eitaa logo
کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
3.2هزار دنبال‌کننده
519 عکس
138 ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم این کانال، تنها کانال رسمی جهت نشر معارف عالم ربانی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (ره) در پیام رسان ایتا می باشد که زیر نظر بیت شریف معظم له فعالیت می نماید. مدیر کانال: سید محمد یعقوبی قائنی @yaghubi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « تجلی صفت کرم حق تعالی » ⬅️ یک شب...به حرم حضرت ابو الفضل «علیه السلام» رفته ضمن توسل و درخواست مجددِ محبت خدای متعال از آن بزرگوار تقاضای فیضی خاص نمودم آنگاه به منزل آقای حاج محمد رضا شیرازی رفته در آنجا نشسته بودم که ناگهان کسی در قلبم گفت: آیا خدای متعال احتیاج به این خلق دارد؟ گفتم: خیر گفت: پس برای چه آنها را خلق فرموده است؟ پس از این سؤال بلافاصله متوجه این معنا شدم که خدای متعال خواسته است به مخلوقش کرم کند. این خلق را به وجود آورده است تا محبت کند و افاضه‌ی فیض نماید از تذکر نعمت‌ های بی‌ شماری که به بندگان خود کرامت فرموده حال توجه و تنبهی پیدا کردم که الفاظ از بیان آن عاجز است آن‌قدر که می‌ توانم بگویم این است که به برکت توسل به آن حضرت حال عجیبی پیدا کردم و در آن حال صفت «کرم» حق تعالی در قلبم تجلی نمود سرشت انسانی با محبت به احسان کننده و منعم خویش آمیخته شده است «جُبِلَتِ القُلُوبُ عَلیٰ حُبِّ مَنْ اَحْسَنَ اِلَیْها» در روایت وارد شده است که خدای متعال به حضرت داود «علیه السلام» فرمود: مرا دوست بدار و محبوب خلقم گردان آن حضرت عرض کرد: پروردگارا من تو را دوست دارم اما چگونه تو را محبوب خلقت نمایم؟ خداوند فرمود: نعمت‌هایم را که به آنها ارزانی داشته‌ام به یادشان آور این امر موجب محبت آنها به من خواهد شد اما افسوس که ما با کوچک‌ ترین احسان توسط یک مخلوق که هیچ چیز از خود ندارد به او علاقه‌مند می‌شویم لیکن به خداوند ذو المنن که این همه نعم لا تُعَدُّ وَ لا تُحصیٰ به ما عطا فرموده توجهی نداریم 📓 « سفینةالصادقین ص ۳۱۲ » ۴۵ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « انسان روحانی » ⬅️ بسیاری از ما از دین و از حقایق تنها در پی یاد گرفتن الفاظی هستیم که آنها را به دیگران تحویل دهیم و هیچ‌ گاه در صدد این نیستیم که ببینیم آیا مطالبی که یاد گرفته‌ایم و به حساب خودمان با یاد گرفتن آنها خود را مسلمان می‌دانیم اعتقاد قلبی ما شده یا خیر؟ کسانی که خود مطالبی را به طور سطحی از پدر و مادرشان یاد گرفته‌اند اسلام و ایمان را به فرزند خود چنین تعلیم می‌کنند که می‌پرسند: اصول دین چند تاست؟ بگو: پنج تاست اول توحید، دوم عدل، سوم نبوت چهارم امامت، پنجم معاد روز قیامت آن کودک هم این مطالب را به‌ خوبی حفظ می‌کند پدر و مادرش نیز به این افتخار می‌کنند و گاهی به دیگران هم می‌ گویند که فرزند ما اصول دینش را خوب می‌ داند ⬅️ اما اینکه حقیقت این اصول چیست و نتیجه‌ اش چه می‌ باشد ابدا به آن توجهی ندارند این کودک نیز بعدها به بعضی از فروع دین عادت می‌کند اما هیچ گاه توجهی به مزایای معنوی آن نداشته نه از یاد گرفتن اصول بهره‌ای می‌برد و نه از عمل کردن به فروع تازه این حال افرادی است که احیانا به بعضی از لوازم اعتقاد خود عمل می‌ کنند ⬅️ چه بسا افرادی که اصول دین را یاد گرفته و به آن اعتقاد پیدا کرده‌ اند ولی به لوازم آن عمل هم نمی‌ کنند یا اگر احیانا عملی هم دارند بدون تفکر و تعقل و بدون توجه به شرایط قبولی اعمال می‌ باشد لذا اعتقاد آنها که به آبِ عمل آبیاری نشده و یا سطحی است و ریشه ندارد با اندک وزش بادِ تشکیک ریشه کن شده، خدای ناکرده اعمالی هم که صحت آن مشروط به اعتقاد صحیح است هباءً منثوراً می‌ گردد هیهات که انسان با چنین وضعی از عذاب ابدی نجات پیدا کرده به حیات سرمدی برسد ⬅️ پس هان ای عزیز تنها به یاد گرفتن قناعت مکن زیرا یاد گرفتن وقتی به انسان نفع می‌ دهد که معلومات او توام با اعتقاد باشد البته منظور نفع اخروی است و الّا چه بسا اشخاصی با همین محفوظات سال‌های سال از منافع دنیوی آن برخوردار و امور خود را به‌خوبی بگذرانند و مردم اطراف‌ شان را گرفته آنها را از بزرگان دین هم بدانند و همین اجتماع و اعتقاد مردم امر را بر آنها مشتبه کرده زودتر آنها را به هلاکت معنوی برساند ⬅️ اعتقاد نیز اگر اعتقاد صحیح و جازم باشد ملازم با عمل است اگر عمل صحیح ناشی از اعتقاد درست باشد دارای اثر و علامت است روز به روز یقین و شوق به عالم بقا و پشت کردن به دنیا را زیادتر می‌ کند 🔘 تا جایی که انسانی می‌شود «روحانی» و در عین حال که در زندان تن و عالم ناسوت محبوس است قلبش که از برکت اعمال صالح به حیات انسانی زنده شده با ملاء اعلی در ارتباط است و نمونه‌ای از فیوضات عالم غیب را درک می‌کند ⚪️ سوره نحل آیه ۹۷ ⬅️ مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةًۖ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ پس هر علمی برای عمل است و قیمت هر عملی به قدر نیت عامل است و هر نیتی برای نتیجه است در این عالم همه فعالیت می‌کنند لکن اهداف و نیات و در نتیجه آثار مختلف است زیرا از هر عملی اثری در نفس انسان پیدا می‌شود اگر عمل ظلمانی بود ایجاد ظلمت می‌کند و اگر نورانی بود اثری دل‌ افروز و نورانی خواهد داشت و کسی که خود را یافته و با حقیقت خود آشنا شده باشد اثر آن را به وضوح درک خواهد کرد ⬅️ پس بر ما لازم است که اعمال خود را با میزان شرع سنجیده خود را و عقاید خود را آزمایش نماییم مثلا یکی از نشانه‌های ایمان صحیح و اعتقاد درست این است که اگر انسان بین دو امر مخیر شد که در یکی رضای خالق و سخط مخلوق و در دیگری عکس آن باشد رضای خالق را بر رضای مخلوق ترجیح دهد ⬅️ « مِنْ صِحَّةِ يَقينِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أنْ لا يُرْضِیَ النّاسَ بِسَخَطِ اللهِ » 📓 « سفینةالصادقین ص ۸۲ » ۴۶ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار محبت واقعی » امیرالمؤمنین علیه السلام ⬅️ اگر کسی واقعاً امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دوست داشته باشد لازمه ی محبت حقیقی این است که صفات حضرت در او پیدا می شود یعنی آن چیزی را که علی علیه السلام دوست دارد او هم دوست دارد ▫️لازمه محبت واقعی این است که به حدی می رسد که صفات محبوب در محب پیدا شود ⬅️ محال است به کسی محبت داشته باشید و محبتتان هم صحیح باشد روی اغراض مادی نباشد ، الّا اینکه شما را به آن شخص نزدیک می کند ▫️به هر چه انسان محبت داشت با آن محشور است بدون تردید ⬅️ انسان تعلق خاطرش به اهل بیت علیهم السلام یا به امیرالمؤمنین علیه السلام یا به هر کدام از انبیاء یا به هر کدام از اولیاء « برای خدا » اگر شد لازمه اش این است که همان طور بشود که آنان هستند... اگر آن طور نشد محبتش واقعی نیست ⬅️ مگر این همه مسلمان دم از محبت پیغمبر(ص) نمی‌ زدند « حبیب ما رسول الله چنین فرمود » می گفتند اگر محبت واقعی بود چرا دور و بر علی(ع) را رها کردند مگر علی(ع) غیر از پیامبر(ص) بود [محبتشان] دروغ بوده امتحان معنایش همین است ⬅️ محبت صحیح برای خدا وقتی است که انسان طالب رضای خدا یا اولیاء خدا می شود ▫️از سلمان علیه السلام پرسیدند که شما از کجا به این مقام رسیدید؟ فرمود: چون هوای علی(ع) را بر هوای خودم ترجیح دادم یعنی هرچه می خواستم می دیدم علی(ع) چه می خواهد این محبِّ صادق بود علی(ع) خداپرستی می خواهد این خداپرست می شود علی(ع) موحد می خواهد این موحد می شود علی(ع) اخلاص می خواهد این اخلاص دارد علی(ع) در خانه ی خدا تضرع و زاری می خواهد که خودش داشت این آن حال را پیدا می‌ کند سلمان نمونه یک مسلمان واقعی است ۴۷ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « نکته ای در باب آداب معاشرت » ⬅️ همان طور که انسان نسبت به دوستان خود وظایفی دارد نسبت به عموم خلق نیز وظایف دیگری به عهده‌ ی اوست ▫️گاهی ممکن است برادران در اثر عبادت صفایی پیدا کنند که قهرا معاشرت‌ شان با مردم سخت می‌ گردد ▫️در چنین اوقاتی باید بدانند که تکلیف دینی ساقط نمی‌شود بلکه باید ضمن رعایت آداب معاشرت با مردم با توجه به این نکته که: ⬅️ خدای متعال مخلوقات خود را دوست دارد و همه صنع اویند و نقش آنها را خدای متعال کشیده: «هُوَ الَّذی يُصَوِّرُكُمْ فِی الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ» ▫️و با نظر به روح آنان و نظر حقیقت یعنی با نظر خدایی به آنها نگاه کنند ◽️و چنان‌که خود درباره‌ ی بندگان برگزیده‌ ی خود فرموده: ⬅️ «نَظَرُوا اِلَی المَخلُوقینَ بِنَظَری اِلَیهِم» 💠 به مردم به همان گونه که من نگاه می کنم، می نگرند ▫️بکوشند که متخلق به اخلاق آنان گردند در آن صورت همه چیز در نظرشان زیبا می‌ شود 📓 « سفینة الصادقین ص ۱۶۸ » ۴۸ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « اخلاص به معنای واقعی _ مقام رضا » ⬅️ کسی که محب خدا باشد اول، قدم روی خودش می گذارد بعد از ۵۰ سال مجاهده به کلاس اول محبت می رسند اگر رسیدند تازه نتیجه داده است خدا یک ذره محبت به آدم بدهد کارها آسان می شود تا علم و فضل بینی بی معرفت نشینی یک نکته ات بگویم خود را نبین که رستی بشوی اوراق اگر هم درس مایی که علم عشق در دفتر نباشد ⬅️ یک زمانی که دری باز بود و افعال را از خلق نمی دیدم چنان خوش اخلاق بودم ▫️« اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیم » جهتش این بود که رسول خدا (ص) عمل از غیر خدا نمی دید... خدا تعریف خودش را کرده عصبانی معنا ندارد حالا با علم اخلاق بخواه غضب نکنی جان بکنی نمی توانی چرا؟ چون انسان در عالم کثرت است ⬅️ اخلاص به معنای واقعی از غیر محب اصلاً ساخته نیست چون تا انسان حب نفس دارد نمی‌تواند برای خدا کار کند، محال است اگر خدا را بخواهد برای خودش می خواهد در مصباح الشریعه درباره محب می فرماید: اخلص مردم برای عبادت، محب است آن که ریا می کند برای چه می کند؟ می خواهد او را تعریف کنند و کسی که خدا را بخواهد دیگر چه؟ پس کمال اخلاص پیدا نمی شود مگر با محبت ⬅️ اینقدر دعا می کنند خدمت امام زمان برسند برای چه؟ حاجت دارند، چه می خواهند؟ علم بده، تقوا بده، درجه بده... و کسی که یک ذره محبت دارد، وقتی با کمال گرفتاری ها [خدمت حضرت] می رسد می پرسند هر چه می خواهی به تو بدهیم می گوید: من هیچ نمی خواهم آرزویم این است که امری بفرمایید اطاعت کنم ⬅️ صاحب شریعت در یکی از جنگ ها که نزدیک بود شکست بخورند نفرمود خدایا اسلام از دست رفت و... بلکه فرمود: اِن تُریدُ اَن لا تُعبَد لا تُعبَد ⬅️ خلاصه انسان هر چه می خواهد برای خدا بخواهد، حتی اسلام را یعنی چون خدا دوست دارد نه این که من دوست دارم « البته » این چیز خوبی است اما در مقابل آن یکی، خیلی فرق دارد ⬅️ شخص محبی که تازه محب هم نبود هیچ چیز نمی خواست به دست بیاورد، حتی علم را نشسته بود گریه می کرد که چرا من طالب هیچ چیز نیستم؟ می گفت من غیر خدا هیچ چیز نمی خواهم... - بله همه کارها برای این است که انسان به این جا برسد - بعد که فهمید خداوند جاهل را دوست ندارد عاشق علم شد آن علم علم خدایی و حیات است این که گویند مذهب عاشق ز مذهب ها جداست یعنی این ⬅️ اولیاء خدا و محبین خدا می خواهند ببینند خدا چه دوست دارد؟ من بدم می‌آید، خیلی فرق دارد تا خدا بدش می آید در ارشاد دارد که: ⬅️ «نَظَرُوا اِلَی المَخلُوقینَ بِنَظَری اِلَیهِم» 💠 به مردم به همان گونه که من نگاه می کنم، می نگرند یعنی اگر از کسی خدا خوشش می آید او هم خوشش می آید و اگر خدا بدش می‌آید او هم بدش می آید خودش خواسته ای ندارد در زیارت امام حسین علیه السلام دارد که: ▫️السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ رِضاهُ مِنْ رِضَى الرَّحْمٰنِ وَ سَخَطُهُ مِنْ سَخَطِ الرَّحْمٰنِ این خیلی مقام بلندی است که با حرف درست نمی شود ⬅️ جابر که از طرف رسول اکرم (ص) مأمور بوده سلام به امام باقر علیه السلام برساند وقتی رسانید، حضرت تجلیل کردند بعد فرمودند چند سال در خدمت جدم بودی چه استفاده کردی؟ او خیال می کرد به آخرین کمال رسیده - اگر انسان چیزی را نقص دانست طلب در او پیدا می شود - عرض کرد: به جایی رسیدم که اگر امر شد مخیّر شوم بین سلامتی و مرض مرض را بهتر می خواهم و بین فقر و غنا، فقر را انتخاب می‌کنم - همه آنچه مخالف نفس بود انتخاب می‌ کرد و این خودش مقام بزرگی است ولی امام می خواستند او را ترقی بدهند می‌خواستند عوض سلام اورا بدهند چرا رسول اکرم(ص) او را فرستادند؟ چون حواله ای آنجا داشته - حضرت فرمودند: اتفاقا ما این طور نیستیم چُرت او پاره شد که سال های سال با ائمه بودم پرسید: پس شما چطورید؟ فرمود: اگر خدا فقر خواست، فقر می‌خواهیم اگر غنا داد، غنا می‌خواهیم اگر عافیت بخواهد ما هم عافیت می خواهیم یعنی ما اراده ای نداریم ⬅️ مقام رضا آخرین مقام است و انسان تا به این جا نرسد... در واقع موحد و خدا پرست نیست... ▫️الٰهى اَغْنِنى بِتَدْبیرِکَ لى عَنْ تَدْبیرى وَ بِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیارى یعنی آنچه تو اختیار می کنی طالب آن بشوم ⬅️ خلاصه وقتی انسان راحت می شود که خودش در میان نباشد به لسان سربسته رمزی می‌ گویم خداوند فعل خودش را قبول می‌کند ▫️ادْعُونی اَستَجِبْ لَکُم ای دعا از تو اجابت هم ز تو البته فهمش مشکل است ۴۹ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « شأن عقل » در مملکت وجود انسان ⬅️ کسی که ریاست دنیا را سعادت بداند، آن هم ریاستی که توأم با هزاران معاصی باشد و به طرف آخرت و خدا رفتن را بدبختی بداند مسلما رفیقی است نادان مانند اکثر مردم این زمان که اگر کسی جیفه‌ ی دنیا را به دست آورد از هر راهی که باشد می‌گویند: فلانی وضعش خوب است و او را خوش‌بخت می‌ شمارند و اگر کسی در اثر ایمان و صحت عقل از دنیای مکار و حیله‌ باز فرار کند او را نادان و بدبخت به حساب می‌ آورند آری، از چنین دوستانی باید فرار کرد چرا که در واقع از عقل بی‌ بهره‌ اند ▫️زیرا شأن عقل چنین است که انسان را از عمل بی‌ فایده و زیان‌ آور باز می‌ دارد و به کار پر بهره وادار می‌ سازد ⬅️ و عاقل کسی است که اگر در میان دو عمل و دو راه مردد شد به آن عملی که به تجارت و فایده‌ ی بادوام منتهی می‌ شود دست می‌ زند و راهی را که پایانش زندگی جاوید باشد می‌ رود و عکس آن لازمه‌ ی بی‌ عقلی و بی‌ خردی است... ⚪️ [در هر مملکت] مشاور و وزیر در واقع به منزله‌ ی عقل سلطان است و هر قدر وزیر مملکت داناتر باشد سلطان را از خطرات، بیشتر مصون و بر کنار نگاه می‌ دارد اما اگر خدای ناکرده وزیر ابله باشد خود و سلطان مملکت را به سوی فنا و هلاکت سوق داده و به انواع آمال و آرزو مغرور و مفتون می‌ سازد آنگاه دیری نمی‌ پاید که مدتش منقضی می‌ شود در حالی که هیچ‌ گونه بهره‌ ای از این فرصت نبرده، بلکه هزاران آتش در جلوی راه خود افروخته است و عاقبت در آن آتش افتاده می‌سوزد و ندامت برای او هیچ فایده‌ ای نخواهد بخشید ⬅️ و از شؤون عقل این است که اگر کسی به آن مراجعه کرد و با او مشورت نمود او را راهنمایی می‌ کند به شرط اینکه خودِ عقل اسیر شهوات نفسانی نگردیده و نورش به واسطه‌ی پیروی از جاهلان خاموش نشده باشد ⬅️ «انارة العقل مکسوف بطوع هوی» 📓 « سفینةالصادقین/ص۵۰ » ۵۰ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار طاعت و بندگی خداوند » ⬅️ وقتی خدا به اولاد آدم وعده داد که بندگی مرا بکنید تا مثل خودم شما را چنان کنم که... ⬅️ أنَا أَقُولُ لِلشَّیْءِ كُنْ فَيَكُونُ أَطِعْنی فيما أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ تَقُولُ لِلشَّیءِ كُنْ فَيَكُونُ‏ [۱] وعده اش تخلف ندارد ما جلو نرفتیم ▫️زید بن حارثه یک عرب بود منتها یقین کرده بود جلو رفته بود ⬅️ وقتی ایمانمان بیشتر شد از معصیت منزجر می‌ شویم و طاعت و عبادت مطبوع مان می شود ▫️آدم تب دار به ترشی مایل است چیزهای شیرین در دهنش تلخ است ▫️آدم سالم غیر از بندگی خدا از چیزی لذت نمی‌برد چون لذتی غیر از آن نیست ⚪️ امام سجاد علیه السلام: ⬅️ أسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَمِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ [۱] مومنین به جایی می‌رسند که معصیت خدا را نمی کنند نه از ترس جهنم بلکه بخاطر شدت علاقه وحب به خدا... البته این مربوط به محبت های مفرط است یعنی عشق، وقتی محبت مفرط شد چه محبوب تنگ بگیرد، چه انعام کند از هر دو لذت می برد ┄┅✿🍃❀🔘❀🍃✿┅┄ ⚪️ فی الحدیث القدسی: [۱] ... يَابنَ آدَمَ أنَا أقُولُ لِلشَّيءِ : كُن، فَيَكونُ أَطِعنی فيما أمَرتُكَ أجعَلكَ تَقولُ لِلشَّیءِ : كُن، فَيَكُونُ در حدیث قدسی آمده: 💠 ...اى فرزند آدم من به هر چيزى بگويم باش موجود مى‌ شود اطاعت امر من کن تا تو را به مقامى برسانم كه به هر چه گفتى باش، موجود شود 📓 « بحارالانوار ج۹۰ ص۳۷۶ » ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ [۲] الهی...أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَمِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ وَمِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ وَمِنْ كُلِّ شُغْلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ 💠 خدایا...از هر لذّتی به جز ذکر تو و از هر آسایشی جز همدمی با تو و از هر شادمانی به غیر قرب تو و از هر شغلی جز طاعت تو پوزش می‌ خواهم 📓 مفاتیح الجنان « مناجات الذاکرین » ۵۱ 💠فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « تجلی حقیقت محمدی » در وجود مبارک امام زمان (عج) ⬅️ حقیقت را چه در یک آئینه و یا در دوازده آیینه ببینی تفاوت نمی کند ▫️اهل بیت پیامبر (ص) آیینه هایی هستند که در عالم خلقی شان همان حقیقت محمدی تجلی یافته است و خورشید حقیقت الهی در وجود مبارک آنان حقیقتی واحد است که در مقابل آیینه های متعدد قرار گرفته است ▫️لذا نفس شریف امام (ع) را همچون نفس مبارک پیامبر اکرم (ص) باید مظهر تام و تمام اسماء و صفات خداوندی دانست ⬅️ این که حضرت علی (ع) فرموده اند: "معرفتی بالنورانیه معرفة الله" به این معناست که اگر آن بزرگوار همان گونه که هست شناخته شود خداوند شناخته شده است ▫️همچنین این که از آن حضرت نقل شده است که فرموده اند: "أنا أصغر من الله سنتین" معنایش آن است که: حقیقت در دو مرحله تجلّی کرده و تنزل یافته است: ▫️تجلی نخست در وجود مقدس پیامبراکرم (ص) که با آن جلوه ای از حقیقت نازل گردیده ▫️و تجلی دیگر در وجود مولا (ع) که جلوه ی دیگری از حق متجلی گشته است ⬅️ هنگامی که امام زمان (ع) تشریف می آورند، مردم عالم را مخاطب قرارداده و می فرمایند: هر که می خواهد آدم (ع) را ببیند مرا ببیند هر که می خواهد محمد (ص) را ببیند مرا ببیند هر که می خواهد علی، حسن، حسین...علیهم السلام را ببیند مرا ببیند ▫️آدم علیه السلام که هزاران سال قبل از آن، از دنیا رفته و از زمان حیات آن بزرگواران نیز سال های بسیاری گذشته است ▫️معنای سخن آن حضرت جز این نیست که آنان همه تجلی یک حقیقت اند ۵۲ 💠فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار مجالست با اتقیا و اخیار » ⬅️ این که در روایات بر معاشرت و مجالست با اخیار و خوبان سفارش شده است و فرموده اند: وَ اطْلُبْ مُواخاةَ الْأتقياءِ و لو فی ظُلُماتِ الأرضِ و إنْ أفنيتَ عُمْرَكَ فی طلبِهِم [۱] برای این است که معاشرت با آنان زمینه را برای افاضه ی ایمان بر قلب آدمی فراهم آورده در اثر مجالست با آن ها بر یقین و ایمان انسان افزوده می‌شود ⬅️ البته گاهی هم انسان بر آیینه ی دل خود آنچنان حجاب افکنده و به گونه‌ ای محجوب شده است که از اخیار و خوبان عکس نمی گیرد و در ملاقات و معاشرت ها حالت تضاد و مقابله پیدا می‌ شود ⬅️ لیکن آن بزرگواران اول کاری که می کنند این است که به تدریج موانع را مرتفع می سازند تا انسان بتواند از وجود پر برکت آنان بهره مند گردد ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ [۱] امام صادق عليه السلام : 💠 و برادرى پرهيزگاران را بجوى هر چند براى جستن آنها در اعماق زمين فرو روى و هر چند عمر خود را در اين راه صرف كنى 📓« بحار الأنوار : ۷۴/۲۸۲/۳ » ۵۳ 💠فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « هدفدار بودن افعال مؤمن » ⬅️ [انسان] باید ببیند هر جا می خواهد برود هر کاری که می خواهد بکند هر ساعتی را که می گذراند بداند برای چه چیزی وقتش را می گذراند که یا نفع دنیا توی آن باشد یا نفع آخرت اما دنیایی که محمود باشد نه این که برود یک ساعت وقتش را تلف کند یک چند تایی معصیت کرده دنیا را بدست آورد ▫️چون اگر دنیا هم برای آخرت باشد خودش آخرت است ⤵️ حاصل این که: ▫️از کار خودش از وقت خودش استفادهٔ عُقلایی بکند ▫️اگر شوخی می کند غرض عُقلایی داشته باشد ▫️اگر تفریح می کند غرض عُقلایی داشته باشد با نیت و اراده ⬅️ بعضی ها جلوی آن ها رهاست هر چه خواستند می گویند هر کاری می کنند اما برای چه[هدف و انگیزه ای]؟ نمی دانند این، حالتِ حیوان است ▫️انسانِ بیدار و شخص عاقل و مؤمن اگر می خندد، اگر می گرید اگر شوخی می کند، اگر قصه می گوید همه اش روی غرضی[عقلایی] است ▫️شما این را بدانید که نمی خواهد وقت بگذراند ۵۴ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار و علائم مسیر حق » ⬅️ انسان برای اینکه بداند در مسیر حق قرار گرفته یا نه باید ببیند به کجا نزدیک می‌ شود به خدا یا به شیطان؟ هر کدام دارای آثار و علائمی است ⬅️ اولیای خدا دلبرند، حیات بخش‌ اند در اثر معاشرت با آنها یقین انسان به خدا زیاد شده دنیا در نظرش کوچک می‌ گردد اضطرابات و نگرانی‌ هایش از بین رفته آرامش پیدا می‌ کند محبت خدا و اولیای او در دلش زیادتر می‌ شود ▫️اینک ببین آیا آثار قرب به خدا را در خود می‌ یابی؟ ⬅️ کسی که در صدد اصلاح نفس و روح خود برآمده درست مانند کسی است که جسم خود را در وزنه‌برداری، پرش، یا کارهای دیگر تربیت می‌ کند این افراد شاید قوّت چندانی هم ندارند ولی در اثر تربیت، حرکت‌ هایی می‌ کنند که ممکن است آن را در حد سحر بدانند نفس و روح نیز همین‌ طور است اگر این سرمایه‌ی معنوی را از راه خودش و برای خدا تربیت کردی سلمان و ابوذر می‌ شوی و اگر بر خلاف حقیقت سیر نمودی آن‌قدر تنزل می‌کنی که با شیاطین محشور خواهی شد و این لازمه‌ ی طبیعی سنخیت و مشابهت است 📓 « سفینةالصادقین/ص۱۵۴ » ۵۵ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 🔘 « سلمان باب الله » 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه ⬅️ ائمه ى اطهار صلوات الله عليهم اجمعين «ابواب الله» هستند معناى باب اين است كه از آن مى توان وارد منزل شد آنها «داعى إلى الله» هستند يعنى به خدا دعوت مى كنند نه به خود جابر باب الامام بود ولى در باره ى سلمان فرموده اند: « إن سلمان باب الله فى الأرض من عرفه کان مؤمناً و من انکره کان کافراً » بلى آنچه كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه سلمان به واسطه ى امير المؤمنين عليه السلام باب الله شد ⬅️ انسان خودش می‌ بیند ولی از چشمی هم که به وسیله آن می بیند بی نیاز نیست به برکت ولایت معرفت پیدا می‌ کند و با چشم ولایت خدا را می بیند اگر کسی خیال کند که از آنها بی نیاز می شود قطعاً در اشتباه است بدون ولایت به هیچ وجه نمی توان به توحید رسید... ⬅️...خلاصه آن چیزی که بنده عرض می کنم همان مرحله فناست اگر انسان صفات بشرى را كنار بگذارد و صفات جزئى او در صفات كلى حق محو شود و وجود جزئى اش در وجود كلى فانى گردد جلوه گاه حق مى شود و وضع ديگرى پيدا مى كند چنين كسى «باب الله» است سلمان - سلام الله عليه - نه معصوم بود و نه امام در عين حال باب الله شد يعنى او خود، باب خدا بود و اگر سلمان بتواند به اينجا برسد ديگران هم مى توانند اختصاص به او ندارد به بركت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و خاندان طاهرينش راه براى همه ى امت باز است 📓 « سفینة الصادقین » ▫️( صفحه ۵۱۴ و ۵۱۵ ) ۵۶ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « دو طریق عمده » در سیر و سلوک الی الله ⬅️ برای سیر و سلوک دو طریق عمده وجود دارد: راه « ریاضت » و راه « محبت » 🔘 « راه ریاضت » ▫️افرادی که از طریق ریاضت و مجاهده که در واقع راه تزکیه ی نفس است به سیر و سلوک مشغول می شوند نوعا با اذکار و اوراد و اربعین های پی در پی و عبادت های طاقت فرسا و تحمل فشار مبارزه و مخالفت با نفس می کوشند با محو نمودن رذایل نفسانی خود را به صفات حق و اولیایش متخلق نمایند امّا از آنجا که انسان خود را دوست دارد و به تبع آن هر آنچه را که متعلق به اوست نیز دوست دارد نفس به سادگی تسلیم اراده ی عقل نگشته با آن درگیر خواهد شد و برداشتن هر قدمی به خصوص برای نفوس قوی - چنانچه مخالف طبع و نفس باشد که معمولا نیز چنین است - مستلزم مبارزه و مجاهده هایی بس عظیم خواهد بود. علاوه بر آن با محو هر یک از صفات رذیله که توأم با هزاران نوع جان کندن است گرفتار رذیله ی دیگری می گردد بخل را از خود دور می کند دچار ریا می شود، از ریا می گریزد اسیر عجب می گردد، و همین طور... و تا وقتی که نور توحید بر قلب او نتابد این مشکلات ادامه خواهد داشت زیرا ریشه کن شدن رذایل نفسانی جز با اشراق نور توحید میسور نیست از طرفی بسیار طبیعی و بدیهی است که انسان طالب جان دادن و تحمل فشارهای کشنده ی دائمی نخواهد بود بر همین اساس است که کمتر کسی را می یابید که از ملک الموت که ملک مقرب خداست خوشش آمده او را دوست داشته باشد چرا که او جان می گیرد و نفس از جان دادن متنفر است پذیرش و تحمل ولایت مولا امیر المؤمنین علیه السلام نیز به همین لحاظ برای بسیاری از نفوس دشوار است چون آن بزرگوار صلوات الله علیه مربی نفوس اند نفس جهول و سرکش را می گیرند و به نفسی قدسی متحول می سازند کسانی که در ظاهر تابع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودند و تا آن حد اظهار دوستی می کردند و «حبیبنا رسول الله» می گفتند نسبت به امیر المؤمنین علیه السلام که نفس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است پایشان لنگ بود! چرا؟ چون انسان در آنجا باید از طریق نفس عبور کند و این ناگزیر توأم با تحمل فشار و جان کندن خواهد بود 🔘 « راه محبت » ▫️امّا راه محبت از جهتی آسان تر است زیرا در این راه متعلق محبت «خود» نیست و محبت به جای دیگری تعلق پیدا می کند لذا نفس درگیر نشده بدون احساس کمترین فشار و سختی از همه چیز می گذرد محب هیچگاه از خدمت کردن به محبوب خسته نشده تمام دستورات او را با کمال میل و اشتیاق انجام خواهد داد و با انعکاس صفات محبوب در محب خواسته های او خواسته های این خواهد گشت و چنانچه محبوب از اولیای خدا باشد تمام رذایل خود به خود محو میگردد افرادی که در مقابل قدرت و زور از کمترین سرمایه ی خود نمی گذرند با اندکی محبت، همه ی دارایی خود را به سادگی و باکمال نشاط و شوق فدای محبوب می نمایند نفوس قوی را محبت است که بیچاره خواهد کرد لذا می بینیم که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همه ی مسلمانها نسبت به حضرتش اظهار دوستی می کنند زیرا وجود شریفش ظهور رحمت و محبت است ⬅️ إنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ فَقالَ : « وَ إِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظيمٍ » (سوره قلم آیه ۴) 💠 همانا خداوند عز و جل پيغمبرش را به دوستى خود پرورید و فرمود: « و به راستى تو بر خُلق و خوى بس بزرگى هستى» 📓 « سفینة الصادقین ص۱۳۶ » ─═<< °🍃🔘🍃° >>═─ 🔘 « مجاهده » ⬅️ هر چند مجاهده سخت و بی مشتری است لکن هر مسلمانی موظف است برای انجام تکالیف شرعی خود مجاهده کرده، سختی آن را متحمل گردد زیرا مجاهده به معنای عام خود اختصاصی به راه ریاضت ندارد علاوه بر آن، راه ریاضت نیز چنانچه به طور صحیح و بر اساس دستورات شرع انجام گیرد سرانجام سالک را به محبت خواهد رساند « وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا » ▫️( سوره عنکبوت آیه ۶۹ ) و علامت صحت آن نیز همین خواهد بود بنابراین چنانچه ریاضت به محبت منتهی نگردد سالک باید بداند که از مجاهده ی خود نتیجه ای نبرده و یا منفعت آن ناقص بوده است هر چند ممکن است کشف و کرامات و تصرفاتی نیز همراه داشته باشد لکن اینها دردی را دوا نمی کند 📓 « سفینة الصادقین ص۱۳۸ » ۵۷ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « تبرّی برای حفظ تولّی است » ⬅️ تبرّی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام باعث حفظ محبت و ولایت آنان می‌گردد از این جهت «تبرّی» مهم‌ تر از «تولّی» است تولّی باید همراه با تبرّی باشد تبرّی برای حفظ تولّی است اگر تبرّی نباشد تولّی در معرض زوال است و این قضیه بارها تجربه شده است اگر با كسی دوست باشی بايد با دشمنش نیز دشمن باشی و اگر دشمن نباشی آن دوستی پایدار نخواهد ماند ▫️در حدیث است که: ⬅️ أصدِقاؤكَ ثلاثةٌ، و أعداؤكَ ثلاثةٌ فَأصدِقاؤكَ : صَديقُكَ ، و صَديقُ صَديقِكَ، و عَدُوُّ عَدُوِّكَ و أعداؤكَ : عَدُوُّكَ، و عَدُوُّ صَديقِكَ، و صَديقُ عَدُوِّكَ 💠 دوستان تو سه گروهند و دشمنانت نيز سه گروه دوستانت عبارتند از : دوستِ تو و دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمنت و دشمنانت عبارتند از : دشمنِ تو، دشمنِ دوست تو و دوستِ دشمنت 📓 « نهج البلاغه حكمت ۲۹۵ » ▫️در زیارت جامعه می خوانیم: ⬅️ مُوالٍ لَكُمْ وَ لِأَوْلِيائِكُمْ مُبْغِضٌ لِأَعْدائِكُمْ وَ مُعادٍ لَهُمْ 💠 دوستدار شما و دوستان شمایم خشمناک نسبت به دشمنان شما و دشمن آنانم آیا ما اینجوریم؟ ⬅️ وقتی بغض به دشمنان نداشتی محبت از تو گرفته می شود بغض فی نفسه چیزی نیست و مطلوب نیست تبری برای سلامت تولی است ملاک در کار خلقت محبت و دوستی است بالاترین مقامات مقام دوستی است تمام مقدمات برای رسیدن به این مقام است ۵۸ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار صفات خدایی در وجود انسان » ⬅️ ظاهرا مرحوم آقای قاضی بودند که می‌فرمودند: سعی کنید لااقل یکی از صفات خدای متعال در شما باشد و آن صفتِ خدای متعال را با خودتان به آن عالم ببرید که همان یک صفت شما را نجات می‌دهد ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ⬅️ افعال برای زاییدنِ صفات است این افعالِ خوب برای آن است که در انسان صفات خوب پیدا شود خودِ افعال زائل می‌ شوند اما صفات باقی می‌ مانند ⬅️ بعضی‌ ها صفات خوب مثل: گذشت، رحم و حس همدردی ندارند و فقط برای تظاهر و ریا و تعریفِ مردم این افعال در آن ها ظاهر می‌ شود اما « برای خدا » نمی‌ توانند یک قدم بر اساس عواطف انسانی بردارند... ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ⬅️ اگر کسی اعتقاد درست به توحید داشت و تا اندازه‌ای معنای توحید را فهمید تمام امر دنیا و آخرتش اصلاح می‌ گردد و هر چه بیشتر در توحید پیشرفت کند به صفات انسانی که همان صفات خدایی است بیشتر متصف می‌ گردد و از صفات حیوانی و بهیمی پاک‌ تر می‌ شود طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت به در آی تا ببینی طیران آدمیت اگر این درنده خویی ز طبیعتت بمیرد همه عمر زنده باشی به روان آدمیت ۵۹ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « تأثير اعمال بر نفس » ⬅️ وعده هايى كه براى انجام اعمال و اذكار فرموده اند و امورى كه بر آنها متفرع ساخته اند لازم نيست هميشه در عالم خارج تحقق يابد بلكه اگر انسان به دقت بنگرد مى بيند كه عمدتا صفات و آثارى مورد نظر است كه به وسيله ى اعمال در نفس ظاهر مى گردد البته منافات ندارد كه خارجا هم محقق شود لكن مقصود عمده از انجام اعمال همان اثرى است كه بر نفس مى گذارد مثلاً اينكه خداوند در قرآن مى فرمايد: ⬅️ « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكًا » (طه/۱۲۴) 💠 «كسى كه از ياد من روى گرداند براى او زندگى تنگ و دشوارى خواهد بود» معنايش اين نيست كه الزاما فقير و بى پول مى شود بلكه هرگاه دل انسان از ياد خدا خالى شد تاريكى وجود او را فرا مى گيرد و با اينكه ممكن است ثروتمندترين افراد باشد دائما دلش گرفته و از خود بيزار است ظلمات اندر ظلمات اين است معناى «معيشت ضنك» و در مقابل چه بسيار فقراى صالحى هستند كه هيچ چيز ندارند امّا در دل چنان شاد و مسرورند كه گويا همه چیز دارند ⬅️ هم چنين اينكه وارد شده: 💠 «تظاهر به فقر خود موجب فقر است» لازم نيست در اثر اين كار حتما سرمايه ى انسان تلف گردد بلكه بسا حالت فقر و دنائت در نفس او پيدا شده پيوسته خود را محتاج مى بيند چه بسيارند كسانى كه ثروتمندند ولى نفس شان فقير است و در برابر پول دارتر از خود - با اينكه نفع مادى هم عايدشان نمى شود - تملق مى كشند و «چاكرم» و «نوكرم» مى گويند اينكه فرموده اند: ⬅️ «مَن تَواضَعَ لِغَنِىٍّ طَلَباً لِما عِندَهُ، ذَهَبَ ثُلُثا دينِه» 💠 «كسى كه براى ثروتمندى به خاطر رسيدن به آنچه نزد اوست تواضع كند دو ثلث دينش از بين مى رود» معنايش چيست؟ آيا به اين معناست كه مثلاً ديگر نماز نمى خواند يا روزه نمى گيرد؟ خير ⬅️ همه ى اينها مربوط به نفس است يعنى از دارايى نفس كاسته و بر قباحت آن افزوده مى شود و چه اندك است مؤمن! يعنى كسى كه نفس او واقعا غنى است و در مقابل ثروتمند نه تنها تعظيم نمى كند بلكه كوچك ترين توجهى به مال او ندارد، با آنكه چه بسا به حسب ظاهر فقير هم باشد رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايند: ⬅️ «لَيسَ الغِنىٰ عن كَثرةِ العَرضِ وَ لٰكِنَّ الغِنىٰ غِنَى النَّفسِ» 💠 «بى نيازى از زيادى مال و حطام دنيا به دست نمى آيد بلكه غناى حقيقى بى نيازى نفس است» ⬅️ بنا بر اين هرگاه انسان نماز يا دعايى را كه مثلاً براى وسعت رزق يا نجات از گرفتارى وارد شده بخواند و به دنبال آن باطنا خود را بى نياز ببيند يا فكرش از آن ناراحتى آزاد شود و نفسش از قيد آن خلاصى يابد در حقيقت به نتيجه ى مطلوب رسيده و به گونه اى دعايش مستجاب شده است ⬅️ تمام تأثير و تأثرات مربوط به نفس انسانى است حسنات و سيئات نيز همه روى نفس اثر مى گذارند اينكه در روايات آمده: 💠 « آن مقدار از نماز مورد قبول حق واقع مى گردد كه با حضور قلب باشد » يا عمده ى ثواب عبادات استيجارى را براى نايب دانسته اند ⬅️ همچنين كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله - در باره ى شخصى كه وصيت كرده بود انبار خرمايش را تصدق كنند - مبنى بر اين كه 💠 « اگر او خود يك دانه ى خرما صدقه مى داد برايش بهتر بود » همه ى اينها همين معنا را تأييد مى كند كه ميزان در سنجش اعمال عبارت از مقدار تأثرى است كه نفس انسان از آن پذيرفته است 📓 « سفینةالصادقین ص۴۳۵ » ۶۰ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « همت والای حضرت شعیب (ع) » ▫️( برگرفته از سخنرانی ۸ محرم ۶۱ ) ⬅️ شعیب پیغمبر علی نبینا و آله و علیه السلام [ در روایت ] دارد: بَکیٰ حَتّیٰ عَمِیَت عَیناه این قدر گریه کرد شعیب (ع) تا چشمانش نابینا شد فَرَدَّ اللهُ عَلَیهِ بَصَرَه خدای متعال چشم هایش را به او برگرداند باز گریه کرد... خطاب شد: یا شعیب لِمَ تَبکي؟ برای چی گریه می کنی؟ اگر گریه ی تو از ترس عذاب و جهنم من است من تو را از عذابم ایمن کردم و اگر گریه ی تو از شوق بهشت من است من بهشت را بر تو مباح کردم ⬅️ بعد عرض می کند ▫️[ به این مضمون ] : الهی گریه ی من نه از ترس عذاب توست و نه از شوق بهشت توست لٰکِن وَجَدتُ حُبَّکَ فی قَلبی فَأبکي حَتّیٰ أمُوتُ أو أراک من محبت تو را در قلبم یافته ام آن قدر گریه می کنم تا یا بمیرم یا تو را بیابم ⬅️ تشکر خدای متعال از یک چنین همّتی چی شد؟ فرمود: حال که چنین است سَاُخدِمُکَ کلیمی مُوسی حالا که تو از برای من هستی و از برای من گریه می کنی زود است که موسی کلیم خودم را خادم تو قرار می دهم همینطور هم شد فوراً به موسی امر شد که برو سراغ شعیب شعیب چوپان می خواهد پیغمبر اولوا العزمش را می فرستد سراغ شعیب که قرآن شریف حکایت می کند داستانش مفصّل است ⬅️ شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد که چند سال ز جان خدمت شعیب کند ده سال برای شعیب چوپانی کرد تا در ضمن این خدمت بدنی روحش هم پرورده شد تکمیل شد همانطوری که بدنش در زیر دست یک پیغمبری تربیت شد روحش هم تربیت می شود ⬅️ « مجالست مؤثره » و عمده آن بود تا آماده ی نبوّت شد اونوقت بعد از آنی که دختر شعیب را تزویج کرد و اون داستان مفصّل به مقام پیغمبری رسید... ۶۱ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « محبت خدا و اهل بیت (ع) » ▫️(برگرفته از سخنرانی ۸ محرم ۶۱) دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند ⬅️ بخواهید از خدای متعال یک ذرّه محبتش را آن چیزی که تمام مصائب را بر انسان آسان می کند تمام مهمّات را در نظر انسان کوچک می کند ماسوا را کوچک می کند محبت است یک ذره محبت و چون بشر دسترسی ندارد به آن مبداء لایتناهی خدای متعال از برای خودش اولیایی برگزیده است که آنها از جنس بشرند، به رنگ بشرند و لکن به صفات خدا متصفند تا انسان به واسطه ی دوستی این ها به دوستی خدا برسد لذا این همه که امر شده است تمسّک بجویید به اهل بیت پیغمبر(ص) چرا؟ احتیاجی به ما دارند؟ چون آن ها غرق اند در محبّت خدای متعال من احبّکم، فقد احبّ الله و من ابغضکم فقد ابغض الله چرا؟ در زیارت جامعه ی کبیره می خوانیم ای اهل بیت پیغمبر شما در مرتبه ای هستید که کسی که شما را دوست داشت خدا را دوست دارد نه این که: ”مثل این که خدا را دوست دارد” این یکی از مطالب خیلی عمیق و دقیق است که فکرهای تیزبین ممکن است متوجه شوند که جریان چیست مَن اَحَبَّکُم فَقَد اَحَبَّ الله کسی که شما را دوست داشت ای خاندان پیغمبر اون به تحقیق خدا را دوست داشته وَ مَن اَبغَضَکُم فَقَد اَبغَضَ الله کسی که از شما بدش بیاد شما را دشمن داشته باشد خدا را دشمن دارد یعنی شما از خودتون چیزی ندارید فرمودند خودشان: قُلُوبنا أوعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ الله قلب های ما ظرف است از برای خواست خدا یعنی ما ازخودمون خواستی نداریم « فَإذا شاءَالله شِئنا » هر وقت خدای متعال بخواهد ما هم می خواهیم خدا نخواهد ما هم نمی خواهیم دیگر چنین و چنان باشد بهتر است این حرف ها اونجا نیست قرآن شریف می فرماید: عِبَادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ این صفات مقربین است که خواست و اراده و میل به کلی ازشون رخت بر می بندد ۶۲ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « شفیع بیاور » ⬅️ روزی در حرم مطهر امام حسین(ع) به دلم الهام شد که به نجف اشرف خدمت پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) بروم، با قرآن نیز استخاره کردم آیهٔ: و لهم رزقهم فیها بکرة و عشیا آمد پس با خاطری آسوده و دلی مطمئن حرکت کرده و وارد نجف شدم اکنون با آنهمه عنایات و تربیت‌ها و آنهمه الطاف و تجلیات که از ناحیهٔ امام حسین(ع) نصیبم شده بود چنین تصوری داشتم که بسیار بالاتر و مهمتر از آنها از ناحیهٔ امیرالمؤمنین(ع) لطف خواهد شد و مثلا با یک استقبال معنوی از طرف آن حضرت رو برو شده و برای همیشه آباد خواهم شد اما بر خلاف انتظار همین‌که وارد حرم مطهر شدم دیدم اصلا به من اعتنایی نمی‌کنند به طوری که گویا نه من آن حضرت را می‌شناسم و نه مولا حقیر را درخاطر مبارک دارند هرچه التماس و زاری کردم هیچ خبری نمی‌شد و فقط ضریح را می‌دیدم خیلی عادی و معمولی بالای سر مطهر دو رکعت نماز زیارت خواندم سپس با خود گفتم: پس این چه حواله‌ای بود؟ در این هنگام گویا کسی از درون به من گفت: تو می‌گویی من آمده‌ام چرا نمی‌گویی که به گفتهٔ چه کسی آمده‌ای؟ باید شفیع بیاوری تا به تو راه بدهند لذا عرض کردم: یا امیرالمؤمنین من از کربلا آمده‌ام همین‌که اسم کربلا را به زبان آوردم چنان رحمت بارید و دلم شکست که دیگر نتوانستم خود را کنترل نمایم و سیلاب اشک از چشمانم سرازیر گردید گویا ضریح هم گریه می‌کرد بلکه گویی در و دیوار نیز می‌گریست وضعی شد که الفاظ از بیان آن عاجزند 📓«سفینة الصادقین ص۲۲۱» ۶۳ 💠فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « اعتماد به حفظ و هدایت خداوند » ⬅️ « إِنَّ اَللّٰهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذا اَرادَ بِعَبْدٍ خَيْراً نَكَتَ فی قَلْبِهِ نُكْتَةً مِنْ نُورٍ وَ فَتَحَ مَسامِعَ قَلْبِهِ وَ وَكَّلَ بِهِ مَلَكاً يُسَدِّدُهُ » *✓ مردمى كه مى خواهند در راه خدا قدم بگذارند اى كاش نصف آن مقدار كه از گمراه كردن شيطان مى ترسند به حفظ و هدايت خداى متعال وثوق و اعتماد مى كردند. خداى متعال در قرآن شريف درباره ى شيطان مى فرمايد: «إنّ كيد الشّيطان كان ضعيفا» و در جاى ديگر مى فرمايد: «إنّ عبادى ليس لك عليهم سلطان» پس چه طور ممكن است بنده ى خاكى ضعيف او را قصد كند و خداى دانا و قادر و كريم بنده اش را به خود راه نداده، او را رها كند... 📓 « سفینة الصادقین ص ۴۱ » ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ *✓ خداوند عزّ و جلّ چون خیر بنده اى را بخواهد نقطه اى نورانى در دلش پديد آورد و گوش هاى دلش را بگشايد و فرشته اى بر او گمارد که راهنما و نگهدارش باشد ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ۶۴ 💠فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « لزوم انتخاب هدف و مراتب آن » ▫️(برگرفته از سخنرانی ۸ محرم ۶۱) ⬅️ انسان هر کاری را که می خواهد انجام دهد اعمّ از مادی و معنوی چند چیز باید در آن لحاظ بشود: یکی اینکه هدفش مشخص شود دوم ببیند آیا آن هدف برای این شخص نوعی هم امکان دارد رسیدن به آن یا نه ؟ البته وقتی کسی که می خواهد هدفی را مشخص کند آن هدف را باید ارزشش را بفهمد ممکن است یک شخص نادانی یک هدف باطلی در نظر بگیرد... اولا باید هدفی را که انسان انتخاب می کند بشناسد هدف را که ارزش آن هدف چیست ؟ و روی همین اصل است که هر کسی به قدر فهم خودش و همّت خودش هدف انتخاب می کند شخص دانا و زیرک آن است که در هدف کاملاً تدبّر کند ببیند چه هدفی انتخاب کند خوبست... هدف البته هر چقدر ارزشش بیشتر باشد بدیهی است که سعی در رسیدن به او باید بیشتر باشد راه هر چقدر دورتر باشد خرجی بیشتر می خواهد هدف هر چه پر ارزش باشد خطرات راهش بیشتر است صدمات بیشتر است پس اگر انسان یک هدف والایی انتخاب کرد باید خودش را آماده کند از برای آن بلاهایی که در بین این راه به او می رسد اگر انسان قبلا خودش را آماده کرد بعد از تشخیص هدف آماده کرد خودش را از برای هرگونه پیش آمدی اونوقت در وقت بروز پیش آمد دیگر تو نمی زند [ در نمی ماند ] اینهایی که گاهی می بینید در یک راهی راه می افتند و وسط راه پشیمان می شوند از اول تصورش را نکرده اند پس هدف تعیین کردن لازمه اش این است که : اول انسان در اصل هدف تدبّر کند ببیند این هدف به چه دردی می خورد ؟ بدیهی است اگر انسان مختصر شعوری داشته باشد مختصر عقلی داشته باشد آن هدفی را انتخاب می کند که برایش باقی باشد... ⬅️ علت اینکه بعضی در مخاطرات می‌افتند و خودشان را در مهالک می‌اندازند این است که هدف که می‌خواهند انتخاب کنند فکر نمی‌کنند که نتیجه این هدف چیست پس وقتی انسان می‌خواهد هدف تعیین کند آن هدف را باید بفهمد چیست و چه ارزشی دارد اون وقت هر کسی طبق فکرش ⬅️ یکی هدف را نجات از آتش جهنم قرار می دهد خیلی خوبست فرار از عذاب خدا خیلی خوبست یعنی فکر می کند خوب اون آتشی که خدا فرموده با آن سوزندگی با آن وضعی که... بعضی از انبیا وقتی که اسم جهنم می شنیدند فریاد می‌ کشیدند از آن این یک هدف یک هدف دیگر دیگری وقتی وصف بهشت را می شنود آن سرای جاویدان آن خانه ای که در آن نه رنج هست نه الم... نه پیری هست نه ضعف و ناتوانی هرچه بخواهد برایش مهیاست آن وقت آن لذت‌ های آنجا طرف قیاس با اینجا نیست به شوق بهشت حرکت می‌کند این هم خوبست یک عده هستند که... می‌بینند که خوب بهشت هم مخلوقه عاشق خود منعم می شوند سراغ منعم می روند این‌ها یک عده خاصی هستند که دیگر سطح فکرشان خیلی بالاست هدفشان را رضای خدا قرار می‌دهند می گویند منی که مملوک هستم دیگری من را به وجود آورده خودش سزاوار است که طالب او باشم نه بهشتش البته وقتی کسی طالب خدا بود جایش توی بهشت است بهشت می رود لکن خیلی فرق دارد آن کسی که خدمت می‌کند برای مولا تا کسی که خدمت کند برای نعمت مولا ⬅️ لذا در روایت دارد که مردم سه دسته هستند قوم یعبدونه خوفا من ناره فتلک عبادة العبید یک عده هستند که خدای متعال را عبادت می‌کنند و اطاعت می‌کنند از ترس آتشش این عبادت بندگانه که از ترس مولاشون کار می‌کنند غلامان زرخرید که سابق بودند فتلک عبادة العبید ⬅️ یک عده هستند که خدا را عبادت می‌کنند و اطاعت می‌کنند شوقا الی جنته برای شوق به بهشت به بهشت بروند این‌هم می‌فرماید که عبادت تجار است کاسبی می‌کنند یک قران می دهد که ۱۰ قران بگیرد آنجا من جاء بالحسنه فله عشر امثالها این مرتبه‌اش از مرتبه قبلی بهتر است وضع عبادتش هم بهتر می شود قطعاً آن کسی که از روی شوق عبادت کند عبادت و اطاعتش خالص‌تر است از آن که از ترس می‌کند یک قدم بالاتر گذاشته است ⬅️ و اما دسته سوم این‌ها عبادت می‌کنند خدا را چون خدا را اهل عبادت می‌بینند حتی اگر بنده‌ای... یک ذره لذت قرب به خدا را بفهمد یک ذره معرفت به خدای متعال پیدا کند بر فرض اگر یقین داشته باشد که نه بهشتی هست نه جهنمی باز عبادت می‌کند باز اطاعت می‌کند یک چنین کسی خدا را اهل عبادت می‌بیند نشانه اش این است که اگر بر فرض به این بگویند که تو را جهنم نمی‌برند و بهشت هم مال تو مثلاً، یا اصلا هیچ کدوم نیست این در عبادت خدا ذره‌ای سست نمی‌شود چون خود عبادت به قدری لذت دارد که اگر قلب ما شفا پیدا کند از علائق نفسانی و قلب زنده شود اصلاً آرزوی قلب جز ذکر خدا و یاد خدا نیست از غیر خدا لذت نمی‌برد ۶۵ 💠فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « لطف خدا » ⬅️ شعری گفته ام هر وقت یادم می افتد لذت می برم دفاع از [الطاف] خدا کردم قائنِ ما وقتی کسی می مرد و جوان بود روی قبرش این شعر را می نوشتند و برایش گریه می کردند که: ▫️اين دهر كه بود مدتی منزل ما نامد به جز از بلا و غم حاصل ما افسوس كه حل نگشت هر مشكل ما رفتيم و هزار حسرت اندر دل ما من هم در مقابلِ آن فی البداهه این شعر را گفتم: ▫️این دهر که بود مدتی منزل ما نامد به جز « لطف خدا » بر دل ما اَلحمدُ لَهُ حل شده هر مشکل ما رفتیم و نمانده هیچ حسرتی بر دل ما ⬅️ فکر را باید آزاد کرد از مادیات « حُبُّ الدُّنیا رأس کُلّ خَطیئَة » انسان اگر ببیند به دین خدا ضربه بخورد برایش مهم نیست ولی اگر به مالش ضربه بخورد برایش مهم است [ این نشانهٔ حب دنیا است ] ⬅️ انسان به درِ خانه خدا که می‌رود کاسبی را بگذارد کنار تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند آیینه شو، جمال پری طلعتان طلب جاروب کن تو خانه، سپس میهمان طلب صداقت داشته باشیم صاف باشیم اَلنّجاةُ فِی الصِّدق چیزی که خودت یقین نداری کسی را به آن دعوت نکن ⬅️ مردم فکر می کنند شوخی _ شوخی به دنیا آمده اند و شوخی - شوخی می میرند اما [اینجا] جدی _ جدی زندگی می کنند اینطور افراد اهل سیر و سلوک نمی شوند ۶۶ 💠فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « حقیقت یا تخیل » ⬅️ برخی به واسطه‌ی نداشتن استاد تخیلی را حقیقت و یا باطلی را حق می‌پندارند چنان‌که در این زمینه قضایای زیادی نقل شده و برخی از آنها واقعا تعجب‌آور است حتی گاهی شیاطین به صورت ملک برای افرادی ظاهر شده و با دستورات خود بسا موجب هلاکت آنها شده‌اند ⬅️ آقای انصاری «قدس سره» می‌فرمود: پیش از آنکه کار علی محمد باب به انحراف کشیده شود شبی شیطان بر یکی از طلاب سالک و با تقوا در حالی که مشغول ذکر بوده ظاهر می‌شود و خود را ملکی معرفی می‌کند و می‌گوید: من مامورم تو را ارشاد کنم سپس تا دو سال وی را به دستورات اخلاقی و کارهای نیک کمک و راهنمایی می‌نماید مثلا هنگام سحر او را برای نماز شب بیدار می‌کند یا به او می‌گوید: برخیز برای فلان مؤمن که گرفتار است دعا کن یا اینکه او را در اول وقت متذکر نماز می‌نماید و ... و در خلال آن مدت حتی به مکروهی نیز امر نمی‌کند تا آن طلبه کاملا یقین کند که او ملک است و بتواند وی را برای امر مهمی که در نظر دارد برگزیند پس از دو سال یک شب در حالی که شمشیری در دست داشت نزد وی آمده او را از خواب بیدار می‌کند و می‌گوید: برخیز که از طرف خداوند دستور آمده که همین الآن گردن فلان عالم (یکی از علمای پرهیزگار و با حقیقت) را بزنی اینک بسیار روشن است در نظر کسی که دو سال به گمان خود توسط ملکی به کارهای خوب ارشاد شده است احتمال اینکه دستور دهنده شیطان باشد بسیار بعید خواهد بود لذا به منزل آن عالم رفته وی را از خواب بیدار می‌کند اما همین‌که چشمش به او می‌افتد مردد شده با خود می‌گوید: به چه مجوزی این عالم را به قتل برسانم؟ فردای قیامت در پیشگاه عدل الهی چه جوابی خواهم داشت؟ آنگاه از اینکه آن عالم را بی‌جهت از خواب بیدار نموده عذرخواهی می‌کند و بدون هیچ اقدامی بر می‌گردد ⬅️ ایشان می‌فرمود: در اینجا تنها چیزی که باعث حفظ آن طلبه گردید تقوای او بوده است اگر انسان ملکه‌ی تقوا داشته باشد گرچه ندانسته در مهلکه‌ای گرفتار شود چه بسا همان تقوا او را از انحراف نگاه دارد البته به نظر حقیر علاوه بر تقوا خود ملاقات با آن عالم ربانی نیز از اسباب حفظ او گردیده است زیرا همین‌که با او برخورد نموده نورانیت آن مرد خدا قوای شیطانی را ضعیف و قوای عقلانی را بیدار و او را از تصمیمی که داشته منصرف ساخته است اینکه در حدیث وارد شده: «النظر الی وجه العالم عبادة» به جهت این است که عالم دائما قلبش متوجه خداست و هرگاه انسان با او برخورد کند از نورش بهره‌مند شده و متذکر می‌گردد و این باعث تقرب او می‌شود ⬅️ بنا بر این علت نجات آن طلبه علاوه بر تقوا نور خود آن عالم نیز بوده است و این معنا دقیق‌تر و مؤثرتر از ملکه‌ی تقوا می‌باشد آقای انصاری در ادامه می‌فرمودند: همین‌که به خانه باز می‌گردد شیطان که هم‌چنان خود را ملک وانمود می‌کرد آمده و با ناراحتی می‌گوید: چرا امر خدا را به تاخیر انداختی؟ به چه جراتی نافرمانی کردی؟ برخیز و فورا فرمان الهی را اطاعت کن مجددا حرکت می‌کند اما این بار تا نزدیک خانه که می‌آید با خود می‌گوید: به چه جهت در خانه‌ی این عالم را بزنم و او را از خواب بیدار کنم؟ خود این کار نیز گناه است و از همان‌جا بر می‌گردد ⬅️ انسان هر قدر از شیطان دور گردد به خدا نزدیک می‌شود و هر مقدار از خداوند دور گردد به شیطان نزدیک می‌شود شاید آیه‌ی شریفه که می‌فرماید: «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین» اشاره به همین معنا داشته باشد انسان ناچار یا بندگی خدا می‌کند و یا اطاعت شیطان اگر بندگی خدا نکرد همان وقت بنده‌ی شیطان و قرین اوست و نمی‌تواند بین در بین باقی بماند گویا در سرشت انسان نهفته است که فرمان‌بردار باشد یا از حق و یا از باطل این بار نیز شیطان با عصبانیت آمده می‌گوید: عجب بنده‌ی جسوری هستی؟ به چه جراتی نافرمانی خدا می‌کنی؟ سپس او را تهدید بیشتری می‌کند که اگر فرمان نبری چنین و چنان خواهد شد و این خود دلیل واضحی است که او شیطان بوده زیرا ملک هیچ‌گاه عصبانی نمی‌شود اما این دفعه که به جهت نافرمانی از شیطان زودتر متنبه گشته است حتی پا از خانه‌ی خود بیرون نمی‌گذارد و با خود می‌گوید: اگر فردای قیامت خداوند از من سؤال کند که این قدم‌ها را به چه قصدی برداشتی چه جوابی خواهم داشت؟ و از همان‌جا منصرف می‌گردد همین‌که می‌نشیند شیطان با عصبانیت عجیبی در حالی که چشم‌هایش قرمز شده می‌آید و می‌گوید: تف به رویت تو قابل نیستی می‌روم و علی محمد را هدایت می‌کنم بعد از آن مستقیما به سراغ وی رفته و در نهایت مرام باطلی را بنیان می‌گذارد و عده‌ای را گمراه می‌سازد که فتنه‌اش هنوز هم باقی است 📓 « سفینة الصادقین ص۵۳۶ » ۶۷ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « نقش ربط » در ارتباط با آیة اللّه جناب سید جمال گلپایگانی ⬅️ یک شب [ایشان]... در ماه مبارک رمضان عده‌ای را برای افطار دعوت کرده بود پشت بام منزل ایشان نشسته بودیم عده‌ای از علما نیز آنجا بودند ایشان رو به حضار و بنده کرد و فرمود: اینکه ماه رجب ماه امیر المؤمنین - صلوات الله علیه - و ماه شعبان ماه رسول الله «صلی الله علیه و آله» و ماه رمضان ماه خداست یعنی چه؟ همین طور که این مطالب را تذکر می‌داد من همراهش سیر می‌کردم ⬅️ آنگاه خودش فرمود: یعنی اینکه انسان اول با ولایت آشنا می‌شود بعد با رسول خدا «صلی الله علیه و آله» آشنا می‌شود و ماه رمضان که آمد بر خدا وارد می‌شود به اینجا که رسید ناگهان تمام عالم از نظرم محو شد و دیدم روح می‌خواهد از من مفارقت کند داشتم از دنیا می‌رفتم که گویی ایشان متوجه شد و ترسید که از حال عادی خارج شوم لذا کلامش را قطع کرد و فرمود: اه! این بچه‌ها حال ما را به هم می‌زنند و در واقع با این کلام حال مرا به هم زده و به حال اول بازگرداند ⬅️ انسان فقط با ربط می‌تواند استفاده کند من چون با ایشان مرتبط بودم لذا این طور متاثر می‌شدم و الا این مطالب را بقیه هم می‌شنیدند ولی هیچ تغییری نمی‌کردند 📓 « سفینة الصادقین ص۲۵۸ » ۶۸ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
‍° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « نعمت وجود رهبری » ⬅️ رهبری یکی از نعمت های الهی هستند ▫️يك چيزهايی هست كه واقعا تملّق نيست انسان وظيفه اش است كه از خوبان تعريف كند ▫️اين آقای خامنه ای من عقيده ام اين است كه برای مردم يكی از نعمت های الهی است و بايد قدر ایشان را بدانند ▫️خدا این رهبر معظم را نگهدارد ایشان امانت خدا هستند اما خیلی ها نمی فهمند ⬅️ رهبری جانشان را گذاشته اند کف دستشان برای خَلق و اصلا هیچ هوی ندارد یک ذره هم هوی ندارد ▫️آقای خامنه‌ای را خدا حفظ کند با این مقام [ رهبری ] خودیت ندارد و خودخواه نیست من برای همین است که برای ایشان ارزش قائل هستم ۶۹ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir