eitaa logo
🇵🇸مکتب مصطفی🇮🇷
1.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
8 فایل
سلام رفیق.😍 یادت نره که داداش مصطفی حواسش بهت هست.✌️ کپی؟ حلال🌱 می خوای ناشناس حرف بزنی؟👇 https://daigo.ir/secret/7426630643 جواب ناشناس ها: @nashenas_haye_mm شرایط تبادل و تبلیغ: @sharayete_tabadol_va_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب النور🌱 ثواب فعالیت های امروز کانال رو از طرف شهید حسین پورجعفری به امام زمان(عج) تقدیم میکنیم🌹 @sadrzadeh_ir
🌹 امام صادق علیه السلام: کسی که سفر کند و یا ازدواج نماید در حالیکه قمر در عقرب باشد، خوشی و خوبی نمی بیند. (کافی ج۸ ص۲۷۵) ⏱ قمر در عقرب بنابر احتیاط از پریروز شروع شده و در ساعت ۲۱:۱۰ اول تیرماه تمام می‌شود. ☑️ بهتر است از ازدواج، شروع کارهای مهم و سرنوشت ساز، سفر، عمل جراحی، حجامت و فصد در این ایام اجتناب کرد. اگر به دلیل ضرورتی که دارد، نمیتوان اجتناب کرد، حتما قبل از آن صدقه ای داده شود. بهتر است به صورت کلی برای دفع بلایا، آسیبها و عوارض قمر در عقرب با همین نیت نیز صدقه ای داده شود. @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید و آگاه شوید که پزشکیان چه کسانی را روی میزگرد سیاسی خود اورده است!! تکرار نخواهد شد! @sadrzadeh_ir
❓به چه کسی رای بدهیم؟ @sadrzadeh_ir
🔺 تهمت زنندگان به شهید رئیسی در کنار پزشکیان @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 در پخش زنده یکباره پخش شد و صدا و سیما نتوانست سانسور کند! 📡حداقل برای 1 نفر ارسال کنید. @sadrzadeh_ir
🌷͜͡🌿 مردم؛ هروقت‌کارتون‌جایی‌گیرکرد امام‌زمانتون‌روصداکنید! یاخودش‌میادیایکی‌رو می‌فرسته‌که‌کارتون‌روراه‌بندازه! @sadrzadeh_ir
شعار پزشکیان: برای (نابودی) ایران... 🤡 @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر دم از این باغ بری می‌رسد.... رفتار زشت و زننده مشاور فرهنگی آقای پزشکیان و پرتاب میکروفن صداوسیما...! پ.ن: اینها میخواهند کشور را اداره کنند!!😏 اجازه نمیدهیم تکرار شود.! @sadrzadeh_ir
|🔗💚| •|فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ|• پس واى به حال نمازگزاران، آنان كه از نمازشان غافلند. ❄️سوره ماعون آیه 4 و 5 🦋 @sadrzadeh_ir
بسم رب الحسین🌱 ثواب فعالیت های امروز کانال رو از طرف شهید حامد بافنده به امام زمان(عج) تقدیم میکنیم🌹 @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شرط حضور در جبهه امام زمان 🔵 همین الان هم میتونی توی صفین شمشیر بزنی. استاد عالی @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 بازآی‌دلبرا،که‌دلم‌بی‌قرار‌توست؛ وین‌جان‌بر‌لب‌آمده‌در‌انتظار‌توست:) 💚 @sadrzadeh_ir
هدایت شده از حـنیفـا🇵🇸🇱🇧
چرا دکتر جلیلی؟ ۱) اخلاق و تقوای سیاسی . صراحت و صداقت انتخاباتی به جای وعده‌های عوام فریبانه . تمرکز بر دیدگاهای خود به جای اتهام زنی و مچ‌گیری از دیگران . وام دار نکردن خود به اصحاب قدرت و ثروت در ایام انتخابات . ورود وظیفه مدارانه به انتخابات و خود مراقبتی در تبلیغات ۲) توان مدیریتی . دوری از حاشیه‌سازی . کار با تمام نهادها . وارد نشدن به دعواهای سیاسی . مدیریت اقناعی . حل مسائل نظام در سطوح مختلف نظام . داشتن فهم عمیق و کاربردی از عرصه بین‌الملل ۳) شناخت و شبکه‌سازی ظرفیت‌های انسانی ۴) دولت سایه . جوان‌گرایی . نیروسازی برای کشور .تولید برنامه‌ها و طرح‌های متعدد مناسب با وضعیت فعلی کشور . آگاهی تفصیلی از ظرفیت‌های موجود . آشنایی با حلقه‌های زنجیره طرح تا اجرا ۵) اعتقاد به توان مردم و مردمی سازی حکمرانی ۶) پرکار کم خرج ۷) انعطاف مدیریتی در چارچوب گفتمان انقلاب ۸) داشتن برنامه آماده و مدون [ بخش اول، شایستگی‌های دکتر جلیلی ]
🦋 شهید محمد بلباسی گفت: اونقدر خودمونو‌ درگیرِ القاب‌ و عناوین‌ کردیم که‌یادمون‌رفته‌همه‌باهم‌برادریم و باید‌کنارِ‌هم، باری‌ از روی دوشِ‌ مردم‌ برداریم حواسمون کجاست؟؟؟ 🔹 تا بود برای مردم کار جهادی کرد و بعد هم بچه هاشو گذاشت و رفت و سینه شو سپر بلای دفاع از حرم کرد تا با تفکر جهاد و مقاومتش نذاره آب توی دل بچه های سرزمینش تکون بخوره... 📌 در دنیایی که می‌شود حنجره ی شیطان شد و حق الناس گرفتارهای ملت گردنت بیفتد تو با لباس خدمت با خدا معامله کن تا عاقبت بخیر بشوی حتی اگر چند تکه استخوانت برگردد... شهیدمدافع حرم🕊🌹 @sadrzadeh_ir
گفت:«محض احتیاط پیشت باشه اما تا جایی که ممکنه! نباید از تلفن همراه استفاده کنین. مسلحین، شبکه شنود قوی ای دارن. به همین علت مجبوریم، دائما شماره تلفن ها و محل استقرار و حتی پلاک ماشین هامون رو عوض کنیم.» وقت رفتن، دور از چشم دختر ها و طوری که ببینم، یک کلت و یک نارنجک گذاشت زیر مبل و با ابوحاتم که تازه فهمیده بودم راننده، محافظ، حسابدار و رفیقش بود، رفتند و ما ماندیم با خانه ای پر از غربت و البته دنیایی دلهره برای سالم برگشتن حسین! برای اینکه فکر و خیال بیش از این اذیتم نکند و از همه مهم تر دختر ها کمتر نگران پدرشان باشند، تصمیم گرفتم تا با کمک آن ها خانه را دوباره و البته این بار با سلیقه زنانه بچینیم! در حین همین کار ها، کلت و نارنجکی را که حسین زیر مبل گذاشته بود مخفیانه و دور از چشم بچه ها برداشتم و بالای کمد پنهان کردم. تقریبا از سال ۵٩و بعد از آن آموزش نظامی که در سپاه دیدم، دست به اسلحه و این جور چیز ها نزده بودم، آرزو کردم که باز هم این رویه ادامه پیدا کند و هیچ وقت به کار نیایند. کار ها که تمام شد سارا و زهرا خیلی زود، حوصله شان سر رفت و گفتند:«مامان! اجازه بده بریم بیرون، ببینیم این دور و اطراف چه خبره.» با اندکی تحکم و اوقات تلخی گفتم:«بابا و ابوحاتم که گفتن چه خبره! کجا میخواید برید توی این مملکت غریب؟! مگه پدرتون نگفت که اینجا خیلی باید مواظب خودتان باشید؟!» زهرا با همان روحیه نترس و ماجراجویش گفت:«اما اینجا که کسی مارو نمی شناسه،قول می دیم مواظب خودمون باشیم، ان‌شاءالله که اتفاقی نمی افته.» سارا هم خواست با او هم داستان شود که صدای چند رگبار پی در پی حرفش را ناگفته گذاشت. صدا به قدری نزدیک بود که شیشه ها لزدیدند. کم کم صدای تیراندازی ها بیشتر و بیشتر شد. ساختمان می لرزید.صدای شلیک آر.پی.جی و رگبار سلاح های سنگین برای ما که صبح امروز توی محیط امن تهران بودیم، خیلی غیر منتظره بود و البته سوال برانگیز؛ یعنی چه اتفاقی دارد می افتد؟! ادامه دارد... نویسنده:حمید‌حسام. @sadrzadeh_ir
سیم کارت عربی را که حسین بهم داده بود، انداختم توی گوشیم و روشنش کردم اما تماس نگرفتم.هنوز نمی دانستم کوچه ای که ساختمان محل سکونت ما در آن قرار دارد، از چند طرف در محاصره مسلحین قرار گرفته است اما دلم شور می زد. برای آنکه آرامش داشته باشم به کلام خدا پناه بردم، قرآن را باز کردم که بخوانم، دیدم باز هم زهرا و سارا بی خیال تیر و تیربار، دوباره پشت پنجره ایستاده اند و در کمال خونسردی مردان مسلحی را از شکاف پرده کرکره ای به هم نشان می دهند. احساس کردم هر آن ممکن است که نگاه آن مردان مسلح به زهرا و سارا بی افتد. آهسته و خفه داد زدم سرشان که:«از اونجا بیاید کنار، مگه اومدید سینما؟!» سارا خندید و زهرا با کمی شیطنت گفت:«مامان شما توی جنگ صحنه درگیری زیاد دیدی، خب اجازه بدید مام ببینیم.» دستشان را گرفتم و پشت دیوار نشاندم،چشمم توی چشمشان افتاد، باز هم اثری از ترس در نگاهشان نبود.توی دلم به خودم بالیدم که چنین دخترانی دارم اما چاره ای جز این نداشتم که جلویشان را بگیرم، چرا که اگر رهایشان می کردم تا کانون درگیری ها جلو می رفتند. حالا صدای شلیک خمپاره هم به صدا های قبلی اضافه شده بود. گفتم:«بچه ها ما برای دیدن این صحنه ها اینجا نیومدیم! اومدیم پیش بابا که...» انفجاری نزدیک، جمله ام را ناتمام گذاشت. یاد بمباران پادگان ابوذر سرپل ذهاب در زمستان سال ١٣۶٣ افتادم که موج انفجار چند نفر را از طبقه بالای ساختمان به کف خیابان پرتاب کرد، فکری دوید توی ذهنم که نکند با انفجار بعدی، همان بلا بر سر دخترانم بیاید، ناگهان رو به دختر ها گفتم:«پاشید، بریم طبقه پایین!» دختر ها این بار انگار که از لحن محکم اما هراسانم به خوبی دغدغه مادرانه ام را درک کرده بودند فوری راه افتادند به سمت در. ادامه دارد... نویسنده:حمید‌حسام. @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاره کردن عکس شهید امیرعبداللهیان و حمله به دختران دانشجو در گردهمایی انتخاباتی پزشکیان لعنت به پزشکیان و دور و بریاش... به بی‌حجابها کاری ندارن ورودشون آزاده اما آوردن عکس جرمه.. صد هزاران پزشکیان و ظریف به قربان آقای امیرعبداللهیان... @sadrzadeh_ir
با دشمنان مروت با دوستان....؟!! @sadrzadeh_ir