「🇮🇷」 「🕊️」
حاشا که ما میدان را خالی کنیم!
🌷 شهید همت
⛰ شهیدِ همت
#یکی_از_میان_ما ...🌷...
/ یاد یاران
…………………………………
@sad_dar_sad_ziba
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
هدایت شده از ارج
❇️ شفافیت هزینههای انتخاباتی
🔹 دکتر سعید جلیلی نامزد انتخابات ریاست جمهوری که پیشتر در بیانیهای اعلام کرده بود هزینههای انتخاباتی را از کمکهای مردمی به صورت شفاف انجام خواهد داد، گزارش اولین روز واریز کمکها را منتشر کرده است.
🔹 او گفته که در پایان انتخابات، ریز مخارج هزینهها را منتشر خواهد کرد.
✅ مطالبه گری:
دیگر نامزدها به ویژه نامزدهایی که خود را انقلابی می دانند هزینه های انتخاباتی (محل درآمد و محل هزینه) خود را شفاف نمایند.
💠 اندیشه + رفتار + جهاد = ارج
💠 http://eitaa.ir/arj_e_ensan
●▬▬▬✨✨▬▬● .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای کسانی که فقط ادعا کردند...
«حرف، بسیار و عمل، هیچ»
#نیشخند 🤭
ツ➣ @sad_dar_sad_ziba
▒
「🍃「🌹」🍃」
❇️ لیاقت
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
مهاباد
/ آذربایجان غربی
#ایرانَما
/ نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «تـــــــولد در تـــــوکیو» ⏪بخش ۴۲: مردم ایران به شهیدانشان خیلی احترام میگذا
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «تـــــــولد در تـــــوکیو»
⏪بخش ۴۳:
«فصل یازدهم»
سال اولی که آمده بودم ایران هیچی از روضهها نمیفهمیدم. اما سال دوم فارسی را خوب یاد گرفته بودم و دلم پر میکشید بروم هیئت و پای روضه ی روضه خوان بنشینم.
محسن هم دل به دلم میداد. توی همان چند شب ماه محرم خیلی از هیئتهای مهم تهران را گشته بودیم.
هر شب توی یک هیئت. بعضی شبها هم چند تا هیئت.
محسن تهران را مثل کف دستش میشناخت. هیئتهای بزرگ که هیچ حتی هیئتهای کوچک و خانگی را هم بلد بود. بعضی شبها من را میبرد توی محلههای قدیمی تهران و میانداخت توی کوچه پس کوچهها و بعد از کلی پیچ و واپیچ رفتن از جلوی یک خانه سر در میآوردیم که بالای درش پرچم زده بودند.
میگفت:
«هیئتهای خانگی را بیشتر دوست دارد.»
میگفت:
«صفا و صمیمیتی که توی آنهاست هیچ جای دیگر نیست.»
راست هم میگفت. شب تاسوعا هرچه اصرار کردم به هیئت یکی از مداحان معروف برویم قبول نکرد. تبلیغ هیئت را توی تلویزیون دیده بودم و خیلی دلم میخواست شب تاسوعا آن جا باشم.
میگفت یک جایی بهتر سراغ دارد.
نشستیم روی موتور و رفتیم محله ی جنت آباد. البته من که از محلههای تهران سر در نمیآوردم. خودش گفت این جا جنت آباد است. انداخت توی کوچه پس کوچههای تنگ و تاریک و جلوی یک خانه ی قدیمی ایستاد. با این که کوچه ماشین رو نبود و مردم باید ماشینهایشان را سر خیابان پارک میکردند؛ ولی خانه خیلی شلوغ بود.
دیوارهای حیات را پارچه ی مشکی زده بودند و تکه به تکه چهارپایههایی گذاشته بودند که رویش شمع بود. هرچند کوچهها تنگ و باریک بود، ولی حیات خانه به جایش خیلی بزرگ و دلباز بود. آن قدر بزرگ بود که میشد تویش فوتبال بازی کنند. روی سر حیاط پوشش زده بودند. تکه به تکه بخاریهای بزرگی گذاشته بودند که تا حالا ندیده بودم. اول حیات، میز چای بود و یک نفر ایستاده بود چای میریخت. وسط حیاط، باغچه ی بزرگی بود که تویش درخت گردو، انار و توت بود.
محسن به درخت گردو اشاره کرد و گفت:
«این درخت را کلاغ کاشته!»
با تعجب پرسیدم:
«از کجا میدانی؟»
گفت:
«علی بهم گفته. بعداً برایت تعریف میکنم.»
علی دوستش بود. صاحب روضه.
محسن میگفت:
«تا یاد دارد توی این خانه روضه بوده. از آن زمان که پدر علی زنده بود تا حالا که به رحمت خدا رفته و علی روضه را برگزار میکند.»
میگفت:
«تا حالا چند بار آمده اند خانه را بخرند و برج بسازند، ولی نفروخته.»
گفتم:
«این جا که به درد برج ساختن نمیخورد. توی کوچه اش یک ماشین هم نمیتواند بیاید.»
گفت:
«دیوار پشتی خانه بر خیابان اصلی است. اگر کسی بخواهد جایش برج بسازد در برج میافتد بر خیابان.»
توی حیاط دور باغچه فرش پهن کرده بودند. سکوی بزرگ هم کنار حیاط بود که رویش منبر حاج آقا را گذاشته بودند.
محسن میگفت:
«این جا حوض است رویش تخته میگذارند و فرش پهن میکنند.»
◀️ ادامه دارد ...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
هدایت شده از رو به راه... 👣
#خوشنویسی روی سفال
🪴هنرڪده ی «رو به راه»
🪴 https://eitaa.com/rooberaah
━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
☝️🏽 راضی نشو!
🌌 #راه_روشن
/ نهج البلاغه
@sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠 ☀️ 💠ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙄 کسی ربط این جواب با اون سؤال رو فهمید؟!
#نیشخند 🤭
ツ➣ @sad_dar_sad_ziba
▒
「🍃「🌹」🍃」
مهم بودن را فراموش کنید.
بعضی از مردم اصرار دارند که خود را به دیگران بشناسانند یا ثروت خود را به رخ آنها بکشند. اما این نوع آدمها در درونِ خود زجر میکشند زیرا شادی آنها وابسته به تصور دیگران است.
مهم بودن را فراموش کنید
تا آرامش نصیبتان شود.
شما به اندازهی کافی، مهم هستید. نیازی نیست به دیگران اثباتش کنید.
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 یک شاخص برای تشخیص درجه ی انقلابی بودن افراد
#فانوس
/روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕
………………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🍀🍁🍀
آشفته دلان را هوس خواب نباشد
شوری که به دریاست به مرداب نباشد
هرگز مژه بر هم ننهد عاشق صادق
آن را که به دل عشق بوَد خواب نباشد
در پیش قدَت کیست که از پا ننشیند
یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد
چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست
نرگس شود افسرده چو در آب نباشد
گفتم: شب مهتاب بیا نازکنان گفت:
آن جا که منم حاجت مهتاب نباشد
«مهدی سهیلی»
#شور_شیرین_شعر فارسی
┏━🦋━━•••━━━━┓
🦋 @sad_dar_sad_ziba 🦋
┗━━━━•••━━🦋━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 صحبت های امیدبخش «حمید نوری» پس از ۱۶۸۰ روز حبس در اروپا
خطاب به منافقین و تروریست ها
#تلنگر 👌🏼
💢 @sad_dar_sad_ziba
خودت رو بغل کن!
با خودت مهربون باش!
بزن روی شونه ی خودت و از این که این راه رو تا این جا با قدرت اومدی از خودت تشکر کن.
مسئولیت تو همینه.
🍃 «زندگی زیباست»
🌿 @sad_dar_sad_ziba
┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت و گلی شد. و من بی خیال پیاش را نگرفتم به هوای این که هر وقت بشویم پاک میشود...
...ولی نشد.
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛حتی یک بار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
این لباس چِرک مرده شده!
گفت:
بعضی لکهها دیر که شود، میمیرند. باید تا زندهاند پاک شوند تا لباس چرک مُرده نشود. حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت!
📎
اشتباه نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید! حواست که نباشد لکه میشود وقتی لکه شد اگر پیاش را نگیری، میشود چرک.
به قول صاحب خشکشویی لکه را تا تازه است، تا زنده است، باید شست و پاک کرد.
🍀 #داستانَک
༻🌹 @sad_dar_sad_ziba 🌹༺
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙄 این ها رو تو گفتی؟
#نیشخند 🤭
ツ➣ @sad_dar_sad_ziba
▒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ رییسجمهور باید «مدیر عملیاتی» باشد یا «مدیر راهبردی» ؟
🔹 پدر علم مدیریت، پاسخ می دهد.
#فانوس
/روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕
………………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
「🍃「🌹」🍃」
💢 گذشته
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «تـــــــولد در تـــــوکیو» ⏪بخش ۴۳: «فصل یازدهم» سال اولی که آمده بودم ایر
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «تـــــــولد در تـــــوکیو»
⏪ بخش ۴۴:
مردها بالا بودند و زنها پایین توی زیرزمین. با این که حیاط خیلی بزرگ بود، ولی خود خانه کوچک بود.
چند تا اتاق که تا نصفههای حیاط دور چرخیده بود. توی این اتاقها تدارکات را آماده میکردند. نزدیک زیرزمین که میشدی بوی قورمه سبزی روضه دل از دلت میبرد. از محسن خداحافظی کردم و از پلهها رفتم پایین.
آن شب بهترین روضه ی عمرم شد. روضه ی حضرت زینب (س) بود. بدجور دلم را سوزاند. کاری با دلم کرد که هنوز که هنوز است بیشترین اشک را در روضه ی حضرت زینب (س) میریزم.
قبل از این هم خیلی روضه میرفتیم؛ ولی چون فارسی را درست متوجه نمیشدم خیلی رویم تاثیر نمیگذاشت. بیشتر عاشق سینه زنی و دستههای عزاداری بودم. سال قبلش خانهمان در خیابان صفا بود. محلهمان محلهای مذهبی بود. در ایام محرم هر شب حوالی ساعت هشت و نیم، دسته رد میشد.
سالهای سال آرزو داشتم یک دسته عزاداری را از نزدیک ببینم؛ ولی در ژاپن این جور مراسم خیلی اجرا نمیشد. محرمها هر وقت دسته ها میآمدند، هیجان زده میشدم و به محسن میگفتم به دیدن دسته برویم. بیشتر از صدای دسته لذت میبردم. از در هم آمیختن صدای بم طبل و جینگ جینگ سنجها با «یا حسین» گفتن مشکیپوشان. موسیقی دستههای عزاداری به وجدم میآورد.
با محسن میرفتیم سر کوچه و میایستادیم و منتظر عبورشان میشدیم. سر کوچه موکبهایی زده بودند و بین مردم چای پخش میکردند. آن چند سال محرم در زمستان افتاده بود برای همین چای داغ موکب سر کوچه در سرمای زمستان خیلی میچسبید. وقتی دسته از راه میرسید و صدای «یا حسین» عزاداران از دور به گوشم میرسید، لحظه شماری میکردم صدای ضرب برخورد دستها با سینهها را هم بشنوم. همین که صدای سینه زدنشان مستم میکرد، از خود بی خود میشدم و من هم باهاشان سینه میزدم. با این که از چیزهایی که میگفتند به جز «یا حسین» چیزی متوجه نمیشدم، ولی با این حال گریهام میگرفت. گریه میکردم و سینه میزدم. اولین «یا حسین» را که میشنیدم ارتباط قلبی ام با اباعبدالله برقرار میشد. مهم نبود که بفهمم چه میگویند یا نفهمم. همین که میدانستم اسم مولایم را به لب میآورم برایم کافی بود. من قبل از این درباره ی امام حسین (ع) زیاد خوانده بودم، ولی این که میدیدم با گذشت این همه سال مردم برایشان جوری عزاداری میکنند که انگار همین دیروز در صحرای کربلا آن اتفاق افتاده، خیلی زیبا و شگفت انگیز بود. تا به حال برای هیچ کدام از نزدیکانم این طوری عزاداری نکرده بودم.
از وقتی توی ژاپن شیعه شده بودم و امام حسین (ع) را شناخته بودم فهمیده بودم محرمی هست و عزاداری. اما آن موقعها به صورت شخصی برای امام حسین عزاداری کرده بودم. خودم بودم و یک صدایی که پخش میشد. نوحههای انگلیسی یا گاهی ایرانی. ولی دسته ی عزاداری و عزاداری جمعی چیز دیگری بود. محرمها توی ژاپن مدام زیارت عاشورا میخواندم و در عزای امام حسین (ع) اشک میریختم، ولی هیچ وقت این طور قلبم به تپش نمیافتاد و غصه دار امامم نمیشدم.
من فکر میکنم انسان غیر از بدن جسمی، یک بدن معنوی هم دارد. که این بدن معنوی مثل بدن جسمی جریان خون دارد و این چنین مراسمهایی باعث به جریان افتادن خون در رگهایش میشود. وقتی خون به جریان بیفتد، قلب معنوی هم به تپش میافتد و زنده میشود. اگر شیعه عزاداری نکند بدن معنویاش از کار میافتد و در آخر قلبش هم میمیرد. من وقتی در مراسم عزاداری شرکت میکنم قشنگ متوجه میشوم که خون در بدن معنویام به جریان میافتد و قلبم را سرزنده میکند.
همان سال اولی که به ایران آمدم و مراسم عزاداری را دیدم تصمیم گرفتم زبان فارسی را یاد بگیرم.
◀️ ادامه دارد ...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه زیبا
چه قشنگ
سوییس باشه خوبه؟!
#تلنگر 👌🏼
💢 @sad_dar_sad_ziba
☘ سرزندگی و نشاط
شبیه جوانه ی سبزی است که در بهار، شاخههای خشک و قهوهای درخت را رنگین میکند.
همین اندازه زیبا!
🌸 «زندگی زیباست»
🌿 @sad_dar_sad_ziba
هدایت شده از رو به راه... 👣
#نقاشی گل شمعدونی
🪴هنرڪده ی «رو به راه»
🪴 https://eitaa.com/rooberaah
━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
💢 بیدار باش
💎 #دُرّ_گران
………………………………………
💐 «همه چیز برای زندگی زیبا»
💐 @sad_dar_sad_ziba
🍃