eitaa logo
خط سبز
107 دنبال‌کننده
278 عکس
28 ویدیو
2 فایل
گاه نوشت های "محمدرضا اخضریان کاشانی" دانش جوی اندیشه و سیاست و جامعه
مشاهده در ایتا
دانلود
کارآمدی یا مشروعیت ؟! لایحه عفاف و حجاب به شورای نگهبان ارسال شد. نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس از اتمام رسیدگی به لایحه عفاف و حجاب در این کمیسیون و ارسال آن به شورای نگهبان خبر داد. پی نوشت : یکی از ماندگارترین و اثرگذارترین سکانس های مناظرات انتخاباتی سال ۹۲ زمانی بود که روحانی مشت آخر را به قالیباف زد و گفت: من حقوقدان هستم، سرهنگ نیستم. شاید تاثیر تمام مناظرات و برنامه های دو طرف به اندازه این تک جمله نبود و کار قالیباف را که پیش از این بخت جدی برای ریاست جمهوری داشت یکسره کرد. در عرصه جامعه شناسی سیاسی همواره میان مفاهیم بنیادینی چون کارآمدی، مشروعیت، مشارکت و... پیوستگی و ارتباط ساختاری درنظر گرفته می شود به نحوی که نمی توان تحقق موفق یکی را بدون ملاحظه دیگری تصور کرد. «مشروعیت» -به معنای توان جلب حمایت عمومی از مجرای قانونی- با «کارآمدی» به معنای رسیدن ایده به نتیجه یا محصول و توان دستیابی به دستاورد ملموس، ارتباط و پیوند دارد بویژه وقتی که در «عرصه عمومی» -شرایطی که افراد یک جامعه درباره نیازهای همگانی خود اندیشه می کنند- بروز یابد. قانون حجاب، یکی از مهمترین جلوه های حضور قانونی در عرصه عمومی است که به سبب فراگیری و چالش های حقوقی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی آن گفتگو در یک عرصه عمومی همچون صحن مجلس با وجود نزدیکی دیدگاه های نمایندگان مجلس انقلابی منجر به باز شدن شکاف های تازه و تاخیر احتمالی در دستیابی به یک محصول قانونی مصوب پیش از پایان کار مجلس کنونی می شود. برگزیدن راهکار استناد به اصل ۸۵ و تصویب مواد قانون حجاب توسط مجلس، در واقع انتخاب روش سریع دستیابی به کارآمدی به جای گفتگو در عرصه عمومی و جلب حمایت و مشروعیت است. نتیجه چنین انتخابی افزایش چالش مشروعیت در عرصه عمومی است که با توجه به پیوستگی ارگانیک کارآمدی و مشروعیت منجر به ناکارآمدی همان قانون خواهد شد چنانکه در قوانین ویدئو و ماهواره چنین شد حتی اگر بسان قانون ماهواره حرکات محیرالعقولی چون راپل را هم شاهد بودیم. شایسته است نمایندگان محترم بویژه رییس ارجمند مجلس به این نکته عنایت ویژه داشته باشند که شرط اجرای یک قانون عمومی، مسوولیت پذیری خود قانونگذار است نه صرف تصویب آن به هر وجه ممکن. قانونی که باید در عرصه عمومی اجرا شود را نمی توان در محفل خصوصی تصویب کرد و تبعاتش را به گردن مجریان قانون و موکلان انداخت و سهم مجلس و آقای قالیباف را در کیفیت اجرا و تبعات فراوان اجتماعی و سیاسی آن در آینده نادیده گرفت. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
صرفا جهت تامل ! توجه !    توجه ! هدف از این یادداشت تلخ و سیاه که قطعا به مذاق برخی دوستان انقلابی خوش نخواهد آمد، ارائه یک سناریوی بی پرده در مقابل سناریوهای متعدد شیرین و روشن موجود در ذهنیت بسیاری از جوانان و مدیران انقلابی از آینده است که هنجارهای گروهی خود را به نام ارزشهای بنیادین انقلاب فریاد می زنند و اعمال دیدگاه های خود بر دیگران را صیانت از نظام می خوانند. این روزها و با اوج گرفتن جنایات رژیم صه-یو-نیستی علیه مردم بی دفاع غزه که فریاد آزادیخواهان جهان حتی در قلب آمریکا و اروپا را درآورده شاهدیم که پدیده ای با این وضوح از پیوند با انسانیت، در کشور ما که همواره به حمایت از آرمان فلسطین شهره بوده است، به یک دوقطبی سیاسی و هویتی تبدیل شده و تصاویر و گزارش هایی از همراهی بخشی از جامعه بویژه جوانان با سیاست های حمایت از رژیم صه-یو-نیستی منتشر می شود. از شعارهای هنجارشکنانه در ورزشگاه تا پریدن از روی پرچم اس-را-ییل و حتی شعار علیه فلسطین در برخی مدارس یا پیام های مجازی حمایتگر از اشغالگران. در مواجهه نخست برخی از کاربران انقلابی با حذف صورت مسأله به دو گروه تقسیم و عده ای با نگاه خوشبینانه آنها را اندک و حاصل عدم تبیین مناسب نهادهای تربیتی و رسانه ای تلقی می کنند یا با نگاهی بدبینانه و گاه ادبیاتی تند، این افراد را اندک و حاصل لقمه های حرام و گاه، چالش در نطفه افراد تلقی نموده و آنان را مزدوران دشمن به حساب می آورند و خواهان برخورد جدی با آنان می شوند. از دید من مخالفت با آرمان و حتی خود مردم فل-س-طین در کشور ما تازگی ندارد و بارها پیش از این نسبت به آن گوشزد شده است. شکل گیری دوقطبی ها و مخالفت با هرآنچه که نظام رسمی جمهوری اسلامی از آن دفاع و حمایت نماید پدیده ایست که حاصل یک روز و یکسال نیست. این امر نتیجه طبیعی اغتشاش در ارکان هویتی جامعه و چالش در مشروعیت بنیادهای نظام در ذهن بخشی از جامعه است که عمدتا در بدو شکل گیری به دلیل امواج کوتاه و اندکی کنشگران آن مورد انکار یا غفلت قرار گرفته به تدریج به شکاف های کوتاه و بلند میان دولت و ملت منجر می شود. شکافی که با گسترش اقدامات و توسعه چالش های هویتی هر روز عمق و گستره بیشتری یافته جمعیت زیادتری را با واکنش های تندتری درگیر خود می سازد. پایان بدبینانه آن نیز ایجاد حاکمیت دوگانه و تشکیل دو ملت و ایجاد دولت در دولت و افول سرمایه اجتماعی نظام و بحران اجتماعی و سیاسی در جامعه است. خبر خوب این است که ما همچنان در مراحل نخستین این چالش قرار داریم و تا پیش از تبدیل آن به بحران اجتماعی زمان مناسبی وجود دارد اما خبر بد این است که همچنان نسبت به بروز و وجود چنین وضعیتی، موضع انکار و تغافل برقرار است و این امر، شرایط آینده حاکمیت را دشوار می سازد. روشن است که پاسخ برخی عزیزان انقلابی به چنین تصویر تلخی، رد و انکار این وضع و استناد به آموزه های عقیدتی درباره نظام و محکوم کردن چنین دیدگاه هایی از اساس و یا دادن پاسخ دندان شکن به طرف مقابل و وعده به شکستن گردن مزدوران دشمن باشد، شرایطی که با گسترش کمی و کیفی، بحران اجتماعی را وارد مراحل بازگشت ناپذیری خواهد کرد. بی شک از جوانان انقلابی توقع توجه به چنین سناریوهایی که با تنها سناریوی مقبولشان همخوانی ندارد وجود ندارد اما از حاکمیت انتظار می رود بابی را برای گفتگو درباره چنین سناریوهایی باز نموده احتمال بروز چنین شرایطی را حتی اگر از دید ایشان اندک و نزدیک به صفر باشد را از نظر دور ندارند. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat