eitaa logo
کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
3.2هزار دنبال‌کننده
519 عکس
139 ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم این کانال، تنها کانال رسمی جهت نشر معارف عالم ربانی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (ره) در پیام رسان ایتا می باشد که زیر نظر بیت شریف معظم له فعالیت می نماید. مدیر کانال: سید محمد یعقوبی قائنی @yaghubi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ایمان به خدا.mp3
7.68M
فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت‌الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه در مورد ایمان به خدا و خوف از خدا دهه ۱۳۶۰ زمان : ۱۶دقیقه @sadeghin_ir
1365-10.mp3
6.98M
فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه در مورد محبت آقا امیرالمومنین علیه السلام زمان : حدود ۱۵دقیقه سال ۶۵ @sadeghin_ir
agha10.mp3
1.07M
فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت‌الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه در مورد توبه @sadeghin_ir
95-08-30 movahedi-monajat e manzoom 96K.mp3
9.64M
قرائت مناجات منظوم امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در محضر عالم ربّانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه تاریخ:30-08-1395 توسط: آقای محمد موحدی 💠 فهرست ادعیه و زیارات @sadeghin_ir
° مناجات منظومه 《امیرالمؤمنین علی علیه السّلام》 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده مهربان لَكَ الحَمدُ يا ذَا الجودِ و المَجدِ و العُلي تَبارَكتَ تُعطي مَن تَشاءُ و تَمنَعُ ستايش مخصوص توست اي خداي بخشش و بزرگي ،بزرگواري ترا سزد كه به هر كه خواهي عطا كني يا منع كني اِلهي و خلّاقي و حِرزي و مَوئلــي اِليكَ لَدَي الاِعسارِ و اليُسرِ اَفزَعُ اي خداي آفريننده من و نگهبان و پناه من ، در هر حال سختي و آسودگي بسوي تو مينالم الهي لَئِن جَلَّت و جَمَّت خَطيئَتــــي فَعَفوكَ عَن ذَنبي اَجَلُّ و اَوسَعُ اي خدا اگر چه گناه من بزرگ و بسيار است باز عفو وبخشش تو از گناه من بزرگتر و وسيع ترست الهي لَئن اَعطَيتُ نَفسي سُؤلَهــا فَها اَنا في رَوضِ النَّدامـــةِ اَرتَعُ اي خدا اگر من خواهشهاي نفسم را پيروي كرده ام اكنون در مرغزار پشيماني چَرا مي كنم الهي تَري حالي و فَقري و فاقَتـــي و اَنتَ مُناجاتِي الخَفِيَّةَ تَسمَعُ اي خدا تو حال زار مرا مي بيني و از فقر و پريشانيم آگاهي و تو مناجات و راز ونياز پنهانم را مي شنوي الهي فَلاتَقطَع رَجائي ولا تُزِغْ فُؤادي فَلي في سَيبِ جودِكَ مَطمَعٌ اي خدا اميد مرا از درگاه كرمت قطع نكن و دلم را تاريك مگردان كه چشم اميدم همه بر عطاي بي انتهاي توست الهي لَئِن خَيَّبتَنــي اَو طَرَدتَنــــــي فَمَن ذَا الَّذي اَرجُو ومَن ذا اُشَفِّعُ اي خدا اگر مرا نوميد كني يا از درگاهت برا ني ، ديگر به چه كسي اميدوار باشم و كه را نزد توشفيع آورم؟ الهي اَجِرني مَن عذابــكَ اِنَّنــــي اَســيرٌ ذَلــــيلُ خائِفٌ لَكَ اَخْضَعُ اي خدا مرا از قهر و عذابت در پناه خود گير كه من بنده ي اسير و ذليل تو ام و خاضع و ترسان به درگاه تو الهي فَآنِسني بِتَلقينِ حُجَّتــــي اِذا كانَ لي في القَبر مَثوًي و مَضجَعُ اي خدا به من حجتي بياموز كه مرا مايه انس و آرامي گردد در آن ساعت سخت كه قبر ، منزل و خوابگاه من خواهد بود الهي لَئِن عَذَّبتَني اَلفَ حِجَّــــةٍ فَحَبلُ رَجائي مِنكَ لا يَتَقَطَّعُ اي خدا اگر مرا هزار سال عذاب كني باز رشته ي اميدم از رحمتت قطع نخواهد گشت الهي اَذِقنــــي طَعمَ عَفوكَ يَومَ لا بَنونَ و لا مالٌ هُنالِــــكَ يَنفَــعُ اي خدا شيريني و لذت عفوت را روزي به من بچشان كه مال و فرزندان را در آن روز سودي نخواهد بود الهي لَئن لَم تَرعَني كُنتُ ضائِعًا و اِن كُنتَ تَرعاني فَلَستُ اُضَيِّعُ اي خدا اگر به كرمت رعايت حال من نكني كارم ضايع است و گر از لطف رعايتم كني تباه نخواهم گشت الهي اِذا لَم تَعفُ عَن غَير مُحسِنٍ فَمَن لِمُسيئٍ بِالهَوي يَتَمَتَّعُ اي خدا اگر غير از نيكو كار را عفو نكني و نبخشي پس آنان را كه به هواي نفس آلوده اند كه خواهد بخشيد؟ الهي لَئن فَرَّطتُ في طَلَب التُّقي فَها اَنا اِثــْرَ العَفوِ اَقفوا و اَتبَـعُ اي خدا اگر من در راه تقوي كوتاهي كردم اينك از پي عفو و بخشش بي حساب تو مي آيم الهي لَئِن اَخطَاتُ جَهلاً فَطالَما رَجَوتُكَ حَتّي قيلَ ما هُوَ يَجزَعُ اي خدا اگر من از روي جهل و ناداني خطاها كرده ام اميدم به كرمت بسيار بوده تا آنجاكه گويند بي باك است  الهي ذُنوبي بَذَّتِ الطَّودَ وَ اعْتَلَتْ وصَفحُكَ عَن ذَنبي اَجَلُّ و اَرفَعُ اي خدا گناهان من از كوههاي بلند افزون وبالاتر است و عفو وبخشش تو از گناه من بسي بزرگتر و بلندتر است الهي يُنَجّي ذِكرُ طَولِكَ لَوعَتــــي و ذِكرُ الخَطايَا العَينَ مِنّي يُدَمِّعُ اي خدا ياد لطف و احسان تو سوز دل و پريشانيم را آرام ميكند و ياد خطاها و گناهان ديده ام را گريان مي سازد الهي اَقِلني عَثْرَتي وَ امْحُ حَوْبَتي فَاِنّي مُقِـرٌ خائِـــــفُ مُتَضَـــــرِّعٌ اي خدا از خطايم در گذر و گناهم را محو كن زيرا من به گناه خود مقر و از آن ترسان و بدرگاه تو نالانم  الهي اَنِلني مِنـــــكَ رَوحاً و راحَةً فَلَستُ سِوي اَبوابَ فَضلَكَ اَقْرَعُ اي خدا به من نشاط و آرامش خاطر عطا كن كه من جز درهاي فضل و كرمت را نمي كوبم الهي لَئِن اَقْصَيتَني اَو اَهَنتَنـي فَما حيلَتي يا رَبِّ اَم كَيفَ اَصنَعُ اي خدا اگر تو مرا از درگاه كرمت براني ياخوار گرداني پس چه چاره انديشي و چه كار توانم كرد؟ الهي حَليفُ الحُبِّ في اللَّيلِ ساهِرٌ يُناجي و يَدعو و المُغَفَّلُ يَهجَعُ  اي خدا آنكه مشتاق توست همه شب بيدار است و به مناجات و دعا مشغول و غافلان تا به صبح در خوابند الهي و هذا الخَلقُ ما بَينَ نائـــِمٍ و مُنْتَبِـــهٍ فـــي لَيلَةٍ يَتَضــــرَّعُ اي خدا اين مخلوق ضعيف بين خواب و بيداريست و بسي به درگاهت ناله و تضرع مي كنند  و كُلُّهُـــم يَرجو نَوالــــــَكَ راجياً لِرَحمَتكَ العُظمي و فِي الخُلدِ يَطمَعُ و همه به احسانت چشم دارند و به رحمت بي پايانت اميد دارند و به بهشت جاويدت طمع بسته اند ادامه دارد
ادامه مناجات منظومه امیرالمؤمنین علی علیه السّلام : الهي يُمَنّينـــي رَجائـــي سَلامَــةً و قُبـــحُ خَطيئاتي عَلَـــيَّ يُشَنِّـــعُ اي خدا اميدواري ام به لطف تو مرا نويد سلامت مي دهد ولي قبايح اعمال مرا به سرزنش و رسوايي مي كشاند الهي فَاِن تَعفو فَعَفوُکَ مُنقِذي و اِلّا فَبِالذَّنـــبِ المُدَمِّرِ اُصـــرَعُ اي خدا اگر مرا ببخشي عفو تو نجات بخش من است و گرنه من به گناه مهلك هلاك خواهم شد الهي بِحَقِّ الهاشِميِّ مُحَمَّـــدٍ وَ حُرمَةِ اَطهارِِ هُــمُ لَـــكَ خُضَّــــعٌ اي خدا به حق پيامبر هاشمي نسب حضرت محمد(ص) و به حرمت بندگان پاكت كه نزد تو خاضع وخاشعند الهي بِحَقِّ المُصطفي و ابنِ عَمِِّــهِ وَ حُرمَةِ اَبــــرارٍ هُـــمُ لَكَ خُشَّعُُ اي خدا به حق حضرت مصطفي (ص) و پسر عمش علي (ع) و احترام نيكان که همه به درگاهت متواضعند الهی فَاَنشِرنی عَلی دینِ اَحمَدِِ مُنیباً تَقِیّاً قانِتاً لَکَ اَخضَعُ ای خدا مرا بر دین پیغمبرت احمد (ص) محشور گردان در حالی که به درگاهت با ناله و تقوی و تواضع آیم وَ لا تَحْرِمَنّي يا الهـــي و سَيِّـــدي شَفاعَتُهُ الكُبــــري فَذاكَ المُشَفَّـــعُ اي خداي من و اي سيد و مولاي من مرا از شفاعت كبراي پيغمبرت محروم مگردان كه شفاعت او پذيرفته است و صَــلِّ عَلَيهِم ما دَعاکَ مُــوَحِّــدٌ وَ ناجاكَ اَخيـــارٌ بِبابِــكَ رُكَّـــعُ و درود فرست بر محمد و آلش مادامي كه نيكان و موحدان، دعا و مناجات كنند و بدرگاهت راكع باشند @sadeghin_ir
عالم ربّانی آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه : بهترین هدیه برای دیگران ، بردنِ چیزی است که آن ها ندارند ، و به نزد خدا " فقر و بیچارگی " ببر ، که در آنجا وجود ندارد . @sadeghin_ir
شکستگی_بیچارگی.mp3
3.87M
عالم ربّانی آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه : وقتی انسان بر کریم مهمان شد ، نباید با خودش چیزی ببرد بهوش باش بهنگام باد استغنا هزار خرمن طاعت به نیم جو نخرند @sadeghin_ir
💠 از بیانات ‌عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی رحمة الله علیه : 💢 باید انسان خودش را آماده کند برای زحمت بیشتر، بعضی عوام میگویند که خدا و خرما باهم نمیشه، هم انسان بخواهد تمام تعیّناتش ،لذّات نفسانی اش، استراحت ها، اون آمالی که در مردم هست ، در انسان باشه، همه محفوظ باشه در عین حال هم به اون هدفِ عظمی ،"قرب خدا " انسان نائل بشه، نمیشه. هر کس در این عالم به اون هدف نزدیک شده است، جون ها کندند، گرفتاری ها و بلاها دیده اند. 🔸وقتی هدف شد قرب خدای متعال، 🔸اول قدم این است که انسان پا بگذارد روی سر خودش، یعنی چی؟ 🔸معروف است که تا بهشت یک قدم بیشتر راه نیست، 🔸لکن این یک قدم را باید بگذاری روی سر خودت، یعنی از خودت بگذری. از آمال و آرزو بگذری که یکی از معانی که مولا فرموده اند: 🔸" مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا "، همینه . مرده ی شخصی که مُرد نه اراده داره، نه اختیار داره، اگر دست هاش را قطع کنند، پاهاش را قطع کنند، حرکت نمیکنه، (انسان)در مقابل اوامر خدا (باید) چنان تسلیم باشد 🔸 کَالمَیِّتِ بَینَ یَدَیِ الغَسّال، این شرط اول قدمه، وقتی جنازه را روی تخته ی مرده شورخانه، میخوان بشورن، اون غسّال ، اون میت را به هر طرف که بخواد میگردونه، (میت) اعتراضی نداره که چرا چنین کردی، و البته اگر اینجور شد انسان، که تسلیم شد نسبت به مقدّرات الهی و حوادث، و دانست که حوادث از مقدّرات خداست، که اگر این مطلب حل نشه که اصلا تسلیم پیدا نمیشه. وقتی من فهمیدم، امورات بید قدرت کامله ی خداست ، اون چه در این عالم، پیش می آید، از برای فقیر امتحان است که در فقر چه میکند، از برای غنی امتحان است که در حال غنا چه میکند، از برای زورمند بهش زورمیده، قدرت میده، تا او را بیازماید تا ببیند با این قدرت چه میکنه، از برای ضعیف هم ضعفش امتحانه، پس وقتی این ها را فهمید، چطور بفمهد حالا؟ 🔸همه ی دردها اینه که این مطالب در قلب انسان راسخ بشه، در خودش بیابد. اینکه افراد در راه سلوک و راه خدا میخوان قدم بردارند، هر روزی با یک حوادثی مواجه میشن این لطف خداست که میخواد این را تربیت کنه، هی تر و خشکش میکنه، بالا میاندازه پایین می اندازه، اگر استقامت به خرج داد، و طبق آیه ی شریفه که فرمود: 🔰 "قل الله ثم ذرهم،" بگو خدا و همه چیز را واگذار، طبق این (آیه) ، عمل کرد، اون وقت این معانی را می یابد که : یک دست مهربانی روی سرش هست، کاملا داره اون را اداره میکنه، اگر احیانا یه وقتی مریضش میکند، میفهمه مصلحت خود این در اونه، شکوه ای نداره، فقط مواظب عمل خودشه که خطا نکند. ☑️@sadeghin_ir
《 منظومه حدیث شریف کساء 》 ملا فتح الله شوشتری (وفایی) مرا طبع اگر نا رسا یا رسا نباشد گریز از حدیث کسا گذشتن مرا از حدیثی چنین بسی دور باشد ز رای متین ز روح القدس جویم اول مدد که جان را رَشَد باید از وی رسد پس آنگه کنم عشق را پیش رو نِهم عقل را در برِ او گرو که گر عشق نَبوَد دلیل رهم نشاید که پای اندر این ره نِهم وفایی، دمی قصه آغاز کن به آل عبا خویش دمساز کن وفایی، وفاداری از سر بگیر ز آل عبا فیض دیگر بگیر حدیثی است از حضرت فاطمه که بی واهمه گویمش با همه بگفتا که یک روزی از روزها پدر شد مرا وارد اندر سرا بفرمود کای دخت دلبند من مرا ضعف و سستی است اندر بدن بگفتم پدر ضعف و سستی تو را مبادا و بادا پناهت خدا بفرمود کای دختر با وفا بیاور مرا آن یمانی کسا یمانی کسا را بیار این زمان بپوشان مرا زیر این طیلسان که سرّی نهان در پس پرده است که بی پرده این پرده آید به دست خدا خواهد از پرده سازد عیان خدایی خود بر زمین و زمان به خود خواهد او عشقبازی کند به مُلک و مَلک سرفرازی کند نظر کردمش چون بپوشیدمش رخی چون درخشنده مه دیدمش چنان رویش از نور رخشنده بود که بدر درخشنده‌اش بنده بود برای مثل گفته شد ماه بدر وگر نه مه و بدر را چیست قدر پس آنگه حسن پورم از ره رسید سلامی بداد و جوابی شنید رسد گفت بویی مرا بر مشام که آن بو بود بوی خیر الأنام بگفتم که ای میوه‌ی جان من نکو برده‌ای بوی جانان من بود جدّ پاکت به زیر کسا به خواب خوش آسوده باشد بسا پس آنگه حسن همچو روح روان روان شد سوی سرور انس و جان بگفتا ز من بر تو ای جدّ سلام بود تا کنم در برت من مقام بگفتش به رأفت رسول مجید بیا ای مرا مایه‌ی هر امید نشد آنقدر کاندر آمد ز در حسینم روان همچو قرص قمر چنین گفت بعد از درود و سلام که آید مرا بوی جدّ بر مشام مگر جدّ پاکم رسول خدا ز مهر اندرین جا نموده است جا بگفتم تو را جدّ رسول امین به زیر کسا با حسن هر دو بین پس آنگه بسوی کسا رفت شاد به جدّ مکرّم سلامی بداد بگفت ای که ایزد تو را برگزید ز بودِ تو آورده عالم پدید بود تا که آیم به پیش تو باز ز قربت شوم تا ابد سرفراز بگفتش تو من من تویی ما و من چو جان اندر آمد مرا در بدن بیا ای مرا سایه‌ی افتخار به تو تا قیامت من امیدوار تو خود مایه‌ی افتخار منی به هر دو سرا اعتبار منی تویی مَظهر و مُظهر عشق حق به کار تو کس را نباشد سبق بیا ای شهیدی که اندر جزا جزائی نباشد تو را جز خدا نبی با حسین بود اندر سخن که ناگه درآمد ز در بوالحسن به دخت پیمبر بداد او سلام بگفتا که بویی رسد بر مشام که آن بو بود بوی ابن عمم ز دل می‌زداید هزاران غمم مگر ابن عمّم در اینجاستی که خاک سرا عطر پیراستی بگفتم بلی آنکه دلبند توست به زیر کسا با دو فرزند توست بسوی کسا آن شه لافَتی نظر کرد و دید او به چشم خدا به عَین خدا دید عِین خدا تجلی نموده است اندر سه جا به چشم خدا دید نور ازل تجلی نموده‌ است در سه محل چو روی خود اندر سه مرآت دید خدا را حقیقت در آیات دید بگفتا سلام ای رسول امین ز من یعنی از مالک یوم دین پیمبر جواب سلامش بداد پی اِذنش آغوش جان برگشاد چو با عقل‌کل عشق‌کل شد قرین نمود آفرین عقل و عشق آفرین پس آن عقل کل مایه‌ی هر وجود سخن با علی از علی می‌سرود که ای آنکه بر سر تویی تاج من تو مقصود من از دو معراج من دو معراج بودم ز جان آفرین یکی در سما دیگری در زمین یکی در سما با دو صد واهمه یکی در زمین خانه‌ی فاطمه یکی در شب و دیگری روز بود که آن روز و شب هر دو فیروز بود ولی شب کجا می‌رسد پای روز که شب تیره و روز شد دلفروز نظر کرد سوی کسا فاطمه به زیر کسا دید یاران همه بسوی کسا شاد و خرسند رفت سوی شوی و باب و دوفرزند رفت بگفتا سلام و رسیدش جواب گرفت اذن وپس ‌رخصتش داد باب به زیر کسا رفت چون فاطمه فتاد اندر افلاکیان همهمه ز بانوی حق چون عدد شد تمام خدا را خدایی شد آندم به کام خدا بین نبیند به زیر کسا کسی را بجز خمسه یعنی خدا خدا خود منزه بود از عدد ولی این عدد واحد است و احد خدا را اگر بود جا و مکان نهان بود در زیر آن طیلسان خدا گر منزه نبودی ز جای همی گفتمی شد به زیر کسای پس آمد ندائی به صوت علی به صوت علی بود و صوت جلی ندانم من آیا ز تحت کسا بر آمد ندا یا ز فوق سما که ای ساکنان سماوات من به ذات و صفات و به آیات من نکردم من این خلق و نه آسمان نه خلق زمین و نه خلق زمان نه عرش و نه کرسی نه لوح وقلم نه ایجاد هستی ز ملک عدم مگر از پی حبّ این پنج تن که هستند مطلوب و محبوب من @sadeghin_ir
پس آنگه امین خدا جبرئیل بگفتا که ای کردگار جلیل کیانند آیا به زیر کسا که بر ماسِوایند میر و کیا جواب آمد از مصدر عزّ و شان به جبریل کی جبرئیلا بدان که زهراست با باب و با شوی او و با هر دو فرزند دلجوی او گر این پنج ما را نبودند یار نه شش بود و نه هفت و نه سه ، نه چار نمی‌بود بودِ نُه افلاک را نه بودِ تو و خیل املاک را چو جبریل واقف شد از سرّ هو بخاطر خلیدش مر این آرزو که یا ربّ چه باشد گر این بینوا نوا یابد از قرب اهل کسا دهی اذنم از فضل و جود و کرم دل پر ز اندوه شاد آورم به اعزاز و اجلال این پنج تن که سازی مرا سادس انجمن بفرمودش ایزد برو سویشان ولی خود مرو سویشان بی‌نشان تو از ما نشانی به همراه بر که تا سوی ایشان شوی راهبر به یک سو بنه رأی و تدبیر را نشانی بر آیات تطهیر را پس از ما رسان بر رسول انام هزاران درود و هزاران سلام که ما را خدایی به کام از شماست ازل تا ابد بر دوام از شماست زخلق مه و مهر و عرش بلند تو مارا غرض ای شه ارجمند رسید و رسانید بعد از سلام پیام خدا پس طلب کرد کام سری از پی اِذن بر خاک سود زبونی و پستی و پوزش نمود گرفت اذن و شد در کسا جبرئیل به یک گوشه پنهان چو عبد ذلیل خدایی که می‌جست در لامکان عیان دید در زیر آن طیلسان پس آنگه خداوند این نُه قباب علیِّ ولیّ لایق این خطاب بپرسید از پادشاه رسل که این انجمن را چه باشد نزل پس آنگه بگفت آن رسول مجید به حق کسی کو مرا برگزید به حقی که حقش مرا از ازل بداد اصطفی تا ابد بی زلل به هر محفلی باشد این گفتگو شود رحمت حق در آنجا فرو سِتِغفار گویان ملایک همه به بزمی که دارند این همهمه زبان خدا پس سرود این سخن که خود رستگارند یاران من رسول خدا بار دیگر بگفت دُرِ این سخن را دگر بار سُفت به هر جا شود ذکر این ماجرا ز حقّ هست هر حاجت آنجا روا به بزمی کزین بزم یاد آورند دل پر ز اندوه شاد آورند دگر باره گفت آن زبان خدا که ما رستگاریم و یاران ما حدیثی به یاد آمدم سوزناک ز کرب و بلا و از آن جانِ پاک به یاد آمدم قصّه‌ ای جانگزا ز سلطان دین خامسِ این کسا چو در کربلا شد بر او کار، تنگ ز بیدادِ آن قومِ بی نام و ننگ پس آن حجّت از بهر قوم عَنود  به اتمام حجّت زبان برگشود که من خود، یکی هستم از آن کسا که اهلش به پاکی ستوده خدا من استم از آن خمسه ی بی بدیل که سادس بر آن خمسه شد جبرئیل منم آن که پیغمبر پاک زاد  مرا، بر سر دوش خود، می نهاد همی گفت آن خسرو خافقین حسین از من است و منم از حسین گر از من نباشد شما را قبول بپرسید از اصحاب خاص رسول شنیدند و دیدند و بشناختند به روی خدا ، تیغ کین آختند کشیدند بر روی حق، تیغ کین بکشتند دین و امام مبین بکشتند تهلیل و تکبیر را مخاطب به آیات تطهیر را نمودند دانسته او را شهید که ماییم محکومِ حکم یزید «وفایی» از این ماجرا خون گِری بر آن شاه لب تشنه جیحون گِری دیوان آخوند ملا فتح الله شوشتری (وفایی) @sadeghin_ir
💢حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه / انیس الصادقین / ص ۶۷ (تلاوت قرآن) ♦️[از بهترين عبادت ها تلاوت قرآن است به هر مقدار که ميسّر شود، در هر ساعتي از شب و روز و بايد توجّه داشت که بهترين وقت براي خواندن قرآن هنگامي است که قلب انسان فارغ باشد و در جاي خلوتي تلاوت کند. و اگر در حين تلاوت به اين معنا توجّه داشته باشد که آنچه مي خوانم کلام خداوند است و خداوند متعال از کلامش جدا نيست، بسيار بهره مي برد] 💢تا آنجا که ممکن است، قرآن تلاوت کنید؛ منتهی سعیتان بر آن نباشد که چند مرتبه ختم قرآن کرده اید. ببینید چقدر آن را فهمیده اید‌. 🔸(ازتوصیه های معظم له در ماه مبارک رمضان در تاریخ(16-03-95) @sadeghin_ir
⬅️«راه تقویت طلب»➡️ ❓سؤال از محضر حضرت آیت الله یعقوبی قائنی (ره) : اگر طلب انسان ضعیف باشد بایستی چه کار کند تا طلب او تقویت شود؟ ✅ پاسخ : اگر طلب انسان ضعیف باشد ، راه تقویتش آن است که به آثار فکر کند. فکر کند که اگر داشت چه می‌شد؟ به این فکر کند که هرچه همت بلندتری داشته باشد بهتر است. به امثال این ها فکر کند. به اینها فکر کند تا طلبش تقویت شود [به این فکر کند] که چرا گفته اند ایمان ده درجه است؟ و آیا اینچنین ایمانی فقط مخصوص یک نفر است؟! تمام این ها به علت این است که شخص، تعلق مادی به جای دیگری دارد . جای دیگری گیر کرده ‌است و ... ما [شیوه] طلب کردنمان هم غلط است. [گاهی] در ما طلبی ایجاد می‌شود و انتظار داریم که یک باره ما را عوض کنند! [اما] این غلط است. چنین چیزی حتی برای پیغمبر [اکرم] (صلی الله علیه و آله و سلم ) هم نبوده است؛ باید زحمت کشید... من همه این مطالب را در بین صحبت‌هایم می‌گویم اما گوش‌ها نمی‌شنود. آقای آسید کریم (آقا سید عبدالکریم پینه‌دوز) مستجاب الدعوه بود، در عین حال در یک فشار عجیبی زندگی می‌کرد. کسی که از خود ایشان مستقیماً شنیده بود و به ایشان ربط داشت برایم نقل می‌کرد که [سید] اتاقی را اجاره کرده بود؛ لکن [پس از مدتی، دیگر نتوانست] پول اجاره خانه را بدهد. صاحب‌خانه هم اثاثیه وی را به کوچه می‌ریزد. ایشان نشسته بودند و گریه می‌کردند که در همین حال امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) تشریف می‌آورند و می‌پرسند آقا سید چته؟ (چه شده؟) ایشان قضیه را خدمت حضرت عرض می‌کند و می‌گوید: یابن رسول الله [می‌دانم که] شما اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) همه نوع گرفتاری داشته‌اید، اما آیا اجاره نشینی هم کرده‌اید؟! حضرت رقّتشان می‌گیرد و اشک مبارکشان جاری می‌شود و یک کیسه پول خرد به او می‌دهند و می‌فرمایند پنج سال دیگر صبر کن و اگر صبر کنی برای تو بهتر است. اگر انسان (انسانی مثل آسید عبدالکریم) بداند وظیفه‌اش این است، خب طبیعتاً صبر خواهد کرد و نمی‌تواند خلاف آن عمل کند. ◾️همینطور هم شد و ایشان [صبر کرد و فقط ] پنج سال دیگر زنده بود...◾️ 💠@sadeghin_ir 🗓 1394/09/16
عالم ربّانی آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه : تمام این عبادات و اذکار و اوراد ، برای این است که انسان بتواند با خدا انس بگیرد . روح و قلب بعد از زنده شدن به ذکر خدا ، منبع حیات را می خواهد ، خدا را می خواهد . بدنی که بیهوش است ، دیگر غذا نمی خواهد . روح انسان اگر بیهوش شد و در حالت سُکر و غفلت قرار گرفت ، دیگر به عبادت بی میل و بی رغبت می شود ، اما وقتی که روح زنده باشد ، موقع نماز ، با اشتیاق است . پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وقتی روح شریفش از ملاقات با مردمِ نادان و کدورات عالَم طبیعت ، خسته می شد ، به بلال می فرمود : اَرِحنی یا بلال یعنی اذان بگو تا بروم نماز بخوانم و راحت شوم . روح که بیمار شد درمان دارد : " ملاقات با مؤمنین که به یاد خدا هستند ، و پرهیز از آنچه روح را می میراند " که بدترین غذای نامناسب روح ، ملاقات و مجالست با آدم های نا مربوط است .... گاهی شخص ، اهل معصیت هم نیست ، اما اهل غفلت است ، نمی داند برای چه خلق شده ، به کجا می رود ، .... معاشرت با اینها هم دل را می میراند . @sadeghin_ir
💠گزیده ای از فرمایشات حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه در تاریخ ۹۵/۲/۲۵ 💠.....این دهر که بود مدتی منزل ما نامد به جز لطف خدا بر دل ما الحمد که حل شد هر مشکل ما رفتیم و نماند حسرتی بر دل ما ▫️فکر را باید آزاد کرد از مادیات. حب الدنیا رأس کل خطیئة انسان اگر ببیند به دین خدا ضربه بخورد برایش مهم نیست ولی اگر به مالش ضربه بخورد برایش مهم است.(این نشانه حب دنیا است ) ▫️انسان به در خانه خدا که می‌رود کاسبی را بگذارد کنار. ▫️تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند آیینه شو، جمال پری طلعتان طلب ▫️جاروب کن تو خانه، سپس میهمان طلب ▫️صداقت داشته باشیم. صاف باشیم النجاة فی الصدق چیزی که خودت یقین نداری کسی را به آن دعوت نکن. حضرت علی ع فرمودند : که با خوارج خیلی کار نداشته باشید. اینها در کفر خود صادقند. اما اهل معاویه اهل نیرنگ و حیله هستند. مردم فکر میکنن شوخی _ شوخی به دنیا آمدن و شوخی - شوخی می میرند اما (اینجا) جدی _ جدی زندگی میکنند, اینطور افراد اهل سیر و سلوک نمی شوند. 💠@sadeghin_ir 💠کانال رسمی حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه
💠حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه / سفینه الصادقین / ۷۴ .... انسان هميشه راه نجات خود را بايد با توسل و دعا از خداوند كند تا او به لطف و قدرت خويش امرش را كفايت نمايد... 💠‌@sadeghin_ir 💠کانال رسمی حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه
💠عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه ؛ سفینه الصادقین / ۱۱ 🔸زيادى عمل شرط نيست، بلكه عملى مقبول است كه از روى اخلاص صادر شود اگر چه كم باشد. 🔸 بايد دانست كه اخلاص هم از خداست و همه چيز را از او بايد كرد؛ 💢زيرا «بنده» فقير محض است  و اگر خدايش دست نگيرد قدمى به سوى خير بر نخواهد داشت و به مقتضاى طبيعت كه در جهت انحطاط و نابودى است سير خواهد كرد تا بالاخره خداى ناكرده به هلاكت ابدى منجر گردد.( نستجير بالله من الخذلان و سوء الخاتمة.) 🔹و كسى كه اين مطلب را فهميد از عجب و خودبينى نجات يافته و دست نياز به بحر بى كران جود و لطف خدا دراز كرده، در همه ى امور به او پناهنده خواهد شد كه او - جل جلاله - بهترين دستگير و فريادرس است.  🔹«و لا حول و لا قوة الاّ بالله العلىّ العظيم.» 💠@sadeghin_ir 💠کانال رسمی حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه
💠عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه : سفینه الصادقین / ۵۳ 🔸 هرگاه مؤمن با توكل به خداوند به كارى مصمم شود  و اسباب آن به سهولت فراهم گردد مى توان نتيجه گرفت كه آن كار داراى مصلحت است و بايد دنبال آن را گرفت. 🔸حقيقت استخاره نيز همين است. مؤمنى كه به خدا متكى است و توكل صحيح دارد و در كارى مردد  است چنانچه دو ركعت نماز بخواند و از خداوند خير كرده و بگويد: 💢خدايا! اگر خير من در اين كار است اسبابش را فراهم كن، آنگاه به دنبال آن برود، در صورتى كه به آسانى برايش ميسر گردد بايد بداند كه آن كار صد در صد براى او مطلوب است و إلاّ آن را رها سازد. بنده خود اين نوع خير را در موارد بسيارى تجربه كرده ام. 💠@sadeghin_ir 💠کانال رسمی حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه
💠حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه / سفینه الصادقین / ۴۰ 💠..كسى كه دلش براى خودش مى سوزد و كسى كه نجات خويش است هيچ چيز مانع او نخواهد شد و از هر چيز در راه هدف خود استفاده خواهد كرد‌. 💠@sadeghin_ir 💠کانال رسمی حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه