#یکی_از_میان_ما ...🌷... / یاد یاران ………………………………… #شهید_شیرودی؛ مالک اشتر جبهه‌ها 🚁تنها خلبان جنگ در دنیا بود که با دو هزار و ۵۰۰ ساعت پرواز و ۳۶۰سانحه هوایی نام خود را در تاریخ خلبانان جهان ثبت کرد. @sad_dar_sad_ziba ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─

#بوی_پیراهن_یوسف: /ولایت و انتظار 🌸 🎤 استاد رائفی پور 🔸«همهٔ ما مسئولیم» استاد دانشگاهی؟ رفتگری؟ معلمی؟ ارتشی؟ هر کی هستی مسئولی... @sad_dar_sad_ziba 🕌 ۩๑▬▬▬✨✨▬▬●

💎 #دُرّ_گران: 🥀 #سرباز ولایت ⛰ مرد #میـــدان «همه چیز برای زندگی زیبا» 💐 @sad_dar_sad_ziba 💐

#نردبان: 〽 /دینی، اخلاقی ……………………………………… 🔷آیت الله حائری شیرازی 🔸 شب قدر و لکۀ گریس ▫️اگر روی لباستان شیرۀ خرما ریخت، این کثیفی را می‌توان با آب معمولی و کمی فشار دادن پاک کرد. ▫️بعضی گناهان مانند شیرۀ خرما هستند و زود پاک می‌شوند. اما بعضی گناهان مثل چربی و گریس هستند که آب داغ و وایتکس می‌خواهند. 💭ماه رمضان و شب قدر را گذاشته‌اند برای لکه گیری‌های سالانه. برای گناهانی که به سادگی نمی‌توان آنها را پاک کرد. «همه چیز برای زندگی زیبا» 💐 @sad_dar_sad_ziba 💐

┄┅═══✼🍃🌹🍃✼══┅┄ #تلنگر: 👌 آوایی از آوینی🌷 🔹 @sad_dar_sad_ziba 🔹 ➖➖➖➖➖➖

🍀🍀🍀🍀🍀 #داسـتـانک *پادشاه وخدمتکارش* 🧚‍♀️پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم. 🗯پادشاه موضوع را به وزیر گفت. وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است، پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت : قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید ، و چنین هم شد. 🏠خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکه ها بسیار شادشد و شروع به شمردن کرد ، ۹۹ سکه ؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰ تا نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. 💰او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند او از صبح تا شب سخت کار می کرد، و دیگر خوشحال نبود. وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت : قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گروه کسانی اند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند. 🌸 خوشبختی در سه جمله است: تجربه از دیروز ، استفاده از امروز، امید به فردا. 🌾ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه می کنیم: حسرت دیروز ، از بین بردن امروز ، ترس از فردا 🍀 @sad_dar_sad_ziba 🍀

#قله: ⛰ /نامداران راهدان ✨بیست ویژگی اخلاقی #استاد_مطهری 📅به فراخور ۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت #صلوات ╭─┅─ 🍃 ⛰ 🍃 ─┅─╮ http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba ╰─┅─ 🍃 ⛰ 🍃 ─┅─╯

🍃🌸🍃____🍃🌸🍃 #همدلانه: ☕ ⬅ مشکل خیلی از ما انسانها این است که: ✨همان اندازه که مسخره می‌کنیم احترام نمی‌گذاریم. ✨همان اندازه که اشتباه می‌کنیم تفکر نمی‌کنیم. ✨همان اندازه که عیب می‌بینیم برطرف نمی‌کنیم. ✨همان اندازه که از رونق می‌اندازیم رونق نمی‌بخشیم. ✨همان اندازه که کینه به دل می‌گیریم محبت نمی‌کنیم. ✨همان اندازه که حرف می‌زنیم عمل نمی‌کنیم. ✨همان اندازه که می گریانیم شاد نمی‌کنیم. ✨همان اندازه که ویران می‌کنیم آباد نمی‌کنیم. ✨همان اندازه که کهنه می‌کنیم تازگی نمی بخشیم. ✨همان اندازه که دور می‌شویم نزدیک نمی کنیم. ✨همان اندازه که آلوده می‌کنیم پاک نمی‌کنیم. ✨همیشه گویا دیگران مقصرند و ما گناه نمی‌کنیم. ✅ چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید ☁️🌨☁️ 🌨💚🌨 ☁️🌨☁️ ☕ @sad_dar_sad_ziba ☕ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌

#ترنم_ترانه: /موسیقی 🎼🌹 🎵 _____________ 🎶 شهر باران 🎙 «حامد زمانی» 🗞 #مجله_ی_مجازی «صد در صد» @sad_dar_sad_ziba ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄

#آرمانشهر 🌃 /اجتماعی 🎥 مستند «خیلی بالا، خیلی پایین» 🏢 از امکانات نجومی خانه‌های شمال شهر 🏚 تا فقر در جنوب شهر ✔ روایتی از #خیلی_سیرها و #خیلی_گرسنه_ها ‌ @sad_dar_sad_ziba ╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─

⏰⏰⏰ ⏰⏰⏰ ⏰⏰ ⏰⏰ ⏰ ⏰ #بیداری: /درس های زندگی 📚 …………………………………… 👧🏻 دخترکی با سنگ، بدنه ی خودروی پدرش را خراش می‌داد. پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دست دخترک زد غافل از این که آچار در دستش است! 🔸 در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد. 🔹 دختر ‌‌از پدرش می پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد می‌کنند؟ 🔸پدر از ناراحتی حرفی نمی‌زد. روز بعد در کنار خودرو نشست و به خراش‌های روی آن نگاه کرد. 💚 دخترک نوشته بود: «دوستت دارم پدر!» 🔻 خشم و عشق حد و مرزی ندارند! 🔺 مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده می‌شوند و وسایل دوست داشته می‌شوند! @sad_dar_sad_ziba ┄┅══✼🍃🌹🍃✼══┅┄‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

﷽ #شور_شیرین_شعر فارسی 🌺🌺🌺🌺🌺 شاعر: بیدل دهلوی برق با شوقم شراری بیش نیست شعله طفل نی‌سواری بیش نیست آرزوهای دو عالم دستگاه از کف خاکم غباری بیش نیست لاله و گل زخمی خمیازه‌اند عیش این ‌گلشن، خماری بیش نیست تا به‌ کی نازی به حُسن عاریت؟ ما و من، آیینه‌داری بیش نیست می‌رود صبح و اشارت می‌کند کاین‌ گلستان، خنده‌واری بیش نیست تا شوی آگاه، فرصت رفته است وعده ی وصل، انتظاری بیش نیست صد جهان معنی به لفظ ما گم است این نهان ها آشکاری بیش نیست غرقه ی وهمیم، ورنه این محیط از تُنُک آبی‌ کناری بیش نیست ای شرر! از همرهان غافل مباش فرصت ما نیز، باری بیش نیست «بیدل» این ‌کم‌ همّتان بر عز و جاه فخرها دارند و عاری بیش نیست   ┏━🦋━━•••━━━━┓ 🦋 http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba🦋 ┗━━━━•••━━🦋━┛