🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌱#داستانک:
فرزندی از پدرش پرسید:«قیمت زندگی چه قدر است؟ »
پدر یک سنگ زیبا به او داد و گفت:
«این را ببر #بازار، ببین مردم چه قدر می خرند؛ اگر کسی قیمت را پرسید، هیچ نگو، فقط دو انگشت را بیاور بالا ببین آنها چه گونه قیمت گذاری می کنند.»
او سنگ را به بازار برد. نفر اول سنگ را دید وپرسید:
«قیمت این سنگ چند؟»
کودک دو انگشتش را بالا آورد؛ آن مرد گفت: «دو هزار تومان!»
کودک نزد پدرش بازگشت و ماجرا را گفت. پدر به او گفت:
« این بار برو در بازار #عتیقه_فروشان.»
آن جا وقتی کودک دو انگشتش را بالا برد عتیقه فروش گفت:
«دویست هزار تومان!»
این بار هم کودک نزد پدر بازگشت و ماجرا را تعریف کرد. پدر به او گفت:
«این بار به بازار #جواهرفروشان و نزد فلان گوهرشناس برو .»
وقتی دو انگشتش را بالا برد آن گوهر شناس گفت:« دو میلیون تومان!»
آن کودک باز ماجرا را برای پدر تعریف کرد. پدر گفت:
«فرزندم! حالا فهمیدی که قیمت زندگی چنده؟! مهم اینه که گوهر وجودت رو به کی بفروشی.»
📎📎📎📎📎📎📎
قیمت ما به این بستگی دارد که مشتری ما چه کسی باشد.
مراقب باشیم عمر گرانسنگ خود را در این فراز ونشیب زندگی و امتحانات پیچیده روزگار به هر بهای نفروشیم.
✅خداو بزرگ می فرماید:
«من هم مشتری شما هستم»
[سوره ی توبه، آیه ۱۱۱]
🌱 @sad_dar_sad_ziba 🌱