کار فرهنگی
چندی پیش بنا بود که به لطف همکاران محترمم، مراسم تودیع یا به قول امروزی ها تکریمی برای پایان دوره مسوولیتم در حوزه فرهنگی برگزار شود که به سبب بیماری پسرم امکان برگزاری فراهم نشد.
نکاتی را برای طرح در آن جلسه صمیمانه تدارک دیده بودم که به یادگار می نویسم.
کار فرهنگی یک وظیفه و مسوولیت است که داشتن آن خوشحال کننده و نداشتنش خوشحال کننده تر است.
در شرایط کنونی ورود به عرصه کار فرهنگی جز دردسر هیچ معنایی ندارد به همین دلیل بیشتر کسانی که به فرهیختگی می شناسم به سادگی تن به مسوولیت فرهنگی نمی دهند.
به قول سعدی:
جز به خردمند مفرما عمل
گرچه عمل کار خردمند نیست
وضعیت این روزهای جامعه و فرهنگ وضعیت گذار و عدم قرار و آرامش است.
شرایط دوقطبی عمیقی بر جامعه حاکم است که در عرصه فرهنگی و اجتماعی نتیجه ای جز رادیکالیسم در هر دوسوی این دوقطبی متصور نیست: قطب انقلابی سنتی و قطب انقلابی مدرن؛ دو اقلیت جمعیتی اما قدرت اجتماعی که هریک، جمعیت میانه انبوه جامعه را به سوی خود می کشد.
اولی به دنبال احیای انقلاب اسلامی به سبک دهه ۶۰ است و دومی به دنبال انقلابی تازه.
در این فضا بویژه وقتی از دانشگاه و دانشجو سخن می گوییم -نه محیط های سازمانی رسمی- اقدامات رادیکالی محبوبیت ویژه پیدا می کند و هرگونه اقدام غیررادیکال منجر به اتهام و برچسب بی شرفی از هر دو سوی طیف می شود.
در چنین حال و هوایی حرکات نمایشی جای برنامه ریزی فرهنگی را گرفته و فوق برنامگی به کار فرهنگی تعبیر می شود.
با چنین چارچوبی پیام ارسالی برای مدیران فرهنگی جز این نیست :
اگر در حرکتید بایستید
اگر ایستاده اید بنشینید
اگر نشسته اید دراز بکشید
اگر دراز کشیده اید بخوابید.
هرکاری غیر از این الگو یعنی دردسر؛ برچسب، توبیخ، استعفا، اخراج، دادگاه.
نتیجه این شرایط، صدور این پیام است که اگر دنبال دردسر نیستید هیچ کاری نکنید. کار فرهنگی خوب، کاری است که انجام نشود و مدیر نمونه مدیری است که در دوران مدیریتش هیچ اتفاقی نیفتد.
چاره این نافرهیختگی بویژه در دانشگاه، سعه صدر و ایجاد محیط امن فرهنگی اجتماعی برای ایجاد تعادل در محیط اجتماعی و وفاق میان دو قطب کوچک اما رادیکال شده جامعه و نزدیک ساختن محیط فرهنگی و اجتماعی به میانه جامعه است.
همانکه حضرت موسی ع پیش از انجام مهمترین کار فرهنگی خود از خدا طلب می کند (رب اشرح لی صدری) و خداوند پیش از رسالت پیامبر اسلام ص به ایشان بخشیده بود. (الم نشرح لک صدرک). همان که امیرالمومنین ع آن را ابزار ریاست می دانند. (آله الرئاسه السعه).
شوربختانه، نظام عقلانیت اداری کشور نیز به جای توسعه تعادل، در یک سوی میدان دوقطبی ایستاده و نظام فرهنگی را به نام انقلابیگری به سمت رادیکالیسم هل می دهد.
ثمره این وضع را در آینده با گرایش بخشی از جامعه -هرچند اندک- به رادیکالیسم زیرزمینی در حوزه های فرهنگی و اجتماعی و امنیتی و دلزدگی میانه معتدل جامعه از نظام فرهنگی و سیاسی خواهیم دید.
من یکسال گذشته را با بی شرفی طی کردم، هم انقلابیون سنتی خواهان برخورد رادیکال بودند هم نوانقلابی های رادیکال.
من همچنان سعه صدر را راهکار می دانم.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#فرهنگ
#کار_فرهنگی
#دانشگاه
#مدیریت_فرهنگی
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat