🍃🌺 در آخرین روزهای ماه شعبان
#نذر_حضرت_اباعبدالله_الحسین_علیه_السلام
🌺🍃
میشدم ایکاش از این نفْسِ پُر زحمت رها
در مسیرِ بندگی؛ مانندِ مردانِ خدا
معصیت انداخت از پا حسّ و حالم را و کاش
داشت دستانم شبیه قبل؛ شوقِ "ربّنا"
با "إلهي لا تَرُد حاجَتي" نه... بلکه رفت
ماهِ شعبانِ منِ آلوده غرقِ ادّعا
بندگانِ بی ریایِ باصفایَت میشوند
آن به آن پای مناجاتِ تو حوّل حالَنا
من ولی عمریست در بیراهه درجا میزنم
ای خدا ابلیس آورده سرم خیلی بلا
مانده ام بین هراس ِ دوزخ و امّیدِ عفو
میکُشد آخر مرا این وادیِ خوف و رجا
قطره هایِ اشک؛ دستاویزِ بالا رفتن است
شد مقرّب هر که دارد بیشتر حالِ بکا
هست اوجِ حاجتم "هَب لي کمالَ الإنقطاع"
جان دهم تا که در آغوش شهیدِ کربلا
*
آن شهیدی که به غارت رفت حتی پیکرش
زیر تیر و نیزه ها؛ با ضربهٔ سنگ و عصا
با غم ِ ناموس جان میداد و با دلواپسی
چشم های نیمه بازش بود سمتِ خیمه ها!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسين_ع
#بالحسین_ع_الهی_العفو
#مرضیه_عاطفی
همسرش با مهربانی هایِ او سازش نداشت
لحظه ای حتی میان خانه آرامش نداشت
برده بود ارث از پدر یک رأفتِ دلخواه را
حیفِ آن قلبی که ایمن بود و آلایش نداشت
در جوانی پیر شد آقا جوادإبن رضا(ع)
زجرها میدید و دیگر طاقتِ رنجش نداشت
جودِ مطلق شد گرفتارِ خساست-زاده که
بُخل و کینه داشت اما دستِ پُر بخشش نداشت
شد برایش قاتلِ جانی شریکِ زندگی
آن شریکِ زندگی که ذره ای ارزش نداشت
ذاتِ امّ الفضل(لع) با خورشید در جنجال بود
عینِ ظلمت بود و چشم ِ دیدنِ تابش نداشت
زهر را آخر به خوردش داد و میزد قهقهه
پشتِ در شد هلهله! فتنه گری کاهش نداشت
سرفه ها میشد نفسگیر از گلویش تا جگر-
سوخت آری هیچ زهری اینقدَر سوزش نداشت
بر زمین افتاد و خاکِ حجره دستش را گرفت
چشم هایش خیره ماند و قدرتِ چرخش نداشت
تشنه جان داد و تنش را روی بام انداختند
آسمان مانندِ عاشورا تبِ بارش نداشت
هیچ روزی در بلایا مثل عاشورا که نیست
هیچ روزی مثل عاشورا خدا سنجش نداشت
*
در قساوت! در جدال و قتل؛ آن هم قتلِ صبر
هیچکس مانندِ شمرِ بی حیا(لع) کوشش نداشت
پیکری شد غرقِ در خونِ قفا در قتلگاه
پیکری که طاقتِ ده مرکبِ سرکش نداشت
مانْد عریان؛ روی خاکِ غربت و با گریه رفت...
خواهری که جز خدا از هیچکس خواهش نداشت!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#ألسلام_علیک_یا_جوادالأئمه_ع
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان_عج
#مرضیه_عاطفی
🇮🇷@sabzpoushan
افتاده بر جانم تبِ ماتم دوباره
حالم دگرگون میشود از غم دوباره
از عرش می آید صدای گریه زاری
در کوچه وقتی میزنم پرچم دوباره
از پنج تن إذنِ عزاداری گرفتم
دادند راهم...پس شدم مَحرَم دوباره
حاجت گرفتم! گفته آقایم أباالفضل(ع)
پایِ علَم امسال هم باشم دوباره
آورده ام؛ بیتابیِ یکساله ام را...
حال دلم خوش میشود کم کم دوباره
بیچاره ام کرده به قران دردِ غفلت
عاصی شدم! کی میشوم آدم دوباره؟!
هر کس که مثل من مریض و دردمند است
با توبه می آید پیِ مرهم دوباره
همراه با صاحب-عزایِ روضه جاریست-
از چشم هایم چشمهٔ زمزم دوباره
هنگام ذکرِ "یا لَثاراتِ الحسین(ع)" است
افتاده در شور و نوا عالم دوباره
شال عزا را با اذان؛ بر گردن انداخت
صاحبزمان(عج) با گریهٔ نم نم دوباره
*
از داغِ آن پیراهنِ آغشته در خون
در کربلا زد خیمهٔ ماتم دوباره!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#حلول_ماه_محرم_تسلیت
#مرضیه_عاطفی
🇮🇷@sabzpoushan
چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی
سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی
قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم
ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی
تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما
چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی
غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم
ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی
چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم
بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی
سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم-
سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی
شبیه کوه از کوفه به شام ِ بی حیا رفتم-
میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی
پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد
تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی
دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی
رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#ألسلام_علیک_یا_زینب_کبری_یا_عقیله
#دخیلک_یا_جبل_الصبر
#مرضیه_عاطفی
🇮🇷@sabzpoushan
🍃🏴 در عزای شب هفتم محرم الحرام
#نذر_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام 🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
حالا که هست صحبتِ شش ماههٔ رباب(س)
حاجت بگو به حضرتِ شش ماههٔ رباب(س)
از جانبِ حسین(ع) به بیچاره ها بگو
امشب رسیده نوبتِ شش ماههٔ رباب(س)
هرگز نداشت؛ طاقتِ تنهاییِ پدر
لبریز شد محبّتِ شش ماههٔ رباب(س)
گهواره تاب خورد و شد آمادهٔ نبرد
جانم فدایِ غیرتِ شش ماههٔ رباب(س)
آمد کمان-به دست سرآسیمه حرمله(لع)
آغاز شد شهادتِ شش ماههٔ رباب(س)
با تیرِ پُر شتابِ سه شعبه به حنجرش
لرزان شده ست قامتِ شش ماههٔ رباب(س)
پاشید؛ خون به رویَش و محروم شد از آب
لبهایِ با طراوتِ شش ماههٔ رباب(س)
آرام پشت خیمه غریبانه دفن شد
این است اوجِ غربتِ شش ماههٔ رباب(س)
قنداقهٔ نشسته به خون را نگاه کرد...
پایان گرفت فرصتِ شش ماههٔ رباب(س)
ایّام ِنابِ مادری اش بود مختصر
جز غم نبود؛ قسمتِ شش ماههٔ رباب(س)
دردِ تمام عالمیان میشود "دوا"
با ذرّه ذرّه تربتِ شش ماههٔ رباب(س)
بخشیده میشویم مقدّر شود اگر-
یک لحظه از شفاعتِ شش ماههٔ رباب(س)!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#ألسلام_علیک_یا_علی_ن_الاصغر
#دخیلک_یا_طفل_الرضیع_الشهید
#امان_از_دل_رباب_س
#مرضیه_عاطفی
🇮🇷@sabzpoushan
🍃🏴 در عزای شبِ پنجم ماه صفر
#نذر_شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
مینویسم یارقیه(س) اشک؛ جاری میشود
حسّ و حالِ چشم هایم سوگواری میشود
روضه اش سنگین و میگویم فقط لعنت به زجر
میدوانْدَش! سهم پایَش زخم ِ کاری میشود
آه از خارِ مغیلانی که تاول را شکافت
آه بیتاب است! کارش گریه زاری میشود
بیقرارش بود! فکرش را نمیکرد اینچنین
رأس بابایش به روی نیزه قاری میشود
داغهایش یک طرف اما ببین اینروزها
زائری دیگر ندارد! بردباری میشود...
صبرمان دارد از این ماتم به پایان میرسد
اینکه پس کِی؟ دشمن از دُورش فراری میشود؟!
پس کدامین روز اطرافِ ضریحِ کوچکش
از حرامی هایِ پُر آزار؛ عاری میشود؟!
پُر تردّد میشود یکروز مثلِ کربلا...
مثلِ مشهد غرقِ خادم-افتخاری میشود
پنجم ِ ماهِ صفر، کنج حرم، در نورِ ماه...
پایِ شمعی سوخته شب زنده داری میشود
روضه خوان می آید و ذکرِ مصیبت میکند
یادِ شبهایِ خرابه؛ اشک، جاری میشود!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#ألسلام_علیک_یا_ریحانة_الحسین_ع
#دخیلک_سیدتي_یا_رقیه_س
#مرضیه_عاطفی
🇮🇷@sabzpoushan