغتشاش_هویتی
#مشروعیت
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
جامعه شناسی نق
یکی از عرصه های عمومی جامعه شناسی، پرداختن به چرایی و چگونگی مواجهه جامعه با سایر پدیده هاست. از جمله این مواجهات، تعامل یا تقابل میان دولت و جامعه است که تاثیر خود را بر مشارکت اجتماعی و سیاسی از یکسو و قهر و اعتراض از سوی دیگر نشان می دهد.
جامعه ای که در فضای تعاملی با ساختار قدرت زندگی می کند و حرفهایش گوش شنوایی دارد و نهادهای مدنی توانایی انتقال مطالبات و نگرانی ها و اعتراضات را دارند، ادبیات سیاسی جامعه در میان دوگانه حمایت و نقد، سیر می کند و زمانی که راه این تعامل مسدود یا محدود شود، تعامل به تقابل تغییر جهت می دهد و هرچه این تقابل سخت تر باشد مسیر انتقال پیام را دشوارتر و پیچیده تر می سازد.
تاریخ ایران سرشار از متون ادبی است که در قالبی پنهان نگارانه و در پوشش طنز یا گفتگوی حیوانات و... مشکلات زندگی سیاسی و اجتماعی را بیان نموده اند تا از آسیب و آفت مقابله سخت ساختار قدرت در امان باشند. راز روی آوری جامعه به طنز را شاید بتوان در همین سابقه ذهنی و تاریخی جستجو کرد.
در چنین شرایطی است که نقد به نق تبدیل و منطق به احساس بدل می شود و گفتگوی میان جامعه و دولت، به کوچه ای بن بست منتهی می شود.
حاصل این وضع، تخلیه احساسات جامعه به شکل واکنش های کلامی و رفتاری و در زمانه ما مواجهه مدنی در بستر مجازی می شود که بخشی از جامعه که شرایط سخت تری را "احساس" می کند با زبانی تند و گزنده کاری می کند یا حرفی می زند که دلش خنک شود و چه بسا در ورای این اظهار یا عمل، اعتقادی نیز نهفته نباشد.
در چنین شرایطی فرد خسته از شرایط، خستگی خود را با کنایه و طعن و طنز و حتی توهین به همه آنچه ارزشهای رسمی قدرت محسوب می شود تخلیه می کند.
روشن است که واکنش به چنین اقدامی، می تواند یک دوگانه متمایز باشد : برخورد سخت تر و خشن تر یا درک چرایی این اقدام و اصلاح فرایندهای حاکم بر روابط میان دولت و جامعه.
روشن است که چنین وضعیتی یک شاخص خوب برای ارزیابی #حکمرانی_شایسته است که نیازمند سعه صدر لازم در حد یک حکمران شایسته است.
می توان هرگونه مواجهه تند با نمادهای ارزشی رسمی نظام را دشمنی تلقی و با ابزار حقوقی با آن مقابله کرد یا از آن به عنوان یک مرحله نق زدن اجتماعی تعبیر و در قالب گذشت از سخن لغو، عبور کرد و ناشنیده گرفت و یا با درک دقیق تر از شرایط، نسبت به اصلاح رابطه میان دولت و ملت اقدام کرد و از شکاف میان این دو که نشانگرهایش آشکارا پیش چشم هستند جلوگیری کرد.
این روزها اگر شاهدیم که بخشی از جامعه ولو اندک، در مواجهه با قانون حجاب، یا در روشن ترین امر اخلاقی جامعه همچون شهادت دهها نفر از هموطنان در یک اقدام تروریستی، واکنش های نامعمول انجام می دهند هم می توان این رفتارها را به دشمنی یا مزدوری برای دشمن تعبیر کرد، هم می توان به عنوان یک سخن و رفتار لغو نادیده گرفت و از آنها گذر کرد و تنها یک نق اجتماعی در واکنش به نادیده گرفته شدن ها تلقی نمود، هم می توان نشانگری از یک رابطه در حال گسست میان دولت و ملت تلقی کرد که فعلا در نقطه های آغازین قرار داشته و قابل ترمیم است.
با این برداشت، نق زدن، یکی از نشانگرهای شکاف ارتباطی میان دولت و ملت است و این، یک حکمران شایسته است که بهترین گزینه را برای مواجهه با جامعه انتخاب خواهد کرد.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#جامعه_شناسی_نق
#شکاف_دولت_ملت
#نق_زدن
#غرزدن
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat