eitaa logo
کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
3.2هزار دنبال‌کننده
519 عکس
138 ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم این کانال، تنها کانال رسمی جهت نشر معارف عالم ربانی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (ره) در پیام رسان ایتا می باشد که زیر نظر بیت شریف معظم له فعالیت می نماید. مدیر کانال: سید محمد یعقوبی قائنی @yaghubi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
‍° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « حجاب خودیت » ⬅️ بدترین حجاب، «خودیت» است و راه علاج آن نفی خواست خود در خواست خداوند است ☑️ نشانه قبولی اعمال: اگر عملی را خداوند قبول کند آن عمل اصلاً از یاد خود انسان هم می‌رود و خداوند آن عمل را برای او ذخیره می‌کند عملی که انسان به آن عمل می‌نازد برای خدا نیست به هیچ عملی نمی‌شود متکی شد هر عملی که در نظرت جلوه کرد ببین برای کی بوده؟ برای چی بوده؟ مسلم بدان که برای خدا نبوده برای خودت بوده هر چیزی که به خدا منتهی نشود هیچ است هرچند که علم باشد هرچه می‌خواهد باشد ⬅️ بعضی‌ها موقع مردن می‌فهمند که یک عمر خودپرستی کرده‌اند به اسم خداپرستی خدا کند که انسان اینجا بفهمد پس ما اگر بخواهیم پاک شویم و برویم باید موحد شویم و برویم لا اله الا الله گفتن تنها کافی نیست اگر انسان موحد نباشد موقع مردن نمی‌تواند لا اله الا الله بگوید و از یادش می‌رود ۷۰ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
‍° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار دعای فرج و انتظار » ⬅️ دعای فرج و انتظار یکی از آثار وضعی‌اش تاثیر در نفوس است که عقیده به ولایت در وجود انسان فراموش نشود این انتظار باعث دوام در ذکر و یاد امام زمان(عج) است و این [منتظر] دائما به حبل خدا متصل است و فیوضات معنوی به او می‌رسد یاد امام زمان(عج) زنده می‌کند انسان را چرا که آن حضرت در همین عالم طبیعت وجود دارد چه بسا دعای فرج و انتظار باعث ظهور حق و فرج در وجود انسان می‌شود چنین کسی که در وجود او فرج شده فرج خارجی برای او علی السویه است هر موقع خدا خواست همان موقع فرج کلی می‌شود توحید هم همینطور است قائل شدن و نشدن به یگانگی خدا برای خود شخص و تاثیر در نفس خود اوست در عالم خارج حقیقت یکی است و تغییر نمی‌کند ⬅️ تشرف در زمان غیبت خیلی سرمایه می‌خواهد باید جان و روح انسان کمترین تعلقی به هیچ چیز غیر از خدا نداشته باشد امام زمان(عج) به آسید کریم فرمودند: اگر ذره‌ای حب دنیا در دلت بود ما را نمی‌دیدی او زندگی ساده ای داشت از شوق دیدار گریه می‌کرد غیبت امام زمان یک غیبت الهی است غیبت از دل‌ها نیست اگر [برای هرکس] در هر فعلی میزان رضایت امام زمان باشد اینطوری خیلی نزدیک می‌شود ⬅️ هر کس در زمان خودش باید به امام زمان خودش متمسک شود فراموش نکند نوعا سالکین به این دعا بعد از نماز ملتزم هستند: اللهم عرفنی نفسک... این‌هایی که بدون توسل با ریاضت می‌خواهند قدم بزنند هیچ نمی‌شوند، دورتر می‌شوند هرچه عبادت بیشتر کنند خودخواهی بیشتر می‌شود محال است کسی تمام کمالات را داشته باشد اما به امام زمان(عج) ربط نداشته باشد اصلاً دین ندارد حقیقت دین نفس ولی(ع) است راه آخرت این است « این السبب المتصل بین الارض والسماء » ربط مخلوقین با عالم بالا به وسیله اوست وقتی شخصی در درباری منصبی دارد غلام او هم که وارد می‌شود راهش می‌دهند اما اگر غلام تنها بخواهد برود راهش نمی‌دهند انتساب به خاندان عصمت و طهارت خودش منصبی است نوافل مسبحات وقت خوابدعا مخصوصاً دعای « اللهم کن لولیک... » برای ربط خیلی خوب است دائماً امام زمان را از حال خودش مطلع بداند ⬅️ اول ظهور حق که امام زمان تشریف بیاورند آن وقت تا قیامت دیگر دولت باطل نیست احادیث زیاد است که: خوشا به حال آن کسانی که آن زمان را درک کنند آن زمان باشند در تمام دنیا بگردی همه موحد، همه خداپرست تزویر، ریا، نفاق این‌ها میره پی کارش همه می شوند مردان خدا ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ✓ امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: هر کس مسبحات را قبل از خوابیدن بخواند نمی‌میرد تا آنکه حضرت قائم علیه السلام را درک کند و اگر از دنیا برود در جوار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خواهد بود خواندن مسبحات (سوره‌های حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی) جزء دستورات سیر و سلوک مرحوم آقای قاضی قدس‌سره بوده است البته سوره‌ی اسراء هم جزء مسبحات می‌باشد، گویا چون طولانی می‌شده، ایشان در دستورات خود از آن صرف نظر می‌کرده‌اند 📓 « انیس الصادقین » اعمال وقت خوابیدن، خواندن مُسَبّحات ۷۱ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « خود شناسی » سوره حشر آیه ۱۹ ⬅️ و لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللّٰهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ نباشید از کسانی که خدا را فراموش کردند پس خدا خودشان را از یادشان برد در واقع خدای متعال خودش را می‌خواهد نشان بدهد که اگر می‌خواهی ما را پیدا کنی خودت را پیدا کن و لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللّٰهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ نتیجه نسیانشان به خدا این شد که خودشان را فراموش کردند چقدر واضح و روشن ⬅️ آنهایی که خدای متعال یک قدری بینایشان کرده وقتی حالشان سخت می‌شود در ناراحتی روحی می‌افتند می‌گردند خودشان را پیدا می‌کنند راحت می‌شوند تمام هم‌ها و غم‌ها برطرف می‌شود ⬅️ نجات انسان خلاصه منحصر در خودشناسی است « مَن عَرَفَ نَفسَهُ تَجَرَّدَ » از کلمات قصار مولا امیرالمومنین(ع) است در غرر و درر که چند روایت است « هر کس خودش را شناخت مجرد شد از غیر خودش » آن وقت: « مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه » بعضی این حدیث شریف را تعلیق بر محال کرده‌اند که یعنی انسان همانطوری که خودش را نمی‌تواند بشناسد خدا را هم نمی‌تواند بشناسد پس ما برای چه خلق شده ایم؟ بعد می‌فرماید: « مَن عَرَفَ نَفسَهُ فقَدِ انتَهىٰ إلىٰ غايَةِ كُلِّ مَعرِفَةٍ و عِلمٍ » اگر تعلیق بر محال بود بعدی اش را نمی‌فرمود برایش نتیجه تعیین کرده دلیل بر این است که می‌شود [خود را شناخت] ۷۲ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « ذکر لفظی _ ذکر قلبی » ⬅️ از اینکه می‌خوانیم ائمه و اولیاء همیشه در حال ذکرند می‌فهمیم ذکر واقعی در قلب است و گرنه ائمه ما همیشه که ذکر نمی‌گفته‌اند غذا می‌خورده‌اند می‌خوابیده‌اند و... رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم طبق تعبیر قرآن «ذکر» است یعنی چه؟ نمی‌گوید ذاکر است می‌گوید ذکر است ذکر لفظی مقدمه است مقصد نیست اگر ذکر لفظی را قلب همراهی کند مقدمه ی ذکر قلبی و توجه قلب است چون محبت و شوق می‌آورد ذکر الاولیاء تنزل الرحمة فی صلاتهم دائمون یعنی چه؟ فی صلاتهم خاشعون یعنی چه؟ ۷۳ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « بیداری و حیات قلب » ⬅️ ما همه زندانی هستیم زندانیِ طبیعت، با طبیعت خو کرده‌ایم روح وقتی از علایق و این ظلمات نجات پیدا کرد می‌فهمد که زندانی بوده قلب اگر بیدار باشد یک لمحه نگاه به قلب شود... [متذکر می شود] هرچه گوش می‌دهید باید انسان را متذکر کند و به عالم دیگر منتقل کند تا بهره‌ای ببرد هرچه انسان را متذکر خدا و عوالم دیگر کند خوب است و الّا همه‌اش لغو است استفاده استفادهٔ قلب است هرچه قلب را زنده کرد غذای قلب بود، آن خوب است و الّا همه‌اش بازی است مثل وسایل بازی است در زندان که زندانیان بازی می‌کنند تمام اعمال و عبادات و... برای زنده شدن قلب است سوره نحل آیه ۹۷ ⬅️ منْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ نتیجهٔ « عمل صالحِ مؤمن » « حیات قلب و روح » اوست فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً معلوم می‌شود زنده نیست که زنده‌اش می‌کنیم وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ وعدهٔ به این محکمی اول زنده‌اش می‌کنیم بعد جزای خوب می‌دهیم به مرده غذای خوب بدهند چه فایده دارد؟ ⬅️ پس اول باید قلب زنده شود بعد درک کند لطایف و لذات عبادات و... حیات قلب است که همه چیز از آن متفرع می‌شود: تمام خیرات و آثار حیات و... وقتی انسان دلش زنده شد از عبادت لذت می‌برد عبادت به منزلهٔ غذا برای اوست انتظار ثواب ندارد منتظر چیزی نیست عبادت‌ها که در آن لذت نیست قلب زنده نیست و الّا قلب زنده از عبادت و ذکر خدا لذت می‌برد حتی انسان زنده از غیر ذکر خدا دلش می‌گیرد امام سجاد علیه السلام می فرماید: أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَمِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ مؤمن راحتی‌اش در انس به خداست ⬅️ خود دعا [نیز] خواستهٔ قلبی است تلفظ کردن و الفاظ نیست خیلی‌ها دعا می‌کنند و چند صفحه دعا می‌خوانند ولی در اصل دعا نمی‌کنند گاهی لسان چیزی می‌خواند ولی قلبش چیزی دیگر می‌خواهد خدا توجه به خواستهٔ قلب دارد لسان ترجمان قلب است اگر در قلب چیزی نباشد کتاب دعا را بخوان چه فایده؟ ⬅️ گاهی انسان ناراحت است دعا می‌کند خدایا روزی برسان تقاضای پول دارد که آرامش پیدا کند آرامش که پیدا کرد نمی‌داند که در واقع دعایش مستجاب شده اگرچه پول به دست او نرسیده باشد گاهی عکس است اگر خدای متعال به او لطف نکند پول به او بدهد صدمهٔ قلبی اش بیشتر می‌شود ⬅️ گاهی دارد که فلان نماز را هر گرفتاری بخواند گرفتاری اش برطرف می‌شود می‌خواند ولی هیچ نمی‌شود تمام این‌ها، گرفتاری قلبی است دعای با حضور قلب و اخلاص گرفتاری قلبی را برطرف می کند اگرچه در ظاهر خواستهٔ ظاهری داده نشود ۷۴ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار نیت و علائم قرب » ⬅️ هیچ عملی به خودی خود مطلوب نیست ارزش آن به ملحق شدن نیت است علمای اخلاق گفته‌اند: اگر دیدی « در خلوت » خضوع و خشوع در نماز نداری اما در جماعت داری بدان اخلاص نداری این‌ها دزدی‌های نفس است ⬅️ نسبت به نفس نباید اعتماد کرد نفس خائن است باید به او همیشه مظنون بود اعتماد به ایمان درست است اعتماد به نفس به این معنا درست نیست ⬅️ امام صادق(ع) فرمود: اگر دیدی گاهی شده که هیچ کس تو را نمی‌بیند و واقعاً با اخلاص برای خدا دو رکعت نماز خواندی بدان نفاق نداری ⬅️ یک فرد عامی می‌گفت: اگر دیدی به کسی کمکی کردی و او برگشت به تو ناسزا گفت و تو از جهت کمک به او ناراحت نشدی بدان که اخلاص داشته‌ای ⬅️ [انسان] اگر با آزمایش‌ها و تعقل‌ها نیت خود را آزمایش کرد و دید اخلاص دارد خیلی امیدوار باشد علامت قرب است آقای انصاری(ره) می‌فرمود: کرامات و... علامت قرب نیست چند چیز است که علامت قرب است و آدم می‌تواند به آن امیدوار باشد اول محبت به خدا و دیگری اخلاص نمی‌شود محبت نداشت و اخلاص داشت ⬅️ اگر کسی محب نباشد هر کاری بکند حتی اگر بهشت را بخواهد برای خودش می‌خواهد لازمهٔ محبت به خدا و اولیاء او جانفشانی است نه اینکه آنها احتیاج داشته باشند كَذِبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ يُحِبُّنی فَإذا جَنَّهُ اللَّيلُ نامَ عَنّی « محبین » اخلص الناس عملاً هستند ⬅️ « نجات » منحصر در محبت است: محبت به خدا و دوستان خدا ۷۵ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « تذکراتی در رابطه ی » عبادات و انجام مستحبات ☑️ توجه برادران ایمانی خود را به چند « نکته‌ی مهم » جلب می‌نمایم: ⬅️ ۱ ) - اعمال و عبادات مستحبی که انسان انجام می‌دهد ضمن آنکه باید با خصوصیات روحی و حال معنوی او مناسب باشد لازم است حتی المقدور با شوق و نشاط نیز همراه باشد لذا اگر انجام برخی اعمال مستحب موجب ملال و تنفر نفس کسی گردید باید از آن پرهیز نموده و به اصلاح عوامل آن بپردازد همچنان که اگر کسی بخواهد به اعمال و عبادات خود بیفزاید باید به تدریج و به گونه‌ای عمل نماید که رغبت نفس به عبادت محفوظ مانده و باعث ملالت آن نگردد ⬅️ ۲ ) - چنانچه در اثر انجام این گونه اعمال آثار غیر عادی یا حال خاصی به انسان دست دهد باید وضعیت خود را جهت معلوم شدن صحت و سقم و چگونگی آن به استادی خبیر عرضه کند ⬅️ ۳ ) - به طور کلی هر عبادتی که مستند به روایات بوده و از جانب پیشوایان معصوم علیهم السلام به ما رسیده باشد عمل به آن بلا مانع است به خصوص اگر به طور عام دستور داده باشند مثل اینکه فرموده باشند: «هر کس» این عمل را انجام دهد فلان پاداش نصیب او خواهد شد همچنان‌که عمل یا دستوری که مستند به روایات نباشد نه تنها انجامش قرب آور نیست بلکه گاه موجب دوری یا برخی مفاسد دیگر نیز می‌شود. ⬅️ ۴ ) - بسیاری از دعاها و اذکار برای عموم مؤمنین قابل عمل است اما برخی مخصوص شخص یا افراد خاصی می‌باشد که معمولا دیگران با انجام آن به نتیجه‌ی مورد نظر نمی‌رسند لذا اگر کسی با اذن استادی خبیر یا شخص صاحب نفسی انجام دهد علاوه بر یافتن اثر و نتیجه از تبعات منفی احتمالی آن نیز مصون خواهد بود ⬅️ ۵ ) - بی‌شک وعده‌های خداوند هیچگاه خلاف ندارد پس علت اینکه گاهی انسان از عمل خود نتیجه نمی‌گیرد بیشتر مربوط به نقصان ایمان و باور خود اوست لذا کسی که دعاهای وارده را می‌خواند و به دستورات عبادی عمل می‌کند پیش از هر چیز باید به گفته‌های پیامبر اکرم و ائمه‌ی اطهار علیهم السلام «ایمان» داشته باشد مهم این است که فرموده‌های آنها را «باور» داشته باشیم لذا اگر کسی عملی را با « تردید » انجام دهد و بگوید: «فعلا این دعا را می‌خوانم تا ببینم چه می‌شود» نه تنها فایده‌ای نبرده بلکه خودش را خسته می‌کند و البته اگر متوجه شود که باور ندارد پیش از هر چیز باید بررسی کند که چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد ⬅️ ۶ ) - سزاوار است انسان هر سنت و دستوری را در تمام عمر خود حداقل یک بار بجا آورد ⬅️ ۷ ) - همچنین خوب است انسان برای انجام هر عمل مستحب ساعتی را مشخص کند تا به انجام آن عمل در روزهای دیگر بهتر موفق گردد ⬅️ ۸ ) - دستورات ماثوری که تعداد یا مدت زمان خاصی ندارد حداقل باید یک سال بر آن مداومت شود ⬅️ ۹ ) - انسان هنگام توجه به خدای متعال نباید در ذهن خود چیزی را تصور کند یا برای خودش چیزی را درست کرده و به آن توجه نماید در این مقام راه‌های گوناگونی از سوی عرفا ارائه شده است ولی بهترین راه برای «توجه» همان طریقی است که حضرات معصومین علیهم السلام ارائه فرموده‌اند چنانکه امام صادق علیه السلام ضمن حدیثی می‌فرمایند: پس از گفتن تکبیرة الاحرام می‌گویی: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ عالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهادَةِ حَنيفًا مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ... از این طریق بدون اینکه انسان تصور کند که او جل جلاله چیست یا چگونه است توجه می‌کند به «کسی که آسمان‌ها و زمین را خلق فرموده است» و این همان معنایی است که قرآن کریم از قول حضرت ابراهیم علیه السلام نقل نموده و گفتن آن هنگام نماز مستحب می‌باشد 📓« انیس الصادقین _ چند تذکر مهم » ۷۶ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « نشاط در عبادت » ⬅️ در عبادات « نفرت » ایجاد نشود اگر حال عبادت نیست به شوخی یا انس با مؤمنین و دیگر طریق [ لذت های مباح ] این حال را به دست آورید نه اینکه نفس را اجبار و در نتیجه نفرت ایجاد کنید عبادت نشاط می‌خواهد بعضی وقت ها بعضی شوخی‌ها و خنداندن‌ها [ لذت های مباح و مشروع ] از ذکر گفتن و اخم کردن _ و خود را چه بسا در ریا انداختن _ برای کسب حال نشاط و زمینهٔ عبادت بهتر است ⬅️ « نیت مهم است » هر کاری جهت قرب به حق تعالی باشد عبادت است هر عمل مباح را می‌توان نیت مستحبی کرد خواب برای نشاط عبادت، خوراک برای... امام کاظم علیه السلام می فرمایند: ⬅️ اجْتَهِدُوا فی أَنْ يَكُونَ زَمانُكُمْ أَرْبَعَ ساعاتٍ: ۱ ) ساعَةً لِمُناجاةِ اللّٰهِ ۲ ) وَ ساعَةً لِأَمْرِ الْمَعاشِ ۳ ) و َساعَةً لِمُعاشَرَةِ الْإِخْوانِ وَ الثِّقاتِ الَّذينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْباطِنِ ۴ ) وَ ساعَةً تَخْلُونَ فيها لِلَذّاتِكُمْ فی غَيْرِ مُحَرَّمٍ ▫️« وَ بِهٰذِهِ السّاعَةِ » تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلاثِ ساعاتٍ 💠 بكوشيد كه وقت خود را چهار بخش كنيد: ۱ ) بخشى براى مناجات با خدا ۲ ) ديگرى از براى امرار معاش ۳ ) بخشی براى معاشرت با برادران و معتمدانى كه عيوبتان را معرفى كنند و قلبا به شما اخلاص ورزند ۴ ) ساعتی هم براى لذتهای مشروع خود ▫️ « و با اين بخش است » که بر سه بخش ديگر نيرو مى‌گيريد 📓 « تحف العقول ج۱ ص۴۰۹ » ۷۷ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ » ⬅️ اگر کسی دل را مالک شد مالک همه چیز شده است پراکندگی مال خرابی دل است اگر[دل] آباد شود همه چیز درست می‌شود پراکندگی هم جمع می‌شود البته همهٔ این‌ها مقدمهٔ توجه به عالم بالا است که توجه به آنجا خیلی سخت است رنگ ائمه علیهم السلام که تغییر می‌کرد مال توجه به آنجا بود ⬅️ مثل هواپیما که مقدماتی برای پرواز دارد برای نماز نیز باید مقدماتی را خوب طی کرد تا بتوان پرواز کرد ▫️« صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعِِ » پدر همهٔ دستور حضور قلب‌هاست جلوی همه دردها را می‌گیرد درست است که دستور داده‌اند وقتی که می‌خواهی نماز بخوانی: « صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعِِ » نماز بخوان مثل کسی که می‌خواهد وداع کند یعنی با نماز می‌خواهد خداحافظی کند این را آخرین نمازش میتونه فرض کنه [اما] میشه ما این کار را بکنیم؟ گاهی انسان در نماز نقشه یک سال بعد را توی خود نماز می‌کشد ⬅️ اگر قبلاً ما قلب را تزکیه نکرده باشیم فکر را از وساوس نفسانی و شیطانی نجات نداده باشیم اگر ما دائماً در یاد مرگ نباشیم چطور میشه به نماز بایستیم [و آن را] نماز آخری حساب کنیم؟ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔘 رسولُ اللّهِ صلّی الله علیه و اله: ⬅️ صلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ فإنّ فيهَا الوُصلَةَ و القُربیٰ 💠 چنان نمازى بخوان كه گويى آخرين نماز عمر توست زيرا چنين نمازى موجب رسيدن و نزديك شدن به خداست 📓 « بحار الأنوار : 78/200/28 » ۷۸ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « اَلْمُتَحابّین فِی الله » ⬅️ محبت انسان را نزدیک می‌کند هیچ چیزی مثل محبت انسان را نزدیک نمی‌کند و آنچه در اسلام باعث محبت می‌شود چقدر برایش فضیلت ذکر شده آنچه محبت را قطع می‌کند چقدر عذاب برایش تعیین کرده‌اند برای غیبت که اینقدر عذاب و عقوبت دارد - که در قرآن شریف می‌گوید به منزلهٔ کسی است که دارد گوشت برادر مرده‌اش را می‌خورد - چرا ؟ چون چنان رشته مودت را قطع می‌کند که دارد بین دو نفر که غیبت هم کردند دیگر جمع نمی‌شود مگر توبه و اصلاح کنند چیزی که باعث بریدگی می‌شود برایش عقوبت تعیین شده و هر چیز که باعث محبت می‌شود برای فضیلت تعیین شده ⬅️ حتی در حدیث دارد که اگر مؤمنین با هم برای خدا دوست باشند این دوستی فرع محبت خداست این باعث محبت صحیح می‌شود و لذا این قدر برایش فضیلت تعیین شده چون خدا را انسان نمی‌تواند درک کند محبت فرع معرفت است چیزی که انسان نمی‌تواند درک کند نمی‌تواند محبت پیدا کند اما خود مؤمنین که به همدیگر محبت می کنند این در طول محبت خداست چون همدیگر را می‌توانند درک کنند لذا امر شده در اسلام که به همدیگر دوستی کنید « اَلْمُتَحابّینَ فِی الله » دارد که افضل بندگان خدا در روز قیامت آن کسانی هستند که برای خدا با یکدیگر دوستی کنند محبت واقعی و صحیح پیدا نمی‌شود مگر با اسقاط اغراض نفسانیه همهٔ این‌ها با هم مربوط است ⬅️ مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی که از علمای بزرگ است و ایشان مسلماً از شیعیان خالص بوده در کتاب المراقبات نوشته که دو تا مؤمن وقتی به هم رسیدند و مصافحه کردند - که در اسلام مستحب است و آن قدر ثواب دارد - گناه آنها مثل برگی که از درخت بریزد از آنها می‌ریزد حالا اینکه گناه این‌ها می‌ریزد علت و سرّش چیست؟ چطور می‌شود که گناه ریخته می‌شود؟ با شمّ عرفانی می‌شود گفت که در روایت دارد که: ⬅️ وقتی این‌ها مصافحه کردند خدای متعال نظر می‌کند به هر کدام که به برادر دینی اش بیشتر محبت دارد ▫️نمی‌گوید هر کدام بیشتر تقوا دارند یا هر کدام بیشتر عبادت کرده‌اند مرحوم میرزا جواد آقا اینجا نتیجه می‌گیرد که پس معلوم می‌شود که اساس کار محبت است و این محبت در تمام موجودات مکنون است منتها در انسان به نحو کمال است و اصلاً اساس نظمِ عالمِ خلقت محبت است این جاذبهٔ زمین و... همان محبت است که این‌ها جاذبه درک کرده‌اند که به هر کدام سنخیت دارد می‌کشد طرف خودش ⬅️ ملای رومی می‌گوید: ذره ذره کاندرین ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست ناریان مر ناریان را طالبند نوریان مر نوریان را جاذبند یک مطلبی است که اگر انسان دقت کند به قدری درها از علم برایش باز می‌شود اگر شما در عالمِ خلقت نگاه کنید این معنی قشنگ برایتان واضح است منتها از اسرار خلقت است اگر در ”ناری” بود آیا تا مادامی که ناری است؟ می‌تواند سراغ ”نوری” برود نه [نمی تواند ] و لکن می‌تواند از « ناریت » بیاید بیرون مثلاً مگر شما نمی‌گویید سنگ جسمی است ثقیل به مناسبت این عالم که عالم ثقیل است همین سنگ اگر از جاذبه زمین رفت بیرون دیگر وزن ندارد دلیل وزن نداشتن آن این است که دیگر به روی زمین برنمی‌گردد چون اگر وزن داشت می‌آمد طرف جنس خودش لکن سنخیت از او رفع شده انسان هم اگر دارای نفس تاریک -خدای ناکرده- باشد با مجاهده می‌تواند نفس را تزکیه کند منتها سخت است ولی این طور نیست که جبر باشد ⬅️ تا خودت روحانی نشوی نمی‌توانی به یک روحانی دوستی کنی تا خودت دوست خدا نشوی و محبت خدا در دلت نباشد ولو به نحو اجمال و ضعیف نمی‌توانی با بنده‌ای که خدا را دوست دارد دوستی کنی حالا چه رسد به کسانی که معدن محبت اند حالا اگر انسان در خودش یافت که از خوبان خوشش می‌آید دید که اشخاص خوب را دوست دارد خیلی باید به خودش امیدوار باشد چون همین مقدار که دوست دارد به آنها سنخیت دارد و اگر دید که - خدای نکرده - تنفر دارد باید بداند که خودش وضعش خراب است باید برای خودش برود گریه کند و اگر دید که نه ولو خودش خوب نباشد ولی از خوبان خوشش می‌آید خیلی باید امیدوار باشد در روایت دارد: ⬅️ کُن مُحِبّاً لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ اِن کُنتَ فاسِقاً و مُحِبّاً لِمُحِبّیهِم وَ اِن کانوا فاسِقین 💠 دوستدار آل محمد(ص) باش گرچه فاسق باشی و دوستدار دوستداران آن ها باش هرچند فاسق باشند دوست داشته باش... چون این دوستی شما را می‌کِشد به سمت نجات این خیلی مطلب عجیبی است ۷۹ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « دستور العمل های آیت الله انصاری » ⬅️ از استاد معظم مطالبه‌ی دستورالعمل نمودم ایشان هم بدون مضایقه راهنمایی کرده و دستوراتی دادند از جمله فرمودند: ▫️اول باید از جمیع معاصی توبه‌ی صحیحی کنید و برای این کار اگر حال توبه دارید « نماز روز یکشنبه‌ی ماه ذیقعده » ☑️ را که مرحوم محدث قمی در اعمال آن ماه نقل کرده بخوانید و اگر حال توبه ندارید ابتدا حال را تحصیل کنید و راهش این است که هر روز در ساعتی معین و در جای خلوتی افرادی را که قبلا می‌شناختید و از دنیا رفته‌اند به یاد آورده فکر کنید که الآن آنها کجا رفته‌اند؟ و در آنجا به چه چیز احتیاج دارند؟ همین طور فکر را ادامه داده تا کم‌کم حال انزجار از دنیا پیدا شود و نماز مذکور را بعد از آن بخوانید ⬅️ هم‌چنین فرمودند: ▫️« آداب و سنن » را مطالعه کرده به آن عمل نمایید ▫️نماز را در پنج وقت بخوانید و دائما با وضو باشید نوافل و مخصوصا نافله‌ی شب را ترک نکنید روزهای جمعه خود را معطر نمایید. هر وقت حالی داشتید مناجات خمسه عشر را بخوانید با خدا مناجات کنید و از توسل به اهل بیت «علیهم السلام» خصوصا حضرت ابا عبد الله «علیه السلام» غفلت ننمایید ⬅️ دستور توبه‌ی ایشان بر حقیر که در آن‌ وقت خیال می‌کردم مقدار زیادی از راه را طی کرده و مدت‌هاست که در وادی توبه و انابه قدم گذاشته‌ام بسیار گران آمد اما باید دانست که توبه را مراتب و مراحلی است که حقیر از این معنا غافل بودم توبه‌ی قبلی نوعی جا عوض کردن از مکانی به مکان بهتر بود اما این توبه پرواز از زمین طبیعت به آسمان روحانیت است ⬅️ و این معنا را در خواب که یکی از عوالم و آیات خداوندی است به حقیر ارائه فرمودند در عالم رؤیا دیدم: با رفقا و عده‌ای دیگر در جایی مجتمع شده‌ایم و همگی خیال پرواز به غرفه‌هایی داریم که در یک ساختمان چند طبقه بود در آن حال حقیر خیال می‌کردم که می‌توانم با یک پرواز به آخرین غرفه رفته در آنجا منزل کنم زیرا کار را بلامانع دیده در خود نیز قدرت و تیز پروازی احساس می‌کردم در این هنگام متوجه شدم که سگ بسیار بزرگ و سهمگینی در کمین است تا هر کس بخواهد پرواز کند او را پاره پاره نماید لذا هیچ‌کس جرأت پرواز از صحن آن سرای طبیعت را به خود نمی‌داد و همه به حال انتظار ایستاده بودیم در همین حال پیری از در آن سرای وسیع وارد شد و پای خود را روی گردن آن سگ گذاشته مانع از افتراس وی گردید بنده متوجه شدم که آن سگ نسبت به او بسیار مطیع و خاضع است و چون خیلی منتظر فرصت بودم وقت را غنیمت شمرده پرواز کردم اما با اینکه خیال می‌کردم می‌توانم با یک پرواز خود را به آخرین غرفه برسانم با زحمت بسیار و سنگینی زیادی که در جسم خود احساس می‌کردم توانستم خود را تنها به اولین غرفه برسانم آنگاه آن پیر حقیقت پای را از روی گردن سگ برداشت و آن را رها نمود آن سگ که از پرواز حقیر بسیار خشمگین شده بود به طرز عجیبی به طرف بالا پرید تا بنده را پایین بکشد اما تقریبا تا نیم متری حقیر که بالا آمد بر زمین سقوط کرد و به لطف الهی دستش به این ضعیف نرسید ⬅️ گر چه در آن‌ وقت متوجه معنای این خواب نشدم ولی بعدها فهمیدم که خدای منان به لطف خود این رو سیاه را با حقایق بلند و نکات دقیقی آشنا فرموده است انسان بدون توسل به کسی که [ استادی که ] سگ نفسش خاضع شده و به دست او تسلیم گردیده نمی‌تواند از عالم طبیعت قدمی بالا رود و این نیازمند شرح بسیاری است ... خداوند به لطف و کرم خود همه‌ی برادران را به شناخت نفس و حقیقت آن و مکائد و اطوار آن موفق فرماید آمین 📓 « سفینةالصادقین ص۱۵۶ » ۸۰ ☑️ از ميان اعمال این ماه [ذی القعده] نماز توبه در روز يکشنبه اهميت ويژه دارد و ظاهرا به اين ماه و به اولين يکشنبه آن نيز اختصاص ندارد 📓 « انیس الصادقین - اعمال ایام سال » ‌‌‌‌┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ⬇️ کيفيت خواندن اين نماز چنين است: ▫️روز يکشنبه ماه ذی القعده ▫️غسل بجا آورد ▫️و وضو بگيرد ▫️و چهار رکعت نماز بخواند ▫️در هر رکعت سوره«حمد»را يک مرتبه و سوره«توحيد»را سه مرتبه و سوره«فلق»را يک مرتبه و سوره «ناس»را يک مرتبه بخواند و پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند و استغفار را با: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظيمِ ختم نمايد سپس بگويد: يا عَزيزُ يا غَفّارُ اِغْفِرْ لی ذُنُوبی وَ ذُنُوبَ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
‍ ° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « او واقعا گم‌شده‌ای داشت » ⬅️ از وقایع دیگر قائن ملاقات با عالم بزرگوار جناب آیة الله آقای مهدوی - اعلی الله مقامه - بود وی عالمی سرشناس، با تقوا، و مرد منوری بود که در قائن تدریس می‌کرد و به بنده ارادت خاصی داشت و با اینکه ایشان پیر مرد و من جوان بودم هرگاه مرا می‌دید مانند کسی که گم شده‌ای دارد با من گرم می‌گرفت و بسیار تفقد می‌کرد... ⬅️ روزی به پیشنهاد یکی از دوستان برای شرکت در مجلس روضه به منزل آیة الله آیتی «رحمه الله» - که از علمای قائن و درس خارج آنجا بر عهده‌ی وی بود - رفتم در آن مجلس عده‌ای از علما از جمله جناب آقای مهدوی حضور داشتند همین‌که وارد شدم ایشان تمام قامت برخاست و با احترام زیاد مرا کنار خود نشاند و پس از احوال‌پرسی گفت: آقای یعقوبی امروز شما باید منبر بروید من که برای رفتن به مشهد بلیط تهیه کرده بودم گفتم: بنده فعلا عازم سفر هستم و برای منبر رفتن آمادگی ندارم آقای آیتی که صاحب مجلس بود گفت: بسیار خوب اگر ایشان آمادگی ندارند مانعی ندارد آقای مهدوی آهسته به ایشان چیزی گفت که من نشنیدم بلافاصله آقای آیتی گفت: آقای یعقوبی شما را رها نمی‌کنیم. حتما باید منبر بروید بنده با اینکه برای منبر رفتن در حضور علما هیچ آمادگی نداشتم و از طرف دیگر اصلا منبری نبودم دیدم چاره‌ای نیست لذا چند لحظه‌ای تأمل کرده با لسان حال عرض کردم: خدایا کلماتی بر زبانم جاری کن که مورد رضای تو باشد هم خود صدمه نخورم و هم دیگران استفاده کنند به منبر رفته پس از خواندن خطبه، سوره‌ی مبارکه‌ی «و الشمس» بر زبانم جاری شد ضمن تلاوت سوره با مطالعه‌ی حال مستمعین - که برای آنها چه مطالبی باید گفت - رشته‌ی سخن را به مناسبت آیه‌ی « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّیٰها » به تزکیه‌ی نفس کشاندم آقای مهدوی هم با تمام وجود متوجه من شده بود خودم نیز گرم شده بودم و مطالب دقیقی بیان گردید سپس موضوع را به کربلا ربط داده روضه‌ی مناسبی خواندم و از منبر پایین آمدم آقای مهدوی برخاست مرا در بغل گرفت و گفت: خدا رحمت کند پدرتان آقا سید محمد را چرا شما از ما مضایقه می‌کنید ما هم‌شهری شما هستیم به شما حق داریم چرا تا کنون خود را از ما پنهان می‌کردید؟ و مرا کنار خود نشاند... ⬅️ پس از آن خدا حافظی کرده به منزل آمدم تا آماده‌ی سفر شوم هنوز نیم ساعت نگذشته بود که آقای مهدوی به منزل ما آمد... ⬅️ سپس نزدیک درِ اتاق مؤدبانه با خضوع نشست گفتم: آقا! چرا اینجا می‌نشینید؟ فرمود: جای من همین جاست من آمده‌ام مطلبی را به شما عرض کنم: ▫️بنده با مرحوم میرزای نایینی هم‌مباحثه بوده‌ام با مرحوم آقا ضیاء عراقی هم‌درس بوده‌ام با آیة الله بروجردی «رحمه الله» صیغه‌ی اخوت خوانده‌ام و از جهت علمی هیچ احتیاجی به شما ندارم و می‌توانم برای اثبات صحت هر یک از مطالبی که شما امروز بالای منبر بیان کردید با استدلال کتابی بنویسم ▫️از نظر تقوا نیز همین را عرض کنم که از ابتدای بلوغ تا به حال حتی یک صغیره از من صادر نشده و علاوه بر ماه مبارک روزه‌ی ماه‌های رجب و شعبان نیز تا کنون از من فوت نشده است سپس گفت: نمی‌خواهم از خود تعریف کرده باشم اینها را می‌گویم که بدانید آدم بی‌اطلاعی نیستم ولی با همه‌ی اینها امروز فهمیدم آنچه را خدای متعال به شما لطف فرموده بنده به دست نیاورده‌ام حقیر ضمن آنکه در درون از خدای متعال بسیار شرمنده شدم فهمیدم او گمشده‌ای دارد و به دنبال آن می‌گردد... ⬅️ طولی نکشید که ایشان از دنیا رفت همین‌که خبر فوت ایشان را شنیدم دیدم گویا در مقابلم ایستاده به من نگاه می‌کند و می‌خندد گویی اظهار تشکر می‌کند و با زبان حال می‌گوید: خدای متعال در همان ملاقات آنچه را می‌خواستم به من عطا فرمود رضوان الله تعالی علیه تا غنچه‌ی نشکفته‌ی این باغ که بوید تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ⬅️ پس از این ملاقات متوجه شدم کسانی هم یافت می‌شوند که پس از پیمودن مدارج علمی به معلومات خود دل‌خوش و قانع نگشته در جستجوی « حقیقتی » باشند و « هر کجا بویی از آن به مشام‌شان خورد با تواضع به آن روی آورند » زیرا این‌گونه معانی ارتباطی با داشتن سن زیاد یا تحصیلات عالیه ندارد 📓 « سفینة الصادقین ص۴۸۵ » ۸۱ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
‍ ° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « رأفت بی‌انتهای خدای مهربان » ⏪ ( صفحه ۱ ) ⬅️ در نیمروز غاری بود به نام «غار مؤمن» که در آن حوضی از جنس ساروج ساخته بودند خصوصیات آن را به افرادی که در امر دفینه تجربه داشتند گفتم آنها تصدیق کردند که از غارهای قدیمی است و ممکن است در آن چیزی از آثار باستانی یافت شود ⬅️ روزی در قم به دلم الهام شد همراه همان شخصی که در امر معدن با او همکاری می‌کردم برای تحقیق درباره‌ی آن غار به قائن برویم پولی قرض کرده و با عجله به تهران رفتم دوستم نیز پولی نداشت او هم مقداری پول قرض کرد و پس از تهیه‌ی اسباب سفر به سرعت روانه‌ی مشهد شدیم اصلا نمی‌دانستیم چرا این‌قدر عجله می‌کنیم و غرض خداوند چیست خواست ما استخراج گنج بود ولی خداوند اراده‌ی دیگری داشت در مشهد زیارتی کرده رفیقم نیز به امام هشتم «علیه السلام» متوسل شد که برایش گشایشی حاصل شود ⬅️ سپس به قائن رفتیم بلافاصله الاغی تهیه کرده عازم نیمروز شدیم اخوی گفت: چرا این‌قدر عجله می‌کنید؟! گفتیم: کار داریم پس از رسیدن به نیمروز دو الاغ بی‌پالان آوردند و همراه یکی از بستگان به نام حاج حسین به طرف غار به راه افتادیم جاده‌ی بدی داشت کوه و دره را طی کردیم تا به جایی رسیدیم که دیگر الاغ هم نمی‌توانست برود بقیه‌ی راه را پیاده رفتیم تا به پایین غار رسیدیم حاج حسین گفت: ابتدا من داخل غار می‌روم ببینم گرگ یا پلنگی در آن نباشد دهانه‌ی غار در جای سختی قرار داشت با زحمت بسیار داخل غار رفت و با رنگ پریده و ترسان برگشت و گفت: آقا! اینجا جن دارد! گفتم: حاجی شوخی نکن گفت: به جدت اینجا دیو دارد زیرا من صدای گوسفند شنیدم اینجا اصلا راهی ندارد که گوسفند داخل آن بشود پس حتما جن است گفتم: حالا من می‌روم ببینم چیست؟ اگر جن است خوب ما هم آدمیم ⬅️ مرا به بالا فرستادند چراغ کاربیت را روشن کردم دیدم داخل غار حوض نسبتا عمیقی است و در میان آن بزی افتاده و ناله می‌کند خواستیم به کمک همراهان آن را بیرون آوریم آنها می‌ترسیدند گفتم: من به تنهایی آن را بیرون می‌آورم عمق حوض تقریبا یک متر و نیم بود با خود گفتم: شاید شاخ بزند ولی دیدم نیرویی برای حرکت ندارد و با صدای ضعیفی ناله می‌کند آن را بغل کردم که بالا بفرستم با تعجب دیدم با اینکه جثه‌ی بزرگی دارد وزنش خیلی کم است همین‌که آن را بیرون غار به زمین گذاشتم به سرعت به سوی آبادی دوید ⬅️ طولی نکشید چوپانی آمده پرسید: آقا! این بز را شما پیدا کردید؟ گفتم: بلی گفت: این بز چهار روز قبل گم شد و من هر چه جستجو کردم آن را نیافتم لذا گمان کردم آن را گرگ خورده است و این بز خیلی چاق بود در این چند روز گوشتش این‌قدر آب شده است ⬅️ با دیدن این جریان یک دفعه حالت انتقالی به من دست داد و متوجه لطف و رافت بی‌انتهای خدای مهربان شدم که ما را از قم به تهران آورده و از آنجا همراه آن بنده‌ی خدا هر دو با پول قرضی به امید گنج با عجله این همه راه را آورد تا یک بز گرفتار را نجات دهیم به رفیقم گفتم: فلانی این حیوان در اینجا می‌نالید و زجر می‌کشید کسی هم از حالش با خبر نبود آن خدایی که از او غافل نشد و ما را این همه راه آورد تا او را نجات دهیم آیا از من و تو غافل می‌شود؟ ⬅️ انقلاب عجیبی در ما پیدا شده حال فوق العاده‌ای به من دست داد و دریافتم که گنج واقعی را پیدا کرده‌ایم از آنجا ضمن آنکه حالم همچنان فوق العاده بود حرکت کردیم تا نزدیک آبادی رسیدیم می‌خواستم نماز مغرب بخوانم ناگهان حالت جذبه‌ای مرا گرفت به طوری که نمی‌توانستم تکبیر بگویم گاهی بی‌اختیار می‌خندیدم و گاهی گریه می‌کردم گاهی سرور و بهجت و حالت سُکر پیدا می‌کردم و خلاصه وضع عجیبی بود که به مراتب برتر و بالاتر از تمام گنج‌های دنیاست و اگر اربعین‌ها زحمت کشیده شود معلوم نیست چنین حالی نصیب انسان گردد نماز را با آن حال خواندیم و پس از آن به ذکر شریف: « یا هو یا من لا هو الا هو » مشغول شدیم رفیق‌مان با اینکه اهل سلوک نبود ولی برقی از آن حال، او را هم گرفته و منقلب شده بود بعضی از اهالی آنجا که اطراف‌مان نشسته بودند از وضع ما تعجب کرده مات و مبهوت تماشا می‌کردند و در عین حال لذت می‌بردند مدتی در این حال غیر عادی بودیم به رفیقم گفتم: ما را ببین که دنبال گنج می‌گشتیم چه گنجی بهتر از این سپس عازم نیمروز شدیم... 📓 « سفینة الصادقین ص۴۷۳ » ۸۲ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️
‍ ° ادامهٔ 🔘 « رافت بی‌انتهای خدای مهربان » ⏪ ( صفحه ۲ ) 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « فیض حق گاه گاه آید، اما بر دل آگاه آید » ⬅️ در بین راه پرسیدم: مگر می‌شود گوسفندی چهار روز گرسنه باشد و زنده بماند؟ یکی از اهالی جریانی نظیر آن را نقل کرد و گفت: روزی شترم گم شد مدتی در بیابان‌ها دنبال آن گشتم تا اینکه تشنگی بر من غلبه کرد برای خوردن آب داخل چاه قناتی رفته دیدم چند بز در آن چاه افتاده و از شدت گرسنگی تمام موهای خودشان را خورده‌اند آنها را نجات دادم پس از آن صاحب‌شان را دیدم او گفت: اینها بیش از ده روز است که گم شده‌اند بنده دیدم این قضیه نیز مانند جریان ما نشان دهنده‌ی مهربانی و رأفت خداوند به مخلوقاتش می‌باشد یکی شترش گم می‌شود تا در پی جستجوی آن چند بز را نجات دهد ما را نیز از صدها کیلومتر راه می‌آورد تا بزی نجات پیدا کند البته او از این جریان بهره‌ای مانند ما نصیبش نشده بود ⬅️ برای همه این‌گونه حوادث پیش می‌آید ولی تنها مؤمنین از آن نتیجه می‌گیرند زیرا مؤمن به این امور با نور ایمان و یقین می‌نگرد و برای این عالم و افعال مردم گرداننده و مدبری قائل است و اراده‌ی خود را مستقل نمی‌داند لذا در این‌گونه پیش‌آمدها تعقل می‌کند که مثلا چه کسی به فکر من انداخت این کار را انجام دهم؟ آنگاه دست خدا و رحمت و رأفت او را دیده و بهره‌ی معنوی می‌برد اما دیگران چون امور را با دیده‌ی طبیعی می‌نگرند یا قلب‌شان به دنیا مشغول است غافل بوده همه‌ی اینها را تصادفی می‌پندارند فیض حق گاه گاه آید، اما بر دل آگاه آید در حدیث است: « إنّ لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها » نفحات رحمانی گهگاهی می‌وزد مهم این است که ما خود را در معرض آن قرار دهیم یکی از همین نفحات این بود که ابتدا خدای متعال به ما توفیق این عمل را داد آنگاه با اینکه در کمال فشار و سختی مادی بودیم متوجه آن معنا شدیم ⬅️ اگر قلب ما تاریک و بی‌ایمان بود چه بسا نفس به آن طرف می‌غلتید و می‌گفت: این هم از کارهای خدا این همه راه با پول قرضی آمدیم و فقط یک بز را درآوردیم این‌گونه برداشت‌ها خدای ناکرده باعث بغض به او - جل جلاله - می‌شود ⬅️ یکی از خطراتی که شدیدا اهل دنیا را به خصوص هنگام جان دادن تهدید می‌کند همین است زیرا وقتی انسان به زندگی، خانه، ماشین، زن و فرزند، جاه و مقام و یا هر چیز دیگر علاقه‌مند باشد شیاطین هنگام مرگ به او حمله کرده، می‌گویند: ببین خداست که بین تو و آن چیزهایی که دوست داری جدایی می‌اندازد آنگاه اگر - نستجیر بالله - در دلش محبت دنیا بر محبت خداوند غلبه داشته باشد به خداوند عناد می‌ورزد چون طبیعت انسان چنین است که با هر کس که او را از محبوبش جدا کند عداوت پیدا می‌کند و اگر بغض پیدا شد انسان با حالت کفر از این دنیا می‌رود زیرا بغض خدا کفر محض است و به همین جهت است که پیوسته دستور داده‌اند محبت دنیا را از دل خود بیرون کنید خداوند متعال می‌فرماید: سوره توبه آیه ۲۴ قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أبْناؤُكُمْ وَ إخْوانُكُمْ وَ أزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أحَبَّ إلَيْكُمْ مِنَ اللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّىٰ يَأْتِیَ اللّٰهُ بِأَمْرِهِ وَ اللّٰهُ لا يَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقينَ ⬅️ درست است که انسان در این دنیا نمی‌تواند تعلق نداشته باشد لکن همیشه باید سعی کند تعلقاتش را در طول محبت به خداوند متعال قرار داده و محبتش به خدا فوق آن تعلقات باشد تا هرگاه تضادی بین آنها پیش آمد بتواند محبت خدا را ترجیح دهد از خدا می‌خواهیم که چنین توفیقی به همه ما عطا فرماید خلاصه مطلب به این سادگی نیست که خیال کنیم تنها با این نماز و روزه‌ها انسان رستگار می‌شود زیرا عمده میل درونی انسان است باید دید قلب، طالب چیست و خواسته‌ی او کدام است؟ و این در میدان تجربه و امتحان آشکار می‌شود ⬅️ اگر ما واقعا طالب و دوستدار گنج بودیم و آن واقعه را از دید جهل و نفس ملاحظه می‌کردیم آنجا کفرمان ظاهر می‌شد اما از دریچه‌ی ایمان که نگاه کنیم لطف و مهربانی خداوند را می‌بینیم خدایی که از یک گوسفند - که آن را برای انسان خلق کرده - غافل نمی‌گردد آیا از خود انسان غافل می‌شود؟ از مؤمن غفلت می‌کند؟ در نتیجه انسان رأفت خدا را درک کرده حالت وثوق و اعتماد به خدای متعال پیدا می‌کند و توکلش به او زیاد می‌گردد مهم این است که انسان طالب حق بوده و در صدد باشد برای خدا قدمی بردارد در این صورت مقدمات آن پیش می‌آید آنگاه اگر توفیق نصیبش شد و خود را در معرض آن قرار داد از فیوضات معنوی بهره‌مند می‌شود 📓 « سفینة الصادقین ص۴۷۵ » ۸۳ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « موتوا قَبلَ اَن تَموتوا » ▫️( برگرفته از سخنرانی ۹ محرم ۶۱ ) ⬅️ هر چقدر هدف بالاتر باید انسان خودش را آماده کند برای زحمت بیشتر... هم انسان بخواهد تمام تعیّناتش لذّات نفسانی اش، استراحت ها این آمالی که در مردم هست در انسان باشد همه ی این ها محفوظ باشه در عین حال هم به اون هدفِ عظمایی که "قرب خدای متعال است" انسان نائل بشه، نمیشه هر کس در این عالم به اون هدف نزدیک شده است جان ها کنده گرفتاری ها، بلاها [ دیده ] ... ⬅️ وقتی هدف شد قرب خدای متعال اول قدم این است که انسان پا بگذارد روی سر خودش یعنی چه؟ معروف است که تا بهشت یک قدم بیشتر راه نیست لکن این یک قدم را باید بگذاری روی سر خودت یعنی از خودت بگذری از آمال و آرزو بگذری که یکی از معانی که مولا فرموده اند: ⬅️ " موتوا قَبلَ اَن تَموتوا " همینه ... شخصی که مُرد نه اراده داره، نه اختیار داره اگر دست هاش را قطع کنند پاهاش را قطع کنند حرکت نمی کنه (انسان)در مقابل اوامر خدا (باید) چنان تسلیم باشد کَالمَیِّتِ بَینَ یَدَیِ الغَسّال این شرط اول قدمه وقتی که جنازه را روی تخته ی [ غسالخانه ] می خوان بشورن اون غسّال ، اون میت را به هر طرف که بخواد می گردونه (میت) اعتراضی نداره که چرا چنین کردی و البته اگر اینجور شد انسان که تسلیم شد نسبت به مقدّرات الهی تسلیم شد در مقابل حوادث و دانست که حوادث از طرف خداست [ شکوه ای ندارد ] ⬅️ تا اون مطلب اول فهمیده نشه تسلیم پیدا نمی شه وقتی که من فهمیدم امورات به ید قدرت کامله ی خداست اون چه در این عالم پیش می آید از برای فقیر امتحان است که در فقر چه می کند از برای غنی امتحان است که در حال غنا چه می کند از برای زورمند بهش زور می ده، قدرت می دهد تا او را بیازماید که با این قدرت چه می کند از برای ضعیف هم ضعفش امتحانه پس وقتی که این ها را فهمید چطور بفمهد حالا؟ همه ی دردها اینه که انسان اینها در قلبش راسخ بشه در خودش بیابد این که افرادی که در راه سلوک و در راه خدا می خوان قدم بردارند هر روزی با یک حوادثی مواجه می شن این لطف خداست که می خواد این را تربیت کنه هی تر و خشکش می کنه بالا می اندازه پایین می اندازه اگر استقامت به خرج داد و طبق آیه ی شریفه که فرمود: ⬅️ " قل الله ثم ذرهم " بگو خدا و همه چیز را واگذار طبق این (آیه) عمل کرد اون وقت این معانی را می یابد که : یک دست مهربانی روی سرش هست کاملا داره اون را اداره می کنه اگر احیانا یه وقتی مریضش می کند می فهمه مصلحت خود این در اونه شکوه ای نداره، فقط مواظب عمل خودشه که خطا نکند ۸۴ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار ارتکاب گناهان » ⬅️ گاهى گناه آن قدر ريشه دار مى شود كه قلب تيره شده و از انسان سلب توفيق مى گردد و موفق به توبه هم نمى شود كسى كه يك عمر با زبانش ديگران را رنجانده چه طور مى تواند به راحتى توفيق توبه پيدا كند؟ ... ⬅️‌ توبه نيز توفيق مى خواهد كسى كه گناهى را مرتكب مى شود و مى گويد بعدا توبه مى كنم كاملاً در اشتباه است زيرا اصرار بر گناه گاهى موجب ارتكاب گناه بزرگ تر مى شود و انسان را به جايى مى رساند كه بعد از آن موفق به توبه هم نمى شود و چه بسا آيات الهى را نيز تكذيب نمايد سوره روم آیه ۱۰ ⬅️ ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السُّوأىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّٰهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِئُونَ 💠 عاقبت كار كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كرده و آن را به مسخره مى گرفتند چنين افرادى قلب شان ديگر قابليت پذيرش ايمان را از دست مى دهد و اين بزرگ ترين خسران است ⬅️ شخصی از امت حضرت موسی «علیه السلام» به آن حضرت عرض کرد: هرگاه برای مناجات با خدای متعال به کوه طور رفتی سؤال کن: چرا با اینکه زیاد معصیت می‌کنم خداوند مرا عذاب نمی‌کند؟ حضرت موسی «علیه السلام» برای او خبر آورد که خدای متعال می‌فرماید: چرا هر چه تو را عذاب می‌کنم متوجه نمی‌شوی؟ گفت: چه عذابی؟ فرمود: اینکه لذت ذکر خود را از کامت برده‌ام بدترین عذاب‌هاست 📓 « سفینة الصادقین ص ۳۹۰ » ۸۵ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « فرج کلی در فرج امام زمان است » ⬅️ قبلا هم گفته‌ام باز هم تکرار می‌کنم که از ته دل -نه از روی کلک بازی- بگویید: 🏴 خدایا اگر این عزاداری ما برای امام حسین (ع) پیش تو ارزشی دارد ما ثوابش را نمی‌خواهیم، ثواب ما را فرج امام زمان (ع) قرار بده آقای ما بیاید ما هیچ چیز دیگری نمی‌خواهیم ⬅️ [ در رابطه باظهور ] خیلی امیدوار باشید... منتهی دعا هم بکنید تضرع کنید، التماس کنید هر حاجتی دارید داشته باشید ولی فدای امام زمان کنید خواست خودتان را فدای خواست امام زمان کنید آن حضرت آقاست، گذشت دارد آن وقت کار خودتان هم درست می شود اگر حالی داشتید دل شکسته ای داشتید [ فرج آن حضرت را ] از خدا بخواهید من که یکی از نوکرانشان هستم دعایم این است که: « اَللّهم فَرِّج عنّی و عن جمیع المؤمنین و المؤمنات بفرج مولای و سیّدی صاحب الزمان » ⬅️ به هر حال الآن فرج کلّی در فرج امام زمان (ع) است این تغییرات [ و اصلاحات جزئی ] به درد نمی‌خورد و تنها قرص مسکّن است همه‌ی حاجت هایتان را دور بریزید و برای فرج امام زمان (ع) دعا کنید و [ از خداوند ] فرج را بخواهید باید مردم بخواهند تا خدا اجابت کند امام (ع) خودش دعا نمی‌کند اگر دعا کند، دعایش رد خور ندارد باید تمام عالم مضطر شوند وقتی همه‌ی خلق مضطر شدند آن وقت امام (ع) هم مضطر می‌شود [ و دعا می‌کند ] « اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ » ۸۶ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « لزوم احترام و تکریم اهل بیت (ع) » به هنگام یاد کردن اسماء و القاب آن حضرات ⬅️ شبی در یک جلسه [ جناب آقای انصاری (ره)] کتابی را به آقای دستغیب «رحمه الله» دادند و فرمودند: از روی این کتاب برای رفقا بخوانید تا آسید حسین ببیند حالات ایشان کدام‌یک از اینهاست در آن کتاب اقسام تجلیات بیان شده بود تجلی اسم و صفت، تجلی نفس تجلی قلب، تجلی روح و ... بعضی از اقسام تجلیات را گفته بود که برای پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» پیش آمده است لکن بدون احترام و بدون ذکر القاب خیلی ساده می‌گفت: این تجلی، محمد را بود! بنده خیلی ناراحت شدم اما خود را کنترل کردم تا مطلب کتاب تمام شود وقتی خواندن کتاب خاتمه یافت آقای انصاری «قدس سره» به بنده رو کردند و فرمودند: آنچه برای شما پیش آمده کدام‌یک از اینها بود؟ ⬅️ بنده عرض کردم: اولا معرفت من بر هیچ یک از شما واجب نیست ثانیا کسی که این کتاب را نوشته خودش فهمیده است چه می‌گوید؟ آیا او خیال کرده نام یکی از بقال‌های مدینه را می‌آورد که به این سادگی می‌گوید: محمد را بود؟ حضرت محمد «صلی الله علیه و آله» کسی است که امام صادق «علیه السلام» - که فرزند و نماینده و خلیفه‌ی آن حضرت بودند - وقتی نام مبارک ایشان را می‌آوردند سر مبارک خود را پایین آورده و می‌فرمودند: جانم، پدر و مادرم و تمامی اهل زمین فدای او باد این چه ادب و معرفتی است که اینها دارند! اگر کسی بتواند زمین را آسمان و آسمان را زمین کند ولی در آستان پاک اهل بیت «علیهم السلام» متواضع نباشد نزد من هیچ ارزشی ندارد کسانی هم که ما به دیدن‌شان می‌آییم - منظورم آقای انصاری بود - به خاطر این است که آنان را از شیعیان جدمان می‌دانیم ⬅️ در تمام آن مدت جناب آقای انصاری - رضوان الله علیه - ساکت بودند و وقتی این جمله‌ی آخر را گفتم که ما به خاطر جدمان به دیدن آنها می‌آییم متوجه ایشان شدم دیدم چنان مسرور شده‌اند که از کثرت خرسندی گونه‌هایشان گل انداخته است و در آن حال درک می‌کردم که ایشان یکی از خواص شیعیان می‌باشند بلی کسی که واقعا روحانی است وقتی ببیند یک نفر برای خدا حرف می‌زند و از حریم مقدس دین و از اهل بیت عصمت «علیهم السلام» دفاع می‌کند گرچه در ظاهرنسبت به شخص او بی‌اعتنایی شود نه تنها ناراحت نمی‌گردد بلکه خوشحال هم می‌شود اگر ذره‌ای حساب نفس در کار ایشان بود نمی‌توانست این‌گونه از حرف‌های بنده مسرور شود و از آن پس باید حقیر را مثلا فاسق و جاهل مطلق بداند 📓 « سفینةالصادقین ص ۲۹۱ » ویژگی‌های استاد معظم «قدّس سرّه» ۸۷ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « مقام ولایت _ مقام نورانیت » ⬅️ باید دانست که خداوند متعال بذاته مباشر افعال نیست بلکه خداوند سبحان وجود را از مجاری آن - که وسائط فیض هستند و واسطه و مجرای تام آن امام «علیه السلام» و مقام ولایت است - نازل می‌کند یعنی حق تعالی به واسطه‌ی نفس ولی که همان مقام نورانیت او است متصرف در امور است و اشیا به واسطه‌ی نفس ولی قائم به حق هستند صاحب ولایت مطلقه کسی است که قیوم تمام ما سوی الله است اما در عین حال او خود قائم به حق می‌باشد تفاوت اساسی در این است که حق تعالی از ما سوی بی‌نیاز است لیکن ولی از حق بی‌نیاز نمی‌باشد و البته این معنا را به هیچ وجه نباید غلو به حساب آورد زیرا غلو آن است که انسان ولی خدا را مستقل دانسته و بنده‌ی مخلوق را خدا بداند بنا بر این اگر کسی معتقد باشد که خداوند به واسطه‌ی نفس ولی - که از آن به نفس کلی الهی تعبیر می‌کنند - فیوضاتش را بر ما سوی جاری می‌کند و تمام اختیارات و قدرت‌ها را به محمد و آل محمد - صلوات الله علیهم اجمعین - داده و آنها که اراده‌ای جز اراده‌ی حق ندارند می‌توانند هر کاری را به اذن او انجام دهند - نه اینکه امور به آنها تفویض شده و او خود سبحانه و تعالی منعزل باشد - چنین عقیده‌ای غلو محسوب نمی‌شود بلکه کمال هم در این است که انسان به مقام نورانیت ائمه «علیهم السلام» معرفت پیدا کند و امام زمانش را آن طور که هست و آن‌گونه که خداوند به ایشان مقام و مرتبه داده، بشناسد زیرا خداوند به وسیله‌ی تجلیات در مظاهر و مرائی وجود شناخته می‌شود و مرآت تام و تمام آن چنان‌که در احادیث و ادعیه با تعابیر مختلف وارد شده نفس شریف امام است که مظهر تام و تمام اسماء و صفات خداوند می‌باشد و الا ذات خدای متعال را اگر تا ابد هم در جستجویش باشی هیچ نخواهی یافت لکن اینها هیچ یک بدان معنا نیست که انسان نمی‌تواند به خداوند متعال معرفت پیدا کند بلکه غرض از خلقت این است که انسان با توحید آشنا شود ثمره‌ی آفرینش انسان هم رسیدن به توحید است هدف اصلی ائمه‌ی اطهار «علیهم السلام» نیز همین معنا بوده است. آنها دعوت به توحید می‌کرده‌اند انسان به برکت ولایت به خدای متعال معرفت پیدا می‌کند «بنا عرف الله» و با چشم ولایت خدا را می‌بیند، نه ولی را به عبارت دیگر گرچه عارف به خدا در واقع همان ولی خداست لیکن هنگامی که انسان محو در او می‌گردد هم به چشم یار بیند یار را پیش‌تر عرض کردم که یک بار در کربلا حال عجیبی به من دست داد. در حالی که منقلب بودم و گریه می‌کردم گویا سرم را در دامان پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» دیدم در آن حال یک ذره پرده کنار رفت و وجود پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» را دریچه‌ای به سوی عظمت خداوند متعال یافتم 📓 « سفینة الصادقین ص۵۱۲ » ۸۸ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 ”داستان خارج کردن تیر از پای امیرالمؤمنین (ع) در نماز ▫️برگرفته از سخنرانی ( ۸ محرم ۶۱ قسمت دوم ) ⬅️ مولای متّقین امیرمؤمنان صلوات الله علیه شبی ۱۰۰۰ رکعت نماز می‌خواند از نماز لذت می برد به قدری که آن داستان عجیب و غریب که تیر به پای مبارکش خورده بود پیکان در پای علی فرو رفته بود آن زمان، وسایل بی هوشی که نبود هر وقت می خواستند جراحی کنند پا را بشکافند ، تیر را دربیارند علی( ع) طاقت نمی آورد خدمت پیغمبر(ص) عرض کردند که یا رسول الله داستان از این قرار است _ پیغمبر(ص) علی (ع) را می‌شناسد _ فرمود بروید در حالیکه علی (ع) سر بر سجده گذاشته در نماز آن وقت از پایش دربیاورید آمدند همین کار را کردند.... ⬅️ چون وقتی علی علیه السلام به نماز می ایستاد دیگر ماسوی را نمی شناخت ماسوی یکی هم خود اوست خودش را هم فراموش می کرد این « محبّت » به اینجا می رساند و هر چقدر معرفت زیاد شود محبت زیاد می شود « محبت » از آثار « معرفت » است... اگر نسبت به خدای متعال هم انسان فکر کرد و فهمید که : تمام خیرات از طرف اوست محبّت پیدا می کند بلا را غیر خدا از تو دور نمی کند محبّت پیدا می کنی ما چون فکر نمی کنیم از خدا دوریم اصلا نمی فهمیم که آنچه به ما می رسد از خداست به واسطه ی اهل بیت (علیهم السلام) و به واسطه ی اولیایش رحمت او بر ما نازل می شود ... ⬅️ علی علیه السّلام سر به سجده گذاشت پا را شکافتند تیر شکسته را از پا درآوردند... ابداً مولا پایش را حرکت نداد نماز تمام شد... [حضرت] سؤال کرد از خون هایی که آنجا ریخته عرض کردند یا امیرالمؤمنین در پای شما تیری بود در آوردیم قسم می خورد حضرت که من التفات نکردم اصلا متوجه نشدم که تیر از پای من در آوردید ⬅️ این انتهای سیر بشر است که ما اونجا البته راه نداریم اینقدر... لکن لااقلّ می توانیم آثارش را داشته باشیم اقلاً می توانیم وقتی به نماز می ایستیم معذّب نباشیم... اگر بنده ای به نماز ایستاد از نماز ناراحت بود این باید بداند که بین خود و خدا یک خرده حسابی داره وضع ناجوره فکری به حال خودش بکند و الا بعضی از عرفا گریه می کردند که اگر در بهشت نماز نباشه ما چه بکنیم؟ آنقدر از نماز لذت می برند ۸۹ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 داستان عجیب عمل جراحی آیت الله سید احمد خونساری ( ره ) ▫️برگرفته از فرمایشات صوتی ۴ « ملکات بنده ی متذکر » ⬅️ یک چیز عجیبی رفقا نقل کردند واقعا خوشحال شدم که ما چه علمایی داریم و نمی دانیم البته این ها مجهولند سر و صدا ندارند « مرحوم آقا سیداحمد خوانساری » که همین اخیرا فوت کرد پریشب تهران جلسه ای بود اونجا بعضی ها نقل کردند و بعضی‌ها مدعی شدند که اون دکتری که عمل می کرده دیده و از خودش پرسیده... گفتند ایشون غده پروستاتش را می‌خواستند عمل کنند باید بیهوش کنند و ایشون خوب یکی از مراجع تقلید بود اون وقت نقل کردند که ایشان را می‌خواستند بیهوش کنند روی جهات فقهی که نظر خودش بوده جایز نمی‌دونسته که بیهوش شه نه برای هرکس برای خودش برای شخص خودش بیهوشی را جایز نمی‌دانسته ⬅️ فرمودند که: من جایز نمی‌دونم که بیهوشم کنید گفتند آقا بدون بیهوشی که نمی‌شه فرموده که شما خب مشغول کار خودتون بشید گفتند آقا می‌خوایم شکم را پاره کنیم کارد و تیزه و شکم گفته باشد شما مشغول کار خودتون بشید من هم مشغول کار خودم می‌شم ⬅️ ایشون مشغول « تلاوت قرآن » می‌شه عجیب اینه مشغول قرآن خوندن میشه شکم را پاره می‌کنند بخیه می‌زنند کارهایش را می‌کنند ایشون قرآن می‌خونده بعد توجه پیدا می‌کند که کار شما تمام شد؟ میگن بله آقا ⬅️ اون وقت ما می‌شنویم که امیرالمومنین علیه السلام در نماز تیر از پایش کشیدند حالی اش نشد [استبعاد می کنیم که] میگیم چطور میشه همچین چیزی مرحوم خوانساری یک بچه ی اوست اما ما راست نگفتیم که قرآن می‌خونه شکمش را پاره می‌کنند توجه پیدا نمی‌کنه ما هم قرآن می‌خونیم هر دو قرآن خوندنه اون نماز می‌خونه ما هم نماز می‌خونیم اون قرآن می‌خونه ما هم قرآن می‌خونیم حالا ما کجا میریم و...؟ من در چه خیالم و فلک در چه خیال ای داد و بیداد ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو می‌روی به ترکستان است ۹۰ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « راه ورود شیطان » ⬅️ راه ورود شیطان « خیال » است ابتدا معصیت را در خیال انسان زینت می‌دهد و بعد انسان نفسش مایل به معصیت می‌شود و... باید قبل از غالب شدن نفس کاری کنیم که شیطان در خیال راه پیدا نکند وگرنه بعداً مشکل می‌شود و دیگر با ذکر و... درست نمی‌شود در مواجهه با معصیت مراقب خیال خود باشید و علماً آثار سوء معصیت را در ذهن به خاطر آورید تا زینت پیدا نکند و یا اصلاً سعی کنید خیالتان را به نحوی منصرف کنید به چیز دیگر چیزی که آن را دوست می‌دارید به کاری که معصیت نیست و آن را دوست می‌دارید مشغول شوید فلسفه ذکر همین است که خیال انسان را منصرف می‌کند به خداوند و راه شیطان بسته می‌شود ⬅️ تمام این حق و باطل در خود انسان جلوه می‌کند اگر نفس و طبیعتِ انسان در امری به انجام آن کار خیلی مایل بود [ و هیجان داشت ] خاطر جمع بدانید که این کار کارِ شیطان است در این موارد شیطان برای تشویق به آن کار دلایلی بر حقانیت می‌آورد و ... چه کارهایی که نمی‌کند در این موارد باید انسان آن عمل را ترک کند این شیطان است که در وقت معصیت انسان را تشویق می‌کند و می‌گوید انجام این کار خیلی خوب است بر عکس آن هم اتفاق می افتد گاهی « نفس و طبیعت » در امری که خیلی هم برای آن عمل فضیلت و ثواب نوشته‌اند انسان را تشویق نمی‌کند که این هم از القائات شیطان است ۹۱ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « انسان باید در امر دین کنجکاو باشد » ⏪ ( صفحه ۱ ) ⬅️ در نجف جناب حاج شیخ محمد تقی لاری «رحمه الله» جلسات خوبی داشت بنده که ایشان را فردی مؤمن، روشن و از دوستان امیر المؤمنین - صلوات الله علیه - می‌دانستم گاهی به همین نیت به زیارت ایشان می‌رفتم و چون قصدم خالص بود وقتی از خانه حرکت می‌کردم می‌دیدم کأنّ به زیارت خدا می‌روم! چنان حال سرور و بهجت به من دست می‌داد که گویا پرواز می‌کردم و در هوا راه می‌رفتم! ایشان یک فرد عادی و معمولی نبود به یاد دارم یک شب بدون اینکه حرفی بزنم در ذهن خود از ایشان سؤالی کردم بلافاصله جوابش را در ذهنم داد با خود گفتم: ممکن است این جواب از خیال خودم باشد از کجا معلوم است که از طرف ایشان باشد؟ لذا تصمیم گرفتم سؤال را به زبان آورم تا اگر جواب از ناحیه‌ی او بوده است به آن اشاره کند و امر روشن گردد همین‌که خواستم سؤال کنم و تفوّه به آن کلمات نمایم ایشان گفت: آقا! درست است که الفاظ قالب‌اند برای معانی اما برای کسی که به معنا راه نداشته باشد پس اگر کسی بدون قالب و بدون لفظ سؤالش را کرد و جوابش را دریافت نمود آیا باز هم باید سؤال کند؟ بلی، چنین قدرتی داشت شاید اگر بعضی افراد این قضیه را می‌دیدند همین را برای خود دلیل محکمی برای پیروی کردن از او به حساب می‌آوردند اما بنده می‌گفتم: اینها کافی نیست باید برای من حجت تمام گردد چون ممکن است اینها از قدرت نفس باشد و دلیل نمی‌شود که از او تبعیت کنم ☑️ انسان باید در امر دین کنجکاو باشد ایمان یعنی باور کردن، اما نه اینکه هر چیزی را نفهمیده قبول نماید بلکه باید بفهمد و باور کند... ص۲۴۷ ⬅️ چون نفس طبیعتا سرکش است پیوسته با خود می‌گفتم: شاید وظیفه‌ی من تبعیت از ایشان باشد ولی روی همین حالت سرکشی می‌خواهد زیر بار حق نرود و نسبت به یکی از اولیای خدا تسلیم نباشد و به جهت همین احتمال بسیار ناراحت بودم گرچه پس از اتمام آن اربعین ضمن حالی که در نماز شب پیدا کرده بودم امام زمان - صلوات الله علیه - فرموده بودند: تو هیچ‌کس را احتیاج نداری و ما خودمان تو را تربیت می‌کنیم و بنده نیز تردیدی نسبت به صحت آن حال نداشتم لکن مطلب من در آن‌وقت این بود که آیا بدون دلیل ظاهری می‌توان به امثال آن حال ترتیب اثر داد یا نه؟... این نکته را نیز اضافه کنم که در همان حال - که به نحو اشراق علمی یعنی خالی از صوت و بدون صورت بود - درخواست کرده بودم که یکی از دوستان حضرت - روحی فداه - عین همان مطلب را به زبان آورد تا اطمینانم به آن معنایی که در آن حال گفته شده بود بیشتر شود از این جهت پیوسته منتظر تایید خارجی فرمایش حضرت صاحب الامر - صلوات الله علیه - بودم تا بدون کم‌ترین تردیدی تکلیف واقعی خود را بدانم و بر اساس آن عمل نمایم ص۲۴۸ ⬅️ باری، یک شب پس از آنکه از جلسه‌ی جناب لاری «رحمه الله» بیرون آمدم به صحن مولا امیر المؤمنین «علیه السلام» رفته همین‌که نگاهم به گنبد مطهر افتاد عرض کردم: یا امیر المؤمنین! من مطیع اوامر شما هستم کسی را قبول دارم که شما قبول داشته باشید اگر می‌بینید خدای ناکرده من نسبت به آقای لاری انانیت به خرج می‌دهم به بنده بفهمانید حقیر پایش را هم می‌بوسم مبادا من در مقابل یکی از اولیای شما سرکشی کرده باشم و چنانچه باید از او متابعت کنم مرا متوجه فرمایید تا تکلیف خود را بدانم ص۲۴۹ ⬅️ صبح روز بعد در منزل مشغول نوشتن بودم که ناگهان حس کردم از جانب حرم مطهر امیر المؤمنین «علیه السلام» چنان جاذبه‌ای مرا به سوی خود می‌کشد که قابل وصف نیست یک قدرت معنوی توام با رحمت عجیبی روح و جسم مرا جذب می‌کرد به طوری که بی‌اختیار اشک از چشمانم سرازیر می‌شد و این کیفیت خود علامت آن بود که آن کشش از تذکر نفس خودم یا توجه شخص خاصی به وجود نیامده است گرچه توجه نفس یک فرد روحانی هم برای انسان آثاری دارد لکن توجهات ائمه‌ی اطهار و قلوب اولیای خدا که در واقع همان عنایت و نظر خاص حق تعالی است دارای خصایص روحانی ویژه‌ای است که اگر نصیب انسان گردد دیگر اثری از تشخّص و تعیّن وی باقی نمانده همه‌ی وجودش اطمینان و آرامش و سوز و حرکت خواهد شد به طوری که اصلا قابل قیاس با توجه نفس نخواهد بود ⬅️ هم‌چنان که اگر شبیه این جاذبه از ناحیه‌ی شخص منحرفی باشد که در اثر بعضی از ریاضات قدرتی پیدا کرده است به جای آنکه همراه با نزول رحمت باشد توام با قساوت قلب و تاریکی و تردید و پراکندگی است و هیچ‌گونه آرامش و اطمینان و خضوع قلبی در کار نخواهد بود و انسان بالحسّ می‌یابد که قلبش جذب نشده بلکه این شخص او و فکر اوست که بی‌اختیار به سویی کشیده می‌شود 📓 « سفینة الصادقین ص ۲۵۱ » ۹۲ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️
ادامهٔ 🔘 « انسان باید در امر دین کنجکاو باشد » ⏪ ( صفحه ۲ ) 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه ☑️ « ارتباط با آیة اللّه جناب سید جمال گلپایگانی » ⬅️ به هر حال نوشتن را رها کرده با سرعت وضو گرفتم و عمامه و قبا و عبا پوشیده راه افتادم جاذبه هم‌چنان با من بود و در حالی که بی‌اختیار از چشمانم اشک جاری بود تا سر کوچه مرا آورد همین‌که خواستم بپیچم همان نیرویی که مرا از منزل بیرون آورده بود گفت: الآن که می‌پیچی به اولین کسی که برخورد کردی باید از او متابعت کنی! البته لفظی در کار نبود و در واقع من محکوم آن قدرت معنوی بودم یعنی همان طور که در اثر آن جاذبه از منزل بیرون آمدم اکنون نیز می‌فهمیدم با اولین فردی که روبرو می‌شوم باید از او تبعیت نمایم و این بالاتر از الهام است یعنی در واقع انسان در حالی که از خود اختیاری ندارد مجرای فیض و مجری فعل خداوند قرار می‌گیرد ولی وقتی دیدم بدون شناخت قبلی و بدون دلیل ظاهری باید از شخصی که معلوم نبود چه کسی است تبعیت نمایم اضطراب عجیبی در من پیدا شد زیرا ممکن بود اولین کسی که با او روبرو می‌شوم مثلا یک شرطه یا زنی در لباس تکدی باشد! شاید در کسوتی باشد که اصلا حاضر نباشم زیر بار او بروم البته احتمال ضعیفی هم می‌دادم که مرحوم لاری باشد و خداوند می‌خواهد بدین وسیله او را تایید کند از طرفی هم می‌دیدم این حال حق است و هیچ تردیدی در آن ندارم لذا ایستادم و نهیبی به خود داده پرسیدم: آیا تو تابع حق هستی یا نه؟ اندکی در خود فرو رفته، تأمل کردم دیدم ادعای من این است که می‌خواهم تابع حق باشم باز سؤال کردم: آیا این حال حق است؟ و آیا آن کسی را که به تو امر می‌کند حق می‌بینی یا در او تردید داری؟ دیدم تردیدی ندارم که این حال از ناحیه‌ی امیرالمؤمنین - صلوات الله علیه - بوده و آمر حق است گفتم: پس اضطراب تو برای چیست؟ با این نهیب و این تأمل و استدلال قال و قیل تمام شد و کاملا آماده و حاضر شدم که هر کس باشد از او تبعیت نمایم ⬅️ سپس حرکت کردم همین‌که از سر کوچه پیچیدم دیدم جناب آیة الله آقای سید جمال گلپایگانی «رحمه الله» از حرم باز می‌گردند سلام کردم ایشان جواب داده، نگاهی به من کردند با آن نگاه جاذبه‌ای که با من بود از حرم بریده و به ایشان وصل شد و این خود تایید وی و علامت آن بود که باید مشکل خود را نزد ایشان مطرح کنم و نیازی به حرم رفتن نیست در عین حال طبق عادت همیشگی احتیاط را از دست ندادم و با خود گفتم: باید به حرم بروم و از حضرت بخواهم که قضیه کاملا روشن شود همین‌که از جناب آسید جمال فاصله گرفتم دیدم تمام آن سوز و گداز پایان یافت! چنان سرد و بی‌حال و بدون حضور قلب راه می‌رفتم که گویی اصلا قلبی ندارم به صحن رسیدم دیدم درِ حرم نیز بسته است! گویا در و دیوار به من می‌گفتند: همان کس که دیدی درست است برگرد و نزد او برو باز هم با خود فکر کردم که چون این جریان مربوط به عالم حس و ماده نیست به نشانه و دلیل بیشتری نیاز دارد لذا جلوی ایوان رفته عرض کردم: یا جداه! یا امیر المؤمنین! اگر این قضیه از ناحیه‌ی خودتان است و ایشان از شماست چند نشانه می‌خواهم: اولا چون من خجالت می‌کشم به کسی مراجعه نمایم کاری کنید که بدون درخواست من ایشان خودش مرا به منزل دعوت کند و اصلا به ذهنم نیامد کسی که اکنون به منزلش رفته، چگونه مرا دعوت خواهد کرد! ثانیا چون شنیده‌ام ایشان در باره‌ی سیر و سلوک و عرفان با کسی صحبت نمی‌کند و به کسی راه نمی‌دهد از من تقیه نکند و مرا راه دهد ثالثا هنگام ملاقات به من دستور العمل بدهد اینها را گفتم و به طرف منزل خودمان حرکت کردم 📓 « سفینة الصادقین ص ۲۵۲ » ۹۳ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️
ادامهٔ 🔘 « انسان باید در امر دین کنجکاو باشد » ⏪ ( صفحه ۳ ) 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه ☑️ « ارتباط با آیة اللّه جناب سید جمال گلپایگانی » ⬅️ منزل جناب آسید جمال در مسیر خانه‌ی ما بود همین‌که به منزل ایشان رسیدم با کمال تعجب دیدم از منزل‌شان بیرون آمد! مجددا سلام کردم جواب داد و فرمود: من می‌خواهم به یک مجلس ترحیم بروم شما هم می‌آیید؟ عرض کردم: بلی اما این را به عنوان نشانه به حساب نیاوردم زیرا با خود گفتم: این خیلی عادی است و بین علما مرسوم می‌باشد که وقتی می‌خواهند به مجلس ترحیم بروند چنانچه در بین راه کسی از اهل علم را ببینند تعارف می‌کنند با ایشان راه افتادم اتفاقا در بین راه چند نفر دیگر نیز همراه شدند و همه به آنجا رفتیم ایشان که از بزرگان علما بود در بالای مجلس نشست بنده هم نزدیک در نشستم ولی جاذبه هم‌چنان با من بود و کاملا با آن جناب مرتبط شده بودم گاهی از همان‌جا که نشسته بود به من نگاهی می‌کرد و من به شدت منقلب می‌شدم در مدتی که در آن مجلس بودیم از برکت ایشان گویا در این عالم نبوده در عالم برزخ بسر می‌بردم در عین حال من هم‌چنان منتظر نشانه‌ها بودم از مجلس ترحیم بیرون آمدیم طلاب یکی یکی خدا حافظی کرده رفتند وقتی به درِ منزل ایشان رسیدیم به من رو کرده فرمود: شما با ما کاری داشتید؟ عرض کردم: بلی فرمود: بفرمایید داخل منزل ☑️ نشانه‌ی اول ظاهر شد وارد منزل شده به طبقه‌ی بالا رفتیم ایشان هم لباس‌های خود را درآورد و خیلی عادی فرمود: هان! بگو ببینم مطلب شما چیست؟ مشغول صحبت شدیم در بین گفت و گو صدای پای کسی که از پله‌ها بالا می‌آمد به گوش رسید ایشان اشاره کرد که ساکت شو! دیدم فرزندشان که طلبه‌ای فاضل و در ردیف علما بود بالا آمد من خیلی تعجب کردم که ایشان حتی از فرزند خود که فاضل و عالم است نیز تقیه می‌کند پس از لحظاتی که آقا زاده‌ی ایشان از پله‌ها پایین رفت فرمود: حالا بگو عرض کردم: من سابقا با آقای انصاری بودم و ازایشان تبعیت می‌کردم ولی مدتی است که از ایشان قطع شده‌ام اکنون اینجا در جلسات بعضی از رفقا شرکت می‌کنم و بعضی از آنان معتقدند که انسان باید کسی را داشته باشد و تسلیم او باشد و الا به جایی نمی‌رسد در اثر این صحبت‌ها در من اضطراب پیدا شده و بسیار ناراحت هستم ایشان فرمود: بلی اینکه می‌گویند انسان باید کسی را داشته باشد حرف درستی است اما نه برای شما بلکه برای کسانی که می‌خواهند ریاضت بکشند و اهل کشف و مکاشفه‌اند آنها باید استادی داشته باشند که به او مراجعه کنند تا آنها را راهنمایی کند و مثلا مکاشفات رحمانی را از کشف شیطانی تمیز دهد سپس فرمود: امروز برای شما بر روی زمین نه انصاری لازم است و نه من به امام زمان - صلوات الله علیه - متوسل باشید ایشان با شما هستند و خودشان شما را تربیت می‌کنند ☑️ نشانه‌ی دوم هم ظاهر شد و دلیل ظاهری و تاییدی که در نماز شب از امام زمان - عجل الله فرجه - خواسته بودم نیز از لسان ایشان به من رسید آنگاه فرمود: آقای انصاری به شما چه دستوری داده بود؟ عرض کردم: ایشان می‌فرمود: نماز را در اول وقت بخوانید دائما با طهارت باشید نوافل را ملتزم باشید و ... ایشان سؤال کرد: نوافل را می‌خوانید؟ عرض کردم: خیر! پرسید: چرا؟ گفتم: گاهی بیدار نمی‌شوم و گاهی هم تنبلی می‌کنم فرمود: اضطراب شما به خاطر نخواندن نوافل و ترک دستورات ایشان است حالا من هم به شما دستور می‌دهم که نوافل را بخوانید و دائما در حال طهارت و با وضو باشید تا به کلی راه‌های شیطان بر شما بسته شود توسل به امام زمان - صلوات الله علیه - داشته باشید دعای مکارم الاخلاق را هم هر روز بخوانید روزهای جمعه نیز دعای مفصل اللهم عرفنی نفسک را که در آخر «مفاتیح» است بخوانید سپس تبسم کرد و فرمود: اینها را مشغول باشید تا بعدا آجیل‌تان را چرب‌تر کنیم ☑️ نشانه‌ی سوم هم درست شد و در واقع این عالم بزرگ - رضوان الله علیه - با جمله‌ی: «نه من و نه انصاری» نخست مرا از خودش رد کرد سپس دستور العمل داد و اطمینان پیدا کردم که وظیفه‌ی عملی من همان مضمون فرمایش حضرت صاحب الامر - روحی فداه - است که فرمودند: نه این و نه آن خودمان تو را تربیت می‌کنیم بدین ترتیب ارتباط و دوستی بنده با جناب آقای سید جمال گلپایگانی «قدس سره» برقرار شد 📓 « سفینة الصادقین ص ۲۵۴ » ۹۴ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir